eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
151 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺳﻮﺕ ﻗﻄﺎﺭ، ﻏﺴﻞ ﺯﯾﺎﺭﺕ، ﺩﻡ ﺍﺫﺍﻥ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺳﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻢ ﺁﻥ ﻣﺴﺎﻓـﺮِ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﺩِ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ، ﺑﺎﺭﺵ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﻧﻘﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻪ، ﺻﺤﻦ ﮔوهرﺷﺎﺩ، ﺳﺎﯾـﺒﺎﻥ ﺁﺭﯼ ﻣﻨـﻢ، ﺷﮑـﺴﺘﻪ ﭘـﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ، ﺁﻣﺪﻡ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﺒـﺮﯾﺎﯼ ﮐﺮﻡ، ﻏـﻮﺙ، ﺍﻻﻣـﺎﻥ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ، ﺑﯽ ﮐﺴﻢ ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﻧﻢ ﭘﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺮ ﭘﺮ ﺯﺩﻩ ﺩﻟـﻢ ﺑﻪ ﻫـﻮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺭﺗﺖ ﺁﻗﺎ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﺟـﻮﺍﺩﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ ﺑﯽ ﺑﻬﺎ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ، ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﯾﺸﺐ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ‏: هرکس ‌این‌ شعر مرا خواند و‌ خراسانی‌ بود یک سلام از من درمـانده به بدهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
به ساغر غمت ای شاه تا حواله شدم خراب باده ی عشقت به یک پیاله شدم گناه، از من اگر ساخت یک بت سنگی به هیئت آمدم و در دم استحاله شدم در این زمانه که هرکس خوش است با صنمی شبی بدون تـو مـاندم، هـزارساله شدم همیشه آه کشیدم غـم فـراقت را از این که وصل ندیدم همیشه ناله شدم به دوش بردم از این داغ سوزنی، امّا شکسته شد کمرم، از غمت مچاله شدم گفتنِ من ناگهان و آنی نیست من از قدیم گرفتار این شدم غلام حلقه به گوشم مرا مران از خود بس است هرچه در این راه بی قباله شدم : شب جمعه‌است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک ‌سحـر کـرب و بلائیم همه صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
بدون ترک گنه انتظار بی معناست امید دیدن روی نگار بی معناست تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است بدون فیض سحر درک یار بی معناست دگـر به دوری آقا نموده ایم عادت وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست خزان عمر رسید و بهار ما نرسید بدون تو گل نرگس بهار بی معناست بهای زندگی ما رضایت یار است وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست برای مستی دل می کشیم ناز تو را میان میکده داد و هوار بی معناست پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم گلایه در حرم سفره دار بی معناست سلام بر شهدایی که بی نشان رفتند برای عاشق زهرا مزار بی معناست بیا و خرج زیارت به ما بده آقا برات دیدن کـرب و بلا بده آقا : ❤️ جمعه ها شرح دلم یڪ غزل ڪوتاه است ڪِه رَدیفش همه دلتنگ توام می آید صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
ما پیروان راه و ولایتیم ما تشنگان باده ی ناب شهادتیم ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم ما پشت منکران علی را شکسته ایم ما را خدا به عشق علی آفریده است ما را فدای راه ولـی آفریده است لعنت بر آنکه حب علی را فروخته رحمت بر آنکه در ره این عشق سوخته لعنت به منکران و ولای او له می شوند روز جـزا زیر پای او ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است با منکران شیر خدا نیست کارمان با دشمنان آل عبا نیست کارمان ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است این کار از عبادت هر لحظه برتر است : بر اینکه مـرید حیـدرم مینازم همـراه خـدا به دلـبـرم مینازم دیدم که حرامزاده شد دشمن تو بر دامـن پاک مـادرم مینازم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من حسینم که صفا بخش دو عالم هستم سالـها صاحب شبهای هستم من حسینم که برایم همه زاری دارند تا بیایند حرم لحظه‌شماری دارند سالـها هست که یک عالمه زائر دارم یک جهان منبری و شاعر و ذاکر دارم دور و نزدیک همه از سر صبحی تا شام همه با عرض ارادت شده مشغول سلام عاشقان روز و شب سال به من می‌گریند خوب و بد باز به هر حال به من می‌گریند اربعین را همه دیدید چه شد دور و برم چقدر زائر دل‌سوخته آمد به حـرم گرچه در هر دو جهان عاشق و مجنون دارم ولی از غربت یک مرد دلی خون دارم نام او می‌برم و لرزه می‌افتد به تنم من جگرسوخته‌ی غربت و داغ حسنم تو که زوار نداری به فدای تو حسین حرم انگار نداری به فدای تو حسین دوستان تو کم و دشمن تو بسیار است آنچه در دور و بر خویش نداری یار است مثل تو هیچ کسی این همه بی‌زائر نیست در همه سال چرا روضه‌ی تو دائر نیست روضه هم باشد اگر باز همه بی‌خبرند گریه‌کن‌هات برادر چقدر مختصرند یاد داری چقدر عبد و مطیعت بودم سالـها زائر شبـهـای بقیعت بودم کاش می‌شد بدهم باز خدا را قسمت تا که زوار خودم را بفرستم حرمت : کل شعرم را در این مصرع تلاوت میکنم کربلا هر کس نرفته از حسن خواهش کند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
هوای کهنه‌ی این شهر تازه دم کرده گناهکاریمان «تُنـزل الـنِقـم» کرده «ظلمتُ نَفسی» ما را شنید دلبر و گفت: امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده به شوق یوسف اگر چشممان چو یعقوب است هنوز گـریه به درد فـراق کم کرده چه می‌شود سحری دیده بارد و بیند کریم، بارش باران به ما کـرم کرده ای آسمان ز چه گشتی بخیل؟ پر وا کن گناه کرده اگر شیعه، توبه هم کرده به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور فـدائیان تو را با تو هم‌ قسم کرده هوای کرب و بلا جان تازه‌ام داده دل حزین مرا راهی حرم کرده امام عشق و محبت، خدا کند بینم نسیم کرب و بلا آسمانی‌ام کرده : علٺ ڪوری یعقوب نبی معلوم اسٺ شهـر بـی یار مگـر ارزش دیـدن دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
صحن، یکباره به آوای تو برمی خیزد جمعیت پیش قدمهای تو برمی خیزد تو فلج بودی و ارباب شفایت داده صحن پیداست که در پای تو برمی خیزد قبل از این هیچ نبودی پس از این محترمی احترام است که از جای تو برمی خیزد تو به امضای امام خودت از جا برخیز همه ی شهر به امضای تو برمی خیزد گیرم اصلا به کلاف آمده باشی، یوسف به خریداری کالای تو برمی خیزد نوکرش باش و دم مرگ رضا را بطلب مطمئن باش که آقای تو برمی خیزد لطف او را پس از این نیز خودت خواهی دید داخل قبر که اعضای تو برمی خیزد از سه باری که خودش گفته یکی مانده هنوز یار از امروز به فردای تو برمی خیزد بموالاتکم ای عشق... بخوان ای شاعر که قلم باز به انشای تو برمی خیزد مثل نقاره گلو را پر فریادش کن صحن اینبار به آوای تو برمی خیزد : گفته‌اند که عُقده‌ام را تو فقط وا می‌کنی هر دری که بسته باشد، از کَرَم وا می‌کنی دربـهـای کــــربـلا بسته به رویـم آقـا این بَرات کربلایَم را، کِی تو امضا می‌کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
هوا هوای حسینیه‌ها، شب جمعه رسیده این دل من تا خدا، شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا شب زیارت ارباب ما، شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا، شب جمعه گفتم و در بین روضه می‌شنوم صدای را شب جمعه خدا کند که همین روزها حـرم باشم خدا کند برسم کـربلا، شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم : همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلـم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
برای آمدنت نجمه بیقرارت بود هزار سرِّ مگو دید و رازدارت بود مدینه شاهد شب زنده داری موسی تمام بارقه ها نیز در مدارت بود اراده ی ازلی با علی رقم خورده رضای حق به رضای تو اعتبارت بود چقدر پاقدم تو فرشته خلق شده نگاه فاطمه ازعرش در زیارت بود شنید حضرت یکتا شهادتینت را یقین که حضرت جبریل هم کنارت بود تو پاره ی تن پیغمبر خدا هستی شبیه فاطمه شأن بزرگوارت بود تو آمدی که ولایت شود به توکامل خوش آمدی که امامت در انتظارت بود رئوفی و هنر تو حکومت دلهاست چه دلنوازی و چه ذره پروری آقا تویی که داده ای احساس، قلب ایران را بهشت کرده ای از مقدمت خراسان را : غافل نشو شاید نظری شد امشب شاید که مبارک سحری شد امشب شاید که به خاطر از خبری شد امشب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت مبارک🌹🌹
چشمی که از روایت این روضه ها تر است "فردا کنار فاطمه با آبروتر است" عمری به گریه در پی دلدار بوده ایم روز جزا پی من و تو چشم دلبر است اصلا عجیب نیست که او را ندیده ایم چشمی که دیده روی مهش چشم دیگر است ما را شکسته سینه و بی سر قبول کن وقتی که جسم زخمی ارباب بی سر است اصلا اگر بهشت کنار تو نیستیم دوزخ برای عاشق مهجور بهتر است هنگام مرگ اگر برسد داد می زنم زیباترین دقایق من آنِ آخر است : شعر در دست ندارم؛ ولی از روی ادب صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
چیزی به جز نامت برای ما سند نیست جز حرف عاشق هیچ چیزی مستند نیست این خانه لو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دست خالى می رود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بشمرم فضل على را اندازه ی فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلا فاطمه، بنت اسد نیست به وصف ذاتش آیه اى نزدیک تر از این آیه هاى قل هو الله احد نیست این قلب من میل نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که میتپد نیست؟ ما تجربه کردیم چندین بار، دیدیم پشت در این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها می شناسیم هر چه بلد هست آبروریزی بلد نیست : نجف نرفته چه داند جنون ما از چیست که وصف عشـق ندارد تمـام صحن علـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
از کودکی علاقه ز دنیا بریده ام با زهرِ کین، به آرزوی خود رسیده ام از من غریب تر به خدا هیچکس نشد هرگز کسی به بیکسیِ خود ندیده ام خونِ دلم به طشت خودش حرف میزند از باغِ زندگی چه قدَر داغ چیده ام گاهی ز میهمانِ سرِ سفره ی خودم سبِّ پدر به جای تشکّر شنیده ام یک عمر در سکوت خودم گریه کرده ام با روضه های مادرِ قامت خمیده ام از هشت سالگی همه شب دیده ام به خواب کابوس کوچه ای که در آن قد کشیده ام کوچه، عدو، قباله وَ مادر به روی خاک از خواب با چه حالِ غریبی پریده ام گفتم به خانه راه نمانده، جواب داد دستِ مرا بگیر که تار است دیده ام : قبل هر جمله و حرف و سخن و نقل و کلام اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
تو یوســف زهـــرایی و بازار میخواهی در خواب هستم تو مرا بیدار میخواهی اصلا امیدی هست من هم یاورت باشم؟ اصلا بگو در لشکرت سربار میخواهی؟ دائم سرم دراین فضاهای مجازی هست در این زمانی که تو تنها یار میخواهی در این فضایی که بصیرت نیست بین ما تنهاتـــر از تنهایی و عمــار میخواهی ماها فقــط داریم دعوت میکنیـم از تو غافل از اینکه میثم تمـّــار میخـواهی در این زمان که تنبلی رسم است بین ما تو از تمـــام شیعیانت کار میخواهی بهر سپاهت که بود فرمانده اش عباس صدها نفر سرباز چون مختار میخواهی : حتي سه شنبه ها تو نباشي براي من دلگيري اش برابرِ با عصر جمعه هاست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم به کفشدارِ حَریمِ تو می خورم سوگند منم غُبارِ قدم های زائرانِ حرم وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
شکسته باد دهانی که ازتو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی ات زار می شود حالم اگـر دوباره هـوای حـرم سرم نزند مسلم است به هم میخورد همه کارش کسی که دیگ غذای تو را به هم نزند چه لذتی و عجب عشقی از کَفَش رفته کسی که بوسه ای بر تیغه ی عَلَم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا بـدون تـو سـال مـرا رقـم نزند طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حـرم نزند قرار ماست مسیر نجف به کرب و بلا اگر خـدای نکـرده اجـل به هم نزند : شب جمعه حرم و مادر و غوغای ضريــح باز هم نوكــر تو حسرت امـشب را خورد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم برای آمدنت ای نگار می گریم دوباره جمعه شد و تو نیامدی آقا سحر نگشت شب انتظار می گریم دوباره جمعه شد و اشكها سرازیر است ز هر دو دیده چو ابر بهار می گریم دوباره جمعه شد و با نوای یا مهدی زبان گرفته ام و زار زار می گریم تو بر گناه منِ رو سیه مكن گریه كه من به حال خودم شرمسار می گریم اگر چه غرق گناهم ولی شبیه شما برای جد تو روزی دو بار می گریم برای شیب خضیب و برای خد تریب برای آن سرِ بر نی سوار می گریم برای معجر و انگشتری كه غارت شد برای آتش و دود و فرار می گریم : هرچه کردم نشدم آنچه شما می‌خواستی ای که عالم به کف توست، خودت کاری‌ کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
دلم سر به هوا باشد چه بهتر سرم گرم‌ شما باشد چه بهتر  عزادارم ولی شادم از این غم غمی که دل گشا باشد چه بهتر به عشقت هرکجا باشد می‌آییم اگر هیات به پا باشد چه بهتر چه ذکری بهتر از نام‌ حسین است چه بهتر که رسا باشد چه بهتر سری که خالی از سودای یار است اگر از تن جدا باشد چه بهتر "غم عشقت بیابون پرورم کرد" نجف تا کربلا باشد چه بهتر : حسین گفتنِ من ناگهان و آنی نیست مـن از قدیـم مبتلای ایـن سلاله شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
سفره ی احسانتان تا اینکه برپا می شود لفظ شیعه با کرامات تو معنا می شود در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود من خدا را میدهم بر نام زیبایت قسم با دعای خیر تو امروز، فردا می شود لطف مولایم همیشه شامل حال من است تا که گویم یاعلی این دل چه شیدا می شود از فضیلتهای حیدر هرچه بنویسم کم است گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود از صحابه بهترین باشد برای مصطفی چون فقط مولای ما همشأن زهرا می شود جز امیرالمومنین هرگز در این عالم نبود پادشاهی که طعامش نان و خرما می شود بیت آخر می رسد از کوچه های قلب من یا علی می گویم و بغض گلو وا می شود : من اگر عرض ارادت نکنم میمیرم اهل عالم به علی عرض ادب میچسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
تو یک نفس کشیدی و دم آفریده شد با راه رفتن تو قدم آفریده شد خالق نشسته بود که مدح تو را کند اینجا گمان کنم که قلم آفریده شد یا پیش تر ز جود و کرم بوده ای حسن یا هم زمان با تو کرم آفریده شد ای لال باد آن که تو را بی حرم شمرد از ناز شصت توست حرم آفریده شد روز جمل تو حیدر ثانی شدی حسن پای شجاعت تو جنم آفریده شد از مردم عرب که تو خیری ندیده ای پس بهر یاری تو عجم آفریده شد تا شکل بی قراری شبهای تو شوم این اشکهای چشم ترم آفریده شد باید که شکل پر زدنت فرق هم کند پس لاجرم پیاله ی سم آفریده شد پای کتاب زندگی پر بلایتان اشک خدا چکیده و غم آفریده شد : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غـلامی ز سرای تو صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
درد فراق، ساده مداوا نمی شود  باید به هم رسید وَ اِلّا نمی شود  از شنبه بسته ایم به جمعه دخیل اشک  تا تو نیایی این گره ها وا نمی شود  هر شب به این امید که یک آن ببینمت  کوچه به کوچه میدَوَم اما نمی شود  بی خود دلم خوش است به اشعار انتظار  این حرفها برای من آقا نمی شود  یک گوشه چشم تو دل ما را ربود و برد  مجنون که بی خود عاشق لیلا نمی شود  مثل منِ گدا سر کویت زیاد هست  امّا کریم مثل تو پیدا نمی شود  تنها تویی که واسطه ی فیض رحمتی  ورنه براتِ عفو من امضا نمی شود  : اگر حجاب ظهورت وجود تار من است خـدا کند که ، چرا نمی آیی؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
حتما نباید شعر فوق العاده باشد گاهی فقط باید روان و ساده باشد شاعر برای پر زدن تا اوج احساس آزاد نه ، باید کمی آزاده باشد اصلا نیازی نیست مثل پهلوانها با وزنهای سخت در افتاده باشد باید غزل چون عشقهای کوچه بازار مصرع به مصرع کار دستش داده باشد باید برای درک جغرافی اشعار مثل مسافرها اسیر جاده باشد آنوقت میفهمد شمال شرق ایران مضمون فراوان است اگر آماده باشد مضمون از این بهتر که در باب الجوادش اذن دخـول از دست آقـازاده باشد گنبد که جای خود برای شعر کافیست چشمش به سنگ زیر پا افتاده باشد مستی شاعر میشود مشهد مضاعف وقتی که انگور نجف در باده باشد رندانه آیینی سرودن کار من نیست شاعر همان بهتر که صاف و ساده باشد : دلم هوای تو کرده ست خوب میدانی فراق یار چه سخت است خوب میدانی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
یک عمر در عزاي تو باران نوشته‌ايم اسم "هواللطيف" فراوان نوشته‌ايم اسم هواللطیف خدا را یکی یکی دور و بر حسینیه‌هامان نوشته‌ایم با دست‌خط گریه، عزای حسین را یک عمر بر کتیبه‌ی ایمان نوشته‌ایم مومن دلش عزای حسین است و والسلام این را برای هر چه مسلمان نوشته‌ایم ما جمله‌ی «حسین و نعم الامیر» را روی کفن به دیده‌ی گریان نوشته‌ایم هر قطره می‌چکیم که پیدایتان کنیم بر روی پلکمان غم کنعان نوشته‌ایم اين گريه اين عبادت شيرين خويش را نذر كبوتران خراسان نوشته‌ايم سرهاي ما اگر چه به نيزه نشد ولی در پای نیزه گریه فراوان نوشته‌ایم : دل بیمار فقط از تو شفا می خواهد شب جمعه ست دلم کرب و بلا می خواهد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير...
غالبا قالب شعر غم هجران، غزل است غزل من که غزل نیست، فقط یک بدل است شاعری که شده حتی غزلش رنگ گناه هر چه گوید ز غم هجر تو ضرب المثل است به عمل کار برآید، به غزل گفتن نیست ادعا میکنم اما، سخنم بی عمل است با چنین وضع که من پیش گرفتم، بخدا روز موعود شَوَم دشمن تو، محتمل است لشکر جهل کشیدم، به صف روبرویت گرچه ذکر لب من قصه ی جنگ جمل است با گناهان خودم، قلب تو را لرزاندم کار هر روزه ی من ساختن صد گُسل است چونکه نشناختمت، حاجت من دنیا شد انتظارم ز شما کوچک و حداقل است بد حسابم، تو ولی باز، حسابم کردی گرچه چِکهای حسابم همه اش بی محل است : سـالـهـا مـی گـذرد، منتظــری بـرگـردیـم پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام
وقتی تمام عمر برایم محـرم است هر صبح و شام گریه کنم باز هم کم است تنها دلیل زندگی ام عشق روضه هاست دنیا بدون روضـه برایم جهنم است روی دلم نوشته خدا، عشق من حسین این اسم با صفا به یقین اسم اعظم است بستم دخیل پای عَـلَـم، بین روضه ها تنها امید من به همین اشک و پرچم است هرگز جدا نمی شود این اتحـادِ سبز دامان لطف و دست گدا خوب محکم است وقتی که سینه میزنمو گریه میکنم روزیه اشکم از غـم آقـا فراهم است هر کس که رفته کرببلا می دهد نوید آنجا بهشت خاطره انگیز عالـم است : در سرت داری اگر سودای عشق و عاشقی عشق شیرین است اگر معشوقِ تو باشد حسین صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم علی‌شناسی ما غیر حق‌شناسی نیست من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم علوم سینه‌ی مولایم اقتباسی نیست غدیر، نقطه‌ی عطف مسیر تاریخ است خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست ببند دل به ، قدم بنه در ره که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست : علیست آنکه بر او هر که خاک در نشود خطاست مادر او یا خباثتش پدریست صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام