eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
26هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.3هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 👌 💰وسعت رزق و روزی و برای وسعت رزق و روزی و رسیدن به مال زیاد آیه ۲-۳ سوره طلاق را به این شکل ختم نماید: ابتدای باشد و اگر باشد بهتر است. تا روز هر روز ۱۵۹ مرتبه آیه شریفه را بخواند و بهتر است بعد از نماز صبح باشد. فقط در روز ۱۷۹ مرتبه باشد و در ابتدای ختم برای استجابت حاجت، حاجت نموده دو رکعت نماز بخواند و صد مرتبه صلوات بفرستد (در روز اول) و روز آخر بعد از اتمام، صلوات بفرستد. شک نکند و ناامید نشود و اگر بار اول به نتیجه نرسید تکرار کند که ان شاءالله به مراد می رسد. منابع👇 (۱)مجمع البيان، ج۱۰، ص۳۶ (۲) ثواب الاعمال، ص۱۱۸ (۳) مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۹۰ (۴) درمان با قرآن،ص ۱۲۰ (۵) قرآن درماني روحي و جسمي، ص۲۶۰ http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
🔥 🚖✈️🏍 🖊 هرکس 《سوره مبارکه حمد》 را هفت بار بنویسد و بهمراه خود بدارد موجب حفظ از بلیات است 📚 گوهر شب چراغ ۱۴۳/۱ مطالب مشابہ ↩️ http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین پنجشنبه مردادماه و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ ❣ ❣ میگویند خیرات برای رفتگان😔 مثال نسیم خنکی ست که در هوای داغ به صورت انسانی می وزد به همین لذت ‌بخشی و به همین لطافت🌸 پنجشنبه است😔 خیرات رفتگان فاتحه و صلوات🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 🔸((مهمان خدا)) 🍃چقدر به اذان مونده بود ... نمی دونم ... اما با خوابیدن مادربزرگ ... منم همون پای تخت از حال رفتم ... غش کرده بودم ... دیگه بدنم رمق نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم ... خستگی ... گرسنگی ... تشنگی ... صدای اذان بلند شد ... لای چشمم رو باز کردم ... اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم ... چشمم پر از اشک شد... - خدایا شرمندتم ... ولی واقعا جون ندارم ... 🌺و توی همون حالت دوباره خوابم برد ... ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود ... 🍃باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود ... با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب ... من رو به سمت خودش کشید ... چشمه زلال و شفاف ... که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد ... با اولین جرعه ای که ازش خوردم ... تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد ... 🌺دراز کشیدم و پام رو تا زانو ... گذاشتم توی آب ... خنکای مطبوعش ... تمام وجودم رو فرا گرفت ... حس داغی و سوختگی جگرم ... آرام شد ... توی حال خودم بودم و غرق آرامش ... که دیدم جوانی بالای سرم ایستاده ... با سینی پر از غذا ... 🍃تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم ... چهره اش پر از شرمندگی ... که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره ... 🌺آخر افطار کردن ... با تماس مجدد خاله ... یهو یادش اومده بود ... اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب گرفته بود ... 🍃هنوز عطر و بوی اون غذا ... و طعمش توی نظرم بود ... یکم به جوجه ها نگاه کردم ... و گذاشتمش توی یخچال ... اونقدر سیر بودم ... که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم ... توهم بود یا واقعیت؟ ... اما فردا ... 🌺حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم ... خستگی سخت اون مدت ... از وجودم رفته بود ... و افتخار خورده شدن ... افطار فردا ... نصیب جوجه های داخل یخچال شد ... 🍃هر چند سر قولم موندم ... و به خاله نگفتم ... آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود ... ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ✍(( با صدای تو)) 🌺حال مادربزرگ ... هر روز بدتر می شد ... تا جایی که دیگه مسکن هم جواب نمی داد ... و تقریبا کنترل دفع رو هم از دست داده بود ... 2 تا نیروی کمکی هم ... به لطف دایی محسن ... شیفتی می اومدن ... 🍃بی بی خجالت می کشید ... اما من مدام با شوخی هام ... کاری می کردم بخنده ... - ای بابا ... خجالت نداره که ... خانم ها خودشون رو می کشن که جوون تر به نظر بیان ... ولی شما خودت داری روز به روز جوون تر میشی ... جوون تر، زیباتر ... الان دیگه خیلی سنت باشه ... شیش ... هفت ماهت بیشتر نیست ... بزرگ میشی یادت میره ... 🌺و اون می خندید ... هر چند خنده هاش طولی نمی کشید... اونها مراقب مادربزرگ می شدن ... و من ... سریع لباس ها و ملحفه هاش رو می بردم توی حمام ... می شستم و آب می کشیدم ... و با اتو خشک می کردم ... نمی شد صبر کنم ... تعداد بشن بندازم ماشین ... اگر این کار رو می کردم... لباس و ملحفه کم می اومد ... باید بدون معطلی حاضر می شد ... 🍃دیگه شمارش شستن شون از دستم در رفته بود ... اما هیچ کدوم از دفعات ... به اندازه لحظه ای که برای اولین بار توی مدفوعش خون دیدم ... اذیت نشدم ... بغضم شکست ... دیگه اختیار اشک هام رو نداشتم ... صدای آب، نمی گذاشت کسی صدای اشک های من رو بشنوه ... 🌺با شرمندگی توی صورتش نگاه کردم ... این همه درد داشت و به روی خودش نمی آورد ... و کاری هم از دست کسی برنمی اومد ... 🍃آخرین شب قدر ... دردش آروم تر شده بود ... تلویزیون رو روشن کردم ... تا با هم جوشن گوش کنیم ... پشتش بالشت گذاشتم و مرتبش کردم ... مفاتیح رو دادم دستش و نشستم زیر تخت ... هنوز چند دقیقه نگذشته بود که ... - پاشو مادر ... پاشو تلویزیون رو خاموش کن ... 🌺- می خوای بخوابی بی بی؟ ... - نه مادر ... به جای اون ... تو جوشن بخون ... من گوش کنم... می خوام با صدای تو ... خدا من رو ببخشه ... ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺
💠امام حسن عسکری علیه السّلام: شادی کردن در حضور غمگین از ادب به دور است. 📚تحف العقول، 489 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠 💠امام حسن عسکری(ع): هر كس فردى را كه استحقاق ستايش ندارد بستايد، خود را در مقام اتهام و بدگمانى قرار داده است. 📚 أعلام الدين: 313 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‼️شک در صحت وضو در اثنای نماز 🔷س 3038: شک در صحت یا بطلان وضو در اثنای نماز چه حکمی دارد؟ ✅ج: در فرض سوال به شک اعتنا نکند. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ‼️بجا آوردن قضای نماز در اسرع وقت 🔷س 3037: نماز صبح‌ام قضا شده است، بهتر است همان وقتی که بیدار شده‌ام بخوانم یا موقع نماز ظهر بخوانم؟ ✅ج: واجب نیست فورا خوانده شود، ولی نباید انجام آن را به قدری تأخیر بیندازد که محسوب شود. 📕منبع: leader.ir @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ ✨صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾ ✨و در حقيقت انسان را از گلى خشك ✨از گلى سياه و بدبو آفريديم (۲۶) 📚سوره مبارکه الحجر ✍آیه ۲۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
🌺 ⚠️ زن و مرد به یکدیگر تحمیل نکنند ❌ گاهی اتفاق می‌افتد مرد در خانه نقش زن را پیدا می‌کند. زن حاکم مطلق می‌شود و به دستور می‌دهد این کار را بکن، آن کار را نکن. مرد هم دست بسته تسلیم است. ✅ خب چنین مردی دیگر نمی‌تواند تکیه گاه زن باشد. یک تکیه گاه خوب را دوست می‌دارد. ❌ گاهی اوقات از این طرف مرد چیزهایی را به زن تحمیل می‌کند؛ فرض کنید که تمام خرید و کار و سر و کله زدن با مراجعان با خانم است. چرا؟ چون من کار دارم، وقت ندارم. مبنا وقت نداشتن است! می‌گوید باید بروم اداره، کارها را باید خانم انجام دهد. 🔸 یعنی کارهای بی‌جاذبه و سنگین برای زن. البته ممکن است چند صباحی سرگرمش کند، اما کار او نیست. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
🔻 تصمیم گیری یکی از مراحل رشد است . کودک را در انتخاب آزاد بگذارید اماگزینه ها را محدود کنید. . مثلا نباید تصمیم بگیرد هفته ای یکبار مسواک بزند، بلکه بین مسواک زدن قبل از داستان یا بعد آن یکی را انتخاب کند. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
💎حضرت عیسی (ع) و زن زناکار ♥•٠· سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند و به عیسی (ع) گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته ایم. او مطابق قانون موسی باید سنگسار شود. ولی نظر شما چیست؟» آنان می خواستند عیسی (ع) چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند. ولی عیسی (ع) سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می نوشت. سران قوم با اصرار می خواستند که او جواب دهد. پس عیسی (ع) سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود: «بسیار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد. ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است». سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد. سران قوم از پیر گرفته تا جوان، یک‌یک بیرون رفتند تا اینکه در مقابل جمعیت فقط عیسی (ع) ماند و آن زن. آنگاه عیسی (ع) بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت: «آنانی که تو را گرفته بودن کجا رفتند؟ حتی یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند؟» زن گفت: «نه آقا» @tafakornab @shamimrezvan
🐪 ❇️⇦درمان⇩ 🔻دیابت ▫️سرطان ▫️بـواسیر ▫️کم‌خونی ▫️فشارخون ▫️زخم مـعده ▫️گرفتگی عروق ▫️پوکی استخوان ▫️بیماریهای عفونی ▫️خاصیت لاغرکنندگی 🔺خاصیت ضد میکروبی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ 🔔 ✍امیدوار باش 🌊آب هـرچـند آلوده شـده باشد حتی لجـن هم شده باشد اگر به دریا برگردد صاف و زلال و پاک می‌شود!! یادت باشـد خـدا دریای رحــمت است و ما چون آب آلوده اگر به آغوش رحــمت او باز گردیم ڪار تمام است و پاک پاک می‌شویم. 💥به‌ بندگانم‌ بگو‌ من‌ آمرزنده‌‌ و مهربانم 📚سوره حجر ۴۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh