ای در غرور نفس به سر برده روزگار
برخیز و کارکن که کنون است وقت کار
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفتهای
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر
سالی دراز بودهای اندر هوای خویش
ماهی خدای را شو و دست از هوا بدار
پنداشتی که چون نخوری روزهٔ تو آنست
بسیار چیز هست جز این شرط روزهدار
هر عضو را بدان که به تحقیق روزهای است
تا روزهٔ تو روزه بود نزد کردگار
اول نگاهدار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار
دیگر ببند گوش ز هر ناشنودنی
کز گفتوگوی هرزه شود عقل تار و مار
دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فروبند استوار
دیگر به وقت روزهگشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن به هزار بار
دیگر بسی مخسب که در تنگنای گور
چندانت خواب هست که آن نیست در شمار
دیگر به فکر آینهٔ دل چنان بکن
کز غیر ذکر حق ننشیند برو غبار
این است شرط روزه اگر مرد روزهای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار
مویت سپید گشت و دل تو سیاه شد
تا کی کند سپیدگری ای سیاه کار
یارب به حق طاعت پاکان پاکدل
یارب به حق روزهٔ مردان روزهدار
کز هرچه دیدهای تو ز عطار ناپسند
کانرا نبودهای تو به وجهی پسند کار
چون با در تو گشت و پشیمان شد از گناه
وز فعل خویش خیره فروماند و شرمسار
عفوش کن و ببخش تو دانی که لایق است
تا جرم آفریده کرم ز آفریدگار
#عطار
#ماه_رمضان
@shahrestanadab
تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتم پیغمبری نقش نگین باشی
خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی
خدا هر شب برایت میفرستد تهنیتهایی
که در تنهاییات همصحبت روحالامین باشی...
غزل کامل محمدمهدی خانمحمدی به مناسبت وفات حضرت خدیجه(س) را از پیوند زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12386/
#محمدمهدی_خانمحمدی
#آفتابگردانها
#وفات_حضرت_خدیجه
@shahrestanadab
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم «آری»
به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران «نه»
#محمدحسین_عبدالملکیان
#روز_جمهوری_اسلامی
@shahrestanadab
با زبان سرخ من باک از سر سبزم مباد
سبز و سرخ پرچمت تا در امان میایستد
#علیمحمد_مؤدب
#روز_جمهوری_اسلامی
@shahrestanadab
🔻«اینک رمان ملی» عنوان یادداشتی است درباره رمان ایرانشهر که تصویر حماسی انسان ایرانی را ظاهر کرد و در پیششمارهٔ سوم ماهنامهٔ سوره به چاپ رسیده است.
✍️نویسنده:
علیرضا سمیعی
بخشی از متن:
🔸ایرانشهر از آنجا که طبقات و اقشار مختلف ایران را فراخوانده، توانسته آن حماسه را متجسّم کند. زیرا عواطف، ایمانها و ارادههای مردم را در یک نقطۀ سرنوشتساز متمرکز کرده است. نمیتوان آن را رمان بومی، عاشقانه، سیاسی یا اجتماعی دانست، زیرا همۀ ژانرها را در برمیگیرد. همه اشخاص و خانوادهها و طبقات با دنبالههای مفصّلی که در این رمان بلند، مذکور هستند، در مرز ایران جمع شدهاند؛ لذا نمیتوان این رمان را در یکی از همان ژانرها دستهبندی کرد، زیرا «ایرانشهر»، سرمایۀ ملی را درون خودش احضار کرده است.
🔸🔹شما میتوانید این نوشته را در پیش شماره سوم #مجله_سوره بخوانید...
🆔 @sourehmagazine