#سلام_امام_زمانم
به خودم مینگرم سخت دلم میرنجد
به خودت مینگرم منبع خوبی هایی
سـد راه تـو منـم کاش بمیـــــرم آقا
بعد مرگم به گمانم که شما می آیی
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
@shahreketaab
سلام دوستان 😃😃
میدونید امروز چند شنبه است ؟
آخ جون! چهارشنبه 🗓
و......
وقت معرفی یک کتاب عالی 📙📘📗📕 به نام ...
پنجره های آسمان 🖼
این کتاب به صورت شعر های بسیار جذاب است 📝
من این کتاب رو خوندم و به شما هم بیشنهاد میدم ☺️📖
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
" مشخصات کتاب "
📝 نویسنده : به همت بابک نیک طلب
📚 انتشارات : افق
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
🌸 به نام خداوند بخشنده مهربان 🌸
🍃 پیش از اینها فکر می کردم خدا ... 🍃
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره ، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان ، نعره ی توفنده اش
دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود ، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی ، هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم از خود ، از خدا
از زمین ، از آسمان ، از ابرها
زود می گفتند این کار خداست
پرس و جو از کار او ، کاری خطاست
هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی جوابش آتش است
تا ببندی چشم کورت می کند
تا شدی نزدیک دورت میکند
کج گشودی دست ، سنگت می کند
کج نهادی پای لنگت می کند
تا خطا کردی عذابت می دهد
در میان آتش آبت می کند
با همین قصه دلم مشغول بود
خواب هایم ، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود ...
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ مثل خنده ای بی حوصله
سخت مثل حل صد ها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادیم به قصد یک سفر
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
زود پرسیدم پدر اینجا کجاست
گفت: اینجا خانه ی خوب خداست
گفت اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
گفت: آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی ست
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیکتر
از رگ گردن به من نزدیکتر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست ، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فکر می کردم خدا ...
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#ما که چیزِ زیادى نخواستیم!
فقط همهى دعاهاىمان🤲 را
به یکى♥️ خلاصه کردیم!
👈آن هم عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج است ..
#یاایهاالعزیز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره صبح و❤️
یک شروع تازه
زمانی برای با هم بودن
عاشقانه زندگی کردن
مهربانی را مشق کردن🍃
و از زندگی لذت بردن
سلام دوستان نازنین
صبح پنجشنبه تون بخیر♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
سلاااام به دوستای عزیزم ❤️🌺
با یه حدیث و حکایت دیگه چطورین ؟؟ 😍📜
بریم و داشته باشیم.. یه حدیث خوب و خوندنی دیگه رو 📿
بعدشم آماده ی یه حکایت جذاب باشید 😍😍📜
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
#حدیث
🌈 پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
دعا 🤲 و درخواست از خدا، وسیله ی پیروزی 💪 مؤمن است.
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃 🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد. هرچه جستجو کرد، آن را نيافت.
از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آنرا پيدا کند جايزه میگيرد. کودکان گشتند اما ساعت پيدا نشد. تا اینکه پسرکى به تنهايى درون انبار رفت و بعد از مدتى بهمراه ساعت از انبار خارج شد.
کشاورز متحير از او پرسيد چگونه موفق شدى؟ کودک گفت: من کار زيادى نکردم، فقط آرام روى زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تيک تاک ساعت را شنيدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا يافتم.
حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است !
🍃
🌺🍃
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال شهر کتاب 📚✍🏻
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
@shahreketaab
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مےرسـد از راه
باید #چشـم را دریـا ڪنـم
در دلم♥️ باید برایـش
#خیمہ اے بر پا ڪنم
سخت #دلتنـگـم
بگو مـاه دل آرایـم ڪجاسـت⁉️
باید آخر #یـوسـف گمگشتـہ را
پیدا ڪنم...😔
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab