eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
152 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره کینه هاانداخت آتش دردلِ کوچه به پا شدداغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه مصیبت دیده وبگذاردرحال خودش باشد دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه همان دودوهمان شعله! فقط بااین تفاوت که دودست پیرمردی بسته شددرمنزلِ کوچه اگربردند باپای برهنه علتش این بود که درتاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه کشیدندوچه محکم برزمین خوردوزبانم لال به روی صورتش پاشیده شد آب و گِلِ کوچه محاسن گردوخاکی،تازیانه،طعنه و تهمت جسارتهای کفرآلود می شد حاصلِ کوچه رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی نظرهاداشت بالطف وکرَم بر سائلِ کوچه میان گریه ها میگفت: وا أمّاه همین ذکرپیاپی گفتنش شدقاتلِ کوچه عبایش رفت زیرسمّ مرکب گفت یاجدّاه بجزگودال، مقتل شدپس ازاین شاملِ کوچه : گر نبودی مکتب و مذهب دگر چیزی نداشت اعتبار و عـزت شیعـه ز قـال الـصـادق است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، شهادت بنیانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمه، (ع) بر شیعیان تسلیت باد🏴
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست از هر کسی که خواست باشم همنشینش پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟ از آدم و عالم اگر شد دست کوتاه در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست مبهوت و مات از سختیِ دنیا نگردم زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست دستم چه با امید دق الباب کرده وقت خریدن، شوقِ جنس دَرهمت هست شعری نخوانده دیده ام در کاسه لطفت قبل از شروع شعرم آقا دِرهمت هست خشکیده احوال زمین از عشق اما بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست با یک دوا درمانِ درد هر مریضی در نسخه اشکی به روضه، مَرهمت هست گریه، دلیلِ محکمی بر آشنایی ست چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست گر خلقتِ عالم شود قربانیِ تو از داغِ سیمایِ علی اکبر، کَمت هست همراهت آید ساربان تا قتلگاهت در دست تا انگشتریِ خاتمت هست : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسمِ تو پیراهن نبود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شان تو در اندیشه ما جا شدنی نیست درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد بر خاک نوشتند ، دُرّ نجف شد ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت، چه معماری انگشت نمایی تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی... هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اذان نیز اذان شد سردار بجز میثم تمار نداریم ما غیر علی با احدی کار نداریم : کشته ما را غم هجران شما مولا جان اشک از هجر شما میل چکیدن دارد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آن که سائل از عطایایش تحیر می کند غربت و غم سینه اش را روز و شب پر می کند میرود مسجد به منبر سَبّ حیدر می کنند بین کوچه می رسد با خود تفکر می کند دیدن هر بارِ قنفذ یا مغیره، بگذریم در خودش میریزد و یادی ز چادر می کند می شود آیا کریمی را به دِرهم ها فروخت؟ آدم از این حرف، احساس تحیر می کند می کِشد از زیر پا سجاده اش را آشنا اینچنین سرباز از رهبر تشکر می کند؟ صلحِ آقا جنگ با تزویر بود و جاهل است هر کسی این صلح را سازش تصور می کند بین سرداران غریب و بین منزل هم غریب تا که می گویم "حسن""غربت" تبادر می کند مطمئنم در دو عالم جزء قوم اشقیاست هر که از آقام احساس تنفّر می کند می رسد آخر زمان انتقام منتقم می رسد خواری آن کس که تکبّر می کند سنگدل هستم، به درد گِل شدن که می خورم این د لِ سنگم برایش کار آجر می کند صحن او یک روز مثل صحن مشهد می شود با نگاه مادرش این سنگها دُر می کند : 💔 شیعه می‌سازد حـرم روزی برایت بعداز آن چشم ملائک سوی است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
بیا که رنج فِراقت بُرید امان مرا به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا بهار ادامه ی آن شال سبز توست، بیا بهار کن به قدومت دل خزان مرا چه سود بردم از این زندگانیِ بی تو تو حاضری که ببینی فقط زیان مرا؟ اگر امید به من نیست پس چه سِری هست سه شنبه های مرا، رزق جمکـران مرا قلم به شوق تو خود را به دست من داده بیا و پس نزن این دست ناتوان مرا هنوز دلخوشم آقا به این معامله که بگیرم از تو نشانی، بگیر جان مرا : اگرچه این دل ما کل هفته کرب‌وبلاست ولی سه‌شنبه فقط جمکران صفا دارد سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هر زمانی دل، میان سینه ام گم میشود  یا به مشهد میرود، یا راهی قم میشود تا نگاه من به دریای ضریحش میرسد دل دگرگون میشود، غرق تلاطم میشود دانه دانه اشکهای زائرانش میچکد زیر پاهای کبوترهاش گندم میشود نور می بارد چنان از گنبد این آفتاب در کنارش جلوه ی خورشید هم گم میشود شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی میکند هر کدامش قبله ی حاجات مردم میشود بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت روا رفته از دستم حساب، اینبار چندم میشود دل به دست او سپردی غم مخور، کار نشد با دعای خواهر خورشید هشتم میشود : گشتیمو ندیدیم کسی مثل تو باشد معصومه شدن غیر خودت کار کسی نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت حضرت سلام الله علیها و روز مبارک🌹
عجالتاً به سرم زد هوای حضرت عشق درست در شب جمعه شب زیارت عشق خدا کند که مرا حرم ببرند برای دیدن قد قامت قیامت عشق دوای درد دلم را نوشته است طبیب دو قطره اشک به همراه گَرد تربت عشق رسیده روزی ما از مسیر روضه ی یار چقدر زحمت مارا کشیده رحمت عشق دلیل زندگی ما محرّم و صفر است هوای دل شده غرق هوای دولت عشق قسم به عشق ندارم هراسی از مردن به داد من همه جا می رسد شفاعت عشق به حرمت نفس و و و خدا کند که شود قسمتم شهادت عشق مرا حبیب؛ مرا حرّ، مرا زُهیرم کن بیا و آخر سر عاقبت به خیرم کن : چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟ دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟ زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی ادای منتظران را فقط دراوردی بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی باشیم خدا کند که بسوزیم و آه، گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده : 💔 روزهارفت و فقـط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما آقاجـــان سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
برکه ای بودم دلم را جلوه ی مهتاب بُرد سجده ام را فکر اَبروی تو در مِحراب بُرد بگذر از من بی وضو گاهی صدایت کرده ام مستی نامت چنین از خاطرم آداب بُرد رحمت بی انتها هستی و کشتی نجات دلبرا دل از گنهکارها همی ارباب بُرد خواب دیدم بوسه ای میگیرم از شش گوشه ات ای ضریح عشق رویایت ز چشمم خواب برد گریه کردم تا که نامت را شنیدم یا حسین آنقدر که نامه ی اعمال من را آب بُرد در صف دوزخ به هم مردم نشانم میدهند دیدی آخر دست نوکر را گرفت ارباب بُرد تو حسینی تو بقدر عالمی پیمانه داری یا حسین تو چه کردی این همه دیوانه داری یا حسین : 💔 شوق را رد کرده ایم و از کارمان دارد به مرز جان سپردن می رسد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ، سالگرد ارتحال ملکوتی (ره) تسلیت‌ باد🏴
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط هرچه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط یک گفتم و عمریست، دهانم عسلی‌ست حرف شیرینیِ حلوا به مَثَل‌هاست فقط احترامِ همه‌ی خلق، به جایش؛ اما نوکر خانه‌ی آقاست، که آقاست فقط همه‌ی جاذبه‌ها روی زمین معترفند نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط هر که دنبال طلا رفته خبردار شود هرچه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط آی سائل به کجا رو زده‌ای غیرِ حرم؟ زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم دستِ گلدسته‌ی مولاست، که بالاست فقط بس که بر سینه‌ی خود سنگِ علی را زده‌ایم ذکر دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط کاش می‌شد قلم عفو، بگیرد دستش برگه‌ی نوکری‌ام گیر یک امضاست فقط : ♥️ غلام خانه زاد توست کاری به غیر از نوکری کردن بلد نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز، زبان سرخ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید: امامم حسن است : 💔 شورعشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد یا حسن گفتم و این اسم نمک گیرم کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
شبِ فراق، به شبهای گور نزدیک است شبِ قبور، به یومُ‌النّشور نزدیک است سرم به سنگِ دلم خورد، درد دل گُل کرد لحد چقدر به سنگِ صبور نزدیک است به سمت آب دویدم سراب نوشیدم همیشه فاصله‌ی نار و نور نزدیک است ملاکِ وصل، به نزدیک و دور بودن نیست اگر چه راه رسیدن؛ به دور نزدیک است برای کوچکی من مسیر طولانی‌ست وگرنه راهِ سلیمان به مور نزدیک است وصال یار، در از خود گذشتن است فقط مـرورِ فاصله‌ها با عبور نزدیک است به مُردگانِ زمستان بهار را بدمید مسیحِ رفته؛ به اهلِ قبور نزدیک است به کعبه نیز بگویید وقتِ احرام است لباس عید بپوشد، سرور نزدیک است پرید؛ ساعتم از خواب و گفت برخیزید به جانِ ثانیه‌هایم ظهور نزدیک است : میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می شود حالم اگر دوباره هوای تـو بر سـرم نزند کسی که نذر تو را با خلوص هم بزند بساط زندگی اش را غمی به هم نزند چه سود برده ز عمرش کسی که هر لحظه دم از عـزای تو و صاحب علـم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خـدا بدون تـو سال مـرا رقم نزند طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرب و بلا اگر که وعده ی ما را اجل بهم نزند : 💔 ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
قومی که مسیرش همه بر عکس شهید است در حسرت دیدارِ کمی،خوابِ سفید است. جمعی که زروسیم شود کعبه ی آنها آمرزششان پیشِ خداوند بعید است در کوفه حسینی شدن امروز چه سخت است وقتی که به بازار پر از وعده وعید است با مردم شهری که به هم رحم نکردند دیگر چه نیازی به ستمهای یزید است دیگر به سراپرده ی خورشید رسیدن از راهِ سیه گشته ی ما قطع امید است روزی که بیایی پسرِ حضرتِ زهرا مردم همه گویند که دینِ تو جدید است اینجا به کسی خوش نگذشته است کجایی؟ هجران نفس از این دل دیوانه بریده است تلخ است اگر زندگیِ منتظرِ تو این زهر فراق است که از غصه چشیده است طوفان نکند رحم به هر برگ و درختی برگرد تن خفته ی ما شاخه ی بید است برگرد ببینی که چه اوضاع وخیمی ست آری بخدا مرگ در این بُرهه مفید است : 💔 تشنه ی وصل توام، ای دلیل زندگی کی به پایان میرسد، روزهای انتظار؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
شهر ما گمشده در غربت و ویرانی هاست مشهدِ توست که آبادیِ ایرانی هاست ذره ای از کفِ پایِ تو به لوت افتاده چشمه ی چشم تو هم سهم خراسانی هاست مردمِ شهر مسلمان شده ی رویِ تو اند و خدا عاشق اینگونه مسلمانی هاست عشق را خرج تو کردند همه شاعرها این پسندیده ترین خصلتِ آیینی هاست همه ی دشت به این خانه پناه آوردند  که شمالِ حرمت جنگلِ گیلانی هاست از نباتِ تو به همسایه تعارف کردن رسمِ شیرین و صمیمانه ی مهمانی هاست  دست بردن به خمِ طُره ی گیسوی شما آرزوییست که در جرگه ی سلمانی هاست از گلابِ خودشان تحفه به مشهد بردند این عطاییست که در مَسلَکِ کاشانی هاست از گلابِ خودشان تحفه ولی این همه باز زیره بردن به درِ خانه ی کرمانی هاست از کَرَم حرف شد و یاد تو افتادم آه روزِ میلادِ تو شد یا که شبِ خلقتِ ماه؟ : آمدی و عطر مهرت پخش شد در هر فضا می نویسم عشق میخوانم علی موسی الرضا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات، میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت (ع) مبارک.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نفس تا یار من باشد، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل، اگر مولا شود حاضر و یا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کردومنکرگشت محضررا یقیناً بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگردرخوابِ خودبینی،بهشت وحوض کوثر را مرا همراه با شیرش، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت، ببوسم دست مادر را : سلام صبح قیامت، سلام اهل بهشت به محشری که تو ساقی کوثرش باشی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
میل اگر داشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گرد و خاکم ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد : 💔 دوباره صبح دوشنبه، دوباره روز کریم دوباره یاد حسن، یاد بارگاه و حریم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
از تو دور افتاده ایم و با فراقت راحتیم باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم فکر بیداری مایی ما ولی خوابیم خواب عفو کن‌ آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم تو به‌ گمنامان نگاه بیشتر داری ولی ما ز چشم افتاده ها از عاشقان شهرتیم پشت ابر معصیت ماندیم و نابینا شدیم حاضر کامل شما هستی و ما در غیبتیم با تمام‌ این بدیها نام‌ مارا خط مزن با تمام این بدیها باز هم در خدمتیم جز‌حسین‌و روضه اش راه نجاتی نیست نیست ما برای آشتی با تو دخیل هیئتیم : چندیست خو گرفته دلم با ندیدنت عمـری نمانده است، الـهـی ببینمت سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زائری دور از همه زوّار، فکرش را بکن گرچه رفتی بارها؛ اینبار، فکرش را بکن دستهای خالی‌ات را دستِ سلطان داده‌ای آمدی پشتِ درِ دربار، فکرش را بکن با مفاتیح‌الجنان «باب‌الرضا» وا می‌شود یا سلامی بعد از استغفار، فکرش را بکن قطره قطره گنبد از چشمانِ خیست میچکد اشکِ شوقِ لحظه‌ی دیدار‌، فکرش را بکن از طلایش ریخته پای کبوترهای صحن گنبدِ بالای گندمزار، فکرش را بکن باز دستِ پنجره فولاد، دستی را گرفت می‌شوی بیمارِ یک بیمار، فکرش را بکن میهمانِ حضرتی؛ با لقمه‌های حضرتی با خودش همسفره‌ای انگار، فکرش را بکن میپری در آسمانِ هشتمین بیتِ غزل بالـهایت را نکن انکار، فکرش را بکن بعدِ رویایی که دستت شد دخیلی بر ضریح بین آغوشش شدی بیدار، فکرش را بکن : دوری‌ات قلب مرا سخت بدرد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
آن دم که دیدنت دُرِ نایاب می شود تنها نصیب من ز تو یک خواب می شود داری برای من پدری می کنی حسین قلبم از این محبت تو آب می شود هر کس نسوخت در غم عظمای کربلا دریا بدون موج چو مرداب می شود فهمیده ام ز خون شهیدان راه تو نوکر فدای حضرت ارباب می شود وقتی که اشک روضه ی تو ریخت بر دلم شبهای قلب من شب مهتاب می شود شبهای جمعه یاد حرم، یاد کـربلا دلهای عاشقان تو بی تاب می شود از اتحاد نیزه و شمشیر و تیر و تیغ گودال قتلگاه چو گرداب می شود بعد از  تمام گشتن ذبح عجیب تو غارت نمودنِ بدنت باب می شود : 💔 یاقدیمَ المَنِّ وَالرَّحمَة «بِمَولانا الحُسین» جلوه ی رحمانی ات را باز هم ابراز کن سینه زن،گیرم که بالت راشکسته معصیت یک حسین امشب بگو تا کربـلا پرواز کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
ای عشق، کاری کن که درماندند درمان‌ها برگرد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها چشم‌انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابان‌ها مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان بی‌تاب تسبیح سحرگاهت، شبستان‌ها مهدیه‌ها دل برده‌اند از حوض مسجدها دور «ولیِّ عصر» می‌گردند میدان‌ها پُر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی» تا بگذری از زیر این دروازه قرآن‌ها در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها ای در صدای مهربانت حجتی کامل ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها هر جمعه در شهری برایت ندبه می‌خوانیم تا یوسف گمگشته، باز آیی به کنعان‌ها : 💔 روزجمعه یک جهان نام تورادارد به لب ، راه نجات ما تویی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدای عطش کام اباعبدالله هر کجا پر بکشم سوی حرم می آیم چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله هر کسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله خوش به حال شهدایی که رسیدند آخر با شهادت به سرانجام اباعبدالله غیر ارباب به هر بی و سروپا رو نزنیم ما که جلدیم سر بام اباعبدالله کعبه ام کرببلا، پیرهن مشکی من می شود حوله ی احرام اباعبدالله نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله : 💔 حرمی باشد و من باشم و اشکی کافیست سرمان گرم است همین مارا بس سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید علی را گر که بردارند از بین شهادت ها صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید همینگونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید دهانم باز شد ذکر علی سوزاند دنیا را به جز آتش که از آتشفشان بیرون نمی آید شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید چه زحمت میکشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن؛ _نخواهد حیدر کرار جان بیرون نمی آید : به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم در خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه ی امام حسن عجیب نیست اگر می شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه ی امام حسن نمیرویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن دل شکسته ی ما آنقدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می گردد به هرکه میرسد عیدانه ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم غلام قاسم دردانه ی امام حسن : 💔 صُبحِ مَن با یک سَلام اِمْروز زیبٰا میشَود اَلسلام اِی حَضْرٺ اَربابْ، مـولانٰا حَسَنْ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،