eitaa logo
بصیر شهرداری اهواز
328 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
928 ویدیو
197 فایل
ای دی های طرح سوال👇 @Baghatolla_313 https://eitaa.com/farokhim
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان مرحله اول رزمایش ثامن ۵ انجام شد... بزرگواران لطفا سوالهای سیاسی خودتون رو حتما به ما ارسال بفرمایید تا انشائ الله جوابهای شما ارسال شود...
هدایت شده از بهار بصیرت
سخنرانی در رزمایش ثامن پنج تا لحظاتی دیگر در کانال بارگذاری خواهد شد. 🆔 https://eitaa.com/bahareebasirat
هدایت شده از بهار بصیرت
1_738160217.mp3
7.09M
۱ از ۴ بررسی ابعاد شخصیت شهید سلیمانی 🆔 https://eitaa.com/bahareebasirat
هدایت شده از بهار بصیرت
1_738162166.mp3
7.2M
۲ از ۴ بررسی ابعاد شخصیت شهید سلیمانی 🆔 https://eitaa.com/bahareebasirat
هدایت شده از بهار بصیرت
1_738173807.mp3
7.15M
۳ از ۴ بررسی ابعاد شخصیت شهید سلیمانی 🆔 https://eitaa.com/bahareebasirat
هدایت شده از بهار بصیرت
1_738161648.mp3
7.2M
۴ از ۴ بررسی ابعاد شخصیت شهید سلیمانی 🆔 https://eitaa.com/bahareebasirat
پرسش و پاسخ سیاسی از حجت الاسلام والمسلمین فرخی منش سوال می‌گویند: اگر ما با امریکا دشمنی نکنیم، خصومت‌ها و درگیری‌ها تمام می‌شود، تحریم‌ها و تهدیدها مرتفع می‌گردد و خودمان راحت‌تر زندگی می‌کنیم؟! جواب در این پرسشی که از ابتدای انقلاب مطرح بوده و در هر برهه‌ای نیز تکرار می‌شود، چندین خطای فحوایی و نیز محاسباتی وجود دارد و البته بیشتر کسانی که در سطح سیاسیون و یا دانشگاهیان چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند، خودشان به خوبی می‌دانند. الف – اشکال، یا بهتر بگوییم: «حیله‌ی نخست» این است که می‌گویند: «اگر ما با امریکا دشمنی نکنیم»! یعنی ابتدا ما را به عنوان آغازگر دشمنی و جبهه‌ی تک قطبی برای تداوم خصومت متهم و محکوم می‌نمایند، سپس ادعاهای فرضی خودشان را مطرح می‌نمایند! اما، حقیقت مطلب این است که ما با "امریکا، انگلیس و تمامی کشورها به جز اسرائیل که آن را رژیم غاصب می‌شناسیم"؛ آغازگر دشمنی نبوده و نیستیم؛ بلکه آنها هستند که به محض آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران و سپس استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران به رأی اکثریت قاطع مردم (اوج دموکراسی)، دشمنی را آغاز کردند و هرگز از این خصومت، قدمی عقب‌نشینی نکرده‌اند! شاید مردمان امریکا و کشورهای اروپایی، به رغم کوبیدن بر طبل دمکراسی و دمیدن به شیپور گوش‌خراش "لیبرالیسم"، هیچ گونه آزادی واقعی برای تعیین ساختار حکومتی بر کشور خود را نداشته باشند، چنان که از قیام مردم فرانسه و تظاهرات‌های آنها در شنبه‌ی هر هفته، علیه نظام سرمایه‌داری و ساختارش، بیش از یک سال می‌گذرد و هم چنان در سکوت جوامع بین المللی، سرکوب پلیسی می‌شوند؛ اما مردم ایران، پس از نزدیک به سیصد سال استعمار و استثمار و بخشیدن بخش‌های بزرگی از خاک و نیز به تاراج دادن سرمایه‌های این کشور، تصمیم گرفتند که مستقل باشند، ساختار حکومتی را خود تعیین کنند و صاحب سرمایه‌های ملی خود باشند. بدیهی است که این تصمیم، به مذاق "نظام سلطه" خوش نمی‌آید - از دست دادن حاکمیت و مالکیت بر ایرانِ بزرگ، قدرتمند و ثروتمندی که برایشان به "ژاندارم منطقه" تبدیل شده بود، قابل پذیرش نبوده و نست – و الگو شدن نظام جمهوری اسلامی ایران و مردمش، برای سایر ملل مسلمان منطقه، برایشان خطری مُهلک می‌باشد. پس دشمنی را آغاز نموده و با شدت هر چه بیشتر، ادامه داده‌اند و البته دشمنی آنها تا وقتی ما هستیم و هویت مستقل داریم، ادامه خواهد داشت. ب – بنابراین، چنان که امام خامنه‌ای مکرر تصریح نموده‌اند: «دشمنی امریکا با ما، یک دشمنی ذاتی است»، یعنی اساس زیرساخت و ساختار و اهداف "نظام استکباریِ سلطه"، با اساس یک حکومت مستقل، به ویژه اگر اسلامی باشد، تناقض دارد؛ چنان که فرمودند: «دشمنی با نظام اسلامی، ناشی از دشمنی ذاتی با اسلام می‌باشد». وقتی امریکا که خود را ابر قدرت جهان می‌داند، همانند فرعون فریاد بر می‌آورد «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَی – من برترین ربّ (صاحب اختیار و تربیت کننده‌ی امور) شما هستم» و شما متقابلاً فریاد می‌آورید «الله اکبر» و «رَبُّنَا اللَّهُ – ربّ ما الله است»؛ و وقتی شیطان بزرگ می‌گوید: «حقوق و قانون آن است که من به شما دیکته کنم» و شما می‌گویید: «آن است که خداوند خالق، علیم و حکیم بفرماید»؛ دشمنی ذاتی می‌شود. نکته: دقت شود که چه از جانب امام خمینی و امام خامنه‌ای و چه از جانب اهل فهم، همیشه بر "دشمنی امریکا با ما" تأکید شده است؛ یعنی ابتدا کننده‌ی دشمنی و نیز تداوم بخش آن، امریکا بوده است. وقتی انبیا و رسولان الهی علیهم السلام، برای هدایت مردم مبعوث گردیدند، بیشتر مردم کافر، مشرک، ظالم و فاسد بودند. لذا از طرف انبیای الهی، همه رحمت، محبت و دعوت به حق بود؛ اما بسیاری از کفار و مشرکان، دشمنی را آغاز کرده و امتداد بخشیدند. اکنون، وضعیت ما با امریکا و متحدان و نوکرانش نیز همین‌گونه است؛ ما حق خودمان را می‌خواهیم و بر مواضع بر حق‌مان ایستادگی می‌کنیم، و البته تمام عالمیان را دعوت به حق و عدالت می‌نماییم، اما آنها هستند که دشمنی می‌کنند. و بدیهی است که پاسخ دشمنی، لبخند، امتیازدهی، تقدیم گُل و شیرینی و ... نمی‌باشد، بلکه "دشمنی متقابل" خواهد بود. گفتیم، گفتند: گفتیم: ما نظام سلطنت و شاه نوکر صفت نمی‌خواهیم! گفتند: به شاه دست نشانده‌ی خودمان دستور می‌دهیم که شما را سرکوب کند و از زمین و آسمان به سوی شما آتش مرگ بگشاید! گفتیم: ما می‌خواهیم حکومت و دولت‌مان را خودمان تعیین و انتخاب کنیم! گفتند: پس ما در مقابل شما [به عنوان دشمن]، صف آرایی می‌کنیم. گفتیم: اجازه نمی‌دهیم که سفارتخانه‌ی شما در تهران، به عنوان یک لانه‌ی جاسوسی، برای طراحی کودتاها و ایجاد آشوب‌ها و سازماندهی بحران‌ها و حتی اتاق فرماندهی جنگ‌های داخلی عمل نماید! گفتند: پس دشمنی آشکار شد و ما ضمن حمله نظامی (طبس)، شما را تحریم اقتصادی می‌کنیم. گفتیم: تروریست‌ها، منافقین، گروهک‌های شبه نظام
ی و آدم‌کُش و ستون پنجم شما در مملک خودمان را ریشه‌‌کَن می‌کنیم! گفتند: شما را در مجامع بین المللی، تروریست می‌خوانیم و در بیانیه‌های حقوق بشر، محکوم می‌نماییم و البته بر تحریم‌ها نیز می‌افزاییم. گفتیم: دوره‌ی بخشش استان‌ها و شهرهای این کشور توسط پادشاهان ذلیل به شما تمام شد، دیگر نه آذربایجان و خوزستانی به شما می‌دهیم و نه بحرین (که در زمان محمدرضا بخشوده شد)؛ گفتند با تمام قوای تسلیحاتی، سیاسی، مالی و ... از صدام حمایت می‌کنیم تا خاک شما را به اشغال درآورد و برای ایجاد جنگ‌های داخلی و یا شورش‌های تروریستی، از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌نماییم! لذا تا 500 نفر به خیابان می‌ریزند، چند نفر را کشته و مجروح نموده و چند پمپ بنزین را به آتش می‌کشد، ترامپ و سایر رؤسای جمهور غربی، سریعاً و شخصاً اعلام حمایت می‌کنند! گفتیم: ما می‌خواهیم در عرصه‌های گوناگون رشد علمی نماییم و به لحاظ کشاورزی و صنعت و تولید، خودکفا شویم؛ به علوم گوناگون، از جمله هوا – فضا، انرژی هسته‌ای، صنایع نظامی، نانو، تولید داروهای خاص و ... دست یابیم! گفتند: نه تنها شدیدترین تحریم‌ها را علیه شما اِعمال می‌کنیم، بلکه سایر گزینه‌ها نیز روی میز است! گفتیم: اجازه نمی‌دهیم که شما با ایجاد، آموزش و تسلیح گروه‌های تروریستی، چون طالبان، القاعده، داعش، النصرة و ...، در کشورهای اسلامی و همسایه، ناامنی و کشتار ایجاد کنید، سوریه و عراق را به تصرف آنها درآورید و سپس قصد ایران نمایید و ...؛ گفتند: با شما در همان عراق و سوریه و ... می‌جنگیم، شما را محکوم به دخالت در کشورهای دیگر می‌کنیم، و بزرگترین فرمانده‌ی مبارزه با تروریسم در جهان (شهید سردار سلیمانی، المهندس و ...) را خودمان ترور می‌کنیم و به خودمان تبریک نیز می‌گوییم. گفتیم: با بصیرت مراقب نفوذ هستیم و با همّت والا در تقویت همه جانبه‌ی خود می‌کوشیم! گفتند: سعی می‌کنیم شما را از داخل، با انواع فتنه‌ها و نیز بحران‌های اقتصادی و سوء مدیریت‌های عمدی، تضعیف کنیم. ●●●- آیا هنوز هستند کسانی که بگویند: «دشمنی ما با امریکا» و مدعی شوند که اشکال از مواضع ماست و اگر ما کمی ملایم‌تر شویم، کوتاه بیاییم، در مذاکرات شرکت کنیم و به توافقاتی دست یابیم و ...، امریکا و انگلیس پسرخاله‌های ما می‌شوند و زندگی ما بهتر می‌شود؟! یادتان هست که در ابتدای آغاز مذاکرات هسته‌ای، برخی از تازه به دوران رسیده‌های سیاسی، می‌گفتند: امریکا، انگلیس و متحدان اروپایی و نوکران عربی، با ما دشمنی ندارند – این دولت قبلی بود که با بداخلاقی، آنها را با ما دشمن کرد – امریکا نتوانسته ایران را بشناسد و ما اکنون با لبخند و شادی و دادن امتیازهای عجیب و غریب، ایران را به آنها می‌شناسیم – دوره‌ی موشک تمام شد و اکنون دوره‌ی مذاکره است – چند تا امتیاز می‌دهیم، به جایش چرخ‌های صنعت می‌گردد و "کلید" سعادت مردم، همین است که ما مقابل غرب کوتاه بیاییم و ...، خب چه شد؟! الحمدلله ابتدا امریکا از توافق هسته‌ای خارج شد و سپس اروپا با چند سال گربه رقصانی، به هیچ یک از تعهداتش عمل نکرد، و حال آن که به اذعان مسئولان، ما نه تنها به تعهدات خود، به صورت یک جانبه عمل نمودیم، بلکه کارهایی کردیم که آنها از ما نخواسته بودند، لذا بسیار متعجب و خوشحال شدند! آیا باز هم می‌گویند: «دشمنی ما با امریکا» و باز هم مدعی می‌شوند که «اگر ما کمی کوتاه بیاییم، همه چیز تمام می‌شود و کشور آباد می‌گردد و مردم به رفاه و امنیت می‌رسند»؟! آیا خودشان احمق هستند و یا مردم را احمق فرض کرده‌اند؟! آیا از خدا و قیامت‌شان نمی‌ترسند و از این مردم، خجالت نمی‌کشند؟! https://eitaa.com/shahrdariahvaz
پرسش و پاسخ از حجت الاسلام و المسلمین فرخی منش چرا جمهوری اسلامی با رژیم کمونیستی چین رابطه دارد‌؟ کمونیست‌ها که از آمریکا برای مسلمانان بدترند.؟ جواب امریکا (ترامپ و پمپئو) به تازگی نام چین را با تأکید بر "کمونیست" می‌آورند تا "چین هراسی" را [پس از اسلام هراسی]، بیشتر فرافکنی کنند! آیا ما نیز باید در فضای مجازی یا طرح سؤال، همین کار بار بکنیم؟! ●- به فرض که پرسش درباره‌ی چرایی روابط جمهوری اسلامی ایران با چین باشد، چرا با امریکا مقایسه می‌شود؟! پس در این جوّسازی، اهداف دیگری تعقیب می‌شود. جالب آن که پرسش این نیست که چرا جمهوری اسلامی ایران، رابطه با چین را گسترش می‌دهد، بلکه این است که اصلاً چرا رابطه دارد؟! حال بپرسید: «چرا نداشته باشد؟!»، آیا خواهند گفت: «چون امریکایی‌ها بهترند؟!» - آیا این یک تحلیل سیاسی است؟! ●- از کجا دانسته شد که کمونیست‌ها از امریکایی‌ها بدترند و یا امریکایی‌ها بهترند؟! ملاک تشخیص این بدتری یا بهتری چیست؟! چه کسی گفته که امریکای امپریالیسم، از چین کمونیست (با اقتصاد آزاد) بهتر است؟! این همان دروغ‌پردازی‌های عوامفریبانه در زمان شاه است که در آن زمان ایران استعمار امریکا و انگلیس بود، و البته هم مرز با شوروی سایق (روسیه) نیز بود! می‌گفتند: «کمونیست‌ها کلاً ملحد هستند، اما امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و حتی یهودی‌ها، همه اهل کتاب هستند، پس از آنها بهترند»! در حالی که مردم شوروی سابق و حتی بسیاری از مسئولین همچنان مسیحی و یا حتی مسلمان بودند، و بسیاری از رؤسا و مدیران امریکا، انگلیس، اسرائیل (صهیونیزم بین الملل)، فراماسون، شیطان‌پرست و هم چنان کافر بوده و هستند! در داخل جهان اسلام (و حتی جمهوری اسلامی ایران) نیز همین‌طور بوده و هست. بسیاری از اهل حجاز مسیحی و یهودی بودند و به ویژه مسیحیان، دشمنی زیادی با مسلمانان نداشتند، اما بسیاری از مسلمانان، منافق، خوارج، کوفیان، شامیان و ... بوده و هستند و زیر پرچم اسلام و به نام قرآن کریم، مسلمانان را قتل عام کرده و می‌کنند! چه بسا آن بت‌پرست ژاپنی، چینی، هندو و ... به حسب ظاهر دشمنی مستقیمی با مسلمانان نداشته باشد، اما طالبان، القاعده، داعش، النصره، بوکوحرام و ...، همه برای جنگ نیابتی از سوی امریکا و انگلیس و اسرائیل و نسل کُشی مسلمانان تأسیس شده‌اند. ●●●- پس، باید دید که ملاک سنجش بهتری و بدتری چیست که با این یقین گفته می‌شود: «امریکایی‌ها بهترند، یا چینی‌ها بدترند و ...»؟! آیا کشورهای اروپایی که با آنان ارتباط داریم [از جمله انگلیس و فرانسه و سپس آلمان] که همه متحد امریکا هستند، بهتر از امریکا، یا چین یا روسیه هستند؟! روابط بین الملل جمهوری اسلامی ایران، طبق قانون اساسی و سیاست خارجی خود، با تمامی کشورها، حکومت‌ها و دولت‌های جهان که مشروعیت داشته باشند، می‌تواند رابطه داشته باشد؛ و علت عدم ارتباط کلی با اسرائیل نیز عدم مشروعیت این رژیم جعلی، در سرزمین غصبی فلسطین می‌باشد. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران، حتی در ارتباط با امریکا نیز مشکلی ندارد؛ منتهی ارتباطات باید بر پایه‌ی مصالح سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و حفظ استقلال کشور و عزت یک ملت باشد. اگر چه ستون پنجم داخلی که در سطوح متفاوت نفوذ کرده‌اند، القا می‌کنند که ایران با امریکا دشمنی دارد و قطع ارتباط کرده است، اما دقت شود که این امریکا بود که (به غیر جنایات تاریخی در ایران)، از شاه برای کشتار ملت ایران حمایت کرد – جنگ داخلی کردستان را به راه انداخت – صدام را برای حمله به ایران تحریک و تجهیز کرد – تحریم اقتصادی را حربه‌ی فشار بر مردم قرار داد – ترورهای وحشتناکی (حتی رئیس جمهور و نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران) را به راه انداخت و از دانشمندان تا آیات عظام و از جلمه سردار شیهد حاج قاسم سلیمانی را ترور کرد و با افتخار گفته و می‌گوید که این کار ما بود – فتنه‌های داخلی را به راه‌اندازد – دائم به شورای امنیت شکایت می‌کند – تحریم‌های یکجانبه و غیر قانونی را تحمیل می‌کند و حتی کشورها، بانک‌ها و شرکت‌های خارجی و غیر امریکایی را تحت فشار قرار می‌دهد و ...! امریکا، هم اکنون نیز نه تنها مایل به برقراری ارتباط سالم با جمهوری اسلامی ایران نمی‌باشد، بلکه صریحاً اعلام می‌نماید: «سیاست خارجی امریکا، هدفی جز براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد»! حال اگر یک عده به رغم تمامی این مسائل، هنوز گمان می‌کنند «بدون امریکا نمی‌شود نفس کشید» و هم چنان سنگ ارتباط با امریکا، هر چند ذلیلانه را بر سینه می‌کویند، مسئله دیگری است! ارتباط با چین مردم (اذهان عمومی)، زیاد هم از چگونگی ارتباط جمهوری اسلامی ایران با چین یا روسیه چیزی نمی‌دانند، اما همگان مخاطب فضای مجازی هستند! و چون امریکا و متحدان اروپایی‌اش، بسیار مخالف و نگران گسترش دامنه‌ی ارتباطات جمهوری اسلامی ایران با جهان و از جمله چین هستند، و دائماً فضاسازی می‌کنن
د، این عوام نیز منفعل شده و می‌پرسند: «چرا با چین رابطه داشته باشیم»؟! خب چرا نداشته باشیم؟! چین به لحاظ اقتصادی، بسیار قوی‌تر از امریکاست و بزرگترین طلبکار امریکا نیز محسوب می‌گردد. امریکا ورشکسته‌ترین و بدهکارترین اقتصاد جهان است و بیشترین بدهی‌اش به چین می‌باشد – چین به لحاظ سیاسی نیز به حسب ظاهر، مواضع خصمانه و جنگی با هیچ کشوری ندارد (بر عکس امریکا که در تمام جهان جنگ افروزی کرده است) – تمامی قطعنامه‌های امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را در شورای امنیت وتو می‌کند – در طول مدت تحمیل تحریم‌های امریکایی، روابط اقتصادی خود با جمهوری اسلامی ایران را قطع نکرده است – از رژیم اشغالگر اسرائیل و جنایاتش حمایت نمی‌کند – گروهک‌های تروریستی ایجاد نمی‌کند و جان ملت ایران و مسلمانان جهان نمی‌اندازد و ... . ●- البته یقیناً حکومت و دولت چین، صیغه برادری با جمهوری اسلامی ایران نخوانده است، و پسر خاله نیز نشده است و به طور حتم [مانند هر کشور و دولت دیگری]، در تمامی مواضع، اهداف و منافع خودش را در نظر دارد، چنان که ما نیز اهداف و منافع خودمان را در نظر داریم؛ لذا باید در عقد هر گونه قرارداری با چین و یا با هر کشور دیگری، نهایت دقت، بصیرت و دورنگری معمول گردد، تا تجربیات تلخ گذشته در قرارداد با دولت‌ها، شرکت‌ها، کمپانی‌ها، پیمانکاران و حتی مربیان ورزشی خارجی، تکرار نگردد. ترسیم روابط خارجی اگر آسیای غربی (خاورمیانه) را با توجه موقعیت مرکزی جغرافیای طبیعی ایران، به شمال و جنوب خلیج فارس تقسیم نماییم و سپس وضعیت کشورها و حکومت‌ها را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه می‌شویم که جنوب خلیج فارس (کشورهای عربی)، همه به صورت رسمی و علنی، دست نشانده‌ و مستعمره‌ی امریکا و انگلیس و بالتبع زیر نفوذ اسرائیل هستند! اما کشورهای شمال خلیج فارس اینگونه نیستند. بزرگترین کشور، جمهوری اسلامی ایران است که نه تنها کاملاً مستقل است، بلکه محور اصلی مقاومت به شمار می‌رود – عراق با امریکا روابط خصمانه دارد – پاکستان، دست کم به حسب ظاهر، ادعای استقلال دارد و به صورت مستقیم وابسته نیست. افغانستان مرز مشترک با خلیج فارس ندارد، اما بخش شمالی پاکستان و پل ارتباطی جهان با چین محسوب می‌گردد که تحت اشغال نظامی امریکا درآمده است – کشورهای شمالی ایران نیز به صورت مستقیم مستعمره امریکا نمی‌باشند. ●- بنابراین، ارتباط "ایران، چین و روسیه" [که سه قدرت بزرگ جهانی و مستقل از امریکا محسوب می‌شوند] و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی بین این کشورها، یعنی سقوط کامل نظام سلطه! لذا به کابوسی وحشتناک برای امریکا تبدیل شده است. این قطع ارتباطی، باید از سال‌ها پیش ترسیم و تحکیم می‌شد که متأسفانه و به دلایل گوناگونی نشد! https://eitaa.com/shahrdariahvaz
پرسش و پاسخ از حجت الاسلام و المسلمین فرخی منش آیا اعتقاد به "ولایت فقیه" واجب است، یا ولایت فقیه یک سلیقه است در اداره‌ی مملکت است؟ جواب اسلام، عقاید و احکامش، مبتنی بر عقلانیت، علم و حکمت و نیز منطبق با فطرت و نظام آفرینش و هدایت الهی می‌باشد، نه سلیقه! الف - ولایت آن چه ابتدا واجب و واجب‌تر است، دانستن معنی واژه‌ی "ولایت" می‌باشد، تا بفهمیم که وقتی گفته می‌شود "ولایت فقیه"، یعنی چه؟ "ولایت"، در اصل کلمه، به آن میزان از نزدیک بودن گفته می‌شود که هیچ فاصله‌ای در میان نباشد. بنابراین، این واژه، نه تنها اختصاصی به معارف اسلامی ندارد، بلکه گاه به امور معنوی گفته می‌شود و گاه به امور مادی. مثل نشستن دو نفر در کناز هم، یا قرار گرفتن دو چیز در کنار هم، به گونه‌ای که هیچ فاصله‌ای بین آنها نباشد. ب – نوع ارتباط گاه، این نزدیکی و اتصال [به ویژه در انسان]، ایجاد نوعی محبت می‌نماید و گاه طرفین را نسبت به یک دیگر، متعهد و مسئول می‌نماید و تکلیف‌آور می‌شود. مانند "ولایت پدر و مادر" نسبت به فرزندان، یا ولایت یک معلم، یک مربی، نسبت به دانش‌آموزان و پیروان، یا ولایت یک رسول و امام، نسبت به امّت. به همین جهت، به فرماندار، شهردار و حاکم بر یک منطقه نیز "والی" می‌گویند؛ به اداره کنندگان یک مدرسه، "اولیاء" می‌گویند؛ به مسئولان امور، "اولیای امر" می‌گویند و ... . ج – ولایت حق و باطل بیان شد که "ولایت"، اختصاصی به اسلام ندارد، اختصاص به یک موضوع خاص مانند "حکومت" نیز ندارد؛ لذا اختصاصی به "ولایت جق" نیز ندارد، چه بسا ولایتی باطل باشد. خداوند متعال در قرآن کریم، هم به ولایت حق تصریح نموده است و هم به ولایت باطل. می‌فرماید: الله جلّ جلاله، که خالق، مالک، ربّ و رازق تمامی مخلوقات و از جمله انسان می‌باشد، فقط و فقط، ولایتِ مؤمنان را می‌پذیرد و کافران [که مشرک هستند و از وحدت خارج شده‌اند]، نه یک ولیّ، بلکه انواع و اقسام اولیاء دارند که البته همگی از مسیر خارج شده و طغیان کرده‌اند. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 254) ترجمه: خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمت‌ها، به سوى نور بيرون مى برد (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوت‌ها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمت‌ها بيرون مى‌برند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. ج – ولایت سلسله مراتب دارد "ولایت"، یک امر جاری و ساری است؛ لذا چه حق باشد و چه باطل، در مصادیق گوناگون ظهور و بروز می‌یابد. لذا "ولایت"ها، چون حلقه‌های بزرگ یا کوچک یک زنجیر، به هم پیوسته هستند، تا برسد به حلقه آخر؛ یعنی در نتیجه تمامی حلقه‌ها، به او متصل شوند. به عنوان مثال: ولایت پدر در اسلام، وصل است به ولایت امام که آن وصل است به ولایت رسول الله صلوات الله علیه و آله و آن وصل است به ولایت خداوند سبحان، بر بندگان مؤمنش. از این‌رو، در بسیاری از ادیان یا مکاتب، پدر حق و حقوقی دارد، اما ولایت ندارد! ولایت طاغوت نیز سلسله مراتب دارد. به عنوان مثال در نظام سلطه، از سرمایه‌داران و صاحبان زر و زور شروع می‌شود و به ولایت احزاب می‌رسد و از آنجا به ولایت رئیس جمهور و دو مجلس می‌رسد، سپس در ولایت فقه [قانون، احکام] تسری می‌یابد ... تا به ولایت زنجیره‌ی شبکه‌های خبری و حتی شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی می‌رسد ... و ممکن است حتی به ولایت الگوهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی، رفتاری، اخلاقی و حتی تقلید از مُد نیز برسد. د – ریشه ولایت در اسلام اصل و ریشه‌ی "ولایت در اسلام"، همان "ولایت خداوند سبحان، بر بندگان مؤمن" می‌باشد «‌وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ – الله، ولیّ مؤمنان است / آل‌عمران، 68» و سپس با سلسله مراتب، در والیانی که او تعیین کرده و به آنها حق ولایت داده، ظهور می‌یابد؛ حال خواه ولایت رسول الله و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین باشد، یا ولایت رئیس حکومت اسلامی، یا ولایت فرمانده، یا ولایت پدر، یا ولایت هر مؤمنی که با مؤمن یا مؤمنان دیگری نزدیک است و بر آنان ولایت دارد و بالتبع در مقابل آنها مسئول است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (التوبه، 71) ترجمه: مردان و زنان باايمان، ولىّ (يار، ياور و سرپرست) يكديگرند؛ امر به معروف، و نهى از منكر مى‌كنند؛ نماز را برپا مى‌دارند؛ و زكات را مى‌پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت مى‌كنند؛ ب
زودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مى دهد؛ خداوند توانا و حكيم است! د – ولایت، اعتقادی نیست، بلکه برگزیدنی است واقع این است که "ولایت"، برگزیدنی (انتخابی) است، نه اعتقادی؛ اگر چه هر انتخاب و گزینشی، ریشه در جهان‌بینی، اعتقادات، اهداف و اخلاق آدمی دارد. "ولایت حق" و "ولایت باطل"، هر دو وجود دارند، و هر شخص یا جامعه‌ای، متناسب با جهان‌بینی، باورها و اهداف خود، شخص یا گروهی را به ولایت خود برمی گزیند. بسیاری خداوند سبحان را به عنوان خالق قبول دارند، اما ولایت طواغیت را گردن می‌نهند – بسیاری به حسب ظاهر، نام موحد یا حتی مسلمان و شیعه را حمل می‌کنند، اما در تمامی گزینش‌ها و انتخاب‌ها، مواضع و سبک زندگ، به ولایت کفار، فراعنه‌ی زمان و شیاطین جنّ و انس گردن نهاده‌اند! ●- بنابراین، از جمله امور اختیاری انسان، انتخاب و گزینش ولایت بر خویش است. شخص می‌تواند ولایت الله جلّ جلاله را برگزیند، یا ولایت طواغیت را بر گزیند – ولایت رسول خدا و امامان او علیهم السلام را برگزیند، یا ولایت فرستادگان، پیشوایان و رهبران شیطان بزرگ را برگزیند و یا حتی ولایت هوای نفس حیوانی بر مملکت وجود را برگزیند! ولایت فقیه: معنای "ولایت"، اجمالاً بیان شد و حال دقت کنیم که "فقه" یعنی "شرع = قانون". بنابراین، فقه نیز اختصاصی به اسلام ندارد، بلکه هر دین، مذهب، مکتب یا گروهی، از فقه (قوانین) خود برخودارند. اما "ولایت فقیه" در اسلام و به ویژه تشیع، یعنی باید ابتدا "ولایت فقه [قوانین و شرع اسلام] را برگزینی و گردن نهی، و سپس "ولیّ فقیه" را بشناسی و تابع باشی، چرا که تابع فقه اسلام هستی. "ولایت فقیه" نیز اختصاصی به حکومت ندارد، چنان که هر مسلمانی مکلف است که یا خودش مجتهد و فقیه شود، یا از یک فقیه حایز شرایط مرجعیت، تقلید نماید و این یعنی همان پذیرش "ولایت فقهیِ فقیه" آن مرجع بر خود. چنان که در اصول دین تقلید جایز نیست و فقیه در اصول دین، ولایتی ندارد. ●- اما وقتی در جامعه‌ای، حکومت اسلامی برگزیده شد و استقرار یافت، در رأس آن جامعه، باید یک "فقیه" قرار گیرد؛ چرا که "حکومت" نیز از احکام است و احکامی دارد و اداره کننده باید فقیه باشد. بنابراین، از بین فقها، آن که بیشتر حایز شرایط می‌باشد، توانمندتر است، شناخته‌ شده‌تر و محبوب‌تر است و ...، برای پذیرش مسئولیت سنگین "ولایت" انتخاب می‌شود و به او "ولیّ فقیه" می‌گویند. یعنی آن فقیهی که مسئولیت "ولایت در حکومت" را عهده‌دار شده است. ●- بنابراین، گزینش و پذیرش ولایت الله جلّ جلاله، و بالتبع ولایت رسول الله، حجج الله، ولایت فقه اسلامی و بالتبع ولایت فقیه، ابتدا یک "واجب عقلی" می‌باشد و شرع نیز مطابق با عقل است. https://eitaa.com/shahrdariahvaz