شهرستان ادب
🔻 بازگشایی پروندهپرترۀ #حافظ در سایت شهرستان ادب (به مناسبت رو بزرگداشت حافظ شیرازی) ▪️ امروز، بی
🔻اربعین
(همزمان با بیستم مهرماه #روز_گرامیداشت_حافظ شما را به خواندن غزلی زیبا از این چهره درخشان ادبیات ایرانی دعوت میکنیم)
▪️سحرگه رهروی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
خدا زآن خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گر چه نامی بینشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
نمیبینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوتنشینی
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی
اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی
ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیش بینی
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
#حافظ
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 حافظ، خواندن را بنا کرده است.
(یادداشتی از #علیرضا_سمیعی در پروندهپرترۀ #حافظ)
▪️ «...اما در برابر کسانی که از بریدن و بدعت و نوگرایی مطلق دم میزدند، مردانی صف آراستند که حسن قدیم و علم جدید را باهم میخواستند. آنها پاسبانان گورهای متروک نبودند، بلکه میراثدارانی بودند که سرشان در حساب جهان جدید هم بود و در فرنگ یا مدارس فرنگی میچرخیدند. آنچه درنهایت دعوای غیرعلمی و غیرمعقول بودن حافظ و کل ادبیات قدیم را فیصله داد، کشف از نقاب عروس حقیقت حافظ نبود؛ بلکه رهیافتی علمی به ادب گذشته باعث شد ما به آثار قدما همچون رمز و رازهایی نگاه کنیم که خطوط مبهمشان میتواند موضوع بررسیهای علمی شوند. بسیاری از این خطوط مبهم توسط شرقشناسانی مثل نیکلسون و براوون تنظیم شدند. تصحیح نسخ حافظ هم در میان نهضت تصحیح، بارها و بارها مرور شد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11111
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آیا امجدیه همان کوه قاف نبود؟!
(یادداشت #محسن_مرادی_تراکمه بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری )
▪️ «...مجید اسطیری بهخوبی توانسته این موقعیت قهرمان داستانش را به موقعیت مرغان در منطقالطیر تشبیه کند و با این شبیهسازی به تردید و عذرآوری وی بعدی ویژه و اسطورهای بدهد. در حماسۀ عرفانی منطقالطیر، مرغانی که باید به جستوجوی سیمرغ به کوه قاف بروند، هرکدام در ابتدای سفر در برابر این دعوت عذر میآورند و میگویند که ظرفیت این مأموریت ویژه را ندارند، اما نهایتاً آنها با هم به جستوجوی سیمرغ میروند.
نگرش اسطورهای نویسنده به داستان منطقالطیر نشاندهندۀ عمق بینش انسانی و اسطورهای وی است. همانطور که عطار نیشابوری نهاد بشر را میشناسد و میداند که غرایز و ترسهای بشر نوعی امتناع از فعالیتهای بزرگ و مبارزههای اساسی را در وجود او پدید میآورند، نویسندۀ رمق نیز برای نشاندادن این ویژگی نهادی شخصیت قهرمانش از داستان منطقالطیر بهره برده است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11106
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 فصلی از تراژدی و اندوه
(یادداشت #سودابه _مهیجی بر مجموعهشعر #رمه_در_مه)
▪️ «...پس از اخوان ثالث، نوخسروانی چندان مورد اقبال واقع نشد، تا اینکه در سالهای اخیر علیرضا رجبعلیزاده شاعر و پژوهشگر ادبی اهل کاشان -که ارادت عمیق به اخوان ثالث و شیوۀ والای شاعری او دارد- به سرودن اشعار در قالب نوخسروانی پرداخته است.
حال و هوای غالب بر کتاب «رمه در مه» تراژدی و اندوه است. شعرها اگر چه بهظاهر موضوعات متعدد دارند، اما یک رشتۀ نامرئی و استوار آنها را به هم ربط میدهد که همان حس غم و دلگرفتگی است که گاه جامۀ شِکوه به خود میپوشد و گاه لحن مرثیه پیدا میکند. گاهی نیز فقط یک روایت صرف است، اما به دور از اندوه نیست. این البته اصلاً بدان معنا نیست که فضای ذهن شاعر سیاه است، بلکه شاعر با بیان غم خویش در پردۀ شرم و مهر و همدلی، با عاطفۀ سرشار، انتقاد و حتی اعتراض خود را اظهار میکند. اعتراضی که خشم خودش را فروخورده و با موسیقی ملایم و مرثیهگون نمایان میشود...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11112
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 قهرمانِ هستی
(یادداشت #حسین_آزاده بر رمان #رمق نوشتۀ #مجید_اسطیری)
▪️ «...رمان «رمق» اثر «مجید اسطیری» نویسندۀ خوشآتیه و جوان کشور، با دستمایه قراردادن بازیهای جام ملتهای آسیا (۱۹۶۸ تهران) در لایۀ زیرین روایت خود، به داستان برههای از زندگی جوانی به نام رئوف میپردازد؛ جوانی سرگشته و حیران که به دنبال یافتن موقعیت خود در جهان هستی با چالشهای ذهنی و عاطفی درگیر است.
درواقع داستان با تکیه بر زندگی رئوف به وقایع و مناسبتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر طبقۀ فرودست جامعه یعنی قشر کارگری میپردازد و از بطن این واکاوی با تیزهوشی، واقعۀ حمله به دفتر هواپیمایی اسرائیل را بازگو میکند...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11105
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 میقات ما حسین
( #اربعین سرودهای از #ابراهیم_قبله_آرباطان)
▪️با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
تا بارگاه قبلهٔ حاجات میرویم
قسمت اگر شود به ملاقات میرویم
میقات ما حسین، ملاقات ما حسین
زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بستهایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتادهایم در گذر اربعین تو
ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین
ما چون کبوتران حرم پر شکستهایم
از آشیان گذشته و از خود گسستهایم
چون صیدهای زخمی در خون نشستهایم
یعنی که دل به لذت دیدار بستهایم
مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین
ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود
آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود
دادی بها به خون خودت، خونبها چه بود
ای خون پاک تو، همهدم خونبها حسین
با بادها بگو که هوایم هوای توست
با نایها بگو که نوایم نوای توست
بغضی که در تلاوت در خون رهای توست
سودای آتشیست که بر خیمههای توست
ای تا ابد، نوای من بینوا حسین
گلزخمها شکفته شده روی پیکرت
چون کعبه فوجِ تیغ گرفتهست در برت
بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت»
بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت
بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین»
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 معاملۀ پرسود ایدئولوژی
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #یک_روز_از_زندگی_زنی_که_لبخند_میزند اثر #مارگارت_درابل)
▪️ «...درابل با تمرکز بر چالشهای همیشگی بین زنان و مردان، انرژی پیشبرد کار را از آن شکاف میگیرد. او برای هرچه بیشتر کردن این انرژی، تیزترین موضعها را در تقابل و یا به عبارت درستتر، در تضاد زن و مرد اتخاذ میکند تا بتواند همۀ این انرژی نهفتۀ مضمونی را به خدمت پیشبرد داستان بگیرد. تمام مجموعۀ "یکروز از زندگی زنی که لبخند میزند" پر است از آه و ناله برای زنان و وضعیت وخیمی که در آن زندگی میکنند، ظلمی که همیشه بر آنها رفته و همچنان میرود. زندگی زیر پنجۀ خونین مردان چنان سیاه شده که هیچراه رهایی برای زنان نمانده است؛ جز خیانت یا مرگ...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11068
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 «الگوی اسطورهای من حماسۀ عرفانی منطقالطیر بود»
( #مجید_اسطیری در گفتگو با شهرستان ادب در پروندهکتاب #رمق)
▪️ «... هر مخاطبی که کتاب را بخواند حتماً تصدیق میکند که «مردم» برای من از همهچیز مهمتر است؛ چون رمان با کشف و شهودی دربارۀ شناخت قهرمان از مردم آغاز میشود و با تصویری که مثل حماسۀ عرفانی منطقالطیر است، به پایان میرسد. ورزش و سیاست، فرصت و بهانه هستند برای مداقه در مفهوم مردم و نسبت فرد با آن. قهرمان من در ابتدا مثل قهرمان رمانهای اگزیستانسیالیستی با تنهایی و سرگشتگی درگیر است، اما به کمک ورزش و سیاست، جامعه و مردمش را میشناسد. درعینحال که میخواهد در مردم حل شود، دوست ندارد آزادیهایش نادیده گرفته شود...»
ادامۀ این گفتوگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11119
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 رود عظیم اربعین
(سه رباعی در حالوهوای #اربعین از #زهرا_سپهکار)
▪️ دیدیم جهان بیتو به بن بست رسید
هر قطره به موجها که پیوست رسید
این رود عظیم اربعین تا دریا
با پرچم یا حسین در دست رسید
***
او سفره نداشت میزبانم باشد
میخواست شریک داستانم باشد
میآمد او سایه به سایه با من
در طول مسیر سایهبانم باشد
***
از زائر سینهخیز پوشیده کفن
تا زائر پیری که رها کرده وطن
تا بوسه به پای زائرانش بزنم
«ای کاش زمین کربلا بودم من»
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 هیچ و پوچ!
(نقدی بر رمان #هزارپا به قلم #مرتضی_شمس_آبادی به مناسبت هفتۀ سلامت روان)
▪️ «...«هزارپا» نوشتۀ «جابر حسینزادۀ نودهی» دقیقاً برعکسِ آن چیزی است که درموردش میگویند!
هیچ طنز مشهود و شیرین و حتی تلخی که طعمش زیر زبان بنشیند در رمان جریان ندارد، غافلگیرکننده و شوکآور نیست، گیرا و پرنفس و پرکشش هم نیست، شگفتی در کار نیست و درکل، این کتاب اثری نیست که بتوان بعد از خواندنش از آن به نیکی یاد کرد!
بله؛ رمان دربارۀ جمعی دیوانه و روانپریش است! نام هرکدام از شخصیتها را ببری، یا دچار مشکل روحی است، یا عارضۀ روانی و عصبی دارد و یا ذهن و فکر سالمی ندارد. از پسر تا مادر تا دوست و روانکاو و... .»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11126
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 بالزاکِ ثانی
(یادداشت #پرستو_علی_عسگرنجاد بر رمان #سنترال_پارک اثر #گیوم_موسو)
▪️ «...شاید این موضوع در ابتدا شما را به یاد فیلمهای هالیوودی بیندازد. تعجبی هم ندارد! این بزرگترین مشخصۀ رمانهای گیوم موسوست. او چنان زبردستانه و دقیق، جزئیات مکانها، شخصیتها و رفتارهای افراد را شرح میدهد که شما هنگام خواندن آثارش احساس میکنید کتاب نمیخوانید، بلکه به تماشای فیلم نشستهاید! نگران نباشید! این ویژگی شما را آزار نخواهد داد و احساس نخواهید کرد با یک فیلمنامه مواجهید، بلکه به هوش این نویسنده آفرین خواهید گفت که موفق شده تمام نماهای داستانش را پیش چشم شما مجسم کند. درحقیقت تخیل جهان داستانی موسو بهآسانی خواندن کتابهای اوست. به همین دلیل است که روزنامۀ لوپان میگوید: "قابلیت بصری رمانهای موسو بسیار بالاست" و لو نوول اوبسرواتور در نقدی دربارۀ او میگوید: "عطر یک سریال تلویزیونیپلیسی و طعم گفتگوهای پایانناپذیر دربارۀ عشق". باید خاطرنشان کرد که سفر مهم گیوم موسو به آمریکا نیز در این دقتنظر، بیتأثیر نبوده است...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11127/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 پای پیاده
(#اربعین سرودهای از #محمدحسین_ملکیان)
▪️ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علیالدوام ، قوام کلام را
«ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 داستان در محاصرۀ تاریخ
(یادداشت #سمیه_سیدیان بر رمان #لالایی_برای_دختر_مرده در پروندهپرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)
▪️ «...دختران و زنان پیوسته از گذشته در تاریخ، قربانی حوادث تلخ روزگار و جبر حاکمیت زورگو شدهاند. شاید انتخاب دختران قوچانی در دوران مشروطیت که مضمون اصلی رمان « لالایی برای دختر مرده » است، بخشی از ادای دین محمدرضا شاهآبادی به تاریخ این مرز و بوم است. چنانچه خود او نیز در مصاحبه به این نکته اشاره داشته که: «در روایتی تاریخی، آصفالدوله ـحاکم خراسانـ در سال ۱۳۲۳قمری، دختران نوجوان را در ازای مالیات در دوران خشکسالی مزارع، طلب میکرده و به ترکمنها میفروخته».
ایدۀ اولیۀ نگارش لالایی برای دختر مرده، به مدد روایت تاریخی و ترجیعبند شعری از دهخدا شکل گرفت، تا آنجا که تبدیل به دغدغهای برای شاهآبادی شد. شاهآبادی که علاوهبر داستاننویسبودن، پژوهشگر تاریخ نیز میباشد، با شنیدن خبری در خصوص دیدهشدن دختری با دستهای سوخته در شهر قزوین، دغدغۀ نوشتن دربارۀ این موضوع برای او پررنگتر شد تا سرانجام بهصورت «لالایی برای دختر مرده» منتشر شد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11130/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خانمها، آقایان! نوبل ادبیات اهدا می شود به حامی قصاب بالکان!
(گزارش شهرستان ادب از جایزه #نوبل ادبیات 2019 و برگزیدهاش #پیتر_هاندکه به قلم #آزاده_جهان_احمدی )
▪️ «...حساسیت نوبل امسال به دلیل رسواییهایی که گریبان آکادمی آن را در سال پیش گرفته بود اهمیت دو چندانی داشت همه تصور میکردند آکادمی با انتخابی موجهتر سعی در ترمیم وجهه آسیبدیدهاش کند اما زهی خیال باطل.
نام برندگان امسال نوبل ادبیات ثابت کرد در عصر جدید میتوان وقیحانه و حق به جانب ادعای دوری از سیاست را مطرح کرد و از جانب دیگر تاریخچهای داشته باشی که نافی ادعای امروزت باشد.
آکادمی نوبل از میان هاروکی موراکامی، مارگارت آتوود، آدونیس، اسماعیل کاداره، خابیر ماریاس، یون فوسه، میلان کوندرا، سزار آیرا و.... اولگا توکارچوک فیلمنامه نویس ، شاعر و روانشناس لهستانی را به عنوان برگزیده نوبل سال 2018 و پیتر هاندکه نویسنده و نمایشنامه اتریشی را برگزیده سال 2019 معرفی کرد...»
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11131
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 هوای خوش اربعین
( #اربعین سرودهای از #ناصر_حامدی)
▪️ هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
چه سرمست و شورآفرین میرود
سپاهی به دیدار فرماندهاش
هوایی شدم، مقصدم کربلاست
کجا از همین سرزمین بهتر است؟
برای رسیدن به آغوش تو
هوای خوش اربعین بهتر است
چه باکیست از پای تاول زده
به عشق تو طی میشود این مسیر
نماندهست چیزی به کربوبلا
امیری حسینٌ و نعم الامیر
غریبم به آغوش تو دلخوشم
اسیرم به عشقت شدم مبتلا
در این روزها آرزویم شده
فقط کربلا کربلا کربلا
مرا مادرم از همان کودکی
به شیرینی نام تو شیر داد
پدر با خودش برد هیأت مرا
به من مهر و سربند و زنجیر داد
دلم خوش به داروی دیدار توست
حبیبم حسین و طبیبم حسین
غریبانه در کربلا خفتهای
نگاهی به من کن، غریبم حسین
قدم میگذاری به صحن بهشت
به یاد شهیدان والامقام
بگو با دلی عاشق و بیقرار
به لبهای عطشان مولا سلام
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دو کتاب از انتشارات موسسه شهرستان ادب به فهرست مرحله نهایی داوری سومین جایزه کتاب سال شعر جوان (قیصر امینپور) راه یافتند.
▪️مجموعهشعر #حاشا اثر #امیررضا_یزدانی و مجموعهشعر #هیاهو سروده #محمدمهدی_خانمحمدی دو اثری هستند که از انتشارات شهرستان ادب در میان 14 کتاب دیگر راه یافته به این مرحله داوری خواهند شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فیلم کامل شعرخوانی شاعران در نخستین شب از #شب_های_شعر_اعتراض در صفحه آپارات شهرستان ادب منتشر شد:
🎬#سعید_حدادیان
aparat.com/v/nxAD9
🎬#علی_محمد_مؤدب
aparat.com/v/UXZAK
🎬 #محسن_ناصحی
aparat.com/v/nzmaI
🎬#میلاد_عرفانپور
aparat.com/v/eSfLX
🎬 #مهدی_زنگنه
aparat.com/v/8dVXQ
🎬 #رحمان_نوازانی
aparat.com/v/ZCnBN
🎬 #قاسم_صرافان
aparat.com/v/oqiJ8
🎬 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
aparat.com/v/UTjJK
🎬 #محمد_رسولی
aparat.com/v/MPSxT
🎬 #امیررضا_یزدانی
aparat.com/v/bCQ5X
🎬 #پیمان_طالبی
aparat.com/v/OzNkg
🎬 #حسین_مودب
aparat.com/v/CPJTg
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 سه کتاب داستان شهرستان ادب در جایزه کتاب سال آذربایجان شرقی برگزیده شدند
( #جمجمه_ات_را_قرض_بده_برادر ، #روی_سیم_تار، #نعلین_های_آلبالویی )
▪️ همزمان با آیین افتتاحیه هفدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز و دهمین نمایشگاه مطبوعات استان، برگزیدگان #جایزه_کتاب_سال_آذربایجان_شرقی معرفی شدند. در اولین دوره کتاب سال استان هفت عنوان کتاب به عنوان کتاب سال و ۱۴ عنوان کتاب به عنوان کتب شایسته تقدیر معرفی شدند، عناوین این کتب به شرح زیر است:
در بخش رمان، داستان و نثر این جایزه سه کتاب از شهرستان ادب درخشیدند. رمان «جمجمهات را قرض بده برادر» نوشته #مرتضی_کربلایی_لو و رمان نوجوان «روی سیم تار» نوشته #حسین_قربان_زاده برگزیده جایزه کتاب سال آذربایجان شرقی شدند و مجموعه داستان «نعلینهای آلبالویی» نوشته #مهدی_نورمحمدزاده شایسته تقدیر این جایزه شناخته شدند.
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه داستاننویسان همراه با این موسسه موفقیت کسبشده را به آقایان کربلاییلو، قربانزاده و نورمحمدی، سه نویسنده ارجمند، تبریک میگوید و برای ایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 سفر، ادامۀ توست
(شعری از شاعر خوب افغانستانی #سیدحکیم_بینش)
▪️ سفر شروع شد از تو، سفر ادامۀ توست
سفر رساندن پیغام و عکس و نامۀ توست
همین که راه بیفتی شوند همراهت
گل و درخت که دنبالههای جامۀ توست
دوباره شب حرکت میکنیم و یک کارم
برای همسفرم خواندن چکامۀ توست
درون کوپه مرا مرد بامیانچی گفت
که دردسر همهجا از شناسنامۀ توست
برایم از سفرش گفت قصههایی را
که دردناکتر از کشتن شمامۀ* توست
بنفشهها چه لگدمال میشوند آنجا
هزارهها خبر تلخ روزنامۀ توست
برای عاشق راهت، نه جان، نه سختی راه...
و عشق زندهتر از پیش، از اقامۀ توست
* شمامه: بت ماده و یکی از دو تندیسی که در بامیان تخریب شد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 سه مجموعهشعر شهرستان ادب در جایزه کتاب سال آذربایجان شرقی برگزیده شدند
( #مرا_صدا_کردی؟ ، #پرچم_صلح و #گشایش )
▪️ همزمان با آیین افتتاحیه هفدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز و دهمین نمایشگاه مطبوعات استان، برگزیدگان #جایزه_کتاب_سال_آذربایجان_شرقی معرفی شدند. در اولین دوره کتاب سال استان هفت عنوان کتاب به عنوان کتاب سال و ۱۴ عنوان کتاب به عنوان کتب شایسته تقدیر معرفی شدند.
در بخش شعر این جایزه سه کتاب از شهرستان ادب درخشیدند. کتاب «مرا صدا کردی؟» سروده #لیلا_حسین_نیا برگزیده جایزه کتاب سال آذربایجان شرقی شد و مجموعهشعرهای «پرچم صلح» سروده #شهریار_شفیعی و «گشایش» سروده #محمد_شکری_فرد شایسته تقدیر این جایزه شناخته شدند.
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه شاعران همراه با این موسسه موفقیت کسبشده را به خانم حسیننیا و آقایان شفیعی و شکریفرد ، سه شاعر جوان، تبریک میگوید و برای ایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارد.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«جنگ و عشق» به روایت #ارنست_همینگوی | از کتاب #وداع_با_اسلحه
(سیویکمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب)
▪️«گفتم:
- من فکر میکنم بهتره صحبت جنگو ختم کنیم. اگر یک طرف دست از جنگ بکشه که جنگ تموم نمیشه. اگه ما دست از جنگ بکشیم، تازه بدتر میشه.
پاسینی با لحن جدی گفت:
- دیگه بدتر از این نمیشه. هیچچیزی بدتر از جنگ نیست.
- شکست بدتره.
پاسینی باز هم جدی گفت:
- من باور نمیکنم، مگه شکست چیه؟ آدم میره خونهاش.
- میان دنبالت. خونهات رو میگیرن. خواهراتو میگیرن.
پاسینی گفت:
- من باور نمیکنم. با همه که نمیتونن این کارا رو بکنن. بذار هرکس از خونۀ خودش دفاع کنه. بذار هرکس خواهراشو تو خونه نگه داره.
- دارت میزنن. میان و مجبورت میکنن دوباره سرباز بشی، اما نه تو آمبولانس، تو توپخونه.
- همه رو که نمیتونن دار بزنن...»
🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11065
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فروغ تازۀ من
(شعری از کتاب #ورمشور سرودۀ #مرتضی_امیری_اسفندقه)
▪️مرا گرفت نگاهت، تمام شد کارم
بیا بلند بگویم که دوستت دارم
در انتظارِ ملاقاتِ نیستی بودم
ولی کشید دوباره به عاشقی کارم
دوباره زندگیام از ترانه سرشار است
دوباره عکسِ کسی هست رویِ ديوارم
طلوع میکند از پشتِ کوهها خورشید
فروغ تازۀ من! من هنوز بیدارم
وداع میکنی و بغض میکنم، شب خوش!
هزار و یک غزلِ عاشقانه میبارم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عرض تسلیت خدمت جناب آقای علیرضا قزوه
▪️ بانهایت تأسف و تأثر باخبر شدیم استاد #علیرضا_قزوه، شاعر سرشناس انقلاب، به سوگ برادر خویش نشسته است. مرحوم «حمیدرضا قزوه»، از جانبازان سرافراز انقلاب اسلامی بود که امسال در مسیر شرکت در زیارت اربعین در کربلا سفر ابدی خویش را به سوی یاران شهیدش آغاز کرده است.
مؤسسه شهرستان ادب و شاعران همراه با این مجموعه، این ضایعۀ دردناک را به آقای علیرضا قزوه و خانوادۀ محترم این جانباز بزرگوار تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم از خدای متعال رحمت و مغفرت طلب میکند.
گفتنیست دکتر علیرضا قزوه از شاعران و چهرههای برجسته ادبیات انقلاب و شعر آیینی است. انتشارات شهرستان ادب تاکنون افتخار داشته است سه مجموعه شعر «صبح بنارس»، «چمدانهای قدیمی» و «در کلماتم باران میبارد» را از این شاعر محترم راهی بازار نشر کند
☑️ @ShahrestanAdab