eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
59 ویدیو
235 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
گفته اند که زاهدی در یکی از کوههای لبنان، در غاری انزوا گزیده می زیست. روزها را روزه میداشت و شب هنگام، گرده ی نانی بهرش می رسید که با نیمی از آن افطار می کرد و نیمه دیگرش را به سحر می خورد. روزگاری دراز چنین بود و از آن کوه فرود نمی آمد. تا این که قضا را، شبی، گرده ی نانش نرسید. سخت گرسنه و بی تاب شد. نماز بگزارد و آن شب را چشم انتظار چیزی که گرسنگیش را فرو نشاند، گذراند و چیزی بدستش نرسید. در دامنه ی آن کوه، روستائی بود که ساکنانش غیرمسلمان بودند. زاهد، صبح هنگام بدانجا فرود آمد و از پیری طعام خواست. پیر، وی را دو گرده ی جوین داد. زاهد آن دو را بگرفت و آهنگ کوه کرد. قضا را در خانه ی آن پیر، سگی گر و لاغر بود. به دنبال زاهد افتاد و عوعوکنان دامن جامه اش بگرفت. زاهد، یکی از آن دو گرده را برایش افکند، تا دست از او بدارد. اما سگ، گرده را خورد و بار دیگر خود را به زاهد رساند و به عوعو کردن پرداخت. زاهد، نان دوم را نیز بدو انداخت. سگ آن را نیز خورد و بار دیگر بدنبال زاهد رفت و به عو عو پرداخت و دامن جامه اش بدرید. زاهد گفت: سبحان الله هیچ سگی را بی حیاتر از تو ندیده ام. صاحب تو، دو گرده نان بمن داد که تو هر دو را از من گرفتی. پس این زوزه و عوعو و جامه دریدنت چیست؟ خدای تعالی سگ را بزبان آورد که: من بی حیا نیستم. چه در خانه ی این غیرمسلمان پرورده شده ام. گله و خانه اش را حراست می کنم و به استخوان پاره یا تکه نانی که مرا می دهد، خرسندم. گاهی نیز مرا فراموش می کند و چند روزی را بدون این که چیزی بخورم، میگذرانم. گاهی هم او حتی برای خود چیزی نمی یابد و برای من نیز. با این همه، از زمانی که خود را شناخته ام، خانه اش را ترک نگفته ام و به در خانه ی غیر او نرفته ام. بل عادتم این بوده که اگر چیزی بیابم، سپاس بگزارم و اگر نه، بردباری پیشه کنم. اما تو قطع گرده ی نانت را به یک شب طاقت نداشتی و از در خانه ی روزی رسان، بدرخانه ی این غیرمسلمان آمدی، روی از معشوق بتافتی و با دشمن ریاکارش بساختی، برگو کدام یک از ما بی حیاست. تو یا من؟ زاهد با شنیدن این سخنان، دست بر سر کوفت و بیهوش بر زمین افتاد 📚کشکول شیخ بهایی_دفتر اول @shahrzade_dastan
لحن و زبان نامناسب در داستان
لحن و زبان نامناسب در داستان ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ با بررسی کلمات مطلب خود میتوانید یکپارچگی و انسجام لحن اثرتان را بازبینی کنید. وقتی که مشغول بازبینی و مرور اثرتان هستید لحن موردنظر خود را نیز در ذهن داشته باشید درواقع اگر نوع لحن مورد نظر خود را جایی بنویسید و موقع کار دائم به آن رجوع کنید بسیار به کارتان خواهد آمد؛ مثلاً اگر قرار است لحن نوشتهٔ شما بامزه باشد، باید کلماتی که به کار برده اید سبک و نیشدار باشد نه سطح بالا یا خشن. یا اگر منظور شما قانع کردن مردم برای حمایت از آرمانی است حواستان باشد که زبانی چرب و نرم و تشویق آمیز به کار ببرید نه توهین آمیز و تهدیدگر. طرز بیان دقیق در یک دست نگه داشتن لحن نوشته و حال و هوا و سطح احساسی که در ذهن دارید اهمیتی کلیدی دارد همچنین شیوه ای است برای بیان پیام و منظور مورد نظرتان به خواننده. وقتی لحن کار خود را ،فهمیدید با ویرایش و حذف کلمات و جملات نامناسب سعی کنید تا آخر لحن اثرتان یکپارچه بماند. زبان نامناسب شکلهای گوناگونی دارد. - اگر برای خردسالان کتاب مینویسید، باید کلماتی را به کار ببرید که متناسب با فهم و سن و سال آنها باشد. البته درک آنها برای آشنایی با واژگان بالاست اما شما که نمیخواهید آنها آنقدر تقلای ذهنی کنند که ناامید شوند و دست از خواندن بکشند. - اگر برای عموم مردم مینویسید اما میخواهید به موضوعی پیچیده بپردازید باید مطمئن شوید زبانی که به کار میبرید برای خواننده مفهوم دارد، در غیر این صورت باید هر اصطلاحی که به کار میبرید معنی کنید. - اگر مخاطبان شما دانشگاهی و اهل علم هستند، شاید نباید از زبانی عامیانه استفاده کنید اما برای عامه مردم غیر رسمی تر بنویسید. برای هر سن و سال و مخاطبی که مینویسید زبان تحقیرآمیز به کار نبرید و به شعور آنها توهین نکنید. به علاوه فرض کنید همیشه دارید برای آدمهای باهوش و زیرک مینویسید، بالاخره نوشته شما را آنها هم میخوانند. - در هر قالبی که مینویسید از استفاده از کلماتی که توهین به جنسیت، نژاد، سن و سال یا فرهنگ خواننده هاست پرهیز کنید تا خواننده از نوشته تان بیزار نشود. البته وقتی از این نظر نوشته خود را بررسی میکنید لازم نیست به مسئول ممیزی زنگ بزنید و نوشتهٔ خودتان را با کمک او تصحیح کنید. فقط از عقل سلیم خود پیروی کنید. 📚همه چیز درباره نویسندگی خلاق ✍کرول وایتلی/ چارلی شولمن @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته زهرا چهل سر
خیس باران نوشته زهرا چهل سر ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ از کوره در رفتم لیوان آبی را که در دستم بود را به زمین کوبیدم کتم را برداشتم و به زیرزمین پناه بردم هوا سرد بود و زمستان امسال هم گویی سر جنگ دارد.روی کاناپه قدیمی مادر ولو شدم و به سقف نمور زیرزمین خیره ماندم فکر و خیالی که اکنون کمی سردرد به آن اضافه شده بود مرا یکجا بند نمی‌کرد دور و اطراف را می‌پاییدم که فانوس قدیمی یادگار مادربزرگ روی دیوار زیرزمین نظرم را جلب کرد فکری به سرم زد فانوس را روشن کردم و کتم را پوشیدم از پله‌های زیرزمین که بالا آمدم شب شده بود؛از خانه بیرون زدم کوچه‌ها را یکی پس از دیگری طی می‌کردم به خیابان پشت پارک رسیدم قدم که می‌زدم سوز سرمای زمستان بعد از بارش باران سرما را به بدنم تزریق می‌کرد و تقریباً کسی در پارک نبود و و همه جا سوت و کور بود. فرصت مناسبی بود برای واکاوی افکار به هم ریخته ذهنم فانوس دستم تقریباً تنها روشنی خیابان بود و بوی خیسی درختان لخت تنها بوی پیچیده در فضا بود و من قدم زنان به مقصدی نامعلوم می‌رفتم. تا شاید بتوانم با خودم کنار بیایم،کلافه‌تر از قبل راهم را ادامه می‌دهم ولی پاهایم سست می‌شود به دنبال جایی برای نشستن می‌گردم ولی همه جا را باران شسته و من ناچار به قدم زدن ادامه می‌دهم. @shahrzade_dastan
اگر قرار باشد به یک نویسنده جوان نصیحتی کنم می‌گویم درمورد چیزی بنویسد که برایش رخ داده است؛ اغلب خیلی راحت می‌شود تشخیص داد نویسنده‌ای درمورد اتفاقی که برای خودش رخ داده می‌نویسد یا درمورد اتفاقی که تعریفش را شنیده است. ادبیات مثل نجاری است. در هر دو کار شما با واقعیت سروکار دارید و ماده خام‌تان چیزی به سختی چوب است. هر دو سرشار از حقه و تکنیک هستند. راستش جای جادو کم و بیشتر زحمت لازم است. ✍گابریل گارسیا مارکز @shahrzade_dastan
استفاده از جمله‌های مجهول در داستان
استفاده از جمله‌های مجهول ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ استفاده بیش از حد از جمله های مجهول کدام جمله زیر قویتر و محکمتر است؟ ا. سگهای شکاری پاکوتاه برای بسیاری از مردم ناشناخته هستند. ۲ بسیاری از مردم سگهای شکاری پاکوتاه را نمیشناسند. جمله دوم را انتخاب کردید؟ اگر اینطور است حتماً پس می دانید که استفاده از جملههای معلوم نوشته را سرراستتر و قوی تر میکند. در جمله های معلوم فاعل اهمیت دارد و به همین دلیل در ابتدای جمله قرار میگیرد «دیوید شیشه را شکست.» در جملهٔ مجهول مفعول جای فاعل مینشیند شیشه به دست دیوید شکسته شد. جملهٔ مجهول ساختاری ضعیف و غیر مستقیم دارد، کلماتی را به جمله اضافه میکند و از تأثیر آن میکاهد. به جای اینکه فاعل کاری را انجام دهد چون) مفعول جای فاعل را گرفته کار بر او واقع میشود و این نوشته را برای خواننده ملال آور میکند یا او را به اشتباه میاندازد. جمله مجهول همچنین ممکن است سرعت خواندن خواننده را کند ،کند خوانندهها به طور معمول توقع دارند که با نظام عادی جمله بندی روبه رو شوند؛ ابتدا با فاعل یا نهاد و بعد گزاره. برای اینکه نوشته شما خواننده را جذب و وادار کند تا آخر آن را بخواند و همچنین برای اینکه نوشته تان را قویتر و محکمتر ،کنید از جملههای معلوم استفاده کنید جملههای خود را با اصلاح جملات مجهول که ارزش نوشتۀ شما کم میکند صیقل دهید. گاهی استفاده از به وسیلهٔ از سوی به عنوان و... باعث میشود شما از جملات مجهول استفاده کنید؛ مثل خانه توسط شهرداری تخریب شد، شهر از سوی ارتش نازیها به آتش کشیده شد، نماینده ایران از سوی وزیر خارجه سوریه بدرقه شد، ایشان به عنوان یک شخصیت مهم شناخته میشوند ..... . سؤالات آیا میتوانید این جملهها را طوری بازنویسی کنید که تأثیر بیشتری داشته باشند؟ - سانی خود را شرمگین یافت. - هشداری ناگهانی به میهمان داده شد. - تک عطسه‌ای شنیده شد. حتی جمله هایی را که حاکی از عمل کوچکی است وقتی به شکل معلوم ،بنویسم تأثیر بیشتری دارند: جمله «سارا به روزی که در پیش بود چشم دوخته بود» از جمله روزی که در پیش بود مورد توجه سارا واقع شده بود قوی تر است «دو گاو خالدار با سر و صدا علف میخوردند بسیار جذابتر است تا «علفها با سر و صدای زیاد توسط گاوهای خالدار خورده میشدند» موقع بازبینی و اصلاح نوشته اگر به جمله ای برخوردید که سهواً به شکل مجهول نوشته اید، دوباره به افعال آنها دقت کنید. گاهی بنا بر ضرورتهایی کاربرد جملههای مجهول مفید است. یکی اینکه بخواهید یا منظورتان این باشد که با جمله مجهول روی مفعول یا شخصی که کار روی او انجام شده تأکید کنید؛ مثلاً با استفاده از این جمله مجهول «نامه به دست اسمیت نوشته شد بخواهید اهمیت نامه را برسانید تا اسمیت را یا وقتی میگویید جری» با قلاده سگش خفه شد»، قصد دارید نحوۀ به قتل رسیدن جری را به خواننده ها بگویید. چون مثلاً آنها خودشان میدانند که او مرده. همچنین زمانی که نمیدانید یا نمیخواهید بگویید چه کسی مسئول انجام کاری ،است میتوانید از جمله های مجهول استفاده کنید؛ مثلاً روزنامه نگارانی که نمیتوانند منبع خبر را اعلام کنند اغلب میگویند گزارش شده است که.... یا اگر خیلی از مردم و کتابهای مربوط به سفر بگویند تعطيلات عيد تِت نقطه اوج تعطیلات است ممکن است بگویید گفته» میشود تعطیلات عید تت...». با این حال اگرچه چنین ساختارهایی پیام شما را میرسانند، اما ضعیف و کم تأثیرند. 📚همه چیز درباره نویسندگی خلاق ✍کرول وایتلی/ چارلی شولمن @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی جایزه‌های ادبی جایزه بوکه
جایزه ادبی بوکه ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ جایزه ی بوکه (Boeke Prize) ، جایزه ای ادبی است که تا سال 2012 در آفریقای جنوبی اعطا می شد. این جایزه با الگوبرداری از جایزه ی من بوکر انگلستان، در سال 1995 بنیان گذاری شد و فقط به رمان های انگلیسی زبان داده شده است. 12تا از 19 کتاب برنده ی جایزه ی بوکه، اولین آثار نویسندگان بوده اند.   اگرچه بوکه یک کلمه آفریقایی است ، شکل جمع کلمه برای "کتاب"، اما جایزه بوکه فقط به رمان هایی که به زبان انگلیسی نوشته شده اند تعلق می گیرد. این جایزه بیشتر به رمان ها یا آثار اول تعلق گرفت.‌این کتاب ها توسط هیئتی از منتقدان کتاب (40 نفر در سال 2008) داوری شدند. ده تا از کتاب‌هایی که این جایزه را دریافت کرده‌اند، اقتباسی سینمایی منتشر شده‌اند. این جایزه تا سال ۲۰۱۴ تنها به نویسندگان کشورهای مشترک‌المنافع انگلیسی‌ها و ایرلندی‌ها تعلق می‌گرفت؛ اما از سال ۲۰۱۴ همه آثار نوشته‌شده به زبان انگلیسی حق شرکت در آن را پیدا کردند. نام برندهٔ این جایزه به‌طور وسیعی در مطبوعات آورده می‌شود. بنابراین بردن جایزهٔ بوکر تأثیر فراوانی در فروش کتاب می‌گذارد. روند انتخاب برنده جایزه با تشکیل یک کمیته مشورتی شامل یک نویسنده، دو ناشر، یک نماینده ادبی، یک کتاب‌فروش، یک کتابدار و یک رئیس منصوب شده توسط بنیاد جایزه بوکر آغاز می‌شود. سپس کمیته مشورتی، هیئت داوران که عضویت آن هر ساله تغییر می‌کند را انتخاب می‌کند. نویسندگانی که کتاب آنها به فهرست نهایی راه پیدا کرده یک نسخهٔ جلد چرمی از کتاب خود به همراه ۲٬۵۰۰ پوند پول دریافت می‌کنند. با اجماع داوران جایزهٔ بوکر به یکی از عناوین فهرست نهایی تعلق می‌گیرد. ارزش نقدی این جایزه هم‌اکنون ۵۰٬۰۰۰ پوند است. مبلغ جایزه در اصل ۲۱٬۰۰۰ پوند بود و از سال ۲۰۰۲ با پشتیبانی گروه مَن به مقدار فعلی افزایش پیدا کرد. کتاب بادبادک باز و خدمتکار از جمله برگزیدگان این جایزه هستند. @shahrzade_dastan