eitaa logo
موسسه شمیم عفاف کریمه سلام الله علیها
451 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
10.8هزار ویدیو
425 فایل
ارتباط با ادمین @vesalll
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
201K
🔹👌 سؤال سلام وقت بخیر. بنده دو فرزند دارم فرزند بزرگ دختره که امسال میره کلاس سوم و پسر میره پیش دبستانی.سؤالم اینه که برای نماز خوندن باید به دختر تذکر داد بعضی وقتا میخونه و بعضی وقتا نه باید چه کار کنیم؟سوال دوم دخترم خیلی حرف های بی ادبی میزنه که فرزند دومم هم اون حرفا رو تکرار میکنه لطفا راهنمایی فرمائید چه کار کنم. ضمنا هر دو فرزند زمانی که چبزی بهشون گفته میشه یا درخواست شان برآورده نمیشه وسایل منزل رو خراب ميکنن! http://Eitaa.com/shamimeefaf
مواجهه منطقی با : كودكان از 7 سالگي به بعد نسبت به دروغ گفتن حس بدي دارند و حتي مي‌دانند كه توسط والدين مجازات مي شوند. آنها از 11 - 12 سالگي به واقعيت‌ها پی مي برند و مي‌دانند جامعه بر مبناي اعتماد است و اگر نتوانند اعتماد كسي را جلب كنند به دردسر مي‌افتند. ❓چه کنیم فرزاندان مان همواره اصل صداقت را در کلیه امور مربوط به زندگی به کار بسته و از بپرهیزند؟ ‼️1- هیچ گاه ازفرزندتان سوالی نکنید که او را به دروغ گفتن وادار کنید: 👌" وقتی می بینید بسته شکلات در قفسه نیست و صورت کودک شما شکلاتی است ‼️از او نپرسید " تو بسته شکلات را برداشتی؟ " 👈در این شرایط واقعیت رابگویید 🔻 " ناراحت شدم بی اجازه شکلات برداشتی. 👈 این شکلات عصرانه ات بود. " @kodaknojavan 🌿🌷 http://Eitaa.com/shamimeefaf
❓آیا می دانستید با آموزش و یادگیری کودک سریع تر و آسان تر خواهد بود! 👈اگر هنگام یاد دادن مهارت ها به فرزندانتان آن ها را بخندانید سرعت یادگیری شان را بیشتر می کنید. بررسی ها نشان می دهند، 👈کودکان ۱۸ ماهه ای که والدین شان هنگام سرگرم کردن و آموزش دادن آن ها از شوخی کمک می گیرند و آن ها را می خندانند بهتر و سریع تر توانایی های مورد نظر را کسب می کنند. 👈کودکانی که والدین آن ها افرادی شاد هستند و وقت زیادی را به آموزش دادن مهارت ها به کودکان خود صرف می کنند ✅ در آینده فرزندانشان ضریب هوشی بالاتری خواهند داشت http://Eitaa.com/shamimeefaf
👌اگر کودکی ؛ ▫️با تشویق بزرگ شود، 👈اعتماد به نفس می آموزد. ‼️با استهزاء بزرگ شود 👈کم رویی می آموزد. ⏪با تحسین بزرگ شود 👈قدرشناسی را می آموزد. http://Eitaa.com/shamimeefaf
شیرین: ❌ خاطره‌ای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله ! 👇👇 🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچه‌ها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچه‌ها برای دوشنبه‌ي هفته‌ي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.» 🍃 من همان جا غصه‌دار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نمي‌شد و خبري از نماز نبود. 🍃 روزهای بعد، بچه‌ها یکی‌یکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه مي‌آوردند. مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریه‌کنان از دفتر بیرون آمدم. 🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.» ولی من می‌دانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست. 🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوش‌کلامی برای ما سخنرانی ‌کرد و گفت: «بچه‌ها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما می‌دهد. آن روز خیلی به ما خوش گذشت. 🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجاده‌ام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد. 🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اين‌گونه نشد. اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشه‌ای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟! 🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد. 🍃 اذان صبح از حسینیه‌ای که نزدیک خانه ما بود به گوش می‌رسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریه‌ام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد. 🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا می‌کردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کرده‌اند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يك‌دفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیده‌ایم.! 🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم می‌برند، می‌گفتند شما در دنیا نماز نخوانده‌اید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال مي‌كردند و ما هم گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم و هر چه تلاش می‌کردیم فایده‌ای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم. 🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانه‌ی این‌ها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.» 🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزه‌های خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آن‌ها را مورد عنايت قرار داد. این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند. 🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را می‌گذراند. 🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچه‌ای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفته‌اند. 🍃 یک هفته‌ای می‌شد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد. 🍃 حال من مانده‌ام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي مي‌دارم و هر سال که می‌گذرد برکت را به واسطه‌ی نماز اول وقت در زندگی خود احساس می‌کنم. خواهر کوچک شما ـ التماس دعا 📚 کتاب پر پرواز ص 122 http://Eitaa.com/shamimeefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 در محضر آیت الله 💫 ⚠️ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ، ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﻋﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﮔﺮﻣﺎ🌞 ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ 🌹 🌹 ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ، ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ☀️ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯿﺪ. 👈 ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﻻ‌ﻋﻤﺎﻝ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ : ﻋﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ 3⃣ ﺟﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻮﺭ🌟 ﻣﯽ ﺷﻮﺩ: 💫 ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﺒﺮ 💫 ﺩﺭ ﺑﺮﺯﺥ 💫 ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ 👈 ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻ‌ﻥ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﯼ ﺳﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ📛 ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﺗﺶ🔥 ﺍﺳﺖ. ❌ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ🔥 ﺁﺗﺶ🔥 ﻫﺴﺘﻨﺪ. 🌹 🧕🏻  💞 @ezdevaj_asemani 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز چهارشنبه 100مرتيه يا حيّ و يا قيّوم