eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
163 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا سلام ماه محرم شروع شد بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا سلام تحفه ی اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد یادم نرفته است نگاه شما به ما از گریه های ماه محرم شروع شد  قد قامت الحسین که تشنه شهید شد شد قامت العزا غم عالم شروع شد  ده روز اعتکاف دو چشمم برایتان در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد  هاجر به پای روضه ی اصغر نشسته است تا این که جوشش زمزم شروع شد  آقا سلام نیت گریه نموده ام شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد  : 💔 ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، فرا رسیدن ایام سوگواری (ع)تسلیت باد🏴
دیده‌ام بر نینوا افتاد، دلواپس شدم بارها از ناقه تا افتاد، دلواپس شدم نام این صحرا حسین، با قلب زینب آشنا‌ست بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم خاکِ سرخ این بیابان بوی کوچه می‌دهد گوئیا مادر ز پا افتاد دلواپس شدم این دمِ پیری مرا آواره ی صحرا مکن راهمان دیدی کجا افتاد، دلواپس شدم من کنارِ تو نباشم زود میمیرم حسین تا عمود خیمه جا افتاد، دلواپس شدم این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود باد در موی شما افتاد دلواپس شدم حنجر تو معجر من هر دو پاره می‌شود؟ حرف بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن چشم من بر نیزه‌ها افتاد، دلواپس شدم حرمله زانو زده، ای وای بیچاره رباب صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد، دلواپس شدم : 💔 ای به دل و دلـدار بیا برگردیم پسر بیا برگردیم تا رسیدیم به اینجا به دلم بد آمد این بار بیا برگردیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من وسحر، من وعمه، من و سر پدرم چه خواندنی شده امشب کتاب مختصرم سلام تازه ز راه آمده کجا بودی؟ نشسته برسر و رویت غبار، همسفرم همیشه در پی خورشید ماه می آید کجاست سوره ی والشمس من، سرقمرم شکست اگر زفراق برادرت کمرت شکسته درغم شش ماهه ی حرم کمرم هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم لبی نمانده برایت که بوسه ای بزنم سری نمانده برایت که گیرمش به برم ازآن شبی که مرا زجر، زجر داد و کشید نه دست من به کمر میرسد نه موی سرم تنم سبک شده وگوش من شده سنگین به ضربه ای همه جا تیره گشته درنظرم نه موی شانه کشیده نه صورتی سالم چنین شکسته بیا پیش مادرت مَبَرم : 💔 جانِ من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت، چرازنده بمانم بابا؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم سایه ی رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست یار کم داری و از دلهره سرشار شدم پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم نگرانم شده ای! دل نگرانت شده ام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عشقِ تو پسردار شدم نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر... سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم : 💔 به چه دردی بخورد بی تو داشتنم چه کنـم بعد تـو با داغ جگـر داشتنم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی  من باشم و در حسرت سقا بمانی  من عبد تو بودم که عبدالله گشتم  نعم الامیری، عالی اعلا بمانی  فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد  من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟ قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت  من میدهم جان در ره تو تا بمانی  آقا نبینم در ته گودال باشی  ای زینت دوش نبی بالا بمانی  بالا نشینی و تو را پایین کشیدند  زیر لگدها زیر دست و پا بمانی  لعنت به این آب فرات و خنده هایش  راضی شده لب تشنه در اینجا بمانی  با اینکه چندین عضو از جسم تو کم شد  تو تا ابد عشق دل بمانی  : 💔 حق بده خیلی هوایِ بوسه‌هایت کرده‌ام از عموجان بیشتر  صدایت کرده‌ام سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
تو قَد کشیده ای،یاکه عمو کمان شده؟ و یا دوباره علمدار نوجوان شده بخند حضرتِ عباسِ سیزده ساله که خنده یِ تو برایِ حسین،جان شده دلم برای حسن تنگ شد تو را دیدم کریم زاده کریم است، این همان شده بگو علی و بگو مجتبی، بگو تکبیر بگو که نامِ تو کابوسِ شامیان شده بلند شو که نبینند می خورم به زمین که این غریبِ جوانمُرده ناتوان شده چه آمده به سَرَت که سرِ تو میاُفتد چه دید مادرم اینجا که نیمه جان شده به خیمه ناله‌ی نجمه،نزن نزن شده بود به گریه هر قسمِ من بمان بمان شده سپاه رویِ تو اُفتاد و آسیابت کرد پُر از تَرک تنت از ضربِ این و آن شده تو را برایِ رساندن زِ خاکها کَندم که نیمی از تو عیان، نیمه‌ای نهان شده صدای سینه ی تو میرسد به خیمه، بگو مزاحمِ نفست چند استخوان شده؟ چقدر رویِ تو را جایِ نعل پُر کرده چقدر روی دهانت پُر از دهان شده : 🖤 بر بیت بیت پیکر تو خیره‌ مانده‌ام آه ای غزل چگونه ببینم قصیده ات؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تا ذکر شریف شفاعت است نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است؟ با گریه در حسینیه تا عرش می پرم اشکی که خرج بزم تو شد، بال وصلت است آن‌کس که عابس تو شود، عابد است و بس در سِلک ما جنون حسینی عبادت است معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است از دست تو رها نشود تا به روز حشر دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت این"نوکرِتوبودنِ" من، بااصالت است کشیدنِ عَـلَـمَـت را به ما سِپُرد در اصل این لوایِ تو، بار امانت است کافیست بِین روضه بگویند: ای رُباب از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است شش‌ماهه گردنش اگر اینگونه کج شده از شرمساری‌ پدرش در خجالت است : 💔 تو فقط نیزه نخور صد علی اصغر به فدات دادمش بلـکـه بگیـری سپرش گـردانـی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
صحنه ی روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد مادری تر زهمه، راه برو، کیف کنم دیدن قامت تو لـذت عمـرم باشد در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بس که شان تو در این رتبه معظم باشد با زمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادی این قوم فراهم باشد چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد صدوده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند دنده ی خورد شده شاهد حرفم باشد کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد پای ناموس، وسط آمده برخیز عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد : 💔 مثل تسبیح چرا یکصدویک دانه شدی؟ با تنت ذکر گرفتم که چه سـازم پسـرم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
‏وعده ‏اى داده‏ اى و راهى دريا شده ‏اى خوش به حال لب اصغر كه تو سقا شده‏ اى آب از هيبت عباسىِ تو میلرزد بى عصا آمده ‏اى حضرت موسى شده ‏اى به سجود آمده ‏اى يا كه عمودت زده ‏اند يا خجالت زده ‏اى وه كه چه زيبا شده ‏اى يا اخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت كمر خم شده را غرق تماشا شده ‏اى منم و داغ تو و اين كـمـر بشكسته توئى و ضربه‏ اى و فرق ز هم وا شده ‏اى سعى بسيار مكن تا كه ز جا برخيزى كمى هم فكر خودت باش ببين تا شده ‏اى مانده ‏ام با تن پاشيده ‏ات آخر چه كنم؟ اى مثل معمّا شده ‏اى مادرت آمده يا مادر من آمده است با چنين حال به پاى چه كسى پا شده ‏اى تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شده ‏اى : حلقه عشق ترک خورده نگین افتاده سرو قامت بدنی بود ، چنین افتاده هرکجاچشم دراین علقمه می اندازم قطعه ای از پسر اُم بنین افتاده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن بر همگان تسلیت و تعزیت باد🏴
تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی در سرم هست همان شوق علی اکبر تو من خودم یک تنه از کرببلا می برمت چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو تو برایم نگرانی که چه آید سر من من برایت نگرانم که چه آید سر تو همه را بدرقه کردی و به میدان بردی می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو وای از معجر من، معجر من، معجر من وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو سعی ام این است ببینم بدنت را، اما چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو : 💔😭 سنگها...هلهله‌ها...پیکـر تو...یک لشگـر وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن و شهادت مظلومانه ی (ع) و یاران با وفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.🏴 😭😭
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد آب میدید به یادِ قمرش می افتاد بی سبب نیست که از جمله یِ "بَکّائون" است اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد با دلی خون شده میگفت که الشام الشام تا به بازار مدینه گذرش می افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴