هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند👨
🈴 وقتی به فرزند خود میگویید :
🔸دیگه نبینم این کار را میکنی ؟!
👈یعنی این کار رادورازچشم من انجام بده
✅بایستی بصورت شفاف باکودک صحبت کرد!
@zendegiasheghaneh
🌺ضرب المثل های ایرانی
🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#تانخورم_نخسبم !😒 😭
#معنی
اين #ضرب_المثل در اصل در يزد رایج است وهرگاه بچهاي كركر کند و نق بزند. مادرش به او ميگويد: هان، تو هم كار اون دختره كردي كه ميگفت: تا نخورم نخسبم.!!!
💬حکایت و معنیش 👇
#تانخورم_نخسبم !😒 😭
#حکایت
مادری يک دختر داشت. دختر از كودكي عادت كرده بود كه هروقت ميخواست بخوابد بايد يه مشت بخورد، و هر موقع كه كتك يا مشت نميخورد نميخوابيد و مرتب ميگفت: «تا نخورم نخسبم!» .زد و اين دختر بزرگ شد و به سن عروسي رسيد. عروس كه شد و او را به خونه بخت بردند، شب كه ميشد چادر نمازش را سر ميكرد و كنار اطاق مينشست، بيچاره شوهر كه خبري نداشت هي به زنش ميگفت: برخيز، برو بخواب.زن جواب ميداد: «تا نخورم، نخسبم!» مرد بيچاره انواع و اقسام خوراكيها را برایش می آورد ولي او تا صبح همينطور چادر به سر، كنار اطاق مينشست، صبح دوباره به كارهاي خانه ميپرداخت. چند شب و روزي به همين ترتيب گذشت. شوهر هم خيلي ناراحت بود كه چرا زنش نميخوابد، يك روز شوهر قضيه را به مادر و خواهرش گفت. مادر و خواهر مرد چادر چاقچور كردند و به خانه مادرزن رفتند و گفتند: «يعني چه؟». دختر شما شبها ذكر زبانش اين است كه: تا نخورم نخسبم!.مادرزن گفت: «امشب وقتي چادرش را سر ميكند و كنار اطاق مينشيند يه مشت به گرده او بزنيد، آن وقت است که راحت می خوابد». شب شوهر همين كار را كرد، ديد بله زنش فوري چادرش را كنار گذاشت و به رختخواب رفت و خوابيد!!!!!.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#ذکر_درمانے
#بخت_گشایی
👰دعای بخت گشایی و ازدواج سریع برای دختر خانمها
به اذن خداوند تبارک و تعالی دعای ذیل را بر روی کاغذ بدون خط (ترجیحا با گلاب و زعفران) بنویسد و در جیب خود به همراه داشته باشد.
ان شاء الله پس از چهل روز در صورتی که مانعی مثل سحر یا بستگی
وجود نداشته باشد ازدواج خواهد نمود.
آن دعا این است :
✨لا اله الا الله والله اکبر
أسالک اللهم بعد أربعین
و رحمتک ان تتفضل على
فلانة بنت فلانة✨
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#آیه_درمانی 😍👇
🌱 شفاے لکنت زبان
🌸✨ هر روز مرتب بخواند ڪه
زبانش باز و نطقش گویا شود ✨
💎 درکل این دعا براے افزایش
قدرت تکلم درکتب معتبرتوصیه شده
📚درمان باقران
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
شش پندمولانا
▪شب باش درپوشیدن خطای دیگری
▪زمین باش درفروتنی
▪خورشیدباش درمهربانی
▪کوه باش در هنگام خشم
▪رودباش درسخاوت به دیگران
▪خودت باش همانگونه که هستی
@tafakornab
@zendegiasheghaneh
#سوره_درمانے
#جہت_مـال_یاخیـرے_عظیـم
🌸هرکس سوره تکاثر را روزدوشنبه
یاچهارشنبه40 باربخواند مال عظیم یا به اوخیری رسد که در ذهن و تصورات اونگنجد✨
📚کشکول افشاری ص11
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
▪🍃▪🍃▪🍃▪🍃
مطابق #محاسبات_نجومی
#تقویم_اسلامی_نجومی_سه_شنبه
۲۰ اسفند ۱۳۹۸ هجری شمسی
۱۵ رجب ۱۴۴۱ هجری قمری
دهم مارس ۲۰۲۰ میلادی
▪وفات شهادت گونه حضرت زینب سلام الله تسلیت باد .
▪ اذکار سه شنبه :
- یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه )
- یا اللهُ یا رَحمانُ
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
▪ روز پانزدهم ماه قمری برای #هر_کاری _خوب است به ویژه:
🔹امور ازدواج
🔹آغاز معالجات و درمان
🔹تعلیم و تعلم
🔹کشاورزی
🔹انجام امور مهم
🔹ساخت و ساز
🌹 نوزاد و مولود امروز مبارک است و هم چنین عمر مولود طولانی است ان شاالله .
🌷 سه شنبه شب طبق روایات (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای زفاف و عروسی و فرزند دار شدن ، #مکروه است باید از آن #پرهیز شود.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری خوب است و موجب سرور و شادی می گردد.
🚫 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و موجب بیماری و درد شکم و کلیه و قولنج می شود .
🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد).
❌️️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۵۹ : ۴ 🔹طلوع آفتاب: ۲۲: ۶
🔹اذان ظهر:: ۱۵: ۱۲ 🔹غروب آفتاب: ۸: ۱۸
🔹اذان مغرب: ۲۶: ۱۱۸ 🔹نیمه شب شرعی:۳۳ : ۲۳
💫ذات الکرسی عمود۱۱:۳۶
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #سه_شنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
▪🍃▪🍃▪🍃▪🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایادرهای مهربانیت را🌸
🌱به روی دوستانم بگشا و🌱
🌸شادی،تندرستی وآرامش🌸
🌱رابرای همه آنها مقرر کن🌱
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌱الهی به امید تو🌱
سـ🌸ـلام
☃🌷سه شنبه تون پر امید🌷☃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨سه شنبه را پر برکت
و دهانمان را خوشبو کنیم
به عطر صلوات
بر محمد (ص) و خاندان مطهرش✨🌸
🌸✨الّلهُم صَلِّ علی محمَّد
🌸✨وَآلِ محمَّد
🌸✨وعجِّل فرجهُم
#سلام_امام_زمانم💚
گل نرگس نظری کن که
جهان بی تاب است!!!
روز و شب چشم همه
منتظر ارباب است.....
مهدی فاطمه پس کی به
جهان می تابی؟
نور زیبای تو یک جلوه ای
از محراب است
🌤اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌤
#دعا_درمانی
💚حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
برای #حفظ_سلامتی، این #دعا را
هر #صبح و #شب بخوانید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
(اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ
الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ (سه مرتبه))
اللّٰهمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی
خود که هر کس را بخواهی درآن قرار
میدهی قرار بده!
📚بهجتالدعاء، ص ٣۴٧
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_دوازدهم:
❤️مبهوت به نیم رخش خیره ماندم، حالا دیگر وحشت لالم کرده بود. در باز شد.زنی با پوشیه رو به رویمان ایستاد وبه داخل دعوتمان کرد.عثمان با سلام و لبخندی عصبی،من را به داخل خانه کشاند و با دور شدن زن از ما،مرا به طرف کاناپه ی کهنه ی کنار دیوار پرت کرد.صدای زن آشپزخانه بلند شد:(خوش اومدین..داشتم چایی درست میکردم..اگه بخواین برای شما هم میارم..)و من چقدر از چای متنفر بودم.
عثمان عصبی قدم میزد و به صورتش دست میکشید که ناگهان صدای گریه نوزادی از تخت کوچک وکهنه کنار دیوار بلند شد.
نگاهی به منِ غرق شده در ترس انداخت و به آرامی کودک را از تخت بیرون کشید.بعد از چند دقیقه زن با همان حجاب و پوشیه با سه فنجان چای نزد ما آمد وکودک را از عثمان گرفت.نمیدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتم و فقط دلم دانیال را میخواست…
کودک آرام گرفت وعثمان بانرمشی ساختگی از زن خواست تابنشیند و ازمبارزه اش بگویم…
چهره زن را نمیدیم اما آهی که ازنهادش بلند شد حکم خرابی پله ای پشت سرش رامیداد…و عثمان با کلافگی ازخانه بیرون رفت.
زن با صدایی مچاله در حالیکه به کودکش شیر میداد،لب باز کرد به گفتن…از آرامش اتاقش…از خواهر و برادرهایش…از پدر ومادر مهربان ومعمولیش…از درس و دانشگاهش.از آرزوهایی که خود با دستانش سوزاند…همه وهمه قبل از مبارزه..
رو به روی من، زن ۲۱ ساله آلمانی نشسته بود که به طمع بهشت مسلمانان،راهی جنگ و جهاد شد. جنگی که حتی تیکه ای از پازل آن مربوط به او نمیشد..اما مسلمان وار رفت..و از منوی جهاد،نکاحش را انتخاب کرد…نکاحی که وقتی به خود آمد،روسپی اش کرده بود درمیان کاباره ای از مردان به اصطلاح مبارز…و او هر روز و هر ساعت پذیرایی میکرد از شهوت مردانی که نصفشان اصلا مسلمان نبودند وبه طمع پول، خشاب پر میکردند.وقتی درماندگی، افسارِ جهاد در راه خدایش را برید، هدایایی کوچک نصیبش شد از مردانی که نمیدانست کدام را پدر،نوزادش بخواند و کدام راعامل ایدز افتاده به جان خود و کودکش…دلم لرزید…
وقتی از دردها ولحظه های پشیمانیش گفت درست وقتی که راهی برای بازگشتش نبود و او دست و پامیزد در میان مردانی که گاه به جان هم میافتادند محض یک ساعت داشتنش…تنم یخ زد وقتی از دخترانی گفت که دیگر راهی جز خفه شدن درمنجلاب نکاح برایشان نمانده.
و هرروز هستند دخترهایی که به طمع بهشت خدا میروند و برگشتشان با همان خداست…
و من چقدر از بهشت ترسیدم…
یعنی دانیال هم یکی از همین مردان بود؟؟؟
ادامه دارد..
@
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡