***شاخص***
🔑🔑روحانی، چوب دو سر طلا!! ♦️♦️حمله سید محمدعلی ابطحی به روحانی: ابطحی در مطلب تندی در واکنش به سخنر
🔺"نگران، ناامید، خسته" ؛ سخنان عباس عبدی در حضور رئیس جمهور
🔹نگرانیم. با هر کس که سخن میگوییم، نسبت به آینده کشور و ایران نگران است. برخی از گذشتههای دور نگران بودهاند، ولی بسیاری نیز در سالهای اخیر بویژه در یک سال گذشته نگران شدهاند.
◾در محاصره حباب ها!
عزتالله ضرغامی نوشت:
🔸وضع اقتصادی مردم خوب نیست، قیمتها در مدت کوتاهی رشد سریع پیدا کرده و افسارگسیخته بالا میروند. ارز و سکه و خودرو و مسکن در رأس آنهاست و الهام بخش گرانی در قیمت سایر کالاها و خدمات عمومی و اساسی.
🔸دولتمردان میگویند، حباب است، غیرطبیعی است و به مسائل روانی برمیگردد، ولی به نظر میآید که این کافی نیست. مردم به طور جدی نگران شدهاند. حبابها محاصرهمان کردهاند.
🔸در این مواقع ناکارآمدی دستگاههای نظارتی به ویژه در برخورد با احتکار و افزایش غیرقانونی قیمتها هم بیشتر نمایان میشود.
شاید برخی مخالفان دولت از این وضع خوشحال باشند ولی صحبت از این حرفها گذشته است. بخش عظیمی از جامعه در دخل و خرج خود ماندهاند.
🔸حبابها عرصه را بر مردم تنگ کردهاند. آنان انتظار یک تحول امیدآفرین را میکشند. به اعتقاد من این تحول از مسیر یک فرآیند وحدتآفرین و همکاری جمعی بر اساس مصالح ملی حاصل میشود. فرصتهای زیادی پیش روی کشور است. آنها را با هیزم تفرقه و درگیریهای بیحاصل نسوزانیم.
💢 قسمتی از شعری که در مراسم نماز عید فطر توسط میثم مطیعی قرائت شد
🔹گر به یک نقد رود صبر و قرارت صف اول ننشین بین جماعت جا هست
شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا بود ورد لب ما مرگ به تو آمریکا
🔹زان هیاهو چه به مانده به غیر از اسمش
جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش
بوی فاسد شدنش نیز بلند است بلند
ادکلنهای اروپایی اگر بگذارند
@shakes
***شاخص***
رهبر انقلاب در خطبههای نماز عيد فطر: اين ملت خسته نيست؛ كسانی كه القاء خستگی و بینشاطی مردم میكنن
🚩رهبر انقلاب در خطبه های پس از نماز عید فطر:
🔹ملت ایران به رغم سیاست هایی که میخواهد از معنویت دور کند، ایستاده است
🔹نزدیکی ملت های مسلمان با ملت ایران بیشتر شده است
🔹دولت آمریکا اعلام کرد در منطقه 7 تریلون دلار پول خرج کرده است و چیزی دستمان نیامد؛ این به معنی شکست آمریکا در منطقه است
🔹امروز توطئه ی دشمن عبارت است از فشار اقتصا ی به توده ملت ایران که آنها را نا امید کند
🔹 دولت مشکلات اقتصادی را قدم به قدم دنبال کند و با جدیت دنبال شود
🔹مردم باید مسائله اصراف را مورد توجه قرار دهند
🔹ولخرجی در اموری که نیاز نیست، کنار بگذارند
🔹امروز نقدینگی در کشور زیاد است و باید این نقدینگی به سمت تولید پیش رود
🔹کسانی که تجارت با خارج از کشور دارند، اجناسی که در کشور تولید میشود را وارد نکنند
🔹کسانی که عادت به سفر های خارجی دادند، این عادت ها را ترک کنند
🔹مساله ی مبارزه با فساد باید به صورت جدی دنبال شود
🔹برخی امروز در فضای مجازی اقدام توهین به یکدیگر و تهمت زدن به یکدیگر میکنند؛ این گناه کبیره است
🔹حرف های تبلیغاتی دشمن را بعضی ها در مطبوعات و رسانه ها تکرار نکنند
***شاخص***
💢 قسمتی از شعری که در مراسم نماز عید فطر توسط میثم مطیعی قرائت شد 🔹گر به یک نقد رود صبر و قرارت صف
شعری که در مراسم نماز عیدفطر قرائت شد
مراسم باشکوه نماز عید سعید فطر، صبح امروز با حضور ملت و مردم در مصلای امام خمینی تهران برگزار شد. در ابتدای این مراسم و پیش از اقامهی نماز، آقای میثم مطیعی مداح اهلبیت (علیهمالسلام) اشعاری را در وصف ماه مبارک رمضان و دیگر مسائل اخلاقی و سیاسی قرائت کرد. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را به شرح زیر منتشر میکند.
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
چه سحرها، چه سحرهای خوشی بود و گذشت
چه خبرها، چه سفرهای خوشی بود و گذشت
نظر لطف خدا بود که افتاد به ما
تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما
یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم
یاد ظهر عطشافروز قیامت کردیم
گفته بودم دل من! ماه شو و روشن شو
رمضان است، ز مَنها بگُذر، ایمَن شو
به خدا چلّه عشق است همین سیروزه
میتوان بار سفر بست همین سیروزه
گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست
چند بار ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟
روزیات شد سفری در دل شب، با مولا؟
سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَبّ» با مولا؟
تشنگی ذکر لب ما شده بود این یکماه
روزه شد روضه لبهای اباعبدالله
سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین
یاد لبهای ترکخورده طفلان حسین
ای خوشا آنکه سبکبار به عید آمده است
آنکه با وعده دیدار به عید آمده است
آنکه عیدانه ز لبخند امامش دارد
چشم بر آمدن ماه تمامش دارد
تو عزیز دوجهانی و فقیریم، فقیر
یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ»، تو ما را بپذیر
نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب
روزهداران فلسطین و یمن را دریاب
طاقت امت جدّت به خدا طاق شده
آه خونینجگران، شعله آفاق شده
کاش آیینه دل، مات جمال تو شود
عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود
مادران شهدا! عید مبارک باشد
ای خوشا صبر شما، عید مبارک باشد
همسران شهدا! همسفران شهدا!
عید شد، میرسد از فاطمه عیدی به شما
موسم بندگی یار مبارک باشد
مردم ای مردم بیدار! مبارک باشد
عید فطر آمده، باشیم به فکر فقرا
عید فطرآمده، «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا»
مردم ما دلشان صبر زلالی دارد
سفره کوچکشان نان حلالی دارد
همه هستند اگر نوبت ایثار شود
پای کارند اگر موسم پیکار شود
گلهمندند ولی حُجب و حیایی دارند
مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند
ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست
آن سوی «نرده»... ببین... لذت دیدار آنجاست
نکند «نرده» میان تو و مردم باشد
دردِ دلها پسِ این فاصلهها گُم باشد
دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟
راستی حال و هوای دهه شصت چه شد؟
آن مدیران جوانی که جهادی بودند
بیتکلّف، ز همین مردم عادی بودند
شور آن شعله مگویید که خاموش شده
«اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مانده بر شانه تو بار امانت برخیز
عَلم داد برافراز، که ملت هستند
دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند
همتت قطع ید دانهدُرشتان باشد
وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد
وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی
داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی
شکر کن، اینهمه نعمت نرود از دستت
قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت
صف اول، صف خدمت، صف مردمداری
یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری
گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست
صف اول منشین، بین جماعت جا هست
سعی کن در سعه صدر شوی پیشقدم
رهبری گفت که من نیز صف اولیام
گوش کن قصه پرغصه بیکاران را
شِکوه کارگران و کامیونداران را
چه شده ارز؟ که ماتاند همه تاجرها
نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها
کاش آرام کنیم این نگرانیها را
سعی ما سد کند این موج گرانیها را
معدن رنج، دل کارگران است هنوز
چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز
میز را طعمه مکن ای که امیدی ست به تو
آن سوی میزِ تو چشمان شهیدی ست به تو
گره ار وا نکنی خود گره کار مباش
برنمیداری اگر بار کسی، بار مباش
همنشین با فقرا باش، همین است بهشت
خانه کن در دل ایتام چنین است بهشت
عید شد، آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی، نرود از یادت
عید رسوا شدن دشمن پیمانشکن است
روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است
شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا
بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا...
چند روزی به تو و عهد تو دادیم زمان
چند روزی محک تجربه آمد به میان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
تا سیهروی شود هر که دُروغش باشد
هان! مپندار که پیمانشکنی آسان است
نقض این عهد میندیش که بیتاوان است
پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران
آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران
یکشبه بر طمع خام شما پایان داد
موشک ما که در آفاق شما جولان داد
پشت گوشت بنویس این سخن، این سیلی را
که یکی گر بزنی، میخوری از ما ده تا
شریانهای حیاتی جهان در کف ماست
تنگه هرمز و دریای عمان در کف ماست
صبر کن روز پریشان شدنت نزدیک است
لحظه سختپشیمان شدنت نزدیک است
قفل تعلیق به امید خدا میشکنیم
هرچه زنجیر کشیدی همه رامیشکنیم
چرخه هستهای از نو به تکاپو افتد
آب رفته همه باز آید و درجو افتد
دست تو رو شد وشرّت کم وننگت افزون