مشخصان کتاب :
نام : آن مرد با باران می آید
نویسنده : وجیه سامانی
@shahreketaab
محور اصلی رمان، تظاهرات و وقایع ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است. راوی و شخصیت اصلی این داستان بهزاد نوجوانی سیزدهساله است. پدر بهزاد میوهفروشی محافظهکار است که صیانت از خانوادهاش را در دور نگاهداشتن آنها از وقایع اجتماعی و انقلابی میداند. بهزاد نیز به دلیل ترسی که از پدرش در دل دارد، از اوضاع و احوال تحولات اجتماعی و انقلابی پیرامون خود بیگانه مانده و تقریباً از همهچیز بیخبر است.
بهروز برادر بهزاد، دانشجویی مبارز و انقلابی است. بهروز بهدلیل اختلاف عقیده ای که با پدر خود بر سر فعالیتهای انقلابی دارد، مرتباً در حال بحث و کشمکش است. بحثها و صحبتهای بهروز با پدرش، بهزاد را بهفکر فرو میبرد. او تحت تأثیر مبارزات و حضور فعال برادرش بهروز و دوستانش سعید و یونس در آن ایام قرار می گیرد و بر اثر اتفاقهایی که برایش میافتد، وارد عرصۀ مبارزات و تظاهرات علیه شاه میشود و برای به پیروزی رساندن انقلاب اقداماتی انجام میدهد و حتی در بین این اتفاقها جان دوست خود را نجات میدهد.
@shahreketaab
🔴 قدرت طبع شعر ملک الشعرا
🔸میگویند روزی ملکالشعرای بهار، شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع شعر او چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد. کلمات انتخابی عبارت بودند از خروس، انگور، درفش و سنگ.
🔹ملکالشعرای بهار گفت:
▪️برخاست خروسِ صبح برخیز ای دوست
▪️ز انگور بگیر خون و دِه در رگ و پوست
▫️عشق من و تو قصه مشت است و درفش
▫️جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست
🔸جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت: این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شدهاند. اگر راست میگویید، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید، سپس این چهار کلمه را انتخاب کرد آئینه، ارّه، کفش و غوره. بدیهی است آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی ساده نبود، ملکالشعرا اینگونه سرود:
▫️چون آینه نور خیز گشتی، احسنت
▫️چون ارّه به خلق تیز گشتی، احسنت
▪️در کفش ادیبان جهان، کردی پای
▪️غوره نشده مَویز گشتی، احسنت
@shahreketaab
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌼باور دارم
🍃یکی از همین #صبح ها
🌼که بی هوا و خسته چشم باز کنم
🍃بوی نرگس🌸 در همه #عالم دمیده است...😍
آمدن برازنده ی #توست!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امـروز بربال پرندگان
رقصـان در نسیم
هـزاران ســــــلام
با بـهترین
آرزوها آویخته ام
و راهـی دلهای
مهربانتان کرده ام
صبح
روز یکشنبه تون بخیر و شادی🌸
✅ @shahreketaab
🐋🦒🐎 بخش های مختلف بدن حیوانات 🐎🦒🐋
حیوانات را می توان به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول شامل حیواناتی می شود که دارای ستون مهره های پشتی اند که به آنها کمک می کند تا بتوانند بدنشان را خم و راست کنند. این حیوانات، مهره دار نامیده می شوند.
گروه دوم، بی مهرگان هستند. این حیوانات، فاقد ستون های پشتی اند.
💀 اسکلت 💀
ماهی ها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران همگی جزو مهره دارانند. استخوان های آنها، اسکلت بدنشان را تشکیل می دهند. اسکلت مانند یک داربست، از اندام ها محافظت می کند و سبب حرکت ماهیچه ها می شود.
👃👂💪👁 اندام های بدن 👁💪👂👃
هر کدام از اندام های بدن حیوانات، وظیفه ی مخصوص به خودشان را دارند. چشم ها وظیفه ی دیدن و قلب، وظیفه ی به گردش درآوردن خون در تمام بدن را به عهده دارد.
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
یک سلام آبـــــی که بـــــوی زندگـــــی
می دهد
برای شـــــروع زیبـــــا
ســــلام
صبحتــــون بخیــر
وسرشار از عطـــــر حضـــور خـــــدا
💛❄️❄️❄️💛
✅ @shahreketaab
🌱 پلیکان سفید 🌱
مشخصات:
این پرنده 155 سانتی متر طول دارد. اندازه منقارش 29 _ 47 سانتی متر و فاصله دو بالش 270 _ 330 سانتی متر است. جثه بسیار بزرگ و پر و بالی سفید دارد. از مشخصه های منحصر به فرد این پرنده، منقاری زرد و دراز، همراه کیسه ای زرد مایل به نارنجی است. این کیسه به حالت آویخته است و تا انتهای گلو ادامه می یابد. اغلب در باتلاق ها و مرداب های کم عمق ساحلی و آب های وسیع داخل خشکی دیده می شود. پلیکان های سفید در نیزار ها به صورت جمعی، زندگی و آشیانه سازی می کنند. غذای عمده پلیکان سفید، ماهی و غورباغه است.
🌹🍃🌹🍃
@shahreketaab
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
📚خر بیار باقالی بارکن
این مثل در موقعی گفته می شود که
در وضعیت ناچاری قرار میگیری
مردی باقلای فراوان خرمن کرده بود
و در کنار آن خوابیده بود. فرد دیگری
که کارش زورگویی و دزدی بود، آمد
و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش .
صاحب باقلا بلند شد که دزد را بگیرد.
با هم گلاویز شدند عاقبت دزد صاحب
باقلا را بر زمین کوبید و روی سینه اش
نشست و گفت: بی انصاف من می خواستم
یک مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم
حالا که این طور شد می کشمت و
همه را می برم.
صاحب باقلا که دید زورش به او نمی رسد گفت:
حالا که پای جان در کار است
برو خر بیار باقالی بار کن...
🍃
🌺🍃
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال شهر کتاب📚✍🏻
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
@shahreketaab