eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.9هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.3هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 *«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»*🌹 📖 ─ঊঈ*موضوع*ঊঈ─ ✍🏻 *معبودهای ناتوان*📋 *«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ* *أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ* ┄┉┉❈۩( *الأعراف*/ *١٩۵*)۩❈┉┉┄ ﺁﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﻫﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﻭﻧﺪ، ﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ، ﻳﺎ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ، ﻳﺎ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ ؟ ! ﺑﮕﻮ : ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﺧﻮﻳﺶ ] ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ، ﺳﭙﺲ [ ﺑﺮ ﺿﺪِّ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻭ ] ﻧﻴﺮﻧﮕﻲ [ ﺩﺍﺭﻳﺪ ] ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﮔﻴﺮﻳﺪ ﻭ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ ﻣﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻱ ﻣﺮﺍ [ ﻣﻬﻠﺖ ﻧﺪﻫﻴﺪ ] ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ ] ┄┅••❀℘۪۪۪۪۪ٕ۪ۡ۟͝❀۪۪۪ٞٞٞ͜͡ *تفسیرمہر* ۪۪۪۪۪ٕ۪۪ٜ۪ٜۡ۟͜͝❀ـ۪۪ٞٞٞ͜͡℘❀••┅┄ 🌹ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﻫﺎﻱ ﺳﺎﺧﺘﮕﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺗﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻱ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ ﻭ ﮔﻮﺵ ﻭﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﺮﻳﻚ ﺧﺪﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪ؟! 🌹ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﺮ ﺑﻄﻠﺎﻥ ﺷﺮﻙ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﮔﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻮ ﻭ ﻣﻌﺒﻮﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻖ ﻣﻲ ﭘﻨﺪﺍﺭﻳﺪ، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﻤﻲ ﺯﻧﻨﺪ؟ ﭘﺲ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺗﻲ ﻏﻴﺮﻣﺆﺛﺮ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﻴﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ. 💠ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎ ﻭ ﭘﻴﺎم ﻫﺎ👇🏻 🌹ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﻫﺎﻱ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺗﻲ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. 🌹ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﺳﻠﺎم ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻧﻴّﺖ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ. 🌹ﺑﺎ ﺷﺮﻙ، ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻱ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺑﻄﻠﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﺳﺎﺯﻳﺪ ✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 ✋🏻هرروزبه رسم ادب🏻 *اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ* 🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒 🗓امروز:چهارشنبہ 🗓٠٧/فروردین ماه/١٣٩٨/٠١ 🗓٢٠/رجب/١٤٤٠/٠٧ 2019/03/Mar/27🗓 🌹👈 *یاحَیُّ یاقَیّوم*«💯مرتبه» ای زنده،ای پاینده 🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺 ┄┅••❀℘۪۪۪۪۪ٕ۪ۡ۟͝❀۪۪۪ٞٞٞ͜͡ـ *حدیث روز۪۪۪۪۪ٕ۪۪ٜ۪ٜۡ۟͜͝* ❀ـ۪۪ٞٞٞ͜͡℘❀••┅┄ 💠 *رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله*  الإسلامُ أن تُسلِمَ وَجهَكَ للّه ِِ عَزَّ و جلَّ ، و أن تَشهَدَ أن لا إلَهَ إلاّ اللّه ُ .; 🍃🌹🍃  اسلام آن است كه چهره (جانت) را تسليم خداوند عزّ و جلّ كنى و شهادت دهى كه معبودى جز اللّه نيست 📚✍🏻كنز العمّال : 39 *اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ* 💫🌺💫🌺💫🌺💫🌺 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
🍏🍎 ✍با روش زیر نفخ معده را از بین ببریم ⚡️۱تکه زنجبیل ⚡️کمی تخم شربتی ⚡️مقداری آب لیموترش ✍️مواد بالا را با هم تركيب كنيد وبعد از هر وعده غذایی حدود ۱تا۲ قاشق غذاخورى ميل كنيد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز ازخدا میخوام بـرکت بیشترینش محبت گرمترینش مهربانی شیرین ترینش شادی بی دلیلش معجزه خدا جاری ترینش نصیبتون بشہ اولین چهارشنبہ بهاری تون بخیر و خوشی در کنار دوستان و عزیزانتون ♥️ ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨🌷﷽🌷✨ ✨♻✨یکی از آثار مهم خواندن سوره توحید ( سوره قل هوالله احد) بر طرف شدن حوادث و نجات از گرفتاری ها است. 🔺برای رهایی تمام هموطنان از سیل و گرفتاریها و سلامتی همه هموطنان ♻لطفا ۳ مرتبه سوره توحید را بخوانید وهدیه کنید به امام زمان علیه السلام 🕊 ☘اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘🕊 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⭕️ استغفار امان الهی در بین مردم : پس بسیار بگو «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلَهُ التَّوبَه» 🌹آیت الله بهجت : خداوند ،نوازل و بلاها را بدون حکمت و بدون ملاک و مصلحت نمی فرستد ،بلکه برای دعا و تضرع ما می فرستد.بنابراین ،برای رفع آنها دعا لازم و تضرع به درگاهش مطلوب است. "فلو لا اذ جاء هم باسنا تضرعوا" پس ای کاش که وقتی بلا و سختی ما به آنان می آمد، تضرع میکردند. 📚منبع: در محضر آیت الله بهجت، ص 379 ♡••࿐ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ ‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣9⃣ دلهره ای افتاده بود به جانم که آن سرش ناپیدا. توی فکرهای پریشان و ناجور خودم بودم که دوباره در زدند. به هول دویدم جلوی در. همین که در را باز کردم، دیدم یک مینی بوس جلوی در خانه پارک کرده و فامیل و حاج آقایم و شیرین جان و برادرشوهر و اهل فامیل دارند از ماشین پیاده می شوند. همان جلوی در وا رفتم. دیگر مطمئن شدم اتفاقی افتاده. هر چه قسمشان دادم و اصرار کردم بگویند چه اتفاقی افتاده، کسی جواب درست و حسابی نداد. همه یک کلام شده بودند: «صمد پیغام فرستاده، بیاییم سری به شما بزنیم.» باید باور می کردم؛ اما باور نکردم. می دانستم دارند دروغ می گویند. اگر راست می گفتند، پس چرا صمد تا این وقت شب نیامده بود. تیمور با برادرش کجا رفته؟! چرا هنوز برنگشتند. این همه مهمان چطور یک دفعه هوای ما را کردند. مجبور بودم برای مهمان هایم شام بپزم. رفتم توی آشپزخانه. غذا می پختم و اشک می ریختم. بالاخره شام آماده شد. اما خبری از صمد و برادرهایش نشد. به ناچار شام را آوردم. بعد از شام هم با همان دو سه دست لحاف و تشکی که داشتیم، جای مهمان ها را انداختم. کمی بعد، همه خوابیدند. اما مگر من خوابم می برد! منتظر صمد بودم. از دل آشوبه و نگرانی خوابم نمی برد. تا صدای تقّه ای می آمد، از جا می پریدم و چشم می دوختم به تاریکیِ توی حیاط؛ اما نه خبری از صمد بود، نه تیمور و ستار. ادامه دارد...✒️ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣9⃣ نمی دانم چطور خوابم برد؛ اما یادم هست تا صبح خواب های آشفته و ناجور می دیدم. صبح زود، بعد از نماز، صبحانه نخورده پدرشوهرم آماده رفتن شد. مادرشوهرم هم چادرش را برداشت و دنبالش دوید. دیگر نمی توانستم تاب بیاورم. چادرم را سرکردم و گفتم: «من هم می آیم.» پدرشوهرم با عصبانیت گفت: «نه نمی شود. تو کجا می خواهی بیایی؟! ما کار داریم. تو بمان خانه پیش بچه هایت.» گریه ام گرفت. می نالیدم و می گفتم: «تو را به خدا راستش را بگویید. چه بلایی سر صمد آمده؟! من که می دانم صمد طوری شده. راستش را بگویید.» پدرشوهرم دوباره گفت: «تو برو به مهمان هایت برس. الان از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خواهند.» زارزار گریه می کردم و به پهنای صورتم اشک می ریختم، گفتم: «شیرین جان هست. اگر مرا نبرید، خودم همین الان می روم دادگاه انقلاب.» این را که گفتم، پدرشوهرم کوتاه آمد. مادرشوهرم هم دلش برایم سوخت و گفت: «ما هم درست و حسابی خبر نداریم. می گویند صمد زخمی شده و الان بیمارستان است.» این را که شنیدم، پاهایم سست شد. ادامه دارد...✒️ @tafakornab @shamimrezvan
👆 🌹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند متعال دوست دارد وقتى بنده اش نزد برادران خود مى رود با هيئتى آماده و آراسته برود ميزان الحكمه جلد2 صفحه 248 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍌🍏 👆 ❓ آیا ریختن پوست میوه وزباله های تجزیه شدنی در کوه ودشت وطبیعت اشکال شرعی دارد؟ ✅ پاسخ: اگر موجب اذیت مردم شود ویا خلاف قانون باشد، جایز نیست. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾ ✨ پس بدان كه با دشوارى 🌺 آسانى است (۵) 📚 سوره مبارکه الشرح ✍آیه ۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔴 💠 بعد از گله‌گزاری به هر شكل كه می‌توانید رفع دلخوری را بگیرید؛ با دادن یك شاخه گل یا دعوت به عصرانه یا شام بیرون از منزل یا پختن كیك یا و... به این ترتیب به نسبتا طولانی می‌رسید. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
👆 👨‍👩‍👧‍👦 ✨بازیگوشے کودک در خردسالے اش ، مایه فزونے عقل در بزرگسالے اوست ✨ 📝 پیامبراکرم (ص) @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
🌸🍃🌸🍃 ننه كلاغه صاحب یك جوجه شده بود . روزها گذشت و جوجه كلاغ كمی بزرگتر شد . یك روز كه ننه كلاغه برای آوردن غذا بیرون میرفت به جوجه اش گفت : عزیزم تو هنوز پرواز كردن بلد نیستی نكنه وقتی من خونه نیستم از لانه بیرون بپری . و ننه كلاغه پرواز كرد و رفت .هنوز مدتی از رفتن ننه كلاغه نگذشته بود كه جوجه كلاغ بازیگوش با خودش فكر كرد كه می تواند پرواز كند و سعی كرد كه بپرد ولی نتوانست خوب بال وپر بزند و روی بوته های پایین درخت افتاد .همان موقع یك كلاغ از اونجا رد میشد ،چشمش به بچه كلاغه افتاد و متوجه شد كه بچه كلاغ نیاز به كمك دارد . او رفت كه بقیه را خبر كند و ازشان كمك بخواهد پنج كلاغ را دید كه روی شاخه ای نشسته اند گفت :” چرا نشسته اید كه جوجه كلاغه از بالای درخت افتاده.“ كلاغ ها هم پرواز كردند تا بقیه را خبر كنند …. تا اینكه كلاغ دهمی گفت : ” جوجه كلاغه از درخت افتاده و فكر كنم نوكش شكسته . “ و همینطور كلاغ ها رفتند تا به بقیه خبر بدهند …. كلاغ بیستمی گفت :” كمك كنید چون جوجه كلاغه از درخت افتاده و نوك و بالش شكسته .“همینطور كلاغ ها به هم خبر دادند تا به كلاغ چهلمی رسید و گفت :” ای داد وبیداد جوجه كلاغه از درخت افتاده و فكر كنم كه مرده .“همه با آه و زاری رفتند كه خانم كلاغه را دلداری بدهند . وقتی اونجا رسیدند ، دیدند ، ننه كلاغه تلاش میكند تا جوجه را از توی بوته ها بیرون آورد .كلاغ ها فهمیدند كه اشتباه كردند و قول دادند تا از این به بعد چیزی را كه ندیده اند باور نكنند .از اون به بعد این یك ضرب المثل شده و هرگاه یك خبر از افراد زیادی نقل شود بطوریكه به صورت نادرست در آید ، می گویند خبر كه یك كلاغ، چهل كلاغ شده است پس نباید به سخنی كه توسط افراد زیادی دهن به دهن گشته، اطمینان كرد زیرا ممكن است بعضی از حقایق از بین رفته باشد و چیزهای اشتباهی به آن اضافه شده باشد... @tafakornab @shamimrezvan