چند ماه بعد از شهادت سعید خانمی با فرزند معلولش که از ناحیه مچ پا مشکل داشت، آمده بود و بیرون مسجد صاحب الزمان (عج) ایستاده بود.
یک نفر به من گفت اون خانم با شما کار داره. رفتم دیدم یک خانم بسیار نحیفی ست که فقر از سر و رویش مشخص است.
گفت آقا سعید سالها بود که به ما کمک مالی میکرد و پس از مدتی که دیگر به ما سر نزد، فهمیدیم به شهادت رسیده.
با حاج آقای شاهدی(پدر سعید) منزل این خانم رفتیم. واقعاً باورکردنی نبود. در یک اتاق، چند نفر زندگی میکردند با فقر مطلق.
سعید حواسش به فقرا بود. کافی بود بفهمه یکی مشکل داره، تا مشکلش و حل نمیکرد آرام نمیگرفت. روحش شاد
راوی؛ آقای علیرضا #رجبی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
ایام مبارک اعیاد شعبانیه بود. تصمیم گرفتیم تا خیابان شهید کلانتری رو با ریسهکشی چراغونی کنیم. اونوقتها لامپهای کم مصرف وجود نداشت و لامپهای رنگی هم گرون قیمت بود.
با بچهها لامپ ۲۰وات خریدیم و با رنگهای مختلف با زحمت اونها رو رنگ کردیم. برق ریسهها رو از برق شهری تامین میکردیم. این کار، بسیار خطرناک بود ولی برای بچههای اون دوره زمونه ماجراجویی حساب میشد.
از صبح شروع به کار کردیم و متاسفانه نتونستیم بیش از چند خط ریسه رو بکشیم. یکدفعه سعید ظهور کرد و با خندهای گفت همین چند تا ریسه رو کشیدید؟!
بیوقفه مشغول کار شد. باورکردنی نبود، شاید در عرض دو ساعت ریسهها رو کشید. بسیار کارسخت و خطرناکی بود. و از همه جالبتر این بود که سیم ریسهها رو مستقیم با دست و بدون دستکش و انبردست به سیم شهری وصل میکرد.
چون من بانی کار بودم از اینکه برق سعید رو بگیره به شدت نگران بودم و مکرر التماس میکردم که تو رو خدا با انبردست سیمها رو وصل کن. ولی گوش شنوایی نبود و با جسارت و با دست، تمام سیمها رو وصل کرد.
خیلی نگران بودم ولی در دلم خوشحال بودم و مدام دعاش میکردم چرا که واقعا کار ما نبود و سعید هم با انگیزه بالا این کار رو انجام میداد.
روحش شاد و منور به نور اهل بیت علیهم السلام. ان شاء الله
راوی؛ آقای علیرضا #رجبی
#خاطرات_سعید
___________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
چند شب پیش، افطار جایی دعوت بودیم و پدرم که زمانی امام جماعت مسجد صاحب الزمان(عج) بودند، خاطرهای از سعید تعریف کردند که جالب بود.
حاج آقا گفتند؛ «چند وقتی بود برای موضوعی میرفتم بازار تهران. یک روز موقع اذان ظهر یک دفعه چشمم خورد به سعید و در کمال تعجب دیدم که با اون صدای قرائش، وسط جمعیت دارد اذان می گوید.
بعد از اتمام اذان در آنجا، در یک نقطه دیگرِ بازار، مجدداً شروع به اذان گفتن کرد. خب چنین کاری برای مردم، حرکت عجیبی ست، چرا که هر کسی این جسارت را ندارد و این، نشان از ایمان بالای سعید داشت »
روحش شاد و محشور با یاران پیامبر اعظم (ص)
راوی؛ آقای علیرضا #رجبی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
ایام محرم بود. در مسجد صاحب الزمان (عج الله) در حال عزاداری بودیم. مداحان از اهالی محل بودند و توانایی روضه خوانی و مداحی آنچنان نداشتند. وقتی سعید وارد مسجد شد همه جوانها خوشحال شدند چرا که نوحههای بهروز میخواند و از طرفی واقعا بااخلاص عزاداری می کرد.
میکروفن به آقا سعید داده شد ما هم هیجان زده منتظر مداحی ایشان. شروع کرد به خواندن با یک سبکی و متوقف شد.
دوباره با آهنگ و سبک دیگری شروع به خواندن کرد، دوباره متوقف شد. چند بار با سبک های مختلف خواند ولی سبک آن نوحه رو فراموش کرده بود. دید دیگه نمیتونه. رو به عزاداران کرد و با خنده گفت: آقا نمیاد دیگه چکار کنم 😁
راوی؛ آقای علی #رجبی
#خاطرات_سعید
____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
ایام محرم که میشد سعید حضورش در مراسم عزاداری مسجد پر رنگتر میشد. پدرم(روحانی مسجد) در انتهای سخنرانی، طبق رسم و رسوم قدیم روضه میخواند. سعید با اینکه خودش مداح بود و روضهخوانی میکرد انقدر در گریه برای امام حسین (علیه السلام) بیتابی میکرد که توجه همه به او جلب میشد.
اکثر مواقع روضه که به پایان میرسید به مردم چای میدادند، همه مشغول خوردن چای بودند ولی سعید گریه بلندش ادامه داشت.
خیلیها احساس میکردند که این کار ریاکاریست ولی سعید اصلاً توجهی به این مسائل نداشت و خالصانه و خاضعانه اشک میریخت.
روحش شاد و غریق رحمت واسعه الهی
راوی؛ آقای علیرضا #رجبی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
✍ فهرست راویان کانال
⬇️⬇️
🔹 خانواده:
#مادر
#پدر
#همسر
#رضا_مؤمنی (فرزند)
#صادق_شاهدی (فرزند)
#برادر_مجید
#خواهر1
#خواهر2
#خواهر3
#خواهرزاده
#عمه_سکینه
🍃🍃🍃🍃🍃
🔹دوستان و آشنایان (به ترتیب حروف الفبا/ حرف اول فامیلی):
آقای سید داوود #امیرواقفی
آقای حسن #ادیبی
آقای جعفر #اجلالی
آقای علیرضا #اکبری
آقای مسیب #اسماعیلی
خانم #آقاجانزاده
آقای محمد #آقازاده
آقای محمود #برزه
آقای احمد #بیگدلی
آقای #مرتضی_بیگدلی
آقای مرتضی #بابایی
آقای حمید #پایمرد
آقای احمد #پاک_نهاد
آقای محمد #پرهیزکار
آقای ناصر #توحیدی
آقای مهدی #جوزی
آقای غلامرضا #جمشیدی
#خانم_جمشیدی
آقای شیخ #محسن_حسینی
آقای سیدمحمود #حسینی
آقای مهدی #حاج_محمدی
آقای #اکبر_حیدری
آقای ابراهیم #حمیدی
آقای علی #حسنی
آقای سیدمجتبی #حقگو
آقای محمد #خطیبی
خانم منصوره #خاکپور
آقای ایرج #خوشبین
آقای عباس #دارابی
آقای داود #دشتی
آقای مجتبی #ذوالفقاری
آقای حسین #ذوالقدر
آقای رضا #رحمت
خانم #رسولی
آقای رضا #رئوفی
آقای غفور #رمضانی
آقای #مهدی_رفیعی
#خانم_رفیعی
خانم #فاطمه_رفیعی
آقای #مجید_رفیعی
آقای علیرضا #رجبی
آقای #مهدی_رجبی
آقای محمد #زارعین
آقای ایوب #زال
آقای حسین #سازور
آقای ناصر #سلطانیان
آقای رضا #سلطانی
آقای محسن #شیرازی
آقای #شکراللهی
آقای حسن #شمسیان
آقای محسن #صالحی
آقای جمال #صالحی
آقای داود #صبوری
آقای عبدالله #ضیغمی
آقای اکبر #طیبی
آقای حسین #طوسی
آقای مجتبی #عزتی
آقای موسی #علینژاد
آقای اسدالله #عسگرخانی
آقای مهدی #عطایی
آقای مهدی #علیشاهی
آقای محمد #عبادی_فر
آقای حسن #عبدی
آقای روح الله #غفاری
آقای قربان #غزالی
آقای حسن #فاطمی_نهاد
آقای #فیاض_مقدم
#خانم_قاصد
آقای #مهدی_قاصد
آقای سید محمد #مجتهدی
آقای علیرضا #مسلم_خانی
آقای حسین #مقدمی
آقای سیدحسن #میرباقری
آقای #سیدعلی_میرباقری
آقای بهرام #میهن_آبادی
آقای اکبر #میرزایی
آقای نادر #ملک_کندی
آقای رضا #معروفی
آقای علی #منتظر
خانم #نعمتی
آقای علی #نورافکن
❇️ محتواهای دیگر(اعم از نامه، فیلم و ...) از؛
آقای حسین #آقاجانی
آقای فرشید #انصاری
آقای اصغر #برزکار
آقای محسن #بنی_یعقوب
آقای محمدیوسف #جانمحمدی
آقای زکریا #حیات_الغیبی
آقای کشاورز #محمدیان
🍃🍃🍃🍃🍃
#فهرست_راویان
@shalamchekojaboodi