eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت حرکتی کرد زمین بعد زمان شکل گرفت مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت همه انگار که ناخواسته لبخند زدند نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت حفره‌ای بود پر از خون وسط سینه‌ی من مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی اَشهَدُ اَنَّ علی گفت اذان شکل گرفت مثل خونی که به رگ‌های بدن جریان داشت شیعه‌گی نیز پس از این جریان شکل گرفت با تو هر جای خرابی شده آبادترین بی‌تو در شهر، خرابات مُغان شکل گرفت سر مولا که سری گشت میان سرها نقشه‌ی قتل علی در رمضان شکل گرفت با علی‌اصغر تو روز جهانی عطش با علی‌اکبر تو روز جوان شکل گرفت نــوكـــر نـوشـــت: ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح یڪ سلامی طرفِ ڪرب و بلایٺ بڪنم دسٺ بر سینه و با دیده ی پُر اشڪِ خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
شکر خدا برای شما گـریه می کنیم هر شب برای کرب و بلا گریه می کینم شکرانه ی محبت تو اشک دائم است با هر بهانه ای، همه جا گریه می کینم از آخـرالـزمـان به سلامت گذر کنیم تا دل به روضه داده و تا گریه می کینم ما در بهشت دور شما حلقه می زنیم عباس روضه خوانَد و ما گریه می کینم وقتی که از عطش لب ما خشک می شود بر تشنگیِ طفل شما گریه می کینم یأبن الشبیب فَأبکِ علی الجدی الحسین ما پای روضه های رضا گریه می کینم در کل کــربلا به تجلی در آمـدی بر قطعه های گشته جدا گریه می کینم گفتند رمز عاشقان شهادت توسل است تا وصل جاده ی شهداء گریه می کینم نــوكـــر نـوشـــت: چشمم به اشتیاق سلامی به سویتان وا میشود به جانب کـرب و بلا فقط ارباب بی کـفـن بخدا قلب خسته ام هـر روز می تپد به امید شما فقط صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
كربلا خود را مهيا كن كه مي آيد حسين از جفا خود را مبرا كن كه مي آيد حسين ذره ذره خاک خود را شستشو كن در فرات چون حرم آغوش خود وا كن كه مي آيد حسين همره او هست زينب با زنان و كودكان خيمه اي از عشق بر پا كن كه مي آيد حسين او ز مكه تا به اينجا طي منزل كرده است با قدوم او مدارا كن كه مي آيد حسين من گمانم در سفر از تشنگي آزرده است جامي از آب گوارا كن كه مي آيد حسین نــوكـــر نـوشـــت: عاشقانت میفروشند عیش را غم میخرند دل به پاى روضه میریزند و ماتم میخرند باز هـم شیـر حـلال مــادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچـم میخرند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
بر وادی وصال بر این دل نوا دهید با اشک دیده سینه‌ی ما را جلا دهید یک‌بار هم ز لطف قدم‌رنجه‌ای کنید بر نوکران بی‌سر و پا هم بها دهید سر بر کنیم و منتظر مقدم شما منت دهید و کلبه‌ی ما را صفا دهید از بس کرم به روی کرم دارد این حرم لب وا نکرده حاجت هر بی‌نوا دهید یک گوشه‌ی نگاه شما کیمیا کند بر خاک پای خویش عیار طلا دهید خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند فیض غلامی حرم خود به ما دهید قـدری گناه حـائل مـا و خدا شده راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید تا آنکه روضه‌خوان حریم شما شویم بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید حیف است آرزو به دل از این جهان رویم لطفی کنید و تذکـره‌ی کـــربلا دهید نــوكـــر نـوشـــت: سلام حضرت آقا گدا نمی خواهی؟ کنیز و نوکرِ بی ادعا نمی خواهی؟ فدای ذره ای از خاک کفشداریتان برای خادمیت جان فدا نمی خواهی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
باید به محله رنگ ماتم بزنم بر سردر خانه چوب پرچم بزنم ایام غم و سیاهپوشان شماست بگـذار سیاهیِ مـحـرم بزنم با چادر مادرم سر کوچه‌ی عشق رخصت بده تا تکیه‌ای از غم بزنم من را برسانی به شب تاسوعا من قول دهم که سینه محکم بزنم آقا نگـهم دار که در عـاشورا من دیگ خورشت قیمه را هم بزنم اینگونه که تو جیب مرا پر کردی باید که به روی دستِ حاتم بزنم حالا که دوای زخم تو اشک من است اشکی بده تا چشمه‌ی مرهم بزنم خاموش شود آتش دوزخ به خدا با گـریه اگـر سر به جهنم بزنم نــوكـــر نـوشـــت: در آرزوی حــریم تـو چشم تر دارم تورا زجان خود ارباب دوست تر دارم مـرا عجیب گـرفتار کـــربلا کردی بگـو چگـونه زعشق تو دست بردارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
بی وقفه بی مقدمه هیئت گرفتنی ست هیئت گرفتنی ست سعادت گرفتنی ست از موقع ورودیه تا آخر دعا هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست یک جای روضه رفته دلت که مسافری حتی در این معادله قسمت گرفتنی ست در گود چشم، اشک نشسته ست منتظر ذکر حسین مرشد و رخصت گرفتنی ست با اشک از دو چشم، چنین از ولی دم در دادگاه روضه رضایت گرفتنی ست گیرم شفا نبود تو از بس قیامتی دامان تو به روز قیامت گرفتنی ست زائر شدن به قسمت و دعوت همیشه نیست ای بی خبر بکوش زیارت گرفتنی ست نــوكـــر نـوشـــت: یڪ وقت از من نوحه و دم را نگیری سینه زنی و شور و ماتم را نگیری در بین هـیئت ڪار من پرچم زدن شد دستان مـن خالیست، پرچـم را نگیری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
دستِ ما گیر كه در ورطه‌ی غم می‌اُفتیم یادِ ما باش كه ما یادِ تو كم می‌اُفتیم باید این‌جا بنشینیم كه ما را بخرند گریه كن، گریه وگرنه ز قلم می‌اُفتیم لطفِ چشمانِ ترِ مادرمان بود اگر كه درِ خانه‌ی اربابِ كَرَم می‌اُفتیم ریشه‌ی ما همه در خاک حسینیه‌ی توست دستِ ما نیست كه در پایِ عَلَم می‌اُفتیم می‌زنیم آنقدر از عشق بر این سینه كه باز مثلِ گیسویِ تو بر شانه‌ی هم می‌اُفتیم تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین حق بده پیشِ تو هر نیم‌ قدم می‌اُفتیم مادر افتاد زمین تا كه نیوفتیم از پا تا بگوئیم فقط بینِ حرم می‌اُفتیم تا شنیدیم كه بر رویِ كمر دست گذاشت در ورودیِ حـرم با قدِ خم می‌اُفتیم نــوكـــر نـوشـــت: برپا شدہ است در دل من خیمه ی غمی جانم چه نوحـه و چه عـزا و چه ماتمی عمریست دلخوشم به هـمین غم ڪه در جهـان غیر از غـمـت نداشته ام یار و هـمـدمی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
روزگاری می شود با گریه و غم زنده ام من همین که مجلس روضه بیایم زنده ام چند ماهی می شود چشم انتظارش بوده ام با امید نـوکـریِ در محــرم زنده ام کام من را مادرم با خاک تربت باز کرد سال ها با تربت شاه دو عالم زنده ام چای روضه، باطناً آب بقایم می شود تا که می نوشم از این کوثر دمادم زنده ام جامه های زینتی اصلا نمی خواهم، فقط در لباس مشکی و شال عــزایم زنده ام در تعارض بین مرگ و زنده بودن مانده ام در خیابان مرده ام، در زیر پرچم زنده ام آمده ماه محــرم محتشم می خوانم و باز هم با مـقـتل ابن مـقـرم زنده ام با لب تشنه میان قتلگاه افتاده بود تا ابد با گریه بر این داغ اعظم زنده ام نــوكـــر نـوشـــت: با یاحسین بغض عطش در گلوی ماست این اشکهای سر زده آب وضوی ماست وقت زیارت است«سلام علی الحسین» با هر سلام صبح «حرم»روبروی ماست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... فرا رسیدن مام محرم، ایام سوگواری حضرت امام حسین علیه السلام و شهدای کربلا تسلیت باد.
رنگـها رنگ خـزان است بیا برگردیم این سفر بار گـران است بیا برگردیم صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود خـواهـرت دل‌نگران است بیا برگردیم چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده قصه‌ی مـرگ جـوان است بیا برگردیم صحبت از دیده‌ی دریایی عباس شده تیـرهـا بین کمـان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خَم انگشتری‌ات خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده رنگ این خاک همان است بیا برگردیم یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ لشگـری چشم‌ چـران است بیا برگردیم نــوكـــر نـوشـــت: هوا هوای هوا هوای حــرم دلم عجیب هوایی شده برای سفر به دور جهان مال هرکه میخواهد سفر به 😭 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
دیدن گریه ی او داد زدن هم دارد سَر که باشد بغلش حالِ سخن هم دارد زحمت شانه نکش عمه برایش دیر است گیسوی سوخته کوتاه شدن هم دارد کاش عادت به روی شانه نمی کرد سه سال بندِ زنجیر شدن دردِ بدن هم دارد ناخُنِ پیر زنی بر رُخ او جا انداخت کاش می گفت کسی بچه زدن هم دارد؟ ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است تازه انگشترِ او سنگِ یمن هم دارد زخمهای سَر و رویِ پدرش را که شمُرد گفت با عمه چرا زخمِ دهن هم دارد؟ حرمله چشم چران است بَدَم می آید مثل زجر است ببین دست بزن هم دارد چادرِ پاره ی او را به روی دست گرفت عمه اش گفت به غَساله: کفن هم دارد نــوكـــر نـوشـــت: ممنون حســـینم که مـرا داده حــوالــه گاهـی به علــی اصغـر و گاهی به رقیّــه هرکس که اُمیدش شده از کلِّ جهان قطع انداختـه با گریـه نگاهـــی به رقیّــــه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
صدای گریه تان پیر کرده عالم را بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را هزار شکر نمردم که باز میبینم کتیبه های عزا، مشکی محرّم را برای عمه ی خود تا که روضه میخوانی به گریه شعله زنی دودمان آدم را دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن ببینم اشک تو را، روضه ی مجسّم را به نور خویش عـزاداری مـرا پُر کن به سایه ات بپذیر از گدات این کم را مرا شبیه شهیدان، شهید عشقت کن به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را بیا به رفیقـان رفته ام، سوگند که با تو بگریم تمام این غم را نــوكـــر نـوشـــت: پدرم گفت خدایا پسرم نااهل است همه گفتند ببر کــربلا خوب شود من شدم گریه کن و سینه زنت ثارالله پدرم پیر و شد و گفت دمت گرم حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین مـن و تمام مـلائک رقابت است نزدیک می‌کند دل ما را به هم، حسین این اشک روضه نیست، که عقد اخوت است مقبول اگر شده است نمازی که خوانده ایم مهـر قبولیش به خــدا مهـر تربت است مـا از غـدیر، سینه زن کــربلا شدیم این دستهای رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخـل آبروی حسین است خـرج ما نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است قرآن و منبر و دوسه خط روضه‌ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا که بغض بسته به من راه حـرف را مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است نــوكـــر نـوشـــت: بی سبب نیست اگر ذکر تو بر لب داریم یا که ماتم زده هستیم و ز غم تب داریم روضه و نوحه و گریه و همین رخت عزا یادگاری ست که از «سیدة زینب» داریم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
تو که اینگونه روی خاک ز هم واشده ای وای بر من که دچار غم عظما شده ای دیشب از طعم خوش مرگ و عسل میگفتی ظهر امروز در این معرکه معنا شده ای بی زره رفتی و از هر طرفی سنگ زدند که چنین سرخترین لاله ی صحرا شده ای هر کسی از تن صد پاره ی تو سهمی برد در کریمی خودت، وارث بابا شده ای سُمِ مَرکب همه جای بدنت را له کرد بی سبب نیست اگر درهم شنـها شده ای استخوان قفس سینه ی تو خرد شده تازه حالا نوه ی حضرت زهرا شده ای بردنت تا دم خیمه چقدر سخت شده باورم نیست چرا هم قدّ سقا شده ای نــوكـــر نـوشـــت: نهال اهل حرم طعمه تبر شده است تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است دوباره داغ دلم تازه شد که می بینم تن تو از تن بابات زخم تر شده است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
خندیدی و شکستم و عالم خراب شد سهم تمـام ثانیه‌ها اضطـراب شد تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند گفتم که آب، تیر برایم جواب شد تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد از آتش گلوی تو قلبم کباب شد تصویر حلق پاره‌ات ای کودک شهید در چشم‌های دخترکی تشنه قاب شد آنجا که موج‌موج دل آب سنگ شد آنجا که فوج‌فوج دل سنگ آب شد تیری رسید و هستی من را به باد داد آهنگ من بریده بریده «رباب» شد نــوكـــر نـوشـــت: یا_رضیع_الحسین آسمان آمد زمـين تا خـون اصغر را بَرَد قطره هاي سرخ اين ياقوت احمر را بَرَد تير را بيرون مكش، اشک خدا هم مي چكد فـطـرس آمد تا همين سوز مكـرر را بَرَد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
این خاک بوی خون گلو را گرفته است این سرزمین برای تو شد خون بها حسین مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین مقتل نوشته راس تو بر نیزه ها زدند رفته تن بدون سرت تا کجا حسین مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند حتما" شبیه مادرتان بی هوا حسین مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند چون از جلو بریده نشد از قفا حسین مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند یک عده گرگ های بی حیا حسین مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین هر ضربه را برای رضای خدا زدند شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین نــوكـــر نـوشـــت: وانڪردم سفره ی دل پیش ڪَس الا حسین فرق دارد با همه بحث رفاقٺ با حسین روضه میخواند یڪی، من هم ڪه کارم گریه اسٺ ڪار ما رونق گرفٺ آنجا ڪه گفتم یا حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... فرا رسیدن عاشورای حسینی و شهادت مظلومانه اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.
آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت از پایکوب اسب سواران شنیده ام بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت پیچیده بود در خودش از آتش عطش داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت انگشتری که با خودش آورده بود کو؟ ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید جای سرشک، خون جگر گریه می کنید نــوكـــر نـوشـــت: دوباره خدا به خیر ڪند دوباره خدا به خیر ڪند دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانی حدیث خدا به خیر ڪند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است صبور باش که این حرف آخرم سخت است دگر زمان جدایی شده، دعایم کن سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است برو برای اسارت دگر مهیّا شو که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی غریب ماندن زن های این حرم سخت است تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی برای دخترک ناز پرورم سخت است بگو رباب حلالم کند که می دانم به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است به زیر حنجره ام بوسه می زنی، امّا بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است نــوكـــر نـوشـــت: تا اشک هست در بصرم گریه می کنم با این توان مختصرم گریه می کنم تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم با خون مانده بر جگرم گریه می کنم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
من گریه میکنم به سر از پیکری که نیست تو شکوه میکنی زمن از معجری که نیست جـارو زدم به پای تـو خاک خـرابه را با چند تار گیسوی از خون تری که نیست با این نگاه تار فقط دست میکشم بر لعل خیزرانی ات از باوری که نیست انگار که نه از سر تو چیز مانده است نه دخترت، که جز بدن لاغری که نیست از آن شبی که آب به مـا باز شد، رباب سرگرم بازی است، با اصغری که نیست جا ماندم از بقیه و خـوابم گرفته بود بر دستهای خسته ی آن مادری که نیست از زیر سنگ و آتش و سیلی گذشته ام دیدی اگر به بال کبودم پری که نیست در پاسخ سوال تو از گـوشواره ام می پرسم از عمامه و انگشتری که نیست یک نانجیب دخترکت را کنیز خواند دور از نگاه ساقی آب آوری که نیست نــوكـــر نـوشـــت: منتٺ هسٺ همیشه به سر نوڪرها هسٺ سوی حرمِ تو نظرِ نوڪرها آرزوی دلِ ما این شده، بین حرمٺ سالـی یڪبار بیفتد گـذرِ نوڪرها صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
در کوچه ها برای خودت گریه می کنی یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی سی سال می شود که تو در هیات دلت با ذکر روضه های خودت گریه می کنی تنها خودت برای خودت سینه می زنی در محضر خدای خودت گریه می کنی سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟ با این چرا چرای خودت گریه می کنی با تو فقط نه شهر، که این خانه خائن است از بخت بی وفای خودت گریه می کنی این روضه های لخته شده داغ مادر است با تشت در بلای خودت گریه می کنی تشت و حسین و زینب و ذهنت کجا پرید؟ با یا اخـا اخـای خـودت گـریه می کنی نــوكـــر نـوشـــت: به لطف حق شده ام گریه کن برای حسن دمی فدای حسینم، دمی فدای حسن یقین کنید که روزی به چشم خواهم دید پیاده می روم آخـر به کـربلای حسن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
مردم لباس پاره ی ما خنده دار نیست کاخ غـرور کاذبتان پایـدار نیست مردان ما به نیزه و در کوچه های شهر گرداندن زنان حــرم افتخـار نیست در سختی و بلا به خدا تکیه میکنیم سر می دهیم در ره او، این شعار نیست ای بزدلان ز بام به مـا سنگ می زنید؟ در دستـهای بسته ما ذوالفقـار نیست زنـهای شهر کوفه چرا گریه می کنید؟ دیگر به گـریه های شما اعتبار نیست در بین طعنه های وقـیح تمام  شهر بدتر ز طعنه های بد نیزه دار نیست نــوكـــر نـوشـــت: به زخم زخم گریه می ڪنم هر شب برای گریه می ڪنم هر شب به پیڪری ڪه روی ریگ صحرا ماند به جسم ڪفنٺ گریه می ڪنم هرشب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
راس تو را به سر نی، هرچه نظاره می‌کنم سیر نمی‌شود دلــم، نگـه دوباره می‌کنم ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می‌کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بس‌که با سرت، به سر اشاره می‌کنم به دختران خود بگو، که گوشواره‌ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می‌کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می‌کنم رُخـَت به خون که رنگ زد؟آینه راکه سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره میکنم نــوكـــر نـوشـــت: هـرکه با خاڪ دَرَت کام لـبـش بردارد از همان کودکیش چشم به کوثر دارد اولـیـن آرزویـم هـســت هـمـانـی باشم که به لب نام تو تا لحظه ی آخــر دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
دیدنت در همه ی راه معما شده است  تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟  دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است  باز هم حرمله سرگـرم تماشا شده است  باورم نیست که بالای سرم می خندی  دل من سوخته تر از دل لیلا شده است  ساربانی که نگین پدرت را دارد  چند روزیست در این قافله پیدا شده است  حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد  باورم نیست که در حنجره ات جا شده است  کاش آرام رود قافله تا راه روی  بعد من نوبت لالایی زهرا شده است  کاش آرام رود تا که نیفتی از نی  ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است  نیزه داری که تو را می برد این را می گفت  باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است  نــوكـــر نـوشـــت: منت از این خانواده هر کسی بهتر کشید درد طعنه از زبان این و آن کمتر کشید تا درِ این خانه باشم آبرویم میدهند در به در شد هرکسی که دست از دلبر کشید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عـبـا گـریه می کنی نــوكـــر نـوشـــت: نشسته ام بنـویسـم برایتـان آقـا نشسته ام بنویسم فقط تو را دارم نشسته ام بنویسم مـرا حـرم ببرید که غیر کرب و بلا من مگر کجا دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
فراز منبر نی قـرص مـاه می بینم خـدای مـن، نكند اشتباه می بینم؟ بتاب یوسف من، بوی گرگ می شنوم بتاب، راه دراز است و چاه می بینم نظاره می كنم از راه دور سرها را جوان و پیر، سفید و سیاه می بینم به آیه های كتاب غمت كه می نگرم تمام را به «كدامین گناه...» می بینم چقدر زخمي و خاكستري شدي پيداست عجيب دردِ سر از نورِ سروري داري چه ديده اند كه دست از تو بر نمي دارند؟ جز اين سرِ سرِ ني، چيزِ ديگري داري؟ خروش أًمْ حَسِبَت كوچه كوچه را پُر كرد چه بغضِ خسته اي و گريه آوري داري دلم هواي دمي روضه خوانيت كرده اگـر هنوز سرِ نيزه حنجـري داري؟ به احترام سرت، سر به مهر می سایم و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم بزرگِ قافله، اين بار تو شمارش كن براي ماندنِ من، چند نازنين مانده؟ نــوكـــر نـوشـــت: هـر روز صبـح زود زیارت کنـــــم تــو را تا روبـــه روی گنبـدتان می‌دهـــم سـلام هرجا که صحبت از تو شد و ذکر خیر تو دست‌به‌سینه عرض ادب کردم و احترام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تـرا بجان عـزیـزت بیا مـرا دریاب دوباره شور پیاده روی به سر دارم شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب نه خـرج راه و نه ویـزا و نه گـذرنامـه سفر رسیده، مهیا نمی شود اسباب دو چشم سرخ و دل آشوبه های بی پایان سزای این دل بی تاب و دیده ی بی خواب هـوای سیل خـروشان زائران دارم مـرا ببر کـه نمانم اسیر این مـرداب تمام آرزوی من جواب این حرف است سلام حضرت خورشید و ماه عالمتاب شهید راه ظـهـور و زیارتم گـردان تو را به جان رقیه مـرا بخر ارباب نــوكـــر نـوشـــت: در فراق ڪربلا محزون و دلخونم حسین تا به ڪی از جمع زوار تو بیرونم حسین؟ میرسد آیا ڪه روزی روبروی گنبدٺ سجده ی شڪری ڪنم گویم ڪه ممنونم حسین؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا