قلمرو داستانهای خیالی وسیع است از رمانهای حیرت انگیز رویاگونه مثل آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارل گرفته تا داستانهای کوتاه و رمانهای آرمانشهری مثل دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی. رمانها و داستانهای کوتاه خیالی مثل مسافرت به مرکز زمین اثر ژول ورن .
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_خیال_و_وهم
@shahrzade_dastan
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته نوشته خدیجه نصیری پور 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 خدا رو دوست دارم زندگی رو دوست دارم تنهایی ام رو نه، چ
👆👆👆
#نقد_داستان
داستان خانم نصیری پور درباره زنی است که نامزدش قرار ازدواج شان را به هم زده است و او به آن خاطر ناراحت است. وقتی بیرون میرود. روی دیوار نوشته ای میبیند که نوشته شرمنده هرگز نمیتوانم فراموشت کنم.
داستانک با تعلیق شروع شده و با غافلگیری پایان یافته است. اما پیرنگ داستان ( چرایی و چگونگی به هم خوردن ازدواج) مشخص نیست. تکرار مکرر فعل بود در متن اذیت کننده است. ممنونم از خانم نصیری پور عزیز🙏
@shahrzade_dastan
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
شاعرانه
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس
بـه جز نامی ز جان نشنیده تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو
همه ی عالم پر از آثار جان اسـت
ولی جان از همه ی عالم نهانست
تو سیمرغی ولیکن در حجابی
تو خورشیدی ولیکن در نقابی
ز کوه قاف جسمانی گذر کن
بدار الملک روحانی سفر کن
✍عطار نیشابوری
🍀۲۵ فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری
@shahrzade_dastan
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
داستانهای علمی_ خیالی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
داستانهای علمی خیالی شاخهای از داستانهای خیالی است که در آن عکسالعمل بشریت را نسبت به پیشرفتهای علم و تکنیک به نمایش میگذارد. اساس داستانهای علمی خیالی به معنای امروزیاش وقتی گذاشته شد که بشر با دستاوردهای علم و تکنیک آشنا شد. این دستاوردها تاثیر عمیقی در زندگی بشر گذاشت و واکنش انسان را در برابر آنها برانگیخت. داستانهای علم خیالی تا حدودی از داستانهای خیال و وهم متمایز است. زیرا در آنها سعی میشود که ماجرا و حوادث داستان جنبه علمی داشته باشد و از نظر علمی موجه جلوه کند. به عبارت دیگر اساس داستانهای خیال و وهم بر پندار و وقایع غیر واقعی گذاشته میشود. در حالی که داستانهای علم خیالی خود بر فرضیات علمی تکیه دارد. الکساندر کازانتسف علمی_ خیال نویس نامدار شوروی مینویسد:
داستان خیالی علمی با ناشناختههای علم سر و کار دارد و آخرین دستاوردهای علمی را تصویر میکند و گاه حتی اندیشههایی را عرضه میدارد که علم میتواند آنها را به کار گیرد . کار این گونه داستانها خبر دادن از آینده، پیش بینی دستاوردهای علمی و فنی، طرح اندیشههای جدید و پرورش آنهاست.
ادگار آلن پو را نخستین ابداع کننده داستانهای علمی خیالی میدانند. همانطور که از او به عنوان نخستین پایهگذار داستانهای اسرارآمیز و پلیسی نیز نام میبرند. از نمونههای داستانهای علمی خیالی او میتوان از داستان کوتاه ((در ژرفنای ملستروم)) نام برد. داستان علمی خیالی با رمانهای ژول ورن شیوع بسیاری یافت.
@shahrzade_dastan
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
در واقع ژول ورن اولین نویسندهای بود که هم و کوشش خود را برای نوشتن این داستانها به کار بست و در این زمینه آثار قابل توجهی از جمله مسافرت به مرکز زمین، مسافرت به کره ماه و ۲۰ هزار فرسنگ زیر دریا را به وجود آورد رقیب مشهور انگلیسی او اچ جی ولز بود که در این زمینه رمانهایی آفرید که مشهور است مثل ماشین زمان، جنگ دنیاها و اولین انسانها در ماه. بعدها این رشته از داستان نویسی توسعه بسیار یافت و انواع گوناگونی پیدا کرد.
مشخصاتی که برای داستانهای علمی خیالی برشمردند عبارت است از:
۱_ داستان علمی بیان صرف نظریه علمی نیست.
۲_ در هر داستان علمی شهر چگونگی وقوع پدیدهها و تبیین رویدادها اهمیت قطعی دارد.
۳_برونیابی دستاوردهای علمی موجود و تعمیم آنها از ویژگیهای مسلط داستانهای علمی است.
۴_ داستان علمی گریز به ناممکن بر اساس منطق و امکانات علمی است.
۵_ پدیدههایی که داستان علمی به شرح آنها میپردازد امکان پذیرند. نه آنکه قطعی یا واقعی باشند.
۶ _داستان علمی پیشگویی یا پیش بینی آینده نیست. هرچند جلوهایی از گزینه دیگر را در آینده در بر دارد.
📚عناصر داستان
✍جمال میرصادقی
#داستانهای_علمی_خیالی
@shahrzade_dastan
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
تصمیم
#چالش_هفته
نوشته پروین کوهی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
- مشترک مورد نظر پاسخگو نمیباشد.
باناراحتی روی لبهی تخت نشست.گوشی را به کناری انداخت. یادش نمیآمد چندمین بار است که زنگ میزند. دلش مثل سیر و سرکه میجوشید. 《 نکنه اتفاقی افتاده، تاحالا نشده اینهمه زنگای منو بی جواب بزاره》
دوباره گوشی را برداشت.
- پری تو رو خدا جواب بده، از نگرانی مردم. این چه کاریه با من میکنی؟ ناسلامتی قراره هفتهی بعد باخونوادم رسما بیام خواستگاری! یه چیزی بگو آخه.
دکمهی ارسال را زد. چند ثانیه نگذشته بود که جواب داد
- علی باید منو فراموش کنی راه دیگه ای نداری! بیخیال شو.
- یعنی چی؟
- دیگه هم نه زنگ بزن، نه پیام بده. همه چی تموم شد.
حوصلهی جواب دادن نداشت. دوباره زنگ زد. آنقدر بوق خورد تا قطع شد.
خودش را روی تخت انداخت. دستهایش را روی سرش گذاشت.《 یعنی چی شده؟》
همانطور که گیج و مبهوت پیامهای پری بود گوشی زنگ خورد. شمارهی ناشناس بود. سریع جواب داد.
- سلام علی آقا خوبین؟ من خواهر پریام. خواستم بگم دیگه بهش زنگ نزنین یا پیام ندید.
- چرا چی شده مگه؟
- پیاماتون رو که دید حالش بدتر شد.
- حالش بدتر شده؟ بعنی چی آخه؟ مگه پری چشه؟ تو رو خدا به منم بگین چی شده.
- والله چی بگم! فکر نمیکرد چیز مهمی باشه واسه همین به شما نگفت؛ ولی واقعیت اینهکه پری نمیتونه با شما ازدواج کنه. بعداز اینکه جواب آزمایشاش اومد ...
- خب ادامه بدید مردم از نگرانی!
- پری به خاطر مشکلی که داره نباید هیچوقت بچهدار بشه، دکترا میگن واسش خطرناکه، قلبش خیلی ضعیفه و...
هقهق گریهی خواهر در گوشش پیچید و قطع شد. گوشی همچنان در دستش مانده بود. عرق سردی بر پیشانیش نشست. ضربان قلبش تندتر شد. تا صبح یک لحظه هم خوابش نبرد. دور اتاق راه میرفت. با خودش حرف میزد. باید فکری میکرد.
نور آفتاب کمکم همه جا را روشن میکرد. مثل همیشه سنگریزهی کوچکی به شیشهی اتاق پری که طبقهی دوم خانه بود، پرت کرد. چند دقیقه بعد چهرهی خوابآلود و رنگپریدهی او در قاب پنجره نمایان شد. لاغرتر از قبل به نظر میرسید. شال سبز رنگی روی موهای مشکیاش انداخته بود. پنجره را باز کرد. چشمش به کرکرهی پارکینگ همسایهی روبرویی افتاد، لبخندی بر لبهای خشک و بیروحش سرخورد.
شرمنده !!! من بلد نیستم فراموشت کنم🙃
@shahrzade_dastan
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
۲۵ فروردین ۱۴۰۳