eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
303 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻دخترانِ‌ قهرمان | یادداشتی از به مناسبت (معرفی کتاب‌هایی با قهرمان‌های دختر در پروندۀ اختصاصی ) ▪️«تولد علیها سلام چند سالی است که به عنوان "روز دختر" نامگذاری شده خیلی هم خوب بین خانواده‌های ایرانی جا افتاده است. انگار که همه منتظر روزی بودیم که به بهانۀ آن به دخترانمان هدیه بدهیم و بابت بودنشان جشن بگیریم. به همین مناسبت تصمیم گرفتیم لیستی از کتاب‌هایی که شخصیت اصلی‌شان یک "دختر" است را معرفی کنیم. نمونه‌های خارجی آن برای خیلی‌هایمان شناخته شده‌است. از خواهرانِ دوست‌داشتنیِ "زنان کوچک" گرفته تا دخترانِ تمام رمان‌های جین آستین مثل "الیزابت" و "اِما" یا همۀ شخصیت‌های کتاب‌های خواهران برونته مثل "جین ایر" و "کاترین". اما این بار قرار است بین کتاب‌ها، دخترانِ قهرمانِ ایرانی را پیدا کنیم. اگر اطرافتان دخترانی دارید، احتمالاً این چند جلد کتاب می‌تواند هدیۀ خوبی برایشان باشد. یا اگر خودتان یک دخترِ کتاب‌خوان هستید، می‌توانید تابستان کشدار و طولانی‌تان را با قهرمان‌هایی شبیه خودتان شریک شوید...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10720 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻با کریمان (ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن سال‌روز میلاد سلام‌الله‌علیها، ستون شعر و پروندۀ «بهترین شعرها برای روز دختر و میلاد حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها» را با شعری از در ستایش ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️خلوتِ صحن عتیق و سوز آذر ماهی‌اش شاعری با خاطرات نابِ خاطر خواهی‌اش "حاج اسماعیل دولابی" هم اینجا خفته است با دل نازک‌تر از قلب کبوتر چاهی‌اش افتخار نوکری را ثبتِ کاشی کرده است ناصرالدین شاه با آن ناصرالدین شاهی‌اش! قبر پروین در اتاق زائرین گمشده نقش آن شعر بلندی با همه کوتاهی‌اش آنطرف‌تر هم رها از قیل و قال فیضیه آن جوان با آن حیای بچه حزب اللهی‌اش تولیت، خدّام، جارو کش، همه هم رتبه‌اند افتخار زندگیشان لحظه‌ای همراهی‌اش سوژه بسیار است و شعر این پا و آن پا می‌کند سایه افکن می‌شود احساس بر آگاهی‌اش می نویسد: "با کریمان کارها دشوار نیست" قطره اشکی می‌چکد بر شعر های کاهی‌اش ☑️ @ShahrestanAdab
🔻به انتخاب «قلم زرین»: شهرستان ادب «ناشر برتر» شد ▪️#انتشارات_شهرستان_ادب در هفدمین جشنواره قلم زرین درخشید و علاوه بر کسب جوایزی در حوزه شعر و داستان، توانست عنوان «ناشر برتر» را نیز در این دوره از جشنواره به دست آورد. شهرستان ادب امسال بیشترین نامزد را در این دوره از #قلم_زرین داشت و در نهایت دو مجموعه شعر #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک و #از_پله_تا_پروانگی به قلم #محمدرضا_روزبه از این انتشارات به طور مشترک برنده جایزه شدند. همچنین داوران از دو مجموعه داستان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور و #خواب_پلنگ به قلم #هادی_حکیمیان تقدیر کردند. آیین پایانی جشنواره قلم زرین هفدهم روز سیزدهم تیرماه ۱۳۹۸ در باغ کتاب تهران برگزار شد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻دو مجموعه شعر شهرستان ادب برگزیده جایزه «قلم زرین» شدند ▪️دو کتاب شعر شهرستان ادب امسال توانستند تندیس #قلم_زرین را در هفدمین دوره این جشنواره به دست آورند: مجموعه شعر #از_پیله_تا_پروانگی سروده #محمدرضا_روزبه و #آنجا_که_نامی_نیست سروده #یوسفعلی_میرشکاک هر دو از #انتشارات_شهرستان_ادب برگزیده قلم زرین شدند. «از پیله تا پروانگی» را محمدرضا روزبه در قالب نیمایی سروده است که در سال ۱۳۹۸ در شهرستان ادب منتشر شد. این پژوهشگر و استاد دانشگاه پیش از این آثاری در شعر و تحقیق از جمله «سیر تحول غزل فارسی از مشروطیت تا انقلاب» را منتشر کرده بود. استاد یوسفعلی میرشکاک، شاعر برجسته انقلاب نیز که نیازی به معرفی ندارد، در «آن‌جا که نامی نیست»، ۵۲ غزل غالباً عاشقانه و معدودی شعر آیینی را به علاقمندان ادبیات تقدیم کرده بود. شهرستان ادب به آقایان یوسفعلی میرشکاک و محمدرضا روزبه، دو شاعر و پژوهشگر ارجمند تبریک می‌گوید و برای آنان آرزوی موفقیت‌های بیشتر دارد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نام تو (در ایام دهۀ کرامت شما را به خواندن عاشقانه‌ای آیینی از کتاب #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ استاد #یوسفعلی_میرشکاک در ستایش #حضرت_معصومه سلام‌الله‌علیها دعوت می‌کنیم) ▪️نامِ توام می‌برد آن سوی نامِ خودم ماه صلا می‌زند باز به بامِ خودم ای تو مه و مهرِ من! آینه‌ی چهرِ من! گرمیِ بازارِ توست این‌که به کامِ خودم بی تو نه روزم نه شب، آینه‌ی حیرتم صبحِ تماشای تو پرده‌ی شامِ خودم جان تویی و تن منم، نه، تن و پیراهنم نیز تویی، زین سبب محوِ خرامِ خودم گر به خودم کار هست غیرِ توام یار نیست جز به خودم کار نیست، چون‌که غلامِ توام نامِ تو را می‌برم می‌روم از یادِ خود بازمی‌آرد به خود از تو پیامِ خودم تا به خود آری مرا دور مدارم ز خود از میِ دیدار تو مستِ مدامِ خودم دور فکند آن که زاد، مهرفکند آن‌که داد بار دگر همچو باد جا به کنامِ خودم آه مترسان مرا از رمه‌ی دشمنان یوسفِ زهرای تو، شورشِ عامِ خودم هدهدِ سلطانِ دین، زهره‌ی مهرآفرین داد به عرشِ برين ره به سلامِ خودم فاطمه اخت‌الرضا آینه‌ي هل اتی زینبِ کبری شد و خواند غلامِ خودم ای صنمِ موسویِ! من خطِ بی‌نقطه‌ام فکرِ خط و خال تو ذکرِ مدامِ خودم گرنه به کامِ توام بنده‌ی نامِ توام هیچ نیازیم نیست با تو به نامِ خودم ☑️ @ShahrestanAdab
🔻تقدیر #قلم_زرین از دو رمان شهرستان ادب ▪️رمان‌های #خواب_پلنگ نوشته #هادی_حکیمیان و #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور در هفدهمین دوره جایزه قلم زرین شایسته تقدیر شناخته شدند. این دو رمان را سال گذشته #انتشارات_شهرستان_ادب روانه بازار کرده بود. «خواب پلنگ» رمان نوجوان است و از میان ١٩٢٩ اثر منتشرشده در سال گذشته، به جمع سه نامزد نهایی راه یافته بود. حکیمیان در این کتاب، داستان حسینعلی و کوچکعلی را روایت می‌کند که درگیر ماجرای تاریخی زمان قاجار از جمله قتل ناصرالدین شاه می‌شوند. حکیمیان در سال گذشته نیز بابت رمان «باغ خرمالو» شایسته تقدیر در همین جایزه قلم زرین شده بود. «پس از بیست سال» نخستین رمان سلمان کدیور است، این رمان حجیم هفتصد صفحه‌ای، روایتی است تاریخی در صدر اسلام که از دوران امام علی علیه‌السلام آغاز و به حادثه عاشورا ختم می‌شود. موسسه فرهنگی «شهرستان ادب»، کسب این موفقیت ارزشمند را به این دو نویسنده تبریک می‌گوید و برای آنان در ادامه زندگی ادبی‌شان آرزوی موفقیت‌های بیشتر دارد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرا چهاردهم تیرماه «روز قلم» نامگذاری شده است؟ (چهاردهم تیرماه،‌ #روز_قلم نامگذاری شده است. اما علت این نامگذاری چیست؟ #سعید_داودی در یادداشتی به توضیح این مسئله پرداخته است) ▪️«...پیشینۀ نام‌گذاری چهاردهم تیرماه به نام روز قلم به سال ۱۳۸۱ برمی‌گردد. اعضای انجمن قلم ایران مدت‌ها در پی اختصاص دادن و انتخاب یک روز خاص برای اهالی فرهنگ و قلم بودند تا در این روز بتوانند برنامه‌های فرهنگی مناسبی برای اهالی قلم برگزار کنند. تا اینکه در سال ۱۳۸۱ و پس از بررسی تاریخ‌های متفاوت تصمیم بر این گرفته شد که روز قلم ریشه در فرهنگ و تاریخ ملی داشته باشد و به همین خاطر روز چهاردهم تیرماه از طرف این انجمن به عنوان روز قلم پیشنهاد شده و در نهایت به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. اما دلایل انتخاب چهاردهم تیرماه به عنوان "روز قلم" چیست؟...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10731 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بی‌سر و سامانی (ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از زنده‌یاد #مهرداد_اوستا به‌روز می‌کنیم) ▪️چشم تو چون کرشمۀ پنهانی آورد دل را به کار بی‌سر و سامانی آورد اشکم ببین به دیده و برپا مکن دگر در راه سیل خانه، که ویرانی آورد چشمی که چشمه با رگ ابر بهار داشت جای سرشک، سوسن بستانی آورد منگر به تاب آن سر گیسو، که گفته‌اند: سیر بنفشه‌زار، پریشانی آورد با عشوۀ نگاه تو و گردش سپهر دل بستم و به بار پشیمانی آورد از شور باده نرگس بیمار او مرا آن حالتی که دانم و می‌دانی آورد ☑️ @ShahrestanAdab
🔻در سایه‌سار عشق (یادداشتی از بر مجموعه‌شعر سرودۀ ) ▪️«...میرشکاک در این کتاب، اندیشه‌ورزی است که از آفتاب عقل به سایهسار عشق می‌گریزد... او آگاهانه بر فرم سوار می‌شود و به سان برخی از اشعار کتابِ گفت‌وگویی با زن مصلوب، فرم را به هم نمی‌ریزد. دانسته و شمرده شمرده به دامان عشق پناه می‌برد و در عین حال نیم‌نگاهی به خود دارد. او عمیقاً تحت تأثیر احمد فردید و حکمت اُنسی است و از شاگردان مهم او به شمار می‌آید. او همچنین با دریافت شخصی‌ای که از اساطیر دارد، خود و جهان را از این دو منظر تفسیر کرده و بالتبع در این کتاب نیز، گاه به آن سو کشیده شده است. دیگرانی که با منظومۀ فکری میرشکاک آشنا نیستند احتمالاً از دریافت ابیات زیر طرفی نمی‌بندند یا لااقل تفسیر به رأی می‌کنند؛ اما با کمی دقت و تحقیق می‌توان آبشخورهای فکری شاعر را در میان ابیات زیر شناخت: دو شب در آفتابت شعله‌ور بودند می‌دیدم ز ژرفای وجودم باخبر بودند می‌دیدم...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10735 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بی‌خضر در خرابات | داستان کوتاهی از #مجید_اسطیری ▪️«از بندرعباس که راه افتاده ‌بودند، شاهرخی چهار کلمه هم حرف نزده‌بود. عقب نشسته ‌بود و فقط از شیشۀ پاترول، جاده را نگاه کرده ‌بود و به نشانۀ شکایت از این‌که کولر ماشین جواب‌ نمی‌دهد با کلاه لبه‌دارش خودش را باد زده ‌بود. زبان‌ریختن‌های موسی هم بی‌فایده‌بود و شاهرخی فقط پوزخند می‌زد. موسی گفت: "مهندس خودت رو ناراحت نکن. تو این‌شرکت از این‌مأموریت‌ها زیاده. حالا شانس تو اولیش هم کجا افتاد!" و بعد برای اسکندر که پشت فرمان بود، توضیح داد: "این‌مهندس‌مون همین هفتۀ پیش قرارداد بسته. این‌طوری نگاش نکن. مخ انواع تلسکوپه. جایزۀ فارابی هم گرفته". شاهرخی با همان صدای گرفته از روی صندلی عقب گفت: "خوارزمی". موسی گفت: "من هرجا باشه میرم. طبس رفتم. گرگان رفتم. دوتا رصدخونه ۴۰۰۰ میلی‌متر برای دبیرستان‌های تبریز کار کرده‌ام. خیلی‌جاها رفته‌ام"...» متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10737 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻بازگشت با اکسیر | یادداشتی از دربارۀ مجید قیصری (پرونده‌پرترۀ ) ▪️«می‌گویند رمان، روایت انسان مسأله‌دار است. می‌گویند انسانِ رمان، انسانی است با پرسش و جستجویی برای پاسخ. مسأله‌ای درونی دارد که او را درگیر و گلاویز با مناسبات جامعه می‌کند و چه‌بسا چنین تعریفی شبیه و قریب باشد به تعریف "رمان نویس". انسانی بیرون‌نگر و درون‌گرا، انسانی جستجوگر و مسأله‌دار، اهل فکر و همیشه در راه سفر. اما کدام انسان، کدام مسأله و کدام مسیر و مقصد؟ مجید قیصری رمان‌نویس است به معنای پرسش‌گری‌اش، به معنای مسأله‌دار بودنش و به معنای مسیر و مقصد داشتنش. نویسنده‌ای ا‌ست که انسان ایرانی را با ایده‌ای جهانی می‌نویسد. انسانی که مبدأ و معاد می‌شناسد و همین است مسیر سفر ازلی و ابدی انسانش...» ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10722 ☑️ @ShahrestanAdab