🔻عطر سیب
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب تازه منتشر شدۀ #سالهای_بی_ترانگی سرودۀ استاد دکتر #محمدرضا_ترکی بهروز میکنیم)
▪️شکوفه کرد جهان، عطر سیب پیدا شد
به بوی سیب دل بینصیب پیدا شد
زلال بود جهان مثل آب و آیینه
در آن تجلّی روی حبیب پیدا شد
جهان بهشت برین بود، با تبسّم تو
به یک کرشمه دلِ بیشکیب پیدا شد
هنوز تازه جهان بوی عشق یافته بود
که با رسیدن شیطان رقیب پیدا شد
برای لقمة نانی که تر شود در خون
گناه و گندمِ آدمفریب پیدا شد
به اوج قلّه رسیدیم و در هبوطی تلخ
کویر و رنج و فراز و نشیب پیدا شد
تمام قصّه همین بود اگرچه بعد از آن
هزار حرف عجیبوغریب پیدا شد
🔸این کتاب خواندنی را میتوانید از غرفه شهرستان ادب در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران _واقع در شبستان مصلی، راهروی ۱۷، غرفه ۱۸_ تهیه کنید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻همۀ کتابهای «هوشنگ مرادی کرمانی» و فیلمشناسی اقتباسها از آثارش| یادداشتی از #سعید_داودی
(چنانچه گفتیم قصد داریم در پرونده تخصصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان سایت شهرستان ادب سراغ چهرههای درخشان این ادبیات در ایران برویم و اولین چهره که گرامیداشت او را وظیفه خود میدانیم استاد #هوشنگ_مرادی_کرمانی است. آقای سعید داودی در دو یادداشت از این چهرۀ مهم ادبیات معاصر برایمان نوشتهاند. یادداشت اول با عنوان «همه چیز دربارۀ هوشنگ مرادی کرمانی» پیش از این منتشر شد. اینک یادداشت دوم با موضوع کتابشناسی آثار استاد مرادی کرمانی و همچنین فیلمشناسی آثاری که با اقتباس از کتابهای ایشان تولید شده است را در ادامه میخوانید)
▪️«الف: کتابشناسی:
قصههای مجید-انتشارات معین- سال چاپ ۱۳۵۸:
قصههای مجید مجموعه داستانی است با قصههای به ظاهر جدا، امّا پیوسته که دو شخصیت اصلی دارد، مجید و بیبی. داستان اول «عاشق کتاب» است. همین داستان است که سرنوشت مجید، پسربچۀ نیمهروستایی کتاب را روشن میکند. مجید داستان نقطه اشتراکهای زیادی هم با خود نویسنده دارد. از شیطنتهایش بگیر تا عشقش به خواندن کتابها و فراری بودنش از مدرسه. تا جایی که به خاطر زاویۀ دید اول شخص گاهی فراموش میکنید که این داستان، داستان زندگی مجید است و نه هوشو...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10519
☑️ @ShahrestanAdab
🔻همسفر خستگیام
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با سه رباعی از کتاب تازه منتشر شدۀ #سزاوار سرودۀ جناب آقای #امیر_مرادی بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب دومین مجموعه رباعی ایشان است و کتاب اول ایشان به نام #خواب_نما نیز توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)
▪️کی ساکن اضطراب دل بستگیام؟
تا هستم، در مسیر وارستگیام
میماند و من کشانکشان میبرمش
عمریست چنین همسفر خستگیام
بیزارم از این وضع مبادا من هم
از غربت هست و بودِ تنها من هم
گمگشتۀ ازدحام عالم! آدم!
دلتنگ نگاه توام اینجا من هم
از حال تو میپرسم و از احوالت
از وضع گذشت روز و ماه و سالت
جایت خالی! دوباره رفتم از خویش
با شوقِ خیالِ وقتِ استقبالت
☑️ @ShahrestanAdab
🔻#ارکستر_سمفونیک_حافظ برای سیلزدگان نواخت + گزارش تصویری
🔗 ShahrestanAdab.com/Content/ID/10522
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 مسخ کافکا؛ انسان مدرن و تنهایی او
(در ادامۀ پروندۀ #رمان_معناگرا یادداشتی میخوانیم از #آزاده_جهان_احمدی که به بررسی #مسخ اثر معروف #فرانتس_کافکا پرداخته است. )
▪️ «مسخ، رمان مشهور کافکا، دربارۀ گرگور زامزا (سامسا) بازاریاب جوانی است که یک روز صبح در حالی که به حشره (سوسک) عظیمی تبدیل شده است، از خواب برمیخیزد. مسخ، نمایشی از اضطراب و ترس درونی و احساس گناه و در نتیجه انزوا و تنهایی انسان مدرن در جامعۀ امروزی است.
آنچه بیش از همه در آثار و جهان کافکا خودنمایی میکند، جهانی ضدّانسانی یا انسانستیز است که در تاروپود عمیقترین روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی تنیده شده است. جهانی که با فروکاستن انسان به جسم و ماده و با اصالت دادن به اصل لذتگرایی افسار گسیخته و حذف خدا از هرم هستی به محاق تباهی و ویرانی فرو میغلتد. چشماندازها و پسزمینههای وهم آلود و گاه رقتانگیز مسخ، دریچهای به جهان پیچیده و بغرنج معاصر جهانی است که انسان را بیامان در خود فرو میبلعد و از او جانور میسازد... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10254
☑️ @ShahrestanAdab
🔻با تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا برای مسلمانان و موحدان، پرونده #رمضانیه در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-رمضانیه
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رمضانی
(به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ستون شعر و پرونده #رمضانیه سایت شهرستان ادب را با رمضانیهای زیبا از #مولوی بهروز میکنیم)
▪️بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی
چو دهان نیست مکانش همه اجزاش دهانش
ز زمین نیست نباتش که سمایی است سمایی
ببرد بو خبر آن کس که بود جان مقدس
نبود مرده که کرکس کندش مرده ربایی
به دل طور درآید ز حجر نور برآید
چو شود موسی عمران ارنی گو به سقایی
می لعل رمضانی ز قدحهای نهانی
که به هر جات بگیرد تو ندانی که کجایی
رمضان خسته خود را و دهان بسته خود را
تو مپندار کز آن می نکند روح فزایی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻برای فرزندم چه کتابی بخرم؟| یادداشتی از #مریم_سجادی_نژاد
(در تازهترین مطلب پروندۀ #ادبیات_کودک_و_نوجوان خانم مریم سجادینژاد _کارشناسی ارشد ادبیاتکودک_ یادداشتی نوشته است دربارۀ اینکه چه کتابهایی برای کودکان و نوجوانان مناسبند و در زمان انتخاب کتاب، باید به چه نکاتی توجه کنیم)
▪️«...از نظر موضوع کودکان نوپا علاقهمندند به ترانههای قومی ساده؛ لالایی و اشعار نشاطانگیز و قصههای با اصوات جالب و آنهایی که شرکت خود آنها را میطلبد.
کودکان 3-5 سال وزن و تکرار را دوستدارند. طرحهای صریح و ساده؛ گفتوگوهای کوتاه؛ تصورات روشن و ساده؛ حادتهای که بهسرعت بهاوج میرسد و پایانی خوش. اینان تخیل و واقعیت را در هم میآمیزند؛ همچنین قصۀ حیوانات و قصههایی دربارۀ کودکان همسن خودشان را دوستدارند.
کودکان 6، 7، 8 ساله علاقهای سرشار به قصههای قومی کهن و افسانههای پریان دارند.
9 تا 11 سالهها، قصههای قومی پیچیدهتر با قهرمانانی حقهباز؛ یا شخصیتهایی که قانونها را زیاد جدی نمیگیرند؛ همانند ماتیلدا، نیکولا کوچولو و حتی قصههای هولناک.
نوجوانان 11-13 ساله بیداری جنسی را تجربه میکنند و درگیر کسب هویت شخصی هستند. اینان از طرح قوی، زیبایی زبان و معانی ژرفتری که در پس کلمات خفتهاند استقبال مینمایند...»
متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10531
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«مهدی کفاش» و «یوسف قوجق» در میان برگزیدگان جشنوارۀ داستانی خاتم
▪️چهارمین دوره جشنوارۀ داستاننویسی «خاتم» برگزیدگان خود را شناخت.
در میان برگزیدگان #جشنواره_خاتم نام دوتن از مؤلفان شهرستان ادب نیز به چشم میخورد؛ مهدی کفاش و یوسف قوجق.
#مهدی_کفاش برای داستان «حکایت آن گردنآویز ظفار» توانسته است رتبۀ دوم این جشنواره را (به صورت مشترک با نویسندۀ دیگری) کسب کند. گفتنیست رمان «وقت معلوم» از مهدی کفاش توسط انتشارات شهرستان ادب در سال 96 به چاپ رسیده است.
در میان داستانهای تقدیری نیز نام #یوسف_قوجق، نویسندۀ کتاب لحظهها جا میمانند در انتشارات شهرستان ادب (سال 93)، نیز دیده میشود. یوسف قوجق برای داستان «بهای آدم ماندن» به دلیل نگاه نو، ساختار داستانی مناسب، سوژۀ قابل توجه، زبان داستانی و نثر روان از سوی هیئت داوران شایسته تقدیر شناخته شد.
مجموعۀ شهرستان ادب این موفقیت را به آقایان مهدی کفاش و یوسف قوجق تبریک عرض نمونده و برای این بزرگواران آرزوی موفقیتهای پیاپی دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دوره جدید کارگاه داستان با عنوان #ایران_سرزمین_اسطوره در شهرستان ادب برگزار میشود.
▪️در ادامه سلسله جلسات «کارگاه داستان کوتاه» که با تدریس #مجید_قیصری برگزار میشد، گروه داستان مؤسسه شهرستان ادب قصد دارد، دورۀ آموزشی «ایران، سرزمین اسطوره» را برگزار کند.
در این دوره ده جلسه ای، ده داستان کوتاه برجسته فارسی با رویکرد اسطوره ای مورد بررسی قرارخواهندگرفت.
کارگاه «ایران، سرزمین اسطوره» از آغاز خرداد ۹۸، روزهای یکشنبه از ساعت ۱۶ الی ۱۸ برگزار خواهد شد. علاقهمندان به شرکت در این جلسات میتوانند با مراجعه به سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ثبتنام نمایند:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10535
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شمشیر و جغرافیا
(گاهگاهی بهانههای سیاسی باعث شدهاند که ما بر پیوندمان با برادران و خواهران افغانستانی تأکید بیشتری داشته باشیم. اینروزها نیز شاهد همدلی هموطنان خود با عزیزان افغانستانی هستیم. به این بهانه، شعری میخوانیم از #محمدکاظم_کاظمی، شاعر بزرگی که بر گردن بسیاری از شاعران ایرانی، حق معلمی دارد. این شعر از کتاب #شمشیر_و_جغرافیا سرودۀ این شاعر گرامی، انتخاب شده است)
▪️بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد
شمشیر روی نقشۀ جغرافیا دوید
اینسان برای ما و تو میهن درست شد
یعنی که از مصالح دیوار دیگران
یک خاکریز بین تو و من درست شد
بین تمام مردم دنیا گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد
یکسو من ایستادم و گویی خدا شدم
یکسو تو ایستادی و دشمن درست شد
یکسو تو ایستادی و گویی خدا شدی
یکسو من ایستادم و دشمن درست شد
یکسو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یکسو همه دگرمن و تورَن درست شد
آن طاقهای گنبدی لاجوردگون
اینگونه شد که سنگ فلاخن درست شد
آن حوضهای کاشی گلدار باستان
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد
آن حلههای بافته از تار و پود جان
بندی که مینشست به گردن درست شد
آن لوحهای گچبری رو به آفتاب
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد
سازی بزن که دیر زمانی است نغمهها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد
دستی بده که ـ گرچه به دنیا امید نیست ـ
شاید پلی برای رسیدن، درست شد
شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان
با کاروان حلّه بیاید به سیستان
وقت وصال یار دبستانی آمده است
بویی عجیب میرسد از جوی مولیان
سیمرغ سالخورده گشوده است بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان»
ما شاخههای توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان
با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوضهای کاشی گلدار باستان
بر نقشههای کهنه، خطی تازه میکشیم
از کوچههای قونیه تا دشت خاوران
تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان
☑️ @ShahrestanAdab