#معنای_لغوی_و_اصطلاحی_مباهله
مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.چگونگی مباهله به اینگونه بودهاست که افرادی که دربارهٔ مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا زاری کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
🌟
موقعیت جغرافیایی
بخش نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفتهاست. در آغاز پیدایش اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحینشین حجاز بود که مردم آن، از بتپرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
🌟 ماجرای مسیحی شدن مردم نجران
با توجه به اینکه نجران تنها منطقهٔ مسیحی نشین در حجاز بوده ابن هشام در سیره نبوی دلیل آن را دو داستان مشابه میداند.
روایت اول
عالمی به نام فیمیون بود که بسیار پارسا و با خدا بود. در شهرها و دههای مختلف میگشت و مخفیانه مریضها را با اذن خدا شفا میداد. در هیچ شهر و روستایی به مدت طولانی نمیماند و مانند مسیحیان روزهای یکشنبه به بیرون شهر میرفت و عبادت خدا را به جا آورد. یک روز مردی صالح نام او را تعقیب کرد و محل عبادت فیمیون را کشف کرد. وقتی ماری بزرگ هنگام عبادت به فیمیون حمله میکرد صالح فریاد برآورد و فیمیون را آگاه ساخت. اما فیمیون به عبادت ادامه داد و مار نزدیک سجادهٔ او شد و حلقه زد و جان داد. فیمیون که از نماز فارغ شد به صالح گفت ای مرد تو را چه افتاده که چنین آواز میدادی؟ صالح جریان را به او گفت. صالح که معجزات و اعمال نیک فیمیون را دیده بود با خواهش و اصرار خواست تا در کنار فیمیون باشد. فیمیون در پایان راضی شد و اورا به نزد خود گرفت. بزرگ آن شهر که پسری فلج و نا بینا داشت فیمیون را میخواست تا پسرش درمان کند اما میدانست اگر فیمیون در شهری شناخته شود از آنجا میرود. پس روزی به بهانهٔ کاری دیگر فیمیون را به خانه اش برد و پسر بینایی خود را بدست آورد و دیگر مفلوج نبود. فیمیون که دیگر فهمیده بود لو رفته از آن شهر همراه صالح خارج شد. در راه راهزنان او را دزدیدند و در نجران به بندگی فروختند. مردم آن زمان در نجران بیشتر بتپرست بودند و شرک میورزیدند؛ و نخلی بزرگ در شهر بود که آن را مقدس داشته و برای آن هدایا و جامهها میآوردند و ساعتها کنار آن عبادت میکردند. فیمیون روزها کار میکرد و شبها در اتاق کوچکش عبادت خدا را. صاحبش که اورا خریده بود شبی اورا دید که در اتاقش بی هیچ چراغی نور پیچیده و علت را از بنده اش جویا شد. فیمیون گفت این نور نور حق است و دین من دین عیسی است و جمله مردم شما در نجران دین گمراهی برگزیده اند. پس صاحبش گفت ثابت کن. روز بعد فیمیون نزد نخل رفت و دعا کرد تا از ریشه گنده شود، و شد. مردم نجران که این معجزه را دیدند جمله تابع او شدند و دین عیسی برگزیدند.
روایت دوم
نزدیکی نجران شهری بود و ساحری آنجا به مردم سحر میآموخت. فیمیون از غذا در نزدیکی آنجا چادر زده بود و خدای را عبادت میکرد. پسری عبدالله نام که از بقیه زرنگ تر بود قبل از درس سحر نزد چادر رفته و احوال فیمیون میدید؛ و دیر به نزد ساحر میرسید و هر بار عبدالله عذری میآورد. تا اینکه به اعمال فیمیون علاقهمند شده و نزد او رفته و آیین عیسی بیاموخت. فیمیون که بیماران را شفا میداد و کارهای عجیب میکرد رازش را به عبدالله گفت؛ و این راز نام بزرگ خدا بود. پس عبدالله گفت نام خدا را به من بگو. فیمیون نکرد و گفت اگر به تو بگویم خود و مردم را تباه کنی. اما به جای آن تمام نامهای خدا را به او آموخت. عبدالله جمله نامهای خدا را نوشته و به آتش انداخت همه بسوختند جز یکی و دریافت که آن نام اصلی خدا است. به گوشه و کنار شهر گذر میکرد و هر رنجور و بیمار را با نام خدا شفا میداد و در مقابل از آنها پیوستن به دین عیسی و ترک بتپرستی و شرک را خواستار میشد. پادشاه نجران دید مردم همه پیرو عبدالله بن ثامر و عیسی شده پس ترسید قدرت را از وی بگیرد اورا نزد خود خواند. از کوخ به زیر انداختندش، در آب انداختند. اما هرکار میکردند عبدالله با نام اصلی خدا زنده میماند. حاکم که اورا مرده میخواست به شدت خشمگین شده بود اما کاری از دستش برنمیآمد. خود عبدالله گفت تنها راه کشتن من این است که به عیسی و آیین او ایمان بیاوری، پس شاه چنین کرد و با عصایی او را کشت. بعد از مرگ عبدالله از آیین عیسی بازگشت اما مردم عبدالله را با احترام دفن کردند و اطاعت شاه نبردند و چنین شد که مردم نجران همگی به عیسی ایمان آوردند
📚ویکی پدیا #مباهله
#شرح_واقعه
واقعه مباهله با نامه پیامبر(ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقبنشستن نجرانیان و ایمانآوردن عدهای از آنان پایان یافت.
🔻 نامه پیامبر(ص) و دعوت به اسلام
پیامبر اسلام(ص) همزمان با مکاتبه با سران حکومتهای جهان و مراکز مذهبی، نامهای به اسقف نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان او را بررسی کنند.
هیأت نجران که شامل بیش از ده نفر از بزرگان آنان بود، به ریاست و سرپرستی سه نفر به نامهای عاقب، سید و ابوحارثه به مدینه آمدند. هیأت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم بر این شد که مسئله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند.
🔻 حاضرشدن افراد و گفتگوها
بامداد روز مباهله، حضرت رسول(ص) به خانه حضرت علی(ع) آمد. دست امام حسن(ع) را گرفته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که اینها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید:
آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوبترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.
پیامبر(ص) برای مباهله، به دو زانو نشست. سید و عاقب، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله مینشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا میروی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود با عزیزترین افرادش نمیآمد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود بركَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
🔻 عقبنشستن نجرانیان
سپس ابوحارثه نزد پیامبر آمد و گفت: ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم. پس، حضرت با ایشان مصالحه نمود که هر سال، دو هزار حلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد، و نیز اگر جنگی با یمن روی دهد، سی زره، سی نیزه و سی اسب را به مسلمانان، عاریه دهند، و پیامبر(ص) ضامن برگرداندن این ابزار خواهد بود. پس از نوشتهشدن صلحنامه آنان برگشتند.
پیامبر بعدها فرمود: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله میکردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ میشدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش میشد و میسوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را نابود میکرد و حتی پرنده بر سر درختان ایشان نمیماند و همه نصاری پیش از سال میمردند.[1]
پس از برگشتن نصارا به نجران طولی نکشید که سید و عاقب، با آوردن هدایایی، نزد پیامبر(ص) آمده، مسلمان شدند.[2]
📚
ویکی شیعه
1.قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱
2.طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵، ج۲، ص۳۱۰؛ همچنین نک: ابن سعد، الطبقات الكبری، خامسة۱، ص۳۹۲
#مباهله
#اعمال_روز_مباهله
در کتاب مفاتیح الجنان برای روز شریف مباهله(بیست و چهارم ذی الحجه) توصیه به اعمال زیر شده است: اوّل: غسل دوّم: روزه سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیّت و ثواب و آیة الکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است. چهارم: خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده است.
📚 پایگاه اطلاع رسانی حوزه
🌺🌺🍃🍃🌺🌺 #
اعوذُ باللهِ مِنَ الشیطانِ الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
#ذکر_روز_سه_شنبه
100 مرتبه یا ارحم الراحمین
ختم صلوات امروز هدیه می شود، به روح امام حسین(ع) اسراء و شهدای کربلا،ائمه بقیع(ع)، برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج)، شادی روح امام(ره)، امام شهدای مدافع حرم، شهدای گمنام، شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدا و اسرای کربلا، شهید سردار سلیمانی و همراهان،اموات، علماء، سلامتی کادر درمانی،شهدای فاجعه منا، شهید ابراهیم هادی، شهید تورجی زاده، شهد بیضائی، شهدای روز سیزده آبان و شهید فهمیده ، شفای بیماران، پیروزی اسلام، نابودی کفر ، حاجت روایی و عاقبت به خیری همگی، ختم به خیر شدن حوایج دنیوی و اخروی همگی.
https://eitaa.com/shamem_hoozoor
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام :
أسعَدُ النّاسِ مَن عَرَفَ فَضلَنا و تَقَرَّبَ إلَى اللّهِ بِنا و أخلَصَ حُبَّنا و عَمِلَ بِما إلَيهِ نَدَبنا وَ انتَهى عَمّا عَنهُ نَهَينا، فَذاكَ مِنّا و هُوَ في دارِ المُقامَةِ مَعَنا.
نيك بختترينِ مردم، كسى است كه فضل ما را شناخت و به وسيله ما به خدا تقرّب جست و محبّت ما را خالص گرداند و به چيزى كه ما به آن مىخوانيم، پرداخت و از آنچه ما باز مىداريم، دست شست. چنين كسى از ما و در فردوس برين با ماست.
📚 غرر الحكم : ح ۳۲۹۷
https://eitaa.com/shamem_hoozoor