eitaa logo
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
287 دنبال‌کننده
1هزار عکس
246 ویدیو
2 فایل
✍️ خاطرات #شهید_سعید_شاهدی_سهی (جمع آوری و تدوین؛ به همت #خانواده شهید) ✅ ارسال مطالب با آدرس کانال 🔸خاطرات ، عکس و ... درباره سعید را می توانید به این شناسه ارسال نمایید 👇 @moameni66shahedi 🔹آدرس کانال در بله ؛ https://ble.ir/shalamchekojaboodi
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ آقا سعید در تسلیحات لشگر پیش آقای داداش‌پور اینا بودند و ما در گردان عمار برای انجام برخی کارها که به تسلیحات می رفتیم از همانجا با ایشان آشنا شدیم و بعدا هم برای عملیات کربلای پنج به گردان عمار آمدند. خب اون‌چیزی که از ایشون در آن عملیات برای من خیلی برجسته است این بود که ما وقتی مرحله اول رو انجام دادیم، برگشتیم اومدیم کارون تا نیروها را سازماندهی مجدد کنیم. اونجا ما به همه بچه‌هایی که بودند، ‌آمادگی می‌دادیم و برای مراحل بعدی خودمونو مهیا می کردیم، چون دوباره دستور دادند که بریم منطقه. خب یک تعدادی از بچه‌های ما مجروحانی بودن که حاضر نبودند برن عقب و شاید همون توی خط‌ و یا نهایتا اون پست‌های امداد نزدیک خط، پانسمان‌شون کرده بودند و از همونجا زده بودن بیرون و برگشته بودن گردان. این تعداد سبب شده بودند که یک مقدار دغدغه‌ای برای ما درست بشه که این مجروح رو ما دوباره چه جوری می‌خوایم ببریم عملیات؟! اصرارمون هم بر این بود که هیچ تکلیفی بر عهده شما نیست و برگردید بروید تهران؛ دنبال مداواتون. ولی این بچه ها قبول نمی‌کردند که برگردند عقب و اصرارشون به موندن در منطقه برای همراهی کردن با گردان توی عملیات بود. یکی از اون مجروحین؛ سعید شاهدی عزیز بود که با اینکه به فرمانده‌ گروهان ها و دسته ها هم گفته بودیم که اصلا مجروح‌ها رو اجازه ندید بیان و راهنمایی و تشویقشان کنید که برن عقب، موقع حرکت دیدم ایشون تو جمع بچه‌هاست. اونجا از ماشین پیاده‌ش کردم و گفتم مگه نگفتیم نباید همراهی کنید؟! شما باید برید عقب دنبال مداوا باشید. خلاصه ایشون رو راهی کردیم و تصور کردیم که ایشون رفت عقب دیگه و همراه گردان نیست. رفتیم سمت خط و نزدیک منطقه‌ای که دیگه باید وارد کار می‌شدیم، بچه‌ها که از ماشین ها اومدن پایین، باز در کمال تعجب دیدم که از یکی از این ماشین‌های تویوتا، آقا سعید اومد پایین. یک روحیه جهادی فوق العاده‌ و شجاعت بسیار بالایی داشت که با تن مجروح، مجدد اومد و اونجا دیگه نمی‌شد ما کاری بکنیم. می دونستیم کسی که تا آنجا آمده از آن به بعدشم می یاد و شرایط به گونه‌ای نبود که بخواهیم وسیله‌ای جور کنیم و برگردونیمش عقب. نهایتاً خودش رو برای رفتن به مرحله بعدی عملیات به ما تحمیل کرد. این خاطره ای از این شهید بود که در ذهن من خیلی برجسته و موندگار شد؛ اینکه با اون شرایط خیلی خاص عملیات کربلای ۵ و اون آتیش سنگین که ما مرحله اول با آن همه شهید و مجروح مجبور شدیم بر اساس دستور، یک گام بیایم عقب‌تر. خب اون شرایط سخت رو دیدن، اون شهادت‌ها رو دیدن، اون مجروحیت‌ها رو دیدن، اون جاموندگی‌ها رو دیدن، اون آتیش سخت و سنگین رو دیدن، کسی باز حاضر باشه با تن مجروح برگرده بیاد ... با اون مجروحیتی که ترکش به بازوش خورده بود، هیچ توجیهی دیگه نبود، می‌تونست بگه آقا بالاخره من مجروحم و باید برم دیگه. دلیل کافی برای رفتن داشت و تاکیدهای ما هم حجت رو تمام کرده بود. یعنی دیگه هیچ نگران این بحث نبود که از نظر شرعی، تکلیفی داشته باشه ولی باز برگشت به منطقه و در مرحله دوم عملیات شرکت کرد. راوی؛ آقای سید محمود ( که در زمان عملیات کربلای ۵، جانشین فرمانده گردان عمار بودند) ___________ ✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی) @shalamchekojaboodi
‌ ✍ فهرست راویان کانال ⬇️⬇️ 🔹 خانواده: (فرزند) (فرزند) 🍃🍃🍃🍃🍃 🔹دوستان و آشنایان (به ترتیب حروف الفبا/ حرف اول فامیلی): آقای سید داوود آقای حسن آقای جعفر آقای علیرضا آقای مسیب خانم آقای محمد آقای محمود آقای احمد آقای آقای مرتضی آقای حمید آقای احمد آقای محمد آقای ناصر آقای مهدی آقای غلامرضا آقای شیخ آقای سیدمحمود آقای مهدی آقای آقای ابراهیم آقای علی آقای سیدمجتبی آقای محمد خانم منصوره آقای ایرج آقای عباس آقای داود آقای مجتبی آقای حسین آقای رضا خانم آقای رضا آقای غفور آقای خانم آقای آقای علیرضا آقای آقای محمد آقای ایوب آقای حسین آقای ناصر آقای رضا آقای محسن آقای آقای حسن آقای محسن آقای جمال آقای داود آقای عبدالله آقای اکبر آقای حسین آقای مجتبی آقای موسی آقای اسدالله آقای مهدی آقای مهدی آقای محمد آقای حسن آقای روح الله آقای قربان آقای حسن آقای آقای آقای سید محمد آقای علیرضا آقای حسین آقای سیدحسن آقای آقای بهرام آقای اکبر آقای نادر آقای رضا آقای علی خانم آقای علی ❇️ محتواهای دیگر(اعم از نامه، فیلم و ...) از؛ آقای حسین آقای فرشید آقای اصغر آقای محسن آقای محمدیوسف آقای زکریا آقای کشاورز 🍃🍃🍃🍃🍃 @shalamchekojaboodi