eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 پـدرش هـم شـاعـر بـود.... هـر چہ او از مـوجِ مـویِ یـار مـیـگـفت پـدرش از مـوجِ سـرش در جـنـگ مـیـگـفت! ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‌‌ مشتۍشھـٰادت‌یعنۍ: متفـٰاوت‌بھ‌پـٰایـٰان‌برسیـم! وگرنھ‌مرگ‌ پـٰایـٰان‌همہ‌ۍقصہ‌هـٰاست . . !(:✨🚶🏻‍♂ ؟ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت251 چشمان سرخش گ
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم: 



سر جایم خشک می‌شوم. 😯
مسعود اینجا چکار می‌کند؟
مگر من نگفتم همه بروند؟

 بی‌توجه به دکتر، می‌دوم به سمت آی‌سی‌یو و می‌گویم:
- مسعود تو اینجا چکار می‌کنی؟😒

- اگه من نبودم که ممکن بود حذفشون کنن.😏
- چی می‌گی؟😱

- یه نفر داشت میومد این طرفی که وقتی من رو دید برگشت رفت.


عرق سرد می‌نشیند روی پیشانی‌ام. نکند خودش خواسته دو متهم را حذف کند و این حرفش هم برای منحرف کردن ذهن من است؟😏

به راهروی آی‌سی‌یو می‌رسم و مسعود را می‌بینم که دارد در آستانه راهرو قدم می‌زند. با چند قدم بلند، می‌رسم دقیقا مقابلش و در برابر وسوسه گرفتن یقه‌اش مقاومت می‌کنم. 


دستانم مشت می‌شوند و می‌گویم:
- مگه من نگفتم کسی اینجا نیاد؟🤬

مسعود با چشمان سبزِ نافذش خیره می‌شود به من؛ انگار می‌خواهد پوزخند بزند و بگوید:
- خیلی عقبی عباس آقا!😏

از گوشه چشم، نگاه می‌کنم به دو متهم که تغییری در حالشان دیده نمی‌شود. مسعود می‌گوید:
- می‌دونم چرا همه رو مرخص کردی،
 اینم می‌دونم که به ما اعتماد نداری،
اینم می‌دونم که داری سعی می‌کنی خودت رو به خنگی و بی‌خیالی بزنی تا ما نفهمیم تو ذهنت چی می‌گذره
... انصافا باهوشی.


از آدم‌هایی که حدس می‌زنند در ذهنم چه می‌گذرد، کمی می‌ترسم. 😨

هاج و واج به مسعود خیره می‌شوم و در انبوه مجهولات، دست و پای بیهوده‌ای می‌زنم تا معلوم شوند؛ که نمی‌شوند. سعی می‌کنم رفتار بعدی مسعود را حدس بزنم... یک ایکسِ بزرگِ ناشناخته.

می‌گوید:
- باید از بیمارستان ببریمشون بیرون.
الان جمع بست؟ یعنی من و او؟😐
 مار سیاهی که در سینه‌ام بود، از خواب بیدار شده و با آرامشِ تهدیدآمیزی به سمت مسعود می‌خزد.🐍

می‌گویم:
- چرا؟

- خودتو به اون راه نزن. مطمئنم همین نقشه رو داری.😏
- پرسیدم چرا؟


کلافه مقابلم قدم می‌زند:
- یک... ممکنه حذفشون کنن.
 دو... می‌خوای ازشون بازجویی کنی....

دوست ندارم به این راحتی تسلیمش شوم.😔
مار سیاه حالا دارد بدن نرم و براقش را دور مسعود می‌پیچد. می‌گویم:
- چرا باید بهت اعتماد کنم؟

دوباره با چشمان سبزش، نگاه تهدیدآمیزی به من می‌کند و می‌گوید:
- چون چاره‌ای نداری.😏


جمله‌اش چندبار در ذهنم تکرار می‌شود. از این جمله متنفرم. واقعا چاره ندارم؟
شاید... سینه‌ام تیر می‌کشد.

اگر مسعود فهمیده باشد چه در سرم هست، حتما موی دماغمان می‌شود.

می‌گوید:
- حق داری بی‌اعتماد باشی. ولی باید به من اعتماد کنی.☝️🏻


عاقل‌اندر سفیه نگاهش می‌کنم و حواسم به انعکاس تصویرمان در شیشه آی‌سی‌یو هست؛ به پشت سرم. مسعود نمی‌تواند اینجا کاری بکند...

می‌گوید:
- چند وقته سعی کردم سایه‌به‌سایه دنبالت باشم؛ البته ضد زدنای کوفتیت خیلی کارم رو سخت می‌کرد. می‌دونم بو بردی.

بو برده‌ام؟ یک ماه است که من را خفه کرده با تعقیب کردنش!😏

چشمانم را تا حد ممکن تنگ می‌کنم و خیره می‌شوم به چشمان سبزش. می‌گوید:
- اینطوری نگام نکن. می‌دونم داری خودت پرونده رو ادامه می‌دی، ولی تنها نمی‌تونی. چندبار خواستن حذفت کنن....

ادامه‌اش را می‌دانم؛ این که آخرین بار مسعود رسید و کمک کرد دو متهم را دستگیر کنم. یک قطعه دیگر از پازل...
البته هیچ‌کدام از توضیحاتش جوابگوی این سوال نیستند که: چرا باید به او اعتماد کنم؟


... 
...



💕 @aah3noghte💕
 @istadegi
قسمت اول
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 🎬 | رو میشناسی؟ گُل بود ... گل ما و لیلی همسفر بودیم اندر راه ِ عشق او به مطلب ها رسید و ما هنوز آواره ایم... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نترس و غمگین مباش ما تو را نجات میدهیم... سوره عنکبوت، آیه ۳۳ . ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وصیت‌من‌بہ‌دخترانے‌کہ‌عکس‌هایشان‌ را‌درشبڪہ‌های‌اجتماعے‌مےگذارند‌،‌این‌است‌کہ‌ این‌ڪار‌شما‌باعث‌مے‌شو‌دامام‌زمان‌"؏ـجل‌الله‌تعالی‌فرجه"‌ خون‌گریہ‌‌ڪند... بعد‌از‌اینکہ‌وصیت‌و‌خواهشم‌را‌شنیدید‌ بہ‌آن‌عمل‌ڪنید؛👌 زیرا ما‌ می‌رویم‌تا‌از‌شرف‌و‌آبروےشما‌ زنان‌دفاع‌ڪنیم‌🥀 مانندخانم‌حضرت‌زهرا‌"سلام‌الله‌علیها"‌باشید. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 این جمله را به یاد داشــته باشید: اگر در راه خــدا رنج را تحمل نکنید، مجبور خواهید شد در راه شیــطان رنج را تحمل کنید! «شهید پورمرادی»
💔 ⚫️ سانحۀ قطار مشهد _ یزد ✔️ دلداری دادن به داغ‌دیده یکی از رفتارهایی است که به بازماندگان کمک می‌کند تا راحت‌تر با غم خود کنار بیایند. ☑️ درست است که مرگ، بخشی از سرنوشت انسان‌هاست و هرکسی به نحوی در شرایط سوگواری قرار می‌گیرد، اما اظهار همدردی با کسانی که عزیزی از دست داده‌اند، یکی از وظایف انسانی و عاطفی ما انسان‌هاست. 🏴 از طرف آحاد مردم ایران، به کسانی که در این حادثه، عزیزان خود را از دست داده‌اند، تسلیت می‌گوییم. ... 💞 @aah3noghte💞