شهید شو 🌷
#او_را... 113 شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم -به به سلااااااممممم ترنم خودم! -سلام عش
#او_را... 114
زهرا گفت...واقعا حرفای مامانم درست بود. خیلی پشیمونم که چندسال تو تخیل و توهم زندگی کردم و الکی خواستگارام رو رد کردم!!
-بگو دیگه...جون به لبم کردی زهرا!!
-خخخخ... باشه دیگه!
خب میدونی... من همیشه دوست داشتم یکی بیاد که منو رشدم بده، یه زندگی خیلی خوب باهم داشته باشیم، هم فکر باشیم، اصلا از اینا باشه که انگار دو دقیقه دیگه قراره شهید شن!😢
اما اشتباه میکردم!
خدایی که من رو آفریده، مطمئنا بیشتر از من به فکر رشد منه.
حالا چه فرقی داره طرف من کی باشه؟؟
هرکی که باشه، خدا با همون فرد امتحانم میکنه و زمینه رشدم رو فراهم میکنه!
من قرار نیست وارد یه زندگی بی عیب و نقص بشم.
چون اولا این زندگی و این فرد اصلا وجود نداره،
دوما تو چنین زندگی بی عیب و نقصی،جای رشد و ترقی نیست،
سوما از کجا معلوم من لایق این زندگی و این همسر باشم؟؟ منی که خودم پر از عیب و نقصم،چجوری دنبال یه فرد کاملم؟
خلاصه من وارد هر زندگی که بشم بالاخره باید سختی بکشم تا رشد کنم!
-یعنی چشم بسته و بی چون و چرا بله گفتی؟؟؟
-نه حالا! اینطوریام که نیست!
مگه کشکه؟؟
خب چون داداش دوستم بود،میدونستم خانوادشون چجوریه .یه جورایی از لحاظ خانوادگی استانداردن!
هم حرمت پدرشونو خیلی حفظ میکنن، هم باباشون هوای مامانشون رو داره.
بنظرم بچه ای که تو چنین خانوادهای بزرگ شه، هم معنی عشق رو میفهمه و هم احترام!
بعدم ظاهرش به دلم نشست، هرچند لباس یقه دیپلمات و چندسانت ریش و فلان و تسبیح تو دستش نداشت،اما موقر و متین بود!
-همین؟؟
سرش رو تکون داد
-خب آره دیگه! دیگه چی میخوای؟؟
-خب کارش،پولش،سربازیش و...!؟
-خیلی از این لحاظ کامل نیست.ولی بچه ی با جربزه ایه.چندوقتی عقد میمونیم تا بتونه یه پولی دست و پا کنه. توکل بر خدا!
چندلحظه ای ماتم برد و با خنده ی زهرا به خودم اومدم.
-حالا فعلا خیلی به مغزت فشار نیار .من خودم کلی طول کشید تا اینا رو هضم کنم و با خودم کنار بیام!چیزی تا آخر سانس نمونده،من هنوز از شنا سیر نشدم!بیا بریم...
از یه طرف خیلی خوشحال بودم که زهرا داره عروس میشه، از یه طرف گیج و منگ حرفاش بودم و نمیتونستم هضمشون کنم.
"محدثه افشاری"
@Aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
شکرا یا اباعبدالله(ع)
خوابم یا بیدارم؟
اینجا کربلاستــــ
این لطف آقامه
آقام با وفاستــــ
#آھ_ڪربلا
#شب_زیارتی_ارباب
#پیشنهاددانلود
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
آیا هیچ تاکنون شنیده ای که عاشقی
از فراق محبوب، #آھ برکشد
و از شدت شوق، جان سپارد؟
آیا شنیده ای ڪسی برای فدا شدن
در راه امام زمانش،
سر از پا نشناسد؟
اگـر نشنیده ای
و ندیده ای
داستان کربلا را بخوان
و ببین چگونه عده ای کم اما ثابت قدم
در راه حسین ع سر و جان باختند
و چه خوش گفت آنکه فرمود "تاریخ، تکرار خواهد شد"
و مےبینی
این جماعت که نام #شھید را بر خود نهاده اند
چگونه برای آن یارِ غائبِ ندیده
جان فدا کردند...
و چرا به درجه شھود نرسد، آنکه اینگونه در غیبتِ امامش
سرِ تسلیم به فرامینش دارد....
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#شھیدجوادمحمدی
#شھدا
#فدایےمھدےفاطمه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#کلیپ_مهدوی
💽 اعترافات شیطان پرستان در ایران
📱ببینید و نشر بدید📡
همین است دیگر
قاعده نانوشته اےست
تو اگر ولایت الله را نپذیری
ناچار به پذیرش ولایت شیطانی
#اندڪےبصیرت
#آھ...
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 قسمت ششم #بےتوهرگز ❤️ 🚫این داستان واقعےاست🚫 #داماد_طلبه با شنیدن این جمله برق از چشماش پرید😏
💔
قسمت هفتم
#بےتوهرگز ❤️
🚫این داستان واقعےاست🚫
#احمقی_به_نام_هانیه
پدرم که از#داماد_طلبه اش متنفر بود بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم #عقدکنان فوق ساده برگزار کرد😏
با 10 نفر از بزرگ های #فامیل دو طرف، رفتیم #محضر
بعد هم که یه عصرانه مختصر
منحصر به #چای و شیرینی ،
هر چند مورد استقبال #علی قرار گرفت اما آرزوی هر دختری یه #جشن آبرومند بود
و من بدجور دلخور
هم هرگز به #ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی ...
هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد
همه بهم می گفتن #هانیه تو یه #احمقی ...😒
خواهرت که #زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد
تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟
هم بدبخت میشی! هم بی پول!
به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی ...
گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته #دلم می لرزید
گاهی هم پشیمون می شدم اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده من جایی برای برگشت نداشتم😔
از طرفی هم اون روزها #طلاق به شدت کم بود رسم بود با #لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی حتی اگر در فلاکت مطلق، زندگی می کردی ...
باید همون جا می مردی ... واقعا همین طور بود ...
اون روز می خواستیم برای #خرید عروسی و #جهیزیه بریم بیرون
مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره
اونم با عصبانیت داد زده بود😡
از شوهرش بپرس و قطع کرده بود ...
به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه
صداش بدجور می لرزید با نگرانی تمام گفت: سلام #علی_آقا می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون😰...
#ادامه_دارد .....
💕 @aah3noghte💕
💔
از زمانی که بیاد داشتیم با احمد آقا ب نماز جمعه می رفتیم.
احمد آقا همه مارا به حضور در نماز جمعه مقید کرده بود.
او با سختی بچه ها را جمع میکرد. بعد میرفتیم چهارراه مولوی و با اتوبوس دوطبقه و یا وانت خلاصه با کلی مشکل به نماز جمعه میرفتیم...
بچه ها خیلی شلوغ می کردند.اذیت می کردند و...
اما احمد آقا با صبر و تحمل وصف ناشدنی بچه ها را با معارف دین اشنا می کرد.
یکی از بچه ها می گفت:
من از همان دوران احمد آقا به نماز جمعه مقید شدم.
بعد از شهادت احمد آقا هم سعی می کردم نماز جمعه من ترک نشود.
یک بار در عالم رویا مشاهده کردم که در خیابانی ایستاده ام.
احمد اقا از دور به طرفم امد و من را در آغوش گرفت. خیلی حالت زیبایی بود. بعد از سال ها احمد آقا را می دیدم.
بعد از روبوسی به تابلوی خیابان نگاه کردم. دیدم نوشته خیابان قدس. فهمیدم اینجا نماز جمعه است.
همان لحظه از خواب بیدار شدم فهمیدم علت اینکه احمد آقا اینگونه من را تحویل گرفت بخاطر حضور همیشگی من در نماز جمعه است.
عارف۱۹ساله #شھیداحمدعلی_نیری
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
📚عارفانه
#آھ_اے_شھادت...
#نماز_جمعه
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
حضرت آیتالله بهجت قدسسره مےفرمودند:
ممکن نیست بدون #اصلاح_نفس
کاری [از] پیش برد،
[یا] برای جامعه کاری بکنیم،
همان رفیق نیمهراه خواهیم بود، خداحافظی میکنیم با هم، در وقت وقتش...
✍شاید نکته ای که باعث شد
مردم کوفه، مسلم بن عقیل را در کوچه پس کوچه های آن شهر غریب
تنها بگذارند، همین بوده
گرچه پیشانے مردم از سجده بسیار، پینه بسته بوده
گرچه شمربن ذی الجوشن حدود ۲۰سفر با پای پیاده، به مکه داشته
به خودم که نگاه مےکنم
مےبینم خیلی زیاد هم از مردم کوفه دور نیستم
من که نه پیشانی ام از فرط سجده، پینه بسته و نه حتی یک سفر مکه در کارنامه اعمالم‼️
و چرا دور باشم از آن مردم؟ وقتی هنوز
حبّ نفس و مال و شهوت ومقام و... در درونم دارم...
و چرا دور باشم از مردم کوفه؟ وقتی مولای غریبم چون مسلم بن عقیل
نگاه میکند و یاوری نمےبیند⁉️
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ_مولاے_غریبمان_مهدی...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕