انسان در احاطه گناه، بازمانده از سیر الی الله
واما اگر کسی معاذ الله تمام اطراف درون وبیرون را پر از علف هرز کرده است، او اصلاً راه حرکت را عمداً با دست خود بسته است؛ یعنی با دست خود پای خود را بست و با دست خود دهان خود را بست و با دست خود گوشش را بست و با دستان خود چشمانش را بست و با دست خود دهانش را بست: ﴿فَرَدّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ﴾14؛ عده ای در ادوار گذشته وقتی سخنان انبیا(علیهم الصلاة وعلیهم السلام) را می شنیدند کسانی بودند که ﴿جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ﴾15 بود. گوشهایشان را با انگشتانشان می بستند که مبادا صدای پیامبر به گوش آنها برسد. وقتی از کنار مجلس تعلیم حکمت و کتاب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می گذشتند ﴿جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ﴾ گوشها را با انگشتان می بستند که مبادا سخنان پیامبر اسلام یا یکی از انبیای گذشته(علیهم الصلاة و علیهم السلام) به گوششان برسد؛ چون این حرف ها را سحر می پنداشتند، این حرف ها را اسطوره فکر می کردند ومانند آن. این گروه کسانی بودند که ﴿أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُه﴾16 در مقابل کسانی هستند که ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾17
* حج، ترک ما سوا و طلب خدا
یکی از بارزترین مصادیق «سیر الی الله» همین جریان حج است که انسانی که حج می رود سفر الهی دارد. گرچه هر جا انسان خدا را می تواند زیارت کند وعبادت کند و «ضیف الرحمن» باشد ولی ذات اقدس الهی بعضی از مکانها را و بعضی از زمانها را برای ضیافت وبرای پذیرایی آماده کرده است و مشخص کرده است فرمود: ﴿فَفِرُّوْا إِلَی اللَّهِ﴾ که در ذیل این کریمه آمده است یعنی سفر به حج18 [و] قهراً فرار از غیر خداست به خدا. چون خدا همه جا هست معنای «سیر إلی الله» سیر مکانی یا زمانی نخواهد بود؛ خدا در هر زمان ودرهر زمین و درهمه موارد هست: ﴿هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَفِی الأرْضِ إِله﴾19 قهراً حج یک سرّ خاصی خواهد داشت که «فرارالی الله» به صورت حج تفسیر شده است وآن «فرار الی الله» این است که انسان ماسوی الله را ترک کند و الله را طلب بکند. پس یکی از اسرار حج ترک ماسوای خدا و طلب خداست: ﴿فَفِرُّوْا إِلَی اللَّهِ﴾.
* حج با انگیزه های غیر خدایی مصداق روگردانی از خداوند
پس اگر کسی حج را به قصد تجارت انجام داد یا به قصد شهرت انجام داد یا به سایر مقاصد انجام داد، این فرار عن الله کرد؛ نه فرار الی الله. مثل اینکه «جهاد عن الله» داریم و «جهاد فی الله» آنچه که در قرآن دستور رسیده است ﴿الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾20 است، ولی عده ای جهاد عن الله دارند؛ نه فی الله. از خدا رو گردانند؛ به کار خود و جاه خود و شهرت خود و امثال ذلک متکی و وابسته اند. اینها جهادشان عن الله است [و] قهراً راه را هم گم می کنند؛ چون ﴿الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ و اما «الذین جاهدوا عن الله» همان است که «فتفرقوا عن سبیل الله» می شود. فرار هم این چنین است؛ گاهی الی الله است [و] گاهی فرار عن الله. حج به عنوان فرار الی الله در قرآن باز گو شده است؛ یعنی یک انسان حاجی همین که قصد حج یا عمره را دارد سیرش به طرف خداست و سیر به طرف خدا؛ یعنی اعتماد بر خدا و دیگر هیچ. اگر کسی به زاد و راحله خود تکیه کند، به کسب و کار خود تکیه کند، به همراهان خود تکیه کند، این فرار به [سوی] همراهان کرده است؛ نه فرار به سوی خدا. این سفر به سفره خود کرده است؛ نه سفر به ضیافت الله و امثال ذلک.
پس یکی از اسرار حج آن است که انسان ازغیر خدا ببرد [و] به خدا وصل بشود. درهمان تهیه مقدمات این چنین است. کسی که می خواهد در شهرش لباس احرام فراهم بکند، مالش را تطهیر بکند، وصیتنامه را تنظیم بکند و از بستگانش خداحافظی بکند، از همان قدم اولش به عنوان «فرار الی الله» اینها را انجام می دهد که این می شود سرّی از اسرار حج [و] قهراً در همه این حالات با خداست این سیرش «الی الله،» «فی الله»، «مع الله» و «بالله» است. اینکه در دعاهای حج و مانند آن آمده «بسم الله دخلت و بسم الله خرجت و فی سبیل لله» شاید ناظر به همین باشد؛ یعنی [در] این کار با نام خدا [داخل شدم و با نام خدا از منزل خارج شدم] ودر راه خدا و شروع کردم. (این هم یک مطلب).
این اولین سرّ در اسرار حج که مربوط به پوشیدن جامه احرام است که اگر ذات اقدس الهی توفیق داد، در نوبتهای بعد مراسم بعدی و مناسک بعدی و اعمال بعدی به همین روال انشاء الله بازگو خواهد شد.
امید اینکه مردم گرانقدر ایران اسلامی و مسلمانان جهان بعد از آشنایی به اسرار حج، مشتاقانه به زیارت بیت حق بروند و مشتاقانه به زیارت حرم رسول خدا و ائمه بقیع و اعتاب مقدسه انشاء الله بشتابند و حرکت کنند.
پروردگارا! تو را به صاحب کعبه که خودت هستی قسم نظام اسلامی را، مقام معظم رهبری را وخدمتگزاران نظام اسلامی را در سایه عنایتهای ولیّت که مسئول ونگهبان ونگهدار این عصر است؛ یعنی ولی عصر امام زمان(ارواحنا فداه) حفظ بفرما!
ما را به اسرار عبادات و حج وبه انجام مناسک و مراسم حج موفق و مؤید بفرما! گذشتگان و شهدا و امام راحلمان را غریق رحمت بفرما!
«غفرالله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
التماس دعا 🌹🤲🌹
این اولین سرّ در اسرار حج که مربوط به پوشیدن جامه احرام است که اگر ذات اقدس الهی توفیق داد، در نوبتهای بعد مراسم بعدی و مناسک بعدی و اعمال بعدی به همین روال انشاء الله بازگو خواهد شد.
امید اینکه مردم گرانقدر ایران اسلامی و مسلمانان جهان بعد از آشنایی به اسرار حج، مشتاقانه به زیارت بیت حق بروند و مشتاقانه به زیارت حرم رسول خدا و ائمه بقیع و اعتاب مقدسه انشاء الله بشتابند و حرکت کنند.
پروردگارا! تو را به صاحب کعبه که خودت هستی قسم نظام اسلامی را، مقام معظم رهبری را وخدمتگزاران نظام اسلامی را در سایه عنایتهای ولیّت که مسئول ونگهبان ونگهدار این عصر است؛ یعنی ولی عصر امام زمان(ارواحنا فداه) حفظ بفرما!
ما را به اسرار عبادات و حج وبه انجام مناسک و مراسم حج موفق و مؤید بفرما! گذشتگان و شهدا و امام راحلمان را غریق رحمت بفرما!
«غفرالله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
التماس دعا 🌹🤲🌹
♦️اسرار احرام در حدیث امام سجاد (علیه السلام) ♦️
مطلب دیگر، سخنی است که از امام سجاد، امام زین العابدین(صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است؛ گرچه از نظر سند بعضی این روایات ناظر به اسرار حج جای تأمل است، جای تحقیق بیشتر است ولی متنش بسیار قوی است. کسانی که احادیث را با متون می شناسند این گونه از روایات را هم معتبر می دانند. از وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه آن طوری که از مستدرک مرحوم حاجی نوری از یکی از نوه های بزرگوار مشایخ پیشین نقل شده است که در نسخ خطی دیده اند (گرچه مرسل است اما مورد اعتماد این بزرگان است) این است که وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) شبلی21 را بعد از مسافرت حج دید. به شبلی فرمود: چه کردی! آن قصه اش معروف و مفصل است. او عرض کرد: من از حج برمی گردم. فرمود: آیا میقات رفتی و لباس مخیط را (لباس دوخته را) از بر بیرون کردی ولباس ندوخته را (لباس احرام را) دربر کردی و غسل احرام انجام دادی و این کارها را کردی؟ عرض کرد: آری. فرمود: اینکه لباس دوخته را از بر گرفتی آیا هنگام کندن لباس دوخته قصد کردی که از لباس معصیت بیرون آمدی؟ عرض کرد: نه. فرمود: وقتی لباس ندوخته به نام احرام در بر کردی آیا قصد کردی جامه طاعت در بر می کنی؟ عرض کرد: نه. فرمود: وقتی غسل احرام انجام دادی آیا قصد کردی که از گناهان داری شستشو می کنی؟ عرض کرد: نه. من فقط لباس دوخته را کندم، لباس احرام در بر کردم وغسل کردم [و] نیت کردم، همین؛ همین که سایرین انجام می دهند. فرمود: پس تو احرام نبسته ای؛ احرام یک سرّی دارد؛ یعنی یک دستور ظاهری دارد که آن را همه انجام می دهند [و] یک دستور باطنی دارد که اهل سیر و سلوک و کسانی که به اسرار حج آگاهند انجام می دهند. این کار یک سرّی دارد. معنای اینکه لباس دوخته را از بدن به درآورید؛ یعنی جامه گناه را از تن بیرون بیاورید. آن لباس گناهی را که تا کنون خودتان تار و پودش بافتید و بعد دوختید ودر بر کردید از جامه عصیان بیرون بیایید وگرنه روح قضیه این است که فرقی بین لباس دوخته و ندوخته نیست. اینها علامت آن اسرار است. انسان در تمام ایام سال درلباس دوخته عبادت می کند به نام نماز. این چنین نیست که عبادت در لباس دوخته قبول نباشد ولی در حج قبول نیست؛ برای اینکه می خواهند اسرار حج را به انسان تفهیم کنند که انسان یک روزی هم دارد که با لباس ندوخته وارد آن روز می شود و آن روز مرگ است که کفن در بر می کند یا قیامت با همان کفن حضورو ظهور پیدا می کند. می خواهند آن مراسم را در این مناسک اظهار کنند. اسرار قیامت را در مناسک و مراسم حج تجلی بدهند. گفتند لباس ساده در بر کنید که هر گونه فخر بر طرف بشود. لباس ندوخته در بر کنید که سفر مرگ در نظرتان مجسم باشد؛ مسئله مردن وقیامت در حضورتان حاضر باشد. امام سجاد(سلام الله علیه) طبق این نقل به شبلی فرمود: معنای کندن لباس خیاطی شده و دوخته شده؛ یعنی خدایا من دیگر لباس گناه در بر نمی کنم واز هر گناهی توبه کردم. تنها گناه نکردن مهم نیست اطاعت کردن مهم است لذا انسان لباس احرام بر تن می کند؛ یعنی لباس ندوخته، لباس رنگ نگرفته، لباس حلال و پاک در برمی کند؛ یعنی جامه طاعت در تن می کند و معنای غسل کردن در حال احرام این است (گرچه این غسل مستحب است واجب نیست) بر خلاف ترک مخیط و ثوب پوشیدن لباس احرام که آنها لازم است، فرمود: معنای غسل کردن این است که خدایا! من آن گناه ها را شستشو کردم. پس سه کار است: یکی اینکه دیگر گناه نمی کنم؛ یکی اینکه تصمیم گرفتم همیشه مطیع باشم؛ یکی اینکه آن گناهان گذشته را الآن دارم جبران می کنم، شستشو می کنم. یک وقت انسان لباس چرکی را که مدتها در بدن داشت از بدن می گیرد و لباس نو می پوشد. دراینجا دو تا کار کرد ولی کار سوم مانده است. کندن لباس چرکین یک وظیفه است؛ پوشیدن لباس نو، وظیفه دیگر است اما بعد ازکندن لباس چرکین و قبل از پوشیدن لباس تازه و نو شست وشو و تطهیر بدن هم وظیفه دیگر هست. انسان برای عمل ظاهر سه تا کار انجام می دهد: یکی اینکه لباس چرکین را از بر بیرون می کند؛ یکی اینکه این بدن را شست وشو می کند؛ کار سوم آن است که لباس تمیز در بر می کند. در حج همین مسئله هست منتها به صورت سرّ. گفتند لباس دوخته را از بر بیرون کنید؛ یعنی لباس معصیت را از تن بکنید، گفتند قبل از اینکه لباس طاعت را در بر بپوشید آن معصیتهای گذشته را با آب توبه و غسل کنید؛ نه یعنی خدایا! من دیگر گناه نمی کنم خدایا! آن گناهان کرده را هم می خواهم شست و شو کنم. مهم این نیست که انسان از این به بعد گناه نکند، مهم آن است که آن گناه کرده را هم ترمیم بکند. غسل اثرش این است. اینکه می گویند حاجی در هنگام احرام در میقات غسل بکند؛ سرّ غسل کردن این است: خدایا! من همه آن معاصی را در پای توبه تو ریختم و این غسل غسل توبه است و در آن پاک می شوم. آن گاه با بدن پاک، با قلب پاک جامه طاعت در بر می کند.
حجاج محترم توجه 📣 توجه 📣
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگوی امام زین العابدین علیه السّلام با جناب شبلی درخصوص اسرار و معارف حج:
امام زین العابدین(ع) در بازگشت از سفر حج به شبلی فرمودند: حج به جا آورده ای شبلی؟ شبلی عرض کرد، بله یابن رسول الله(ص). امام(ع) فرمودند: آیا در میقات فرود آمدی، جامه های دوخته از تن کنده ای و غسل نمودی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام فرمودند: آیا در آن موقع نیت آن داشتی که لباس گناه از تن خود خلع کرده و جامه طاعت می پوشی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا به هنگام برهنه شدن از لباس دوخته ات توجه به این معنی داشتی که از ریا و نفاق و ورود در کارهای شبهه ناک دور شده و بر کنار می گردی؟شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: بنابراین نه در میقات فرود آمده ای و نه از لباس دوخته مجرد گشته ای و نه غسل نموده ای!
سپس امام(ع) فرمودند: آیا خود را از کثافات بدن تنظیف نمودی و موهای زائد را از بدن زدودی؟ آنگاه لباس احرام پوشیده و پیمان حج بستی؟ شبلی عرض کرد: آری! امام فرمودند: آیا همزمان با تنظیف بدن این چنین نیت کردی که با داروی توبه خالص کثافات گناه را از قلب و جانت بزدائی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا موقع محرم شدن متوجه این معنی بودی که تمام آنچه را که خداوند حرام کرده بر خود تحریم نمایی و دیگر هرگز پیرامون آن نگردی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا به هنگام عقد الحج و بستن پیمان حج بر این نیت بودی که هرگونه عهد و قرار داد با غیرخدا را (که برخلاف رضای خداست) منحل کرده و زیر پا نهادی و تنها با خدا عقد عبودیت و بندگی بستی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: پس با نداشتن چنین قصدی در حقیقت نه تنظیف نموده ای و نه مُحرم شده و نه پیمان حج بسته ای!
آنگاه امام(ع) فرمودند: آیا وارد میقات شدی و دو رکعت نماز احرام خواندی و لبیک گفتی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: در موقع ورود به میقات آیا نیتت این بود که به قصد زیارت داخل میقات می شوی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا دو رکعت نماز که می خواندی در نیت داشتی که به سبب بهترین اعمال و بزرگترین حسنات بندگان خدا که نماز است به خدا نزدیک می شوی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا به هنگام گفتن لبیک این نیت در تو بود که براساس تعهد به طاعت در تمام موارد اطاعت و سکوت و خودداری از هرگونه معصیت ـ با خدا سخن بگویی و پیمان عبودیت همه جانبه با خداوند می بندی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: در این صورت نه داخل میقات شده ای و نه در حقیقت نماز خوانده ای و نه لبیک واقعی گفته ای!
سپس امام (ع) فرمودند: آیا به حرم داخل شدی و کعبه را دیدی و نماز خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا داخل شدنت به حرم به این نیت بود که هرگونه غیبت و نسبت ناروایی که در غیاب مسلمانان در باره آنان روا میداشتی بعد از این بر خود حرام نموده و با ورودت به حرم امن خداوند نیت کردی که تمام ملت اسلام را بعد از این از شر فکر و زبانت ایمن گردانی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا وقتی به مکه رسیدی در دل گذراندی که از این سفر جز خداوند مقصود و مطلوبی ندارم و چیزی جز رضایت حضرت حق تعالی را نمی خواهم؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: پس در واقع نه داخل حرم خداوند شده ای و نه کعبه را دیده ای و نه نماز خوانده ای!
سپس امام (ع) فرمودند: آیا طواف بیت کردی و مس ارکان نمودی و در انجام این اعمال از خود سعی واقعی نشان دادی؟ شبلی عرض کرد: آری! امام (ع) فرمودند: آیا هنگام سعی و کوشش در انجام این اعمال از صمیم دل، نشان دهنده این حقیقت بودی که از شر مکاید شیطان و وساوس نفس امارة بالسوء گریخته و خود را در پناه خداوند افکنده ای و این فرار از ماسوی و پناهندگی به خداوند را حضرت علام الغیوب از تو شناخته و باور کرده بود؟ یعنی آیا تنها صورت نبود و واقعیت داشت؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس طواف بیت نکرده ای و مس ارکان ننموده ای و سعی وافی از خود نشان نداده ای! سپس امام(ع) به شبلی فرمودند: آیا با حجرالاسود مصافحه نمودی و در مقام ابراهیم(ع) ایستادی و دو رکعت نماز به جا آوردی؟ شبلی عرض کرد: بله! در این موقع امام(ع) ناله ای کردند و فریادی کشیدند و فرمودند: اه.…اه.…کسی که با حجرالاسود مصافحه کند در حقیقت با خدای تعالی مصافحه کرده است! پس بنگر و نیکو توجه کن تا اجر کاری را که حرمت ان در پیشگاه خداوند بس عظیم است را ضایع نسازی و همچون مجرمین تبهکار از در طغیان و عصیان در نیایی و با مخالفت فرمان خداوند و نا پرهیزی از حرام ارزش مصافحه با خداوند را از دست ندهی و پیمان عبودیت حضرتش را دائم نشکنی!
سپس امام (ع) فرمودند: آیا موقع وقوف در مقام ابراهیم(ع) این نیت در تو بود که این توقف در مقام ـ محل ایستادن ابراهیم خلیل! آن بنده موحد و با اخلاص خدا ـ نشان دهنده تصمیم قاطع بر قیام به طاعت و فرمانبرداری در پیشگاه اقدس حق و پرهیز از تمام صحنه های عصیان و گناه است؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمود: آیا هنگام ادای نماز در مقام این نیت را داشتی که با همین نمازت نماز حضرت ابراهیم(ع) را به جای آورده ای و بینی شیطان را به خاک می مالی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس در واقع نه مصافحه با حجرالاسود نموده ای! و نه در مقام ابراهیم(ع) ایستاده ای و نه نماز در مقام بجا اورده ای!
در اینجا امام(ع) فرمودند: آیا بر سر چاه زمزم رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا از اشراف بر آن چاه و آشامیدن از آب آن ـ که بر اثر اخلاص و توکل یک زن با ایمان در هزاران سال پیش از زمین جوشیده و تاکنون جاری است ـ این نیت و تصمیم در تو پیدا شد که باید اشراف بر طاعت حق و بندگی با اخلاص در صفحه قلبت تحقق یابد و از صحنه های گناه و معصیت چشم پوشیده و اعراض نمائی تا چشمه آب حیات از عمق وجودت بجوشد و شادابی همه جانبه ات ببخشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس در عالم معنا و حقیقت، مشرف بر چاه زمزم نشده ای و از آب آن ننوشیده ای! یعنی آثار روحی و طهارت قلبی و تشفی از امراض باطنی که باید از نوشیدن آن آب عایدت گردد نمی گردد!
پس از آن امام(ع) فرمودند: آیا سعی بین صفا و مروه را انجام دادی بین آن دو کوه راه رفتی و رفت و آمد نموده ای؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا نیتت این بود که بین خوف و رجا! و بیم و امید نسبت به قبولی اعمال خود در پیشگاه خداوند قرار گرفته ای و نمی دانی که مقبول یا مردود درگاهش خواهی شد؟ شبلی عرض کرد خیر! امام(ع) فرمودند: پس سعی و راه رفتن و رفت و آمد نمودن تو بین صفا و مروه خالی از معنا و عاری از حقیقت بوده است و گوئی که آن را انجام نداده ای!
امام(ع) فرمودند: آیا از مکه به قصد منا بیرون رفتی؟ شبلی عرض کرد ، آری! امام(ع) فرمودند : آیا از رفتنت به منا در این نیت بودی که مردم را از شر دست و فکر و زبانت در امان قرار دهی وهیچکس را بعد از این با دست و زبانت نخواهی آزرد و درقلبت بد خواه کسی نخواهی بود؟ شبلی عرض کرد خیر! امام (ع) فرمودند: پس در واقع به منا نرفته ای و کار مؤثری انجام نداده ای!
سپس امام(ع) فرمودند: آیا وقوف در عرفات انجام دادی؟ بالای جبل الرحمه رفتی؟ وادی نمرة را شناختی و خداوند را خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا با وقوف در موقف عرفه حق معرفت و شناسائی خداوند را به دست آوردی و پی به معارف و علوم الهی ـ به قدر ظرفیت و استعداد خود ـ بردی ودانستی که با تمام وجودت در قبضه ی قدرت خداوند هستی و او از تمام کارهای نیک و خطایت مطلع است؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا بر بالای کوه رحمت (جبل الرحمة) که در آمدی به خاطرت گذراندی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمانی رحمت می آورد و هر مرد و زن با ایمانی را یاری می نماید؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: نزد نمرة که ایستادی به این معنی پی بردی که تا خود تن به اوامر و نواهی خداوند ندهی و فرمانبردار نباشی امر به معروف و نهی از منکر کردن تو به دیگران دارای اثر و ثمری نخواهد بود؟شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در آن موقع که نزد "علم" ایستادی متذکر این شدی که همین جا شاهد طاعات و عبادات تو می باشند و همراه فرشتگان نگهبان به امر پروردگار آسمان حافظ و نگهدار تو هستند؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: با این توصیف تو واقف در عرفات نبوده ای و بالای کوه رحمت نرفته ای، نه کوه نمرة را شناخته ای و نه خداوند را آنچنانکه باید خوانده ای!
سپس امام (ع) فرمودند: آیا از بین علمین عبور نمودی و دو رکعت نماز پیش از عبور از آن خواندی و بر زمین مزدلفه راه رفتی و در آنجا سنگریزه ها را برچیدی و از مشعر الحرام گذر کردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: در آن دو رکعت نمازی که پیش از مرور از بین العلمین خواندی آیا متذکر این شدی که آن نماز (نمازی است که در شب دهم ذیحجه برای شکر و سپاس به درگاه خداوند خوانده می شود)موجب حل مشکلات و آسانی کارها می گردد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آن موقعی که بین العلمین راه می رفتی و خوب مراقب بودی که به سمت یمین و یسار(راست و چپ)انحراف پیدا نکنی نیت کردی و تصمیم گرفتی که برای همیشه در مسیر دین حق ثابت قدم و مستقیم بمانی و قلب و زبان و اعضای تنت را در انحراف به یمین و یسار(راست و چپ) و افراط و تفریط نگهداری و منضبط و منظم سازی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمود: هنگام راه رفتن بر زمین مزدلفه و بر چیدن سنگریزه ها به این نیت بودی که هر گونه بذر جهل و گناه را از زمین قلبت بر می چینی و در زمینه علم و عمل ثابت می مانی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آن دم که عبورت بر مشعر الحرام افتاد آیا حالت ترس از خداوند را که شعار اهل تقوی است در دل نشاندی و همچون جامه زیرین بر قامت جان خود پوشاندی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در این صورت نه از علمین عبور کرده ای و نه دو رکعت نماز شکر به جا آورده ای و نه بر زمین مزدلفه راه رفته ای و نه سنگریزه ها برچیده و نه از مشعر الحرام گذشته ای!
سپس فرمودند: آیا به منا رسیدی و رمی جمرات نمودی و سر تراشیدی و قربانی کشتی و در مسجد خیف نماز خواندی و بعد از آن به مکه برگشته و طواف افاضه به جا آوردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: هنگام رسیدن به منا و رمی جمرات این توجه را داشتی که باید به نتیجه کار و غایت اعمالت رسیده باشی و اینکه خداوند تمام حوائجت را برآورده و خواسته هایت را اعطا فرموده باشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا موقع رمی جمرات این نیت در تو بود که با این عمل دشمن خود ابلیس را کوبیده و با پایان دادن به حج نفیست تخلف فرمان شیطان نموده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا هنگامی که سر می تراشیدی به این نیت بودی که از تمام پلیدیها و آفات روحی پاک گشته و از تبعات سوء ظلم و تعدی به آدمیان و یا تضعیف حقوق آنان تطهیر شده و همچون روز ولادت از مادر عاری از گناهان گردیده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در نمازی که در مسجد خیف خواندی، به درک این حقیقت رسیدی که به جز از خداوند و گناهت! از کسی نترسی و جز رحمت خداوند به چیزی امید وار نباشی؟ شبلی عرض کرد: خیر!
امام(ع) فرمودند: آیا موقع ذبح قربانی نیتت این بود که با تمسک به حقیقت پرهیز و ورع حنجره طمع را بریدی و از سنت ابراهیم(ع) پیروی نمودی که با ذبح فرزند و میوه قلب خود سنت بندگی با اخلاص و تقرب به درگاه خداوند را برای آیندگان بعد از خویش پایه گذاری نمود و معنای واقعی توحید، رضا و تسلیم را به دنیا نشان داد؟ شبلی گفت: خیر! امام (ع) فرمود: آیا بعد از اینکه از منا به مکه مراجعت کرده ای و به طواف بیت پرداختی متذکر این معنی بودی که اکنون با بهره کافی از رحمت خداوند به محیط اطاعت و بندگی وارد شدی و دست بر دامن حب خداوند زده ای، وظائف واجب بندگی را به پایان رسانده و در مقام قرب خداوند منزل گرفته ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! در این موقع امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: پس بنابراین تو نه به منا رفته ای و نه رمی جمرات نموده ای، نه سر تراشیده ای و نه قربانی کشته ای… نه نماز در مسجد خیف خوانده ای و نه طواف بیت انجام داده ای! و بالاخره به مقام قرب خداوند نرسیده ای .. بر گرد؛ چه آنکه تو حج بجا نیاورده ای!
التماس دعا 🌹🤲🌹
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
«هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا» *
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقهی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعهی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم علی موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
أَ اَدخُلُ یَاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صَنَم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت اَحلی مِن عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پُر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو مُنجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضهی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢بارش تگرگِ ۱ کیلویی در سبزوار تمام گله گوسفندا رو نابود کرد!
از تردد غیرضروری از روز پنجشنبه تا یکشنبه هفته آتی در سطح شهرها وجاده های استان خراسان به دلیل بارشهای شدید اجتناب فرمایید.
سلام علیکم
📣📣 توجه 📣📣 توجه 📣📣
دوستان امروز دومین یکشنبه ماه ذیقعده است غسل و۴ رکعت (دوتادورکعتی)نماز امروز یادتون نرود که هم دنیادارد هم برزخ و هم آخرت
التماس دعا 🌹🤲🌹