مرا زهرا برای نوکری کردن سوا کرده
و اینگونه برایم آبرویی دست و پا کرده
شنیدم روز میلادِ تو با چشمان اشک آلود
برای گریهکنهایت؛ برای من دعا کرده
دعای مادرم این بود، که سینهزنت باشم
دعای مادر تو حاجت او را روا کرده
شبیه طبل توخالی پر از داد و هوارم من
منم آن هیچِ مطلق که همیشه ادعا کرده
فقیرم مثل مردِ آبروداری که بی چیز است
اگر چه ظاهرِ خود را شبیه اغنیا کرده
صدایت میزنم با گریه مثل کودکی خسته
که در اوجِ شلوغی دست مادر را رها کرده
به تو امّید دارم مثل چشمِ آن پسربچه
که هر دفعه زمین افتاده بابا را صدا کرده
دل من هم شکسته مثل بغضِ پیرمردی که
ندارد پـول، امـا باز، یاد کـربــلا کرده
ولی با این همه خوشحالم از اینکه تو را دارم
خدا خیرش دهد آنکه مرا اینجا گدا کرده
شبم روشن شده با قاب عکسی که به دیوار است
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
حال ما خوب است،اما پنجوعده در صلاة
حالما را سجده برخاک تو بهتر میکند
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدقربان_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من
یک روز دیگر است که هستی کنار من
شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری
پیراهن جدید مبارک، بهار من
نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد
نان پخته ای که سر برسد انتظار من
از آتش تنور کمی فاصله بگیر
آتش بد است با من و با روزگار من
مثل قدیم باز #علی_جان صِدام کن
دستی بکش به روی دل بیقرار من
#زهرا برات لقمه گرفتم، قبول کن
روزه بس است آب شدی روزه دار من
افتاده ام به پات، بمان، جان من بمان
رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من
اسما، برای خانه دوتابوت لازم است
مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من
من بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟
تا عرش رفت آه دل ذولفقار من
روز دهم قرار من و تو دم غروب
وقتی که خورده است به مقتل گذار من
وقتی که شمر رفته روی سینه ی #حسین
سر میبرد مقابل چشمان تار من
خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند
وای از غرور دختر ناقه سوار من
#نـوكــر_نـوشــت:
#فاطمه_جان💔
باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن
حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مصطفی_بختی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
با تیر آمدند به تشییع پیکرت
خون می گریست در غم تو چشم خواهرت
عمریست روبه روی تو و چشمهای توست
تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت
ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود
مادر چگونه خورد زمین در برابرت
در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی
مثل رباب کاش وفا داشت همسرت
فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم
از هم گسست با طمع سکه لشکرت
معلوم شد از این جگر پاره پاره ات
دیگر رسیده است نفسهای آخرت
در کربلا اگرچه نبودی خودت ولی
پرپر شدند جای تو گلهای پرپرت
تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین
افتاده است در دل صحرا برادرت
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جــان
گاه از #حسن و تیر و بدن می گویم
گاهی ز #حسین بی کفن می گویم
در روضه ی هردو آب چون دارد دست
با خوردن آب، #یا_حسن می گویم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مجتبی_بختی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
برنگشتی آنقدر بی آبرو شد چشممان
بی تو با ابلیس گرم گفتگو شد چشممان
تا بنایِ کشتیِ ایمانمان در گِل نشست
با بلایای جدیدی روبرو شد چشممان
تا ببینیمَت کنار «لیت شعري» هایمان
اشک؛ طغیان کرد و غرقِ آرزو شد چشممان
با صدای هر اذان در حسرتِ دیدار تو
سالها با گریه مشغولِ وضو شد چشممان
هر سه شنبه زیر باران، جمعه ها بر جاده ها
خیره ماند و راویِ بغض گلو شد چشممان
در حرم، در روضه، امّا بیشتر در جمکران
مات و حیران ماند و صرف ِ جستجو شد چشممان
هرزه بود امّا برای دیدنِ روز ظهور
با حیا شد تا که با دستت رفو شد چشممان
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی...
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_عیسی_عارفی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه می خواهد
کبوتروار آمد روی گنبد، دانه می خواهد
عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می خواهد
ضمانت کردی و از دستهای مهربان تو
برای بستنِ پیمان، دلم پیمانه می خواهد
فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که
ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می خواهد
گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو
سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد
سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمی دارم
که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه می خواهد
به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی
کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد
به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده ست و
براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه می خواهد
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_رضا
عشق یعنی که دمی بشنوی از نام رضا
و دلت گریه کنان راهی مشهد بشود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی (ع)
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_ذوالفقار_محمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم