eitaa logo
شهرستان ادب
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
300 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 ایرانی برای سومین سال عازم پیاده‌روی می‌شود 🔗 گفتنی‌ست آن‌دسته از شاعران عضو دوره‌های آفتابگردان‌ها که خواهان شرکت در این کاروان هستند می‌توانند با مراجعه به سایت این دوره آموزشی و رفتن به صفحه ثبت نام کاروان اربعین ویژه آفتابگردان‌ها، اقدام به ثبت نام در این رویداد آیینی و ادبی کنند: aftabgardanha.com/ثبت-نام-کاروان-اربعین 🔗 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11020 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻جمهوری (به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، ستون شعر و پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #من_میز_را_برای_دو_نفر_می_چینم سرودۀ #اسماعیل_محمدپور به‌روز می‌کنیم) ▪️این شهریور هم تمام خواهد شد و من به‌راه می‌افتم در سی‌ویکمین روز با قطاری از خشاب‌های پر با قطاری از روزها و شب‌های آژیر با قطاری از جمهوری شهریور از تهران به دزفول از تهران به اهواز از تهران به خرّمشهر تا کودکی که از کلمات همین شعر می‌آید روزی کنار ریل‌ها بایستد با احترام و به قطارها بگوید موزه آخرین مقصد جمهوری نیست ☑️ @ShahrestanAdab
🔻به‌مناسبت ۳۱ شهریورماه در آغاز هفته دفاع مقدس، پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد: 🔗 shahrestanadab.com/ادبیات-جنگ-دفاع-مقدس ☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستان‌های جنگ | یادداشتی از (معرفی پنج رمان ایرانی در حوزه دفاع مقدس در پروندۀ ) ▪️«...من یک دهه شصتی هستم. از همان هایی که در بحبوحه جنگ ایران و عراق در خوزستان متولد شدند و همه بچگی شان با مفهوم جنگ گذشت. پدرانی که در خانه نبودند و چند ماه یکبار از جبهه بر می گشتند. سنگرهای خانگی، صدای ضد هوایی، اعلام وضعیت قرمز، شکستن دیوار صوتی شهر توسط هواپیماهای عراقی، صدای آژیر آمبولانس هایی که با سرعت از خیابان های اهواز می گذشتند تا مجروحین عملیات ها را به یکی از بیمارستان ها برسانند، ستونهای دود ناشی از بمباران مناطق مسکونی . میراث جنگ برای بچه های دهه شصت خوزستانی خیلی چیزها بود مثل طپش قلب ، ترس مزمن از هرگونه صدای بلند، مثل آوارگی و.... جنگ تمام شد و ما سعی کردیم زندگی مان را بسازیم اما حقیقت تلخ ماجرا این است که ما میراث دار زخم هایی هستیم که مرگ التیامشان است. جنگ برای خیلی ها تمام شده اما برای ما هیچ وقت تمام نمی شود...» 🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11022 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻یاحسین (پرونده #ادبیات_عاشورایی و پرونده تخصصی #ادبیات_کودک_و_نوجوان سایت شهرستان ادب را با شعری از جناب آقای #علی_باباجانی به‌روز می‌کنیم) ▪️بابای من کوهی است محکم هم‌قد آقای درخت است خنداندنش کاری است مشکل گریاندنش هم سخت سخت است یک روز دیدم توی مسجد لرزید دست و شانه‌هایش با «یاحسین» و «یاحسین»اش یک دفعه اشکی شد صدایش غمگین شدم رفتم کنارش لبخند زد تا که مرا دید مثل گلی نرم و معطر روی مرا آرام بوسید ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/B2uMq8oBY4R/ ▪️تصاویری از اولین جلسه‌ کارگاه‌های دومین دورهٔ تابستانهٔ #مدرسه_رسانه در موسسهٔ #شهرستان_ادب؛ کارگاه ساخت #پادکست با تدریس جناب آقای #وحید_استیری، کارگاه تخصصی #ریویونویسی با تدریس جناب آقای #حسن_صنوبری و کارگاه آموزش نرم‌افزار #تدوین با تدریس جناب آقای #محمد_حسین_موسوی_تبار ☑️ @ShahrestanAdab
🔻https://www.instagram.com/p/B2vrsfCBkg7/ ▪️تصاویری از کارگاه #یکشنبه_های_داستان موسسه شهرستان ادب، با حضور استاد #مجید_قیصری یکشنبه سی‌ویکم شهریورماه ☑️ @ShahrestanAdab
🔻امتحان نهایی (هم‌زمان با آغاز هفتۀ دفاع مقدس و آغاز سال تحصیلی، شعری می‌خوانیم از شاعر معاصر، مرحوم #سلمان_هراتی) ▪️و جبهه مدرسه است کلاس ما آنجاست شتاب کن برویم که دیر خواهد شد تفنگ را بردار امام می‌آید و امتحان نهایی شروع خواهد شد. ☑️ @ShahrestanAdab
🔻نقد و بررسی داستان «شب سهراب‌کشان» از (مشروح دهمین جلسه با حضور در شهرستان ادب) ▪️ «...صحنۀ دعوا و درگیری سیدنقال و مرتضی با نبرد رستم و سهراب، منطبق است؛ زیرا میان دو شخصیت، سوءتفاهم وجود دارد که باعث درگیرشدن آن دو می‌شود. پردۀ نقالی به‌مثابۀ کتاب شاهنامه است و حضور خود فردوسی در داستان، مایۀ شگفت‌بودن آن شده است. سهراب درصدد دانستن این مسئله است که آیا رستم، پدر اوست یا نه. درحقیقت در پی فهمیدن موضوعی در گذشته است، اما مرتضی خواهان فهمیدن سرانجام داستان است؛ یعنی فهمیدن چیزی در آینده را طلب می‌کند. فراروی بعدی نجدی دربارۀ مرگ شخصیت قرینۀ رستم یعنی سیدنقال رخ داده است؛ زیرا او به همراه مرتضی در آتش سوخته و کشته می‌شود. در اسطورۀ غربی ادیپوس شهریار اثر سوفوکلس، فرزند، پدر خود و درواقع نمایندۀ سنت را از بین می‌برد، اما در اسطورۀ ایرانی شاهنامه، پدر، فرزند خویش را که نمایندۀ تجدد است، می‌کشد. فراروی تراژدی بیژن نجدی در این است که در آن مرد نقال و بچۀ کرولال که نمایندۀ گذشته و آینده هستند، هردو می‌میرند...» 🔗 ادامۀ این گزارش را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11029 ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ «شعر پاییزی» در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد ▪️پاییز را مردم «فصل شاعرانه» می‌خوانند و بسیاری از شاعران نیز برای این فصل برگ‌‌ریز شعر سروده‌اند. به همین مناسبت و با شروع فصل خزان، پرونده‌ی سایت شهرستان ادب نیز بازگشایی شد. در این پرونده تاکنون اشعاری پاییزی از مولوی، پروین اعتصامی، شهریار، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، قیصر امین‌پور، علیرضا قزوه، میلاد عرفان‌پور و منتشر شده بود. در پاییز ۹۸ نیز این پرونده با اشعار تازه‌ای به‌روز خواهد شد. شما را به خواندن این پرونده‌ی پاییزی دعوت می‌کنیم: 🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-پاییزی ☑️ @ShahrestanAdab
🔻پاییز کوچک من (به‌مناسبت زادروز زنده‌یاد #حسین_منزوی، پرونده #شعر_پاییزی سایت شهرستان ادب را با شعری پاییزی از ایشان به‌روز می‌کنیم) ▪️پاییز کوچک من، پاییز کهربایی تبریزی‌هاست که با سماع باد تن را به پیچ و تاب جذبه تن را به رقص می‌سپرند و برگ‌های گر گرفته که گاهی با گردباد مخروط واژگونه‌ای از رنگ‌اند و گاه ماهیان شتابانی در آب‌های باد پاییز کوچک من، وقت بزرگ باران‌ها باران، جشن بزرگ آینه‌ها در شهر باران که نطفه می‌بندد در ابر حیرت درخت‌های آلبالو را می‌گیرد، و من غم بزرگ باغچه را از شادی حقیر گلدان‌ها زیباتر می‌یابم. پاییز کوچک من، گنجایش هزار بهار، گنجایش هزار شکفتن دارد وقتی به باغچه می‌نگرم روح عظیم «مولانا» را می ‌‌بینم که با قبای افشان و دفتر کبیرش زیر درخت‌های گلابی قدم می‌زند و برگ‌‌های خشک زیر قدم‌‌هایش شاعر می‌شوند وقتی به باغچه می‌نگرم «بودا» حلول می‌کند در قامت تمام نیلوفرها وقتی به باغچه می‌نگرم پاییز «نیروانا» ست پاییز نی زنی است که سحر ساده‌ی نفسش را در ذره‌های باغ دمیده است و می ‌‌زند که سرو به رقص آید پاییز کوچک من دنیای سازش همه رنگ‌هاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته‌ام را در خوش‌‌ترین زمینه به گردش برم و از درخت‌های باغ بپرسم خواب کدام رنگ یا بی رنگی را می‌بینند در طیف عارفانه‌ی پاییز؟ ☑️ @ShahrestanAdab
🔻ناقه‌ی صالح | یادداشتی بر مجموعه‌داستان به قلم (پرونده‌پرترۀ ) ▪️«جنگ هنوز ادامه دارد تا وقتی که دختری از فراق پدرش غمگین است. تا وقتی که زنی فقط با خاطراتش زندگی میکند و مردی بخاطر اثرات جنگ باید تا آخر عمر دارو یا مواد استفاده میکند تا معلولیتش را تحمل کند. شاید با دیدن اسمش مجموعه داستان گوسالهی سرگردان نوشتهی مجید قیصری که انتشارات افق چاپ کرده، به راحتی متوجه محتوای کتاب نباشیم و شاید با خواندن یا شنیدن اسم کتاب تداعی معنای قصهی قوم ثمود و حضرت صالح در ذهنمان نقش ببندد. مگر با دیدن اسم نویسنده که بخاطر تجربهاش در عرصهی جنگ اسم خود را در زمره کتابهای ادبیات دفاع مقدس به خوبی رقم زده است. قیصری در این مجموعه خیلی ساده و عریان و بیطرفانه آنچه در جنگ موجود است و زوایای دید آدمها را به جنگ راحت نشان داده است. مخصوص اینکه توانسته با ایجاز به موقع خطهای سفیدی در کتاب جا بگذارد و از خواننده در شکلگیری داستان مشارکت بطلبد...» 🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید: shahrestanadab.com/Content/ID/11033 ☑️ @ShahrestanAdab