#ذکرروز👆
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نمازرابخواندخدااورا
دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد
[۴رڪعت ودرهررڪعت
حمد،توحید،آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
#رمضان
#جالبه_بدونید
خوردن موز 🍌و پرتقال🍊
در سَحَری هم چربی را می سوزاند
و هم افسردگی 😔 را برطرف می کند.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 🌸به دوشنبه🌸
🌱۱۲رمضان خوش آمدی
🌸خوشبختی یک سفراست
🌱نه یک مقصد
🌸زیبازندگی کنیدو
🌱ازحال لذت ببرید
🌸لحظه هاتون سرشار از
🌱خوشی وشادمانی
🌸شروع هفته تون پُر از بهترینها
🌱الهی
🌸یه روزخوب
🌱یه روزعالی
🌸یه روزموفق
🌱یه روز پربرکت
🌸یه روز شاد داشته باشین
🌱وخداوندخوشبختی و ثروت
🌸 فراوان راسرراه تون قرار
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#ذکر_درمانی
#در_باب_حاجات_و_مهمات
🌹ختم هفته ازامام حسین(ع)🌹
🌸🍃گویندازامام حسین(ع)
روایت شده است که فرمودند
رسول خدا(ص)فرمودند👇
🌸🍃جهت قضای حوائج(هفت
روز)وهر روزی هر،یک از این
اذکار را(هزارمرتبه)به این ترتیب
بخواندحاجت او روا شود و الا
فردای قیامت دامن گیر من
باشد👇
✨روزشنبه⇦یَا حَیُ يَاقَيُّومُ
✨روزیکشنبه⇦إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
✨روزدوشنبه⇦سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ
✨روزسه شنبه⇦يااللَّهُ يارَحْمنُ
✨روزچهارشنبه⇦حسبي اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ
✨روزپنج شنبه⇦يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ
✨روزجمعه⇦یَا ذَاالْجَلالِ وَالْاكْرامِ
📗گوهرشب چراغ ج۲ص64
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
💜✨💜✨💜✨💜✨💜✨💜
#اذکارمعجزه_آسای_طلایی
🔺🔻 #گشایش
#ثروت
🔰✨هرکس روز شنبه در ساعت
اولیه روز ۱۰۶۰ مرتبه《 #یاغنی》گوید
ثروتمند شود وشکی درآن
نیست ان شا الله.
📚گل های ارغوان ج1ص195
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «همدان.»
کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند.
گفتم: «وسایلمان! کمی صبر کن بروم لباس بچه ها را بیاورم.»
نشست پشت فرمان و گفت: «اصلاً وقت نداریم. اوضاع اضطراریه. زود باش. باید شما را برسانم و زود برگردم.»
همان طور که سوار ماشین می شدم، گفتم: «اقلاً بگذار لباس های سمیه را بیاورم. چادرم...»
معلوم بود کلافه و عصبانی است گفت: «سوار شو. گفتم اوضاع خطرناک است. شاید دوباره پادگان بمباران شود.»
در ماشین را بستم و پرسیدم: «چرا نیامدید سراغمان. از صبح تا به حال کجا بودید؟!»
همان طور که تندتند دنده ها را عوض می کرد، گاز داد و جلو رفت. گفت: «اگر بدانی چه وضعیتی داشتیم. تقریباً با دومین بمباران فهمیدم عراقی ها قصد دارند پادگان را زیرورو کنند، به همین خاطر تصمیم گرفتم گردانم را از پادگان خارج کنم. یکی یکی بچه ها را از زیر سیم خاردارها عبور دادم و فرستادمشان توی یکی از دره های اطراف. خدا را شکر یک مو از سر هیچ کدامشان کم نشد. هر سیصد نفرشان سالم اند؛ اما گردان های دیگر شهید و زخمی دادند. کاش می توانستم گردان های دیگر را هم نجات بدهم.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
شب شده بود و ما توی جاده ای خلوت و تاریک جلو می رفتیم. یک دفعه یاد آن پسر نوجوان افتادم که آن شب توی خط دیده بودم. دلم گرفت و پرسیدم: «صمد الان بچه هایت کجا هستند؟ چیزی دارند بخورند. شب کجا می خوابند؟»
او داشت به روبه رو، به جاده تاریک نگاه می کرد. سرش را تکان داد و گفت: «توی همان دره هستند. جایشان که امن است، اما خورد و خوراک ندارند. باید تا صبح تحمل کنند.»
دلم برایشان سوخت، گفتم: «کاش تو بمانی.»
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «پس شما را کی ببرد؟!»
گفتم: «کسی از همکارهایت نیست؟! می شود با خانواده های دیگر برویم؟»
توی تاریکی چشم هایش را می دیدم که آب انداخته بود، گفت: «نمی شود، نه. ماشین ها کوچک اند. جا ندارند. همه تا آنجا که می توانستند خانواده های دیگر را هم با خودشان بردند؛ وگرنه من که از خدایم است بمانم. چاره ای نیست، باید خودم ببرمتان.»
بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مجروح ها و شهدا چی؟!»
جوابی نداد.
گفتم: «کاش رانندگی بلد بودم.»
دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: «به امید خدا می رویم. ان شاءالله فردا صبح برمی گردم.»
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :1⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «همدان.»
کمک کرد بچه ها سوار ماشین شدند.
گفتم: «وسایلمان! کمی صبر کن بروم لباس بچه ها را بیاورم.»
نشست پشت فرمان و گفت: «اصلاً وقت نداریم. اوضاع اضطراریه. زود باش. باید شما را برسانم و زود برگردم.»
همان طور که سوار ماشین می شدم، گفتم: «اقلاً بگذار لباس های سمیه را بیاورم. چادرم...»
معلوم بود کلافه و عصبانی است گفت: «سوار شو. گفتم اوضاع خطرناک است. شاید دوباره پادگان بمباران شود.»
در ماشین را بستم و پرسیدم: «چرا نیامدید سراغمان. از صبح تا به حال کجا بودید؟!»
همان طور که تندتند دنده ها را عوض می کرد، گاز داد و جلو رفت. گفت: «اگر بدانی چه وضعیتی داشتیم. تقریباً با دومین بمباران فهمیدم عراقی ها قصد دارند پادگان را زیرورو کنند، به همین خاطر تصمیم گرفتم گردانم را از پادگان خارج کنم. یکی یکی بچه ها را از زیر سیم خاردارها عبور دادم و فرستادمشان توی یکی از دره های اطراف. خدا را شکر یک مو از سر هیچ کدامشان کم نشد. هر سیصد نفرشان سالم اند؛ اما گردان های دیگر شهید و زخمی دادند. کاش می توانستم گردان های دیگر را هم نجات بدهم.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣0⃣2⃣
#فصل_شانزدهم
شب شده بود و ما توی جاده ای خلوت و تاریک جلو می رفتیم. یک دفعه یاد آن پسر نوجوان افتادم که آن شب توی خط دیده بودم. دلم گرفت و پرسیدم: «صمد الان بچه هایت کجا هستند؟ چیزی دارند بخورند. شب کجا می خوابند؟»
او داشت به روبه رو، به جاده تاریک نگاه می کرد. سرش را تکان داد و گفت: «توی همان دره هستند. جایشان که امن است، اما خورد و خوراک ندارند. باید تا صبح تحمل کنند.»
دلم برایشان سوخت، گفتم: «کاش تو بمانی.»
برگشت و با تعجب نگاهم کرد و گفت: «پس شما را کی ببرد؟!»
گفتم: «کسی از همکارهایت نیست؟! می شود با خانواده های دیگر برویم؟»
توی تاریکی چشم هایش را می دیدم که آب انداخته بود، گفت: «نمی شود، نه. ماشین ها کوچک اند. جا ندارند. همه تا آنجا که می توانستند خانواده های دیگر را هم با خودشان بردند؛ وگرنه من که از خدایم است بمانم. چاره ای نیست، باید خودم ببرمتان.»
بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مجروح ها و شهدا چی؟!»
جوابی نداد.
گفتم: «کاش رانندگی بلد بودم.»
دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: «به امید خدا می رویم. ان شاءالله فردا صبح برمی گردم.»
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
#حدیث_روز
💎پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
❌با بخيل مشورت مكن،
زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد
لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ
📚علل الشرايع ج2 ص559
〰➿〰➿〰➿〰
💎پیامبر خدا صلى الله عليه وآله:
❌با ترسو مشورت مكن،
زيرا او راه بيرون آمدن ازمشكل را برتو تنگ مى كند
لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ
📚علل الشرايع ج2ص559
〰➿〰➿〰➿〰➿
💎رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
❌با حريص ، مشورت مكن،
زيرا بدى آن را(حریص بودن را) در نظرت، زيبا جلوه مى دهد
َا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَا
📚علل الشرايع ج2 ص559
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی
#احکام_بانوان
#روزه #حیض #پاکشدن_حیض
🔺 علم به پاك شدن از حيض در اثناى روز ماه رمضان:
⭕️ #سوال : اگر زنى بعلت عدم اطمينان به پاکى از حيض, در سحر ماه رمضان غسل نکند و در بين روز متوجه شود كه پاک شده بوده آيا تکليفش در اين روز امساک است؟
✅ جواب: در فرض سؤال اگر مفطرى را مرتكب نشده، نيّت روزه مىکند و بنابر احتياط واجب اين روز را قضا نمايد اما در صورت ارتكاب مفطر كفّاره آن روز بر او واجب نيست.
📚 استفتائات آیةالله العظمی خامنهای
➖➖➖➖➖➖➖
#روزه #پاکشدن_حیض
⭕️ #سوال: اگر خانم شب غسل حیض كند ولی (در) روز که روزه بوده است لکه زرد ببيند آیا روزهاش باطل است و دوباره باید غسل كند؟
✅ جواب: چنانچه خون حيض (حتي اگر بصورت لکه کمرنگي باشد) از ده روز بگذرد به مقداري که در ماههای قبل خون میديده عادت ماهانه قرار میدهد، و بقيه حکم استحاضه دارد. و اگر مجموع ( پاکي و خون) از ده روز تجاوز نکند همه آن حيض محسوب میشود.
📚 استفتاء سایت هدانا از دفتر آیت الله مکارم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا
✨هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ
✨الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ
✨الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾
✨اوست خدايى كه جز او معبودى نيست
✨همان فرمانرواى پاك سلامت بخش و
✨مؤمن به حقيقت حقه خود كه
✨نگهبان عزيز جبار و متكبر است
✨پاك است خدا از آنچه با او
✨شريك مى گردانند (۲۳)
📚 سوره مبارکه الحشر
✍ آیه ۲۳
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
✨💜بِسمِ ربِّ الزَهـــــــــراء«س»💜✨
#همسرداری
#سبک_زندگی_فاطمی
مُقدم داشتن همسر بر خود .
🌼وقتی #زن و #مرد به #عقد یکدیگر درآمدند خداوند #محبت آن دو را به #دل یکدیگر میاندازد، گویی یک روح در دو بدن میشوند و از این پس، برای گرمتر کردن کانون #خانواده به نکات فراوانی باید توجه شود🗣
از جمله آنها #ایثار و از خود گذشتگی است!
به این معنا که برای تأمین و تداوم #سعادت خانواده، دیگری را بر خود مقدم داشته و برخی از #حقوق خود را نادیده بگیرند.
به طور مثال:
سخن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به همسرشان. 🌼 «یا ابا الحسن انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛
ای اباالحسن! من از پروردگار خود #حیا میکنم که چیزی را که تو بر آن #توان و #قدرت نداری، از تو درخواست نمایم»
📢 کاش ما نیز ایثار را از این بانوی بزرگوار الگو میگرفتیم.
📚بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۰۳ و ج ۹۳، ص ۱۴۷.
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
کودک فرشته ای از فرشتگان خداوند است
آسمان پاک دلشان مراقبت میخواهد
زیادی زمینیش کنی
پرواز یادش میرود
به_آسمان_عادتشان_دهیم
#روزه_کله_گنجشکی_سفارش_اسلام
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#داستان_واقعی
🌹#داستان_توبه_علی_گندابی
علی نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن گنداب میگفتند زندگی می کرد! به همین دلیل او را علی گندابی صدا می کردند. علی گندابی چهره ای زیبا بهمراه چشمهای زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی خیلی زیبایی هم سرش میکرد.
لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟ بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.
یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که: رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.
گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت: آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.
به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد. گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده. من هم روضه رو شروع کردم: "ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.
روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم، گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده. روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با علی گندابی کار داریم که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.
علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت: قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .
میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا....😭
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
⇩ شربت #ضدعطش : 🍹
یه شربت عالی و خنک براتون دارم که ضد عطش و گرمازدگی هست. 👌
ترکیبی از #خاکشیر #تخم_شربتی و #عرق_بیدمشک.
توصیه میکنم حتما درست کنید و همیشه تو یخچال آماده داشته باشید که بعد از افطار و موقع سحر بخورید تا عطش و گرمای بدنتون برطرف بشه و تو طول روز تشنتون نشه.🍹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دعا_درمانے 👆
#دفع_شر_دشمن_بدقلق
✍ مجرب است روز شنبه
شروع کند تا ده روز هر روز
۱۲۰۰ بار بخواند حل میشود
📚 اسرار المقاصد ۱۳۸
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#آیه_درمانی #مهرومحبت
#رضایت_زن_از_شوهر
#یا_شوهر_از_زن
✍🏻هرگاه زنی که شوهرش از او راضی نیست این آیه را بر شیرینی بخواند و بدمد و به شوهرش بدهد تا بخورد
شوهرش با او مهربان خواهد شد و یا باالعکس
🎗آیہ 165 سوره بقره🎗
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ
إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ
📚مخزن تعویذات صفحه ۶۱ و ۶۲
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
از جدال با کسی که قدردان محبت های تو نیست بپرهیز اینکه تصور کنی روزی میتوانی او را متوجه اشتباهش سازی درست مثل آب کردن کوه یخ با " ها " است ..
چاره ای نیست! باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد
استاد قمشه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانی
🍃🌹 #بخت_گشائی🌹🍃
☘اگر فرد مجردی دوست دارد
كه ازدواج كند سه روز روزه بگیرد
و در هر شب آن پیش از رفتن
به رختخواب۲۱بار آیات [۷۶-۷۵-۷۴]
را از سوره فرقان بخواند
و از خداوند بخواهد
تا خواسته اش را برآورده سازد
خداوند امر ازدواج او را آسان میكند.☘
📚مستدرك الوسائل، ج۱۴، ص۲۱۱
✍ڪلیڪ ڪنید👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#دعا_درمانی
🔔دعا برای رفع #وسواس🔔
🌸کسی که مبتلابه وسواس گردید قبل ازنمازهای واجب بگوید🌸👇
✨بسم الله الرحمن الرحیم أَعُوذُ بِاللَّهِ الْقَوِيِّ وَ أَعُوذُ بِمُحَمَّدٍ الرَّضِیِّ مِنَ شَرِّ کُلِّ شَيْطَانِ غَوِی✨
📚مخازن ج 1ص417
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🌹نماز شب سیزدهم ماه #رمضان
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
🔷هرکس در شب سیزدهم ماه رمضان 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و 25 بار سوره توحید
♦️روز قیامت همچون برق ناگهانی ازصراط عبور خواهد کرد.
📗 (بحارالأنوار، ج97، ص383 به نقل از اربعین شهید)
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشادرایتا
🔹🕊✨📿💎📿✨🕊🔹
✨ #در_باب_محبت_و_آشتی
جهت #صلح_و_آشتی_اهل_منزل:
اگر چه در خانه ای قهر و ناسازگاری باشد وقت نماز صبح نوشته در منزل مکانی که اهل خانه همه از انجا عبور میکنند مخفی، کند.
✨بسم الله الرحمن الرحیم
وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا والصلح خیر اللهم اصلح بین (اسم اشخاصی که قهر کرده اند بنویسد)بحب (نام طالبین صلح رابنویسد)یا الله یا الله یا الله بحق هذه الایه برحمتک یا ارحم الراحمین✨
در ساعت سعد نوشته شود.
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#دعای_شب_سیزدهم
⭐️خــــــداے من
🕊میان این همه چشم
⭐️نگاه تو تنها نگاهے ست
🕊ڪہ مرا از هرنگهبان
⭐️و محافظے بے نیازمی کند
🕊نگاهت را دراین شبهای
⭐️نورانی برای تمام
🕊عزیزان و دوستانم آرزو می کنم.
#شبتون_آرام_و_در_پناه_خدا 🌙
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
مطابق #محاسبات_نجومي
✴️ یکشنبه 👈29 اردیبهشت 98
👈19 می 2019👈13 رمضان ۱۴۴۰
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🔥مرگ حجاج بن یوسف ثقفی ملعون (95 هجری قمری)
🌖امروز ساعت 5:53 صبح قمر از عقرب خارج میشود.و احتیاطا تا اخر روز از امور اساسی و زیر بنایی پرهیز گردد.
💎ذات الکرسی عمود ۸:۱۲ است
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
📛 از دعوا و کشمکش پرهیز گردد.
📛دیدارهای سیاسی هم خوب نیست.
✈️ مسافرت مکروه است.
👶روز مناسبی برای نوبت زایمان نیست
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
🔘بذر افشانی و کاشت محصول.
🔘امور ابیاری و اب رسانی.
🔘استحمام.
🔘مداوا و جراحی چشم.
🔘مداوای جراحات.
🔘کندن چاه و قنات.
🔘حمله به دشمن.
🔘بازگرفتن کودک از شیر.
🔘مرحم و معجون گذاشتن بر زخم.
🔘مسهل خوردن.
💑مباشرت و مجامعت.
امشب (شب دوشنبه)از مباشرت احتیاط گردد انجام نشود برا فرزند دار شدن.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب نیست.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری خوب نیست و باعث ملال و بی حالی است.
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 14 سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام است.
و لنسکننکم الارض من بعدهم ذالک لمن خاف مقامی و خاف وعید ......
و چنین استفاده می شود که کسی از دوستان یا دشمنان خواب بیننده به وی برسد. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
تقویم همسران صفحه 116
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد....
💫💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#درمان_باآیه_های_نورالهی_درایتا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آغاز سخن يـــــاد خدا بايد کرد
🌱خود را بہ اميد او رها بايد کرد
🌸ای باتـــــو شروع کارها زيباتر
🌱آغاز سخن تو را صدا بايد کرد
🌸الهی به امید تو
🌱پروردگارا
🌸با اولین قدمهایم
🌱برجاده های صبح نامت را
🌸عاشقانہ زمزمہ میکنم
🌱کولہ بارتمنایم خالی وموج
🌸سخاوت تو جاری...
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
🌱الهی به امیدتو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸صبح یکشنبہ تون معطر به ذکر
شریف صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش🌸🍃
🌸🍃 الّلهُمَّ
🌸🍃 صَلِّ
🌸 🍃 علی
🌸 🍃 مُحَمَّدٍ
🌸 🍃 وَآل
🌸 🍃 مُحَمَّد
🌸🍃وَعَجِّل
🌸🍃 فَرَجَهُم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh