eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.7هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : 💜حسابی گیج و کلافه بودم. اصلا نمی فهمیدم چه اتفاقی افتاده.من و دانیال مبارزه ای نداشتیم برای دل بریدن از هم.اصلا همین مبارزه حق زندگی را از ما گرفته بود و هر دو قسم خورده بودیم که هیچ وقت نخواهیمش..اما حالا … نمیدانستم در کدام قسمت از زندگیم ایستاده ام.عثمان با شنیدن این کلمه تعجب نکرد،تنها جا خورد…و فقط پرسید:مبارزه؟؟ مگر دیگر چیزی برای از دست دادن داریم که مبارزه کنیم؟؟ و من مدام سوالش را تکرار میکردم. و چقدر ساده،تمام زندگیم را؛در یک جمله به رخم کشید این مسلمان ترسو! ای کاش زودتر از اینها با هانیه حرف میزد و تمام داشته هایش را روی دایره میریخت و نشانش میداد که چیزی برای مبارزه نمانده. حکم صادر شد،مسلمانها دیوانه ای بیش نیستند.اما برادرم دوست داشتنی بود.پس باید برای خودم می ماند… حالا من مانده بودم و تکه های پازلی که طراحش اسلام بود.باید از ماجرا سردرمیاوردم…حداقل از مبارزه ای که دانیال را از من جدا کرد.و تنها سرنخهای من و عثمان چند عکس بود و کلمه ی مبارزه… مدتی از جستجوهای بی نتیجه مان گذشت و ناامیدی بیتوته کرده بود در وجودمان.و من هر شب ناخواسته از پیگیری های بی نتیجه ام به مادرِ همیشه نگران توضیح میدادم و او فقط با اشک پاسخ میداد. تا اینکه بعد از مدتها تلاش چیزی نظرم را جلب کرد.سخنرانی تبلیغات گونه ی مردی مسلمان در یکی از خیابانها… ظاهرش درست مثل دانیال عجیب و مسخره بود.کچل…ریش بلند،بدون سبیل و به رسم مسلمانان کلاهی سفید و توری شکل بر سر داشت. چند مرد دیگر روی سکویی بلند در اطرافش ایستاده و با مهربانی پاسخ جوانانِ جمع شده را میدادند و برشورهایی را بین شان توزیع میکردند. ای مسلمانان حیله گر…آن دوست مسلمان با همین فریبگری اش،دانیال را از من گرفت…آخ که اگر پیداش کنم،به سنت خودشان ذره ذره نابودش میکنم… سریع با عثمان تماس گرفتم و آدرس را دادم.تا آمدنش در گوشه ایی از خیابان ایستادم و با دقت به حرفهای مبلغان گوش دادم.چه وعده هایی…بهشت و جهنم را میان خودشان تقسیم کرده بودند و از مبارزه ای عجیب میگفتند… و احمقهایی که با دهان باز و گوشهایی دراز،آب از لب و لوچه شان آویزان بود…یعنی زمین آنقدر ابله داشت؟؟؟ زمان زیادی نگذشته بود که عثمان سریع خود را رساند.با سر به مرد سخنرانِ روی سکو اشاره کردم.و او هم با سکوت در کنار ایستاد.و سپس زیر لب زمزمه کرد (بیچاره هانیه!) ادامه دارد.. ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
✅ دو نعمت هستند كه [در زمان بودنشان]، ناديده گرفته مى شوند: ‌ و . ‌ 🌸 نِعمَتانِ مَكفورَتانِ : الأمنُ والعافِيَةُ. ‌ 💕 رسول الله (ص) ‌ 📕 بحار الأنوار : 81 / 170 / 1 ‌تاکورنا نیومده بود قدر نعمت امنیت و سلامتی رانداشتیم😔
✨وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ✨حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ✨وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ✨حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ✨قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ ✨الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ ✨وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ ✨لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ ✨وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۵﴾ ✨و انسان را نسبت به پدر و مادرش ✨به احسان سفارش كرديم مادرش ✨با تحمل رنج به او باردار شد و ✨با تحمل رنج او را به دنيا آورد ✨و باربرداشتن و از شيرگرفتن ✨او سى ماه است تا آنگاه كه به ✨رشد كامل خود برسد و به چهل سال ✨برسد مى‏ گويد پروردگارا بر دلم بيفكن ✨تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ✨ارزانى داشته اى سپاس گويم و كار ✨شايسته‏ اى انجام دهم كه آن را ✨خوش دارى و فرزندانم را برايم ✨شايسته گردان در حقيقت من به درگاه ✨ تو توبه آوردم و من از فرمان‏ پذيرانم (۱۵) 📚سوره مبارکه الأحقاف آیه ۱۵✍ 🎊🎉🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ حفظ از و هر کس این آیات را تلاوت کند و با خود همراه داشته باشد در پناه و حفاظت خدا خواهد بود از هر بدی و بلا لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ لَهُ‏ مُعَقِّباتٌ‏ مِنْ‏ بَيْنِ‏ يَدَيْهِ‏ وَ مِنْ‏ خَلْفِهِ‏ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ إِنَّ رَبِّي عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ‏ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ 📚مصباح کفعمی ص 196 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ ┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
هدایت شده از خانواده بهشتی
❤️🍃❤️ 👈وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتان دارد، فكر كنید، روز به روز بیشتر از او دور می‌شوید! 👌اما اگر همیشه به نقاط مثبت او بیندیشید 💜 آن وقت هر روز بیشتر از دیروز برایتان عزیز می‌شود!! @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💢گاهی اوقات فرزندان خانواده های منظم و سختگیر هم شلخته می شوند. این نوع را می نامند. 💢در بعضی خانواده ها و پدر و مادر برای رعایت نظم و تکرار پیام های کلامی متوالی فرد را وادار به می کند و در او نوعی شلختگی به وجود می آورد. 💢در بعضی از موارد هم فرد از ابتدا شلخته نیست ولی به خاطر شرایط خاصی دچار این رفتار می شود. بعضی ها در بحران بلوغ به دلیل میل به استقلال در مقابل نظمی که خانواده روی آن تاکید دارد مقاومت می کنند. 👈به عنوان نمونه نمی گذارد مادرش اتاقش را منظم کند و می گوید این طور راحت تر است. 👈سپس این رفتار به شکل در می آید و فرد در باقی زندگی اش می شود. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👱♂مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می‌رود و مثل دزدی كه می‌خواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ می‌كند. آنقدر از شك خود مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه‌اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می‌رود، حرف می‌زند و رفتار می‌كند. پائولو کوئیلو می‌گوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را می‌بینیم که دوست داریم . ☘🌱🌺☘🌱🌺 سلام و ارادت امیدوارم ویدئوی تقدیمی با عنوان " کی می‌داند این، دیدارِ آخرین است؟ " تلنگری کوچک به ما باشد و اگر قبلا آن را دیده‌اید پیشاپیش عذر می‌خواهم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
🔥مجموعه ای از داستان های کوتاه و پند آموز 🌈 🌈 🌈 🌈 را برای شما عزیزان در نظر گرفتم ، داستان هایی که علاوه بر کوتاه و مختصر بودنشان دارای محتوا و پیام خیلی مهمی در زندگی می باشد و برخی از آنها شاید در زندگی ما پیش آمده باشد.🔥 با ما باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هدایت شده از بنرها
سلام من😊 فاطمه هستم ... من یه زن مذهبی هستم با شوهری مذهبی مدتی بود شوهرم از روابط زناشوییمون راضی نبود و دلیلشم این بود که من خیلی خجالت میکشیدم از شوهرم و برام سخت بود خواسته هاشو برآورده کنم تااینکه یه بار یکی ازدوستان روحانی کانالی رو معرفی کرد به نام ❣ ❣ از وقتی که تو این کانال عضو شدم به کلی دیدگاهم به روابط زناشویی تغییر پیدا کرده کلی اطلاعاتم زیاد شده شوهرم ازم خیلی راضیه و تمام اینارو مدیون این کانال هستم🌹👇👇 ✅http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21 👆
هدایت شده از بنرها
اینجا دنیای عجایب است با ما باشید با عجیب غریب های جهان http://eitaa.com/joinchat/3579904022Ca7da734213 🌍👆به مابپیوندید
👆 شیری را در گودالی دستگیر کرده بودند، مردم براي تماشای شیر ازدحام نمودند، یک نفر در نزدیکی گودال ایستاده بود، ناگهان قدمش لغزید و دست به دیگری زد و دومی به سومی و سومی به چهارمی و همه در گودال افتاده طعمه شیر شدند. این ماجرا ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ●➼‌┅═❧═┅┅───┄