eitaa logo
شمیم آشنا
14.9هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
6.7هزار ویدیو
303 فایل
🗂 بزرگترین مرجع کلیپ های کوتاه مهارت های زندگی مشترک و تربیت فرزند و محتوای سبک زندگی در کشور 👤 @AshenaOnline ادمین 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 https://rubika.ir/shamimeashenarubika روبیکا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷چند لحظه با نام و یاد و تصویر شهدا معطر شویم. ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷نامه‌ی جالب یه کوچولو به 🌷 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷در این روزهای پر آشوب و روزمرگی ها به یادتان هستیم و فراموشتان نکردیم در آن روز واپسین و شلوغی قیامت به یادمان باشید🌷 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷کمک به فقرا به سبک شهدا ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷کمک به فقرا به سبک شهدا ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
. 🌷روز عقد، زن‌های فامیل منتظر رؤيت روی ماهِ آقا دوماد بودن وقتی اومد گفتم: «بفرماييد، اینم شادوماد» داره میاد.. همه با تعجب نگاه می‌کردند مرتب بود و تر و تمیز.. اما به جای کت و شلوار با همون لباس سپاه اومده بود. فقط پوتینایش یه ذره خاکی بودن...🌷 ✍️همسر شهید مهدی ‌باکری ┈••✾•▪️🏴▪️•✾••┈ 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
☑️ 🕊شهید عبدالحسین برونسی تو سبزی فروشی 🌿 کار می کرد بعد از یه مدت کارشو رها کرد و گفت: دیگه نمیرم گفتم چرا؟ گفت به سبزیا آب میزنه و اونا سنگین میشن این پول و درآمد شبهه ناکه 😥 رفت تو مغازه لبنیاتی بازم کارشو رها کرد گفتم: چرا؟ گفت: داخل شیرها آب می ریزه درآمدش حرومه من باید نون حلال بیارم سر سفره ام نه اینجور نونای شبهه ناک رو و رفت کارگری و بنایی رو انتخاب کرد. 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
sargord: چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد: مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. دیروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.🌷 🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.🌷 🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
خدایا...! چمران‌ نیستم‌کــه‌ بـرایت‌ زیبـٰا بنویسم همت‌ نیستم‌ کـه‌ برایت‌ زیبـٰا شهیـد شوم آوینی‌ نیستم‌ کـه‌برایت‌ زیبـٰا تصویرگری‌کـنم متوسلیـٰان‌ نیستم‌کـه‌برایت‌ زیبـٰا جاوید‌شوم بابایی‌ نیستم‌ کـه‌ برایت‌ زیبا‌ پرواز کـنم... پرنده‌ پرشکـستـه‌ای‌ هستـم کـه‌ نیـٰازبـه‌ مرهـم‌ دارم پس‌ پروردگارا خودت‌ مرهم‌ زخم‌هــٰایم‌ باش 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. آمد و کنارم نشست و گفت: «می‌دونم ناراحتی. بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر این‌که با خانمم بد حرف زدم منو 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان،ج۸،ص۱۰۶ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷هر موقع‌ به‌ بهشت‌زهرا‌ می‌رفت؛ آبے برمی‌داشت‌ و قبور شهدارو می‌شست. می‌گفت:با قرار گذاشتم‌ که‌ من غبار رو از روی‌ قبرهای‌ آنها‌ بشورم‌ و‌ آنھـٰا هم‌ غبار گناه‌رو‌ از‌ روی‌ دلِ‌ مـن‌ بشورند... 🌷 شهید رسول خلیلی 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷برایش صبحانه آماده کردم برگشت رو به من گفت: «آخرین صبحانه را با من نمی‌خوری؟!» خیلی دلم گرفت. گفتم: «چرا این‌طور میگی، مگه اولین باره میری مأموریت؟!». موقع رفتن به من گفت: «فرزانه سوریه که میرم بهت زنگ بزنم بقیه هم هستن چطوری بگم دوستت دارم؟ بقیه که میشنون من از خجالت آب میشم بگم دوستت دارم.» به حمید گفتم :«پشت گوشی بگو یادت باشه من منظورت رو میفهمم» . قرار گذاشتیم به‌جای دوستت دارم پشت گوشی بگوید یادت باشه! خوشش آمده بود، پله‌ها را می‌رفت پایین بلند‌ بلند می‌گفت: «فرزانه! یادت باشه!» من هم لبخند می‌زدم میگفتم :«یادم هست!»🌷 📚 گزیده‌ای از کتاب «یادت باشد»، خاطرات همسر شهید حمید سیاهکالی مرادی 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷سر سفره عقد نشسته بودیم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند شد. حسین برخاست، وضو گرفت و به نماز ایستاد دوستم کنارم ایستاد و گفت: این مردبرای تو شوهر نمی‌شود! متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟ گفت: کسی که این‌قدر به نماز و مسائل عبادی‌اش مقید باشد، جایش توی این دنیا نیست!🌷 ✍️خاطره‌ای از شهید حسین دولتی 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🏴شده بود عصر عاشورا 🌷رهروان حسین(ع) در هشت سال دفاع مقدس حماسه‌های عاشورایی بسیاری آفریدند و...🌷 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شنیدین میگن اصفهانیا خسیسن... 🌷الهی شرمنده‌شون نشیم ۲۵ آبان ۱۳۶۱ 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
1402.08.29 - حاج آقابياري -سيره شهداء.mp3
9.96M
☝️در ایام شهادت سردار شهید مهدی زین‌الدین چند خاطره بسیار شنیدنی و درس‌آموز را از زندگی این شهید بشنوید 🌷بعد از شنیدن این فایل صوتی کوتاه با خود تفکر کنید که چرا برخی انسان‌ها این‌گونه اوج گرفتند و در یادها و خاطره‌ها ماندگار شدند. 🌷به نظر شما نقش پدر و مادر در به کمال رساندن فرزندان چقدر است؟ 🎙راوی: حجت‌الاسلام دکتر علی‌اکبر بیاری 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🕊 ....🌱 🌷 🌟یک طوری زندگی کن که خداعاشقت بشه تا خوب بخرد تورو. 🌷 🌟یاامام رضا: تو که آخر گره رو وامیکنی، پس چرا امروز و فردا می‌کنی؟! 🌷 🌟تا می‌توانیدبرای ظهور دعا کنیدکه بهترین دعاهاست. 🌷 🌟شیعه به دنیا آمدیم که موثر در تحقق ظهور باشیم. 🌷 🌟در اون دنیا جلوی بی‌حجاب‌ها و آنهایی که تبلیغ بی‌حجابی می‌کنند را می‌گیرم. 🌷 🌟آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س)را بگیرم. 🌷 🌟نمازهایتان را اول وقت بخوانید که بهترین عمل است. 🌷 🌟هر جوان پسر یا دختری که نمازش را اول وقت بخواند شفاعتش می‌کنم. 🌷 🌟از راه و اهداف انقلاب و سخنان امام خامنه‌ای دور نشوید. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🏴چند خاطره از عشق به همان‌ها که پشت لباس‌ها و کوله‌پشتی‌هایشان می‌نوشتند «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم» و بر پیشانی‌‌هایشان سربند می‌بستند. 🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌷چی بودیم و چی شدیم!؟ 🌷رفتار جالب شهید غلامعلی پیچک در کودکی 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...💔 🌷ندارم حاجتی از هیچ‌کس با یکی کار من افتاده‌ست و بس🌷 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena
🌹 سیره رفتاری مدافعان حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) 🔰 در عملیات آزادسازی بوکمال بر اثر موج انفجار شدید، علیرضا با شدت به دیوار خورد. در آن لحظه فقط یک جمله به یکی از دوستان گفت: مقداری طلا در جیبم است که مربوط به مردم است. این را گفت و شهید شد. این طلاها را بچه‌ها پیدا کرده بودند و به علیرضا داده بودند تا به مسئولان تحویل بدهد. 🌹 شهید علیرضا جیلان 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌹 خیرین بی‌نشان 🔰 من جرئت نمی‌کردم از برخی مشکلات جلوی محمد صحبت کنم، چون منقلب می‌شد و تمام پولش را برای رفع آن مشکل می‌داد. 🌹 شهید محمد سخندان 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃