eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
هر به تمنای وجودت با ذکر بر در خالق اثری هست امروز گـدایان همگی محو لقایت آیا به من بی سر و پاهم نظری هست آواره تر از من در این خانه که باشد؟ جمعند گدایانِ پس خبری هست آنقدر در خانه ي شلوغ است گویم که سر کوی تو حتما گذری هست در دل عطش جان به سرم کرد آقا تو کن اگر هم سفری هست  : یک سوی دلم مرقد است یک‌ سوی‌ دلم‌ تربت است این‌ عشق‌ فقط‌ موهبت‌ حضرت دل‌ کفتر دیوانه‌ی است صلي الله ليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
کاسه ی صبرِ من از گریه گهی پُر می شود اشک روی قاب عکس کــربلا دُر می شود گریه ی پاک عـزای تو مـرا هم پاک کرد آب آلـوده به دریا می رسد کُـر می شود من ادب آموختم امـا نه از یک بـی ادب هرکه آمد روضه ی تو خود به خود حُر می شود سوختم با گریه تا این سینه شد ثابت قدم خاک از گـرمـی آب و آتش آجُـر می شود رسم عالم را به هم زد عاقبت این عاشقی بین ما دیوانه ها، عاقل تمسخُر می شود با نگاه مـادرت در ، کـرب و بلا از عـزاداران عـاشـورا تشکـر می شود : مادرم گفت برو روضـه جلا می گیری چای آنجا بخوری جـام بلا می گیری پدرم گفت اگر خوبـی باشی عاقبت تذکره ی می گیری صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
چقدَر در حـرمش حال و هوا است چقـدَر زائـرِ او پیـش خدا است نگـَهَـم سمتِ لـوایِ حَرَمَش است و بِهـِشتـی که به ایوانِ طلا است هر کسی با نـَفـَسـی، که حُزنِ آن است آمــده پنجـره فـــولآد ُ "صدا است یا غریب الـغربا، این دلِ من است یا مـعـین الضـعفـا، مَن، پدرم " است ای امامِ مـِهرَبـان، من پسرم است و جوانـی که غَـمیـن آمـدهُ " است زارِعـی دل نگرانِ کـَمـیِ است شاعری هم بـه نوشتن زِ حَرَم است چقَـدَر در حَـرَمـَش حال و هـوا است : با نگاهت در دلـم طـوفان محـشر میشود دیده ام در دست سلطان جام کوثر میشود تا نگه بر و هایت میکنم بی خود از خود میشوم اشکم مکرر میشود صلي الله ليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
خاک پای هیأتی ها را می کنم لحظه هایی که خودم را بیشتر گم می کنم تجربه ثابت نموده هر زمان خاکی تَـرَم آسمانی می شوم حس تَـنَـعُـم می کنم تا که دلتنگی سراغم می رسد بی معطلی کنج روضـه با نگار خود تکلـم می کنم نوکـریهایی که کردم عاقبت دستم گرفت فخر با این نوکـری بر کل عالم می کنم اشکهایی را که پای صاحبم افشانده ام می شود اسباب در محشر، تبسم می کنم من حسینی ام، حسینیه شده این قلب من خویش را در هـرولـه غـرق تلاطم می کنم تا نفس دارم عـزادار بـی سرم در میان روضـه، لبهایت تجسم می کنم : من بیقـرار روضـه و بـی تاب ڪـربلا تـو حضـرٺ حسینـی و ارباب ڪـربلا شش گوشه اٺ قشنگیِ دنیایِ زشٺِ ماسٺ جـانم فـدای قبلـه ی جـذاب ڪـربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم گم گشته است راهم دست مرا بگیرید با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید آغوش خود گشودی اما فرار کردم برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت درمانده از گناهـم دست مرا بگیرید عهد شباب رفت و مویم سفید گشته بی حد شد اشتباهم دست مرا بگیرید شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است بـی کـربلا تباهـم دست مـرا بگیرید : خوب است زندگی من آن دم که دارمت آقـا اجـازه هست که بخـوانمت؟ من بی تو هیچ، با تو دلم جور دیگریست شکـر خـدا که ریزه خـورم زیر پرچـمت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
یا سیدی به بنده ی رسوا امان بده بر این گدای بی کس و تنها امان بده میترسم از حساب و کتاب تو یاکریم کن با اسیر خویش مـدارا، امان بده من خورده ام زمین تو دیگر مرا نزن این بنده ی فراری خود را امان بده آن روز که پدر ز پسر میکند فرار دست مرا بگیر خدایا امان بده پیش تو آبرو که نمانده برای من امشب بیا به خاطر زهرا امان بده این سینه نیز مثل نجف جای حیدر است دیگر بیا به حُـرمَتِ مـولا امان بده تضمین فاطمه ست به هر زائر حسین گوید به احترام من او را امان بده بر کـربلا قبله ی شش گوشه اش قسم ما را میان عـرش معلا امان بده تنها به عشق گریه برای تو زنده ام در آرزوی کـرب و بلای تو زنده ام : از غم کرب و بلایت دل و جان بی تاب است بـی حسین بن علـی زندگی ام بر آب است از ازل حضـرت حـق بر بدنم حک بنمود "سبب خلـقـت تو نـوکـری ارباب است" صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
باز هم دارد به من مولا محبت می کند بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند من فراری ام ولی، دائم خودش دنبالم است در بزرگـی و کـرم دارد قیامت می کند می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود از گناهش هر که اظهار ندامت می کند هر کسی یک جور در این راه خالص می شود شیعیان را آزمایش با ولایت می کند هر که در پای ولایت مثل زهـرا ایستاد اجر و مزدش را خودِ حیدر ضمانت می کند ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است هر چه بر ما می رسد زهـرا عنایت می کند : در بـدو ورود هنوز حسـرت به دلـيـم و نگـرانيـم هنوز گـويند: ڪه آرزو بمـا عيبـی نيسٺ يک ڪه ما جوانيم هنوز صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ، طاعات و عباداتون قبول حق🙏
غصه دارم که چرا سوز دعـا نیست مرا آمـده و حـال بکا نیست مرا روزگـاری به هـوای همه کـس بال زدم پر پرواز به درگـاه شـمـا نیست مرا معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست لـذتـی در سحـر نافله ها نیست مرا من از این تیرگی باطـن خود دلگیرم روشنی بخش دل و دیده چرا نیست مرا؟ دست من خالـی و هر بار تظاهر کردم کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا چـه کـنم تا کـه جـوابم نکنـی یا الله بارالها به گمانم که بنا نیست مرا به حسین تو قسم قافیه را باخته ام اقتدایـی به طریق شهدا نیست مرا روزی ام کن سحری گوشه ی بین الحرمین هوسـی جز سفر کـرب و بلا نیست مرا : خـون چرا از دوری خاڪٺ نبارم ڪـربلا مانده ام من بی تو از دنیا چه دارم ڪـربلا گفته‌اند در آسمانها، من ولی از ڪـودڪی در هـوای بـوی خاڪـٺ بیقـرارم ڪـربلا صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
وقتی از یار جداییم بلا می آید مرگ، فوراً به سراغ دل ما می آید نیمه شب حال دلم حال خوشی بود که نیست تا گناه است مگر حال بکا می آید؟ من همانم که بدی کرده به صاحبخانه ولى از عجز به دنبال عـطـا می آید وای اگر در بزنم، در نگشايند به من وای اگر باز بگوید که کجا می آید؟ من سر خورده زدم سر به همه اما او چون کریم است به دنبال گدا می آید بنده ی نفس شدم، نفس چه مغرورم کرد فقط از دست من انگار جفا می آید خلوتم غرق گناه است، حيا كردم! نه! چقدر بر رخ آلـوده حيا مى آيد می شود باز تمام گره هایش آدم تا دم پنجـره فـولاد رضـا می آید دست من را که گرفتند همانجا دیدم باز هم بـوی می آید هر شب جمعه حسین آمده و بخشیده چون که مـادر، حرم کـرب و بلا می آید : بردن نام شـمـا دل نگـران می چسبد سختی و رنج و بُرده امان، می چسبد به سرم باز زده حال و با لبِ عطشان رمضان می چسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
نکند در دل صحـرا سحرت میگذرد؟ باچه حالی گل زهرا سحرت میگذرد؟ اشک داری و به لب ناله ی یارب داری گریه ارثیست که از حضرت زینب داری روزه ات روضه ی ارباب دو عالـم باشد رمضـانت به گمانم چو باشد روضه ی آب فرات و لبِ اصغر خوانی یا که یک گوشه فقط از در و مادر خوانی خبر از روز ظـهـورت نرسیدست هنوز منتطر طعم وصالت نچشیدست هنوز نور چشم همه برگرد زمان منتظر است پشت در فاطمه با قد کمان منتظر است روز برگشتن توست عـید سعیدم برگرد من شب ظلمتم ای صبح سپیدم برگرد اشک میریزد از این چشـم گـنهـکار بیا تو را جان بیا نــوكـــر نـوشـــت: کاش در این رمضان لایق دیدار شوم سحـری با نظـر لطف تـو بیدار شوم کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان تا که همسفره ی تو لحظه ی افطار شوم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
پلکـی بگـذاری زمـان زود گذشته از کوچه ی ما نامه رسان زود گذشته تازه شب اول شده کو تا شب آخر تا به خودت آیی رمضان زود گذشته ترسم که به جایـی نرسم باز بمانم تا من برسم پیک امان زود گذشته آنقدر بیاید رمضان ها که نباشیم آنقدر که عمر همگان زود گذشته قـربان خدایـی که گنهکار خریده با رحمتش از بار گران زود گذشته انگار به دلها بهانه است ببخشد العفو که شد ورد زبان زود گذشته او از سر تقصیر گنهکار همین که نام علـی آمد به میان زود گذشته ما عاشق و دیوانه ی ارباب حسینیم ارباب من از پیر و جوان زود گذشته هر وقت حدیث غم عـریانی اش آمد از روضـه ی او مـرثیه خوان زود گذشته : هَر سَحر بَعدِ نَمازَم یٰاحُسِیْن سَر میدَهَم مـرغِ دِل را به هوایِ حَـرَمَـت پر میدَهم من بِه عِشقِ دیدَنِ آن گُنبَدِ زیبایِ دوست یِک سَلام اَز راهِ دور بَر اِبنُ الـحِیدَر میدَهم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تشنه ام آبِ حیاتی برسانید به من لذّتِ صوم و صلاتی برسانید به من رمضـان آمد و گفتم: بِعَلـیٍّ ألـعفـو گوشه چشمی؛ نظَراتی برسانید به من توبه کردم به خدا تا که محلّم بدهید طبق عادت حسَناتی برسانید به من غرق در معصیتم، شوقِ هدایت دارم باز کشتـیِ نجاتـی برسانید به من رزقِ چشمان ِ مرا بیشتر از پیش کنید کـنـج هیئت برَکاتـی برسانید به من تا که جاری شوم از روضه ی جانسوزِ حسین خبر از آب فـراتـی برسانید به من نگذارید از این داغ شبی دق بکنم لااقل یک عتباتـی برسانید به من کربلا، حرکتِ پرچم، من و بین الحرمین باز هم برگ براتـی برسانید به من : هر ڪس به گداییِ تو مشهور شود باید به خـودش نازد و مغـرور شود ما نوڪریَٺ را به دو عـالـم ندهیم تا چشمِ حسودانِ جهان ڪـور شود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط می شود زنجیر را از پای نوکـر وا کنی من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی واسطه چه بهتر از این نام هست که آنقدر می کوبم این در را که آخر وا کنی من گرفتاری خود را میبرم امشب تا گره های مرا با دست وا کنی هرشبى كه روزه ام وا مى شود با مى شود رويم حسابى صد برابر وا كنى : لبهای من کویری و چشمم پر از نم است از روضه ی عطش همه جانم پر از غم است در چشم نوکرت رمضان هم مـحـرم است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند سفره را گوشه ی ایوان طلا می چیند از همین اول صبح نیت مشهد کردم نام سلطان دلـم را به زبان آوردم شور عشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد یا رضا گفتم و این اسم نمک گیرم کرد هشتمین روز؛ قرار از دل ما میگیرد سحر، عطر حرم و صحن و سرا میگیرد هشتمین روز هوای دلمان بارانیست مشهد و کرب و بلا هر دو حرم مهمانیست سحر هشتم ماه رمضان، در سفرم بین اربابم و سلطان خودم در به درم هم سر سفره سلطان دو عالم هستیم هم پریشان شب هشت محرم هستیم هم علی اکبریم هم رضوی، حیرانم کفتر بام حسین و حـرم سلطانم : بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین فیض گداییِ تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام دور از گـرمـای تو، سرمـا خرابم می کند غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که آخرش این حـرفـهـا، یکجا خرابم می کند جرمهایم را که تو می بخشی و خط می زنی آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند اشکهایم را بگیر و معصیتها را ببخش شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند دل پریشانم از اینکه معصیتهای زیاد پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند دست من را بین دست مهدی زهرا گذار هر کسی غیر از خود آقـا خرابم می کند قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند روضه ی بی دستیِ سقـا خرابم می کند های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین بر سر نعش خرابم می کند : در این ماه رمضان کرب و بلایم بنویس پیش از آن که رسد این عشق به دیوانه شدن میخورم تو و ترسـم این است که باطـل بشود روزه من صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
رو سیاه آمدم و دربه درم پاکم کن با نگاهی به دو چشمان ترم پاکم کن دارم اقرار به لب عبد خطاکار هستم دست خود را بکش آقا به سرم پاکم کن ناخوش احوالم از این عهد شکستن هایم توبه ام توبه نشد بی ثمرم پاکم کن بس که رفتم پِیِ دنیا و هوس بازیها بنده ی نفس شدم در خطرم پاکم کن ترس دارم که دگر فرصت من کم باشد در همین ماه بیا شاهِ کرم پاکم کن مثل آن یار شهیدی که نگاهش کردی جان بی بیِ دو عالم بخرم پاکم کن چاره ی کار من اصلا حرم ارباب است یک شب جمعه مرا کنج حرم پاکم کن : سحــــر روز دهم باز دلـم حیــران است یاد آن پیراهَـنُ...آه زبــــــانم لال است و دوباره به لـبم زمـزمـه است اين جمله صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... وفات مادر گرامی اسلام حضرت خدیجه کبری (س) بر همه ی مسلمانان تسلیت باد
حال ما بی تو شبیه است به باران بودن می خورد از جهتی هم به بیابان بودن مثل باران ز غـم یار فقط باریدن چون بیابان نفس افتاده و بی جان بودن هر کس از غیبت طولانی تو سهمی برد سهم ما نیز شد از هـجـر پریشان بودن مدتی می شود از فیض بکاء محـرومـم چشـم آلـوده کجا لـذت گـریان بودن بی تو قرآن به روی طاقچه ها خاکی شد شرمسـاریم از اینگـونه مسلمـان بودن تو طبیب دل بیمـار منـی آقـاجـان با تو ننگ است پی دارو و درمان بودن هر کجا نام حسین است می آید یوسف پس چـرا در پی تو راهـی کنعـان بودن : شب جمعه حــرم یــار برای دگــران خوشـیِ لحظه ی دیدار برای دگــران منم و روضـه ی گودال و دلی غمدیده چشم بستم به نسیمی ز دعـای دگـران صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
باز هم نيمه ى شب گريه و آه آوردم به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم رو سياهم كه نشد توبه ى من مقبولت واى بر من كه فقط بار گناه آوردم مهربانِ دل من، رد نكنم از در خويش من پشيمان شده ام، روى سياه آوردم اشكـهاى منِ بيچاره سراب است ولـى دلخوش از اينكه به درگاه تو چاه آوردم جان زهـرا كمكم كن، آبرويم را بخـر به در خـانـه ى تو باز پناه آوردم : سالها دل طلب جام جم از ما می ڪرد دردها داشٺ ولـی باز مـدارا می ڪرد تا ڪه افتاد گذارش به حریم تو حسین و از آن روز دگـر اشڪــ تمنا می ڪرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
با شما حال خراب دل ما خوبتر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوبتر است نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوبتر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوبتر است ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کـرم برسد از تو به ما خیر و عطا خوبتر است تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی برسد از طرفت درد و دوا خوبتر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کرب و بلا خوبتر است باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم زیر آن قبّه ی تو ذکـر و دعـا خوبتر است پای شش گوشه ی زیبای تو هستیم انگار وسط روضـه ی تو حال گـدا خوبتر است : همه دم از غـم تو سر به گریبان دارم به تمنـای لبت بوسـه به قـرآن دارم رمضان یا که محرم، بخدا فرقی نیست من همیشه به لبم ذکر حسین جان دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در وصف تو باید غزل ناب بسازم از ماه رخت سوره ی مهتاب بسازم در خانه ام از شوق تماشای تو باید از عکس ضریحت دو سه تا قاب بسازم با یاد لب خشک ابالفضل و حسینت کنج حَـرَمَـت مَشک پر از آب بسازم من عاشق اینم که فضای حـرمت را با آبـیِ فیروزه ی نایاب بسازم ما را ببر آقا، دلمان تنگ مدینه است تا کِی به غـمِ این دل بی تاب بسازم آنگونه که می خواست دلم، شعر نشد، حیف در وصف تـو باید غـزل ناب بسازم نــوكـــر نـوشـــت: موجيم كه بر ساحل غـم مى تازيم چون قطره به درياى كَـرَم مى نازيم در صحن اگر شبى قسمت شد بى وقفه براى تـو مى سازیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علـی از بس بغلِ مـادر بود مادری شد همه ی عمر و سرانجامِ حسن چند روزیست که زهـرا به تبسم گوید مثل پیغمبر اکـرم شده اندامِ حسن حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن گفت راوی: نمک سفره ی ایجاد علی نمکین تر ز حسن نیست به اولاد علی : تو کـریمی و کـرامت شده نازل از تو دست از دامـن لطف تو نگردد کوتاه قلم و شاعر و دفتر همه حاجت دارند این غـزل نذر غـریبـی تـو ان شاالله صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... میلاد با سعادت سبط النبی، سید شباب اهل الجنة، مُعزّ المؤمنين، کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام را به محضر مقدس امام مهدی علیه السلام و شیعیان و محبین حضرتش تبریک می گوییم.
قطره ای گمشده ام در دل دریای حسین چشم ِ دل می طلبم محض ِ تماشای حسین هر که را خواسته باشد به جنون می کِشَدَش سخت دیوانه کننده ست مداوای حسین کوه هم از کرَمش تاب نیاورد و نوشت بر عـقـیـق یمنـی نام دلارایِ حسین خانه ی بختِ من از لطف خدا شد هیئت تا که خوشبخت شوم، پیر شوم ‌پایِ حسین از گناهان من آگاه، ولـی راهـم داد مانده ام در کرم و سبکِ مدارای حسین میزبان گرچه خدا؛ لحظه ی افطار بگیر حاجت از مَشک و عَلَم، از خودِ سقّای حسین در مناجاتِ ابوحمزه تداعـی شده است سجده ی نیمه شب و غربتِ نجوای حسین میدهد جان به تنِ مرده به یک پلک زدن طفل شش ماهه، همان حضرتِ عیسای حسین روزه واجب شده تا روضـه مجسّم بشود یاد سوزِ عطش و خشکی لبهای حسین : ماهی که در آن برڪت بسیار روان اسٺ ایام خوشِ خاطـره سازِ اسٺ جز و بلادر رمضان، نیسٺ دعایم آنجا حـرم الله ترین شهـر جهـان اسٺ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟ با بارِ کـجِ رویِ دلـم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟ گفتم زرنگـی کنم امـا ته چـاهـم بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟ آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟ دور از عـلـمایم چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟ با زَمـزَم اشک سحـرم زِمـزِمـه دارم همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟ هی غـرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور زِ قـرآن شده ام گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ايی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز بمن روضـه چشانید سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟ : شب جمـعـه است بیا حـال مـرا بهتر کن فـکـر دلـواپسـیِ قـلـب من مضطـر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کـرب و بلاست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم از ازل تا روز محشر ریزه خوار این درم مرتضی خود گفته بابای من مسکین بود او بود بابا و زهرای مطهر مادرم ظهر عاشورای او لب تشنه سینه می زنم تا دهد با دست خود روز قیامت کوثرم شامیان گفتند علی آیا مسلمان بوده است؟ از غریبیِ علی خاک مصیبت بر سرم لیله ی قدری سحر کرب و بلا یا که نجف کی شود احیا بگیرم از عطای دلبرم ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست نقش پیشانی ما باشد "غلام حیدرم " شکر این که عاشق اولاد زهرا گشته ام تا دم مرگم بگریم یاد شاه بی سرم : به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما گدای از قدیم یعنی ما فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست کـریم... اوست، فقیر کـریم یعنی ما صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ضربت خوردن مولای متقیان آقا حضرت امیر مؤمنان علی ابن ابیطالب (ع) بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد.
باید برای حال زارم ناله سر کرد یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد وقت گرفتاری تو را خواندن هنر نیست آنکه همیشه خوانده نامت را هنر کرد فهمیده ام از اِنَ الانسان لفی خُسر هر کس که از یاد تو غافل شد ضرر کرد دیروز اهل اشک و استغفار بودم امروز اما معصیت بر من اثر کرد مردم همه خوابند و من بیدار و بی تاب دیدی مرا عشق تو آخر در به در کرد شرمنده از بار گناهم بودم اما بخشندگی هایت مرا شرمنده تر کرد کارم گره خورده است دیگر مطمئنم باید حسین بن علی را با خبر کرد دور گناه و معصیت را خط کشیدم از آن شبی که فاطمه بر من نظر کرد تا دید از جای دگر خیری ندیدم ما را گدا و سائل این دور و بر کرد : وقتـی گنـاهِ شَهر، مَـرا از تو دور کرد بایَد بَراتِ کَرب و بَلا جُفت و جور کرد اَصلا دَخیلِ شـاهِ خُـراسان شَویم تا شایَد جَـواز کَـرب و بَلا را صُدور کرد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام