مشخصات منجی ادیان در خطبه غدیر یه پیامبر(ص) /تجلی آیات غدیر در عصر ظهور
حاضرین به غائبین و پدران به فرزندان بسپارند
اکنون، وظیفه چیست؟ آیا اين فرمايشات و فرامين پیامبر اسلام، فقط براي مخاطبان آن روز بود؟ فقط تكليف آنان را معين ميكرد كه بدانند بعد از رسول گرامياسلام به چه كسي مراجعه كنند؟ خیر؛ بلكه براي هر جوياي حق، براي هر مدعي پيروي از پيامبر، پيام داشت و تعيين كننده بود. بنابراین، در چنين فضايي بايد اين پيام ماندگار بماند. بايد به گوش همگان برسد. فرداي قيامت كسي نگويد نبوديم و به گوشمان هم نرسيد. بايد راه حق نمايانده شود تا آدمي بتواند آن را انتخاب كند. از همين جهت، همانطور كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم در روز غدير بسيار دقت داشتند تا پيام و كلامشان به گوش همه حضار برسد ـ و لذا تمام جزئيات برگزاري آن مراسم با شكوه را در آن منطقه، در آن روز و ساعت و با آن شرائط خاص، قدم به قدم و به بهترين شكل تنظيم نمودند ـ و نيز همانگونه كه در لابلاي خطبه و فرمايشاتشان، جملاتي هست كه نشان ميدهد حضرت ميخواستهاند صدا به همه برسد و توجه داشتهاند كه مبادا كلامشان براي كسي يا بخشي از جمعيت، مبهم و غير واضح باشد، به خوبي به اين نكته هم دقت داشتهاند كه ديگراني كه در آن زمان و در آن جمعيت با شكوه شركت نداشتهاند هم مخاطب اين كلام هستند. حتي ديگراني كه هنوز مسلمان نيستند و يا اصلاً متولد نشدهاند. چرا كه هر كس در هر زماني كه زندگي ميكند هم بايد حجت و وليّ زمان خود را بشناسد و هم به ولايت اولياي قبل اعتقاد و التزام داشته باشد.
حضرت راهكاري را تعيين فرموده و به اين ترتيب كلامشان را تا ابد به همه مخاطبانشان رساندهاند والبته اين راه كار را هم تكليف كردهاند: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ اي مردم! همانا من، امامت و وراثت را تا روز قيامت در فرزندانم به جا گذاشتم و قطعاً آن چيزي را كه مأمور به ابلاغش بودم، رساندم تا حجت و سندي باشد بر هر حاضر و غائبي و بر هر كسي كه شاهد است يا نيست، متولد شده است يا نه؛ پس حاضران به غائبان برسانند و پدران به فرزندان تا روز قيامت».
غدير، سند حقانيت عقيده شيعه و مدال افتخار او براي عمل به سفارش نبي گرامي اسلام در پذيرش ولايت همه ائمه معصومين عليهم السلام است. بماند كه عدهاي حتي ولايت مصداق بارز اين گروه، يعني حضرت علي عليه السلام ـ كه در آن روز رسماً معرفي شدند و با دست نشان داده شدند ـ را هم نپذيرفتند تا چه رسد به ائمه بعدي عليهم السلام! پس من و شما كه به تشيع مفتخريم بايد بدانيم كه يكي از وظائف مان، رساندن پيام غدير به ديگران و نسلهاي بعد است. منتظر امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف حقانيت مولاي غريبش را از غدير تا به امروز فرياد ميكشد و سينه به سينه، نسل به نسل ميگويد و مينويسد و ميسرايد و ميخواند. به فرزندانش ميگويد كه داستان غدير چه بود و در آن، چه مطالبي گذشت. هم وصايت اميرالمؤمنين عليه السلام را ميگويد و هم ولايت ديگر ائمه عليهم السلام را در زمانهاي بعد. به فرزندانش سفارش ميكند كه: عزيز جانم! تو هم به فرزندانت بگو و سفارش كن كه آنها هم بگويند. منتظر، خود را در امروز مخاطب آن روز رسول گرامي ميبيند و امام زمانش و پدران بزرگوارشان عليهم السلام را از همان روز ميشناسد و ميشناساند. من و شما صداي رسول را شنيديم و ميدانيم كه دين ايشان، خاتم اديان بود و دامنه ولايتشان تا قيامت. ميدانيم كه همه انسانهاي معاصر ما در دوره رسالت ايشان هستند و ميدانيم كه حضرت فرمودند: به گوش ديگران هم برسانيد كه اوصياي من چه كساني هستند. چه مسئوليت بزرگي و البته چه افتخاري بالاتر از اين كه در اين امر خطير، پيام رسان نداي حق ايشان براي ديگران باشيم!
مخاطب پیامبر اکرم فقط حاضران نبودند و فقط نسل موجود نبود، بلکه این اطلاع رسانی تا روز قیامت و به طور طبیعی تا عصر ظهور ادامه دارد. افراد ناآگاه خیال می کنند مسئله امامت یک موضوع تاریخی است و در زمان ما نیازی به بازگو کردن ندارد، در حالی که رسول عالمیان به همه جهانیان امر فرموده که هر نسلی آن را به نسل بعدی ابلاغ نماید. رسول اکرم در مورد لزوم تبلیغ خطبه غدیر، خطاب به حاضران فرمود:
فَلیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِبَ وَ الوالِدُ الوَلَدَ اِلی یَومِ القِیامَهِ.
حاضران به غایبان خبر دهند و هر پدری تا روز قیامت به فرزند خود تبلیغ نماید.
#خطبه-غدیر
واقعه غدیر
نوشتار اصلی: واقعه غدیر
در سال دهم قمری، پیامبر(ص) عازم حج شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها حجة الوداع نام گرفت.[۱] به مسلمانان اطلاع دادند پیامبر(ص) چنین تصمیمی دارد[۲] تا برای حج آن سال آماده شوند.[۳]مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر(ص)، در مدینهجمع شدند.[۴] ایشان در ۲۵ ذیالقعده از مدینه خارج و راهی مکه شد.[۵] امام علی (ع) نیز که از رمضان همان سال به جنگ با کفار منطقه مذحج در یمن رهسپار شده بود،[۶] پس از پیروزی و گردآوری غنائم، به دستور پیامبر(ص) برای انجام اعمال حج به مکه آمد.[۷]
پس از اتمام حج، مسلمانان از مکه خارج شدند و در ۱۸ ذیالحجه به منطقه خمّ رسیدند.[۸] غدیر خم مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) جُحفهبود و راههایی از آن جدا میشد.[۹] زمانی که کاروان حج پیامبر(ص) به این منطقه رسید، جبرئیل فرشته وحی،آیه ۶۷ سوره مائده:[یادداشت ۱] و آیۀ ۳۳ همین سوره:[یادداشت ۲] را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ ولایت علی بن ابی طالب(ع) کرد.[۱۰] کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از نماز ظهر، منبری آماده کردند و حضرتخطبهای خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت. ایشان همچنین درباره دو چیز گرانبهایی که در میان آنان به امانت نهاده است (ثقلین) و نیز درباره ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت.[۱۱] آنگاه دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی (ع) مولای (سرپرست) اوست»..[۱۲] سپس در حق دوستان علی(ع)دعا و در حق دشمنانش نفرین کرد.[۱۳] در این هنگام،حسان بن ثابت از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود[۱۴] و بعد از آن خلیفه دوم این مسئله را به امام علی(ع) تبریک گفت.[۱۵]
ادامه دارد . . .
انگشت های ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ
یکی ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ!
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ،
ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ...
1_92662529.mp3
1.99M
.:
کوری چَشمِ دُشمَنِ
مــولایِ آفـتــاب
ما را غُلامِ حضرت
هادی صِدا کُنید
میلاد با سعادت #امام_هادی
علیـه السـلام را خـدمـت همه
تبریــ♡ــک عــرض مینماییم
🌟 #ولادت_امام_هادی
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#حکایت
🌺 با خدا باش
🍃 ذوالقرنين با لشگر فراوانى از بيابان عبور مى كرد مردى را ديد مشغول نماز است و به عظمت ذوالقرنين توجهى نكرد. ذوالقرنين از بزرگى روح او تعجب كرد.
🍃 پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با ديدن بزرگى دستگاه من نترسيدى و به حال تو تغيير پيدا نشد.
🍃 عرضه داشت: با كسى مشغول مناجات بودم كه قدرت و لشگرش بينهايت استT ترسيدم از او منصرف شوم و به تو متوجه گردم از عنايتش محروم گردم و ديگر دعايم را اجابت ننمايد.
🍃 ذوالقرنين فرمود: اگر همراه من بيايى تمام خواسته هايت را اجابت مى كنم پير مرد گفت: من حاضرم همه جا با تو باشم به شرط آن كه چهار چيز براى من ضمانت كنى:
🍃 اول: سلامتى كه دارم هيچ وقت مريض نشوم.
دوم: نعمتى كه دارم هميشه باشد زوال نداشته باشد.
سوم: قدرتى كه دارم پيرى در او ديده نشود.
چهارم: حياتى كه دارم مرگ نداشته باشد.
🍃 ذوالقرنين گفت: كدام مخلوق بر اينها توانا است؟
🍃 مرد گفت: پس من از كسى كه تمام امور در تحت قدرت او است دست بر نمى دارم تا به شخصی که مثل خودم عاجز و محتاج است تكيه نمايم.
من همراه آنم كه توانا است يعنى پيروى خدا مى روم.
📚 آمالى شيخ صدوق ص ۱۷۰