آشنا زدایی در داستان
قسمت دوم
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
آشنا زدایی نخستین بار توسط گروهی از هنرشناسان روسی که پیرو مکتب فرمالیسم یعنی شکلگرایی بودند اعلام شد. اشلوفسکی و دوستانش با بیان این جمله که ساحل نشینان صدای غرش امواج را نمیشنوند درصدد راهی یافتن راهی برآمد که ساحل نشینان یک بار دیگر صدای موجها را بشنوند. او اولین روشی را که پیشنهاد میکنند پیش نماسازی یعنی برجسته سازی از راه برهم زدن روشهای معمول زبان است.
در این باره مثال شعر میتراود مهتاب نیما یوشیج و مانند آن کفایت میکند.
این کاسه گدایی دیدار بشکند
در این بیت تازگی دیده میشود. نخست شکستن چشم که استعاره از گریه کردن است و دیگری معادل سازی و ترافرینی کاسه گدایی دیدار برای چشم این زیبایی آفرین سبب میشود تا حالت و رفتاری عادی و تکراری به شکل بیگانه و ناآشنا بازآفرینی شود. و به خاطر تازگی بر دل بنشیند.
گاهی به جای ضمیر مشترک خود از ضمیر جدایی تو استفاده میکنند. چنانکه سعدی مینویسد: من آنم ز پای اندر افتاده پیر
خدایا به فضل تو هم دستگیر
که منظور آن است که به بخشش و کرم خود دست مرا بگیر. این بیگانه سازی و نوآوری در بازسازی زبان در نظم دیده میشود. به چند نمونه بسنده میکنیم:
نمونه اول: بیهقی در آغاز گزارش سیل غزنین که شکل و شمایل داستانی نیز دارد مینویسد:
روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد میبارید. چنانکه زمین را ترگونه میکرد.
نمونه دوم در همان کتاب بیهقی در سوگ استاد خود ابونصر مشکان مینویسد:
اکنون میخواهم این قلم را کمی بگریانم.
@shahrzade_dastan
منظور از گریاندن قلم غمگین نویسی و اندوهباری نثر است.
در سالهای اخیر در روزگار ما هم آشنازدایی در نثر و زبان داستان به عنوان شگرد و تمهیدی هنری با هدف بازسازی زبان نوآوری رسمیت دارد.
بیژن نجدی در داستانهایش میکوشد از تمام ظرفیتهای زبان و واژه استفاده کند. نمونه سوم فرازهایی از نثر داستان استخری پر از کابوس است:
خانم دستش را با سنگک از چادر بیرون آورد و سفیدی خیابانی را به مرتضی نشان داد که ته آن برف و صبح به هم چسبیده بود.
نمونه چهارم: مرتضی صدای پا شدن دری را شنید. فنجان سفیدی را دید که در یک سینی به طرف ستوان میرود. همین که سینی روی میز گذاشته شد ستوان اشاره کرد که آن را جلوی مرتضی بگذارند. فنجان از روی میز بلند شد و باغهای چای اتاق را دور زد .
شکستن واژهها و استفاده از واژههای محاورهای در بعضی از داستانها که نخستین بار به دست صادق چوبک اجرا شد نوعی آشنا زدایی است و پس از آن داستانهایی نوشته شد که تمام نثر آن به زبان شکسته و نثر محاورهای بودند. تمام تلاشهای که شاعران و نویسندگان به کار میگیرند تا نوشته شدن به نوشتههای دیگر فرق داشته باشد و خواننده پیدا کنند در حوزه آشنازدایی صورت میگیرد . در یک جمله آشنا زدایی در زبان دور کردن زبان از زبان معمولی است.
ادامه دارد
📚آموزش داستان نویسی
✍ روح الله مهدی پورعمرانی
#آشنازدایی_در_داستان
@shahrzade_dastan
#چالش_هفته
داستان شماره ۸
نوشته توران قربانی صادق
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
از الفبای زبانم این حرفها باید حذف شود . هفت حرف " دال - واو- سین - ت - الف- ر - میم" . خسته شده ام از بس نوشته ام : "دوستت دارم "
کلا اصرار نکنید !!
@shahrzade_dastan
بیت قلم. شعر و اجرا. مقبوله موسوی .m4a
1.35M
💢بیت قلم💢
🎤
شعرو اجرا. مقبوله موسوی
@shahrzade_dastan
فراخوان دومین دوره جایزه ادبی شهید محمدحسین حدادیان
قالب :
داستان کوتاه
موضوعات:
🔸شهادت در گلستان هفتم
🔸خرافات در اسلام
🔸فرقههای ضاله
راه ارتباط با دبیرخانه تماس با
۰۹۱۹۲۷۰۰۴۸۰
ارسال پیام در پیامرسانهای تلگرام و ایتا
داستان نویسان میبایست داستانهای خود را در قالب فایل word با قلم bnazanin14 به آدرس الکترونیکی دبیرخانه و یا در صفحات ایتا و تلگرام دبیرخانه ارسال کنند و تاییدیه دریافت نمایند.
ja.shahidhadadiyan@gmail.com
✅جایزه ادبی شهید محمد حسین حدادیان جایزهای خصوصی و نذر فرهنگی است که توسط خانواده شهید برگزار میگردد.
https://eitaa.com/jashh2
این جشنواره به همت شرکت بهرهبردای نفت و گاز آغاجاری برگزار میشود.
شرکت در این جشنواره برای عموم آزاد است.
محدودیتی در تعداد آثار ارسالی وجود ندارد.
آثار در قالب فایل word و
با فونت B nazanin14
ارسال شود.
مسئولیت اصالت اثر با نویسنده است. دبیرخانه در مقابل موارد پیشبینی نشده تصمیمگیرنده هست.
آثار را در لینک زیر بارگزاری بفرمایید.
https://formafzar.com/form/giqex
برای کسب اطلاعات بیشتر و ارتباط با دبیرخانه با شماره:
۰۹۳۰۷۱۲۶۶۶۸
تماس بگیرید.
حکایت
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
شاعری تازیگوی پیش پادشاهی آمد و آن پادشاه ترک بود پارسی نیز نمیدانست. شاعر برای او شعر عظیم غرّا به تازی گفت و آورد. چون پادشاه بر تخت نشسته بود و اهل دیوان جمله حاضر امرا و وزرا آن چنانک ترتیب است شاعر به پای اِستاد و شعر را آغاز کرد. پادشاه در آن مقام که محل تحسین بود سر میجنبانید و در آن مقام که محل تعجب بود خیره میشد و در آن مقام که محل تواضع بود التفات میکرد. اهل دیوان حیران شدند که «پادشاه ما کلمهای به تازی نمیدانست این چنین سرجنبانیدن مناسب در مجلس ازو چون صادر شد؟ مگر که تازی میدانست چندین سال از ما پنهان داشت! و اگر ما به زبان تازی بیادبیها گفته باشیم وای برما!» او را غلامی بود خاص، اهل دیوان جمع شدند و او را اسب و استر و مال دادند و چندان دیگر بر گردن گرفتند که «ما را ازین حال آگاه کن که پادشاه تازی میداند یا نمیداند و اگر نمیداند در محلّ سرجنبانیدن چون بود؟ کرامات بود؟ الهام بود؟» تا روزی غلام فرصت یافت در شکار و پادشاه را دلخوش دید بعد از آن که شکار بسیار گرفته بود از وی پرسید. پادشاه بخندید گفت «والله من تازی نمیدانم امّا آنچ سر میجنبانیدم و تحسین میکردم که معلوم است که مقصود او از آن شعر چیست سر میجنبانیدم و تحسین میکردم که معلوم است.» پس معلوم شد که اصل، مقصود است. آن شعر، فرعِ مقصود است که اگر آن مقصود نبودی آن شعر نگفتی.
📚فیه ما فیه_ مولانا
@shahrzade_dastan
آشنا زدایی در پیرنگ داستان
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
این آشنازدایی فقط در حوزه نثر و ادبیات داستانی جای دارد. شکل معمول پی رفت حادثه در داستانهای کلاسیک در این نمودار نشان داده میشود:
رویداد اول _رویداد دوم _......_ پایانبندی
این شیوه سالها و قرنها تکرار شده به گونهای که که در اثر تکرار کشش لازم را ندارد. حالا اگر داستان نویسی پیدا شود به این نظم تکراری را بر هم زند و رویدادها را جابجا کند و پایانبندی را در آغاز متن بیاورد و بقیه متن داستان را برای کشف راز و گره گشایی بنویسد آشنا زدایی کرده است. آوردن فلش بکها و تقدم و تاخرهای بعضی از متنهای داستانی به همین خاطر صورت میگیرد.
پایانبندی _برگشت به آغاز _روایت ماجرا
❄️آشنا زدایی در روایت
در داستانهای جدی و غیر تمثیلی داستان از زبان یکی از آدمها و یا گاهی از زبان نویسنده روایت میشود. این شیوه روش قالب و چیره قرنها داستان نویسی است .اما لئون تولستوی این قاعده و نظم و قرارداد را بر هم زد و در داستان کوتاه زمین نورد ماجرای داستان را زبان یک اسب روایت کرد. بعدها این شگرد روایی از سوی نویسندگان دنبال شد و داستانهای نوشته شد که راویان حیوانات گیاهان و حتی جمادان بودند. این آشنا زدایی است و ذائقه خواننده را تغییر میدهد و باعث میشود که خواننده متن را تا آخر بخواند.
@shahrzade_dastan
و یا ویلیام فاکنر در داستان خشم و هیاهو ماجرای اصلی داستان را از زبان چند راوی بازگو میکند. این مانند آن است که از زاویههای گوناگون و وسیله چند دوربین از یک صحنه فیلمبرداری و یا عکسبرداری شده باشد. اصل ماجرا و رویداد در خشم و هیاهو یکیست. آنچه خواندن آن را تحمل پذیر میسازد تعداد راویان است . خواننده دوست دارد بداند که آدمهای گوناگون چگونه یک رویداد را میبینند. چند صدایی یا پلیفونی تا پیش از فاکنر وجود نداشت.
📚آموزش داستان نویسی
✍روح الله مهدی پورعمرانی
#آشنازدایی_در_داستان
#آشنازدایی_در_روایت
#آشنازدایی_در_پیرنگ
@shahrzade_dastan