{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}
📝 #رویای_من 📝
#قسمت_چهارم- #بخش_اول
🌹فرید رو تو آغوشم محکم گرفتم تا سرما نخوره هوا کاملا تاریک شده بود بدنم مثل بید می لرزید ، نمی دونستم اون همه تغییر رفتار اعظم برای چیه شاید من کاری کرده بودم که باعث ناراحتی اون شده بود. کاش از خودش می پرسیدم ، شاید این طوری نمی شد و تو روی هم وا نمیستادیم…… کم کم سر و صدا خوابید … هادی که خیلی هم پریشون بود اومد بیرون و به من گفت : بده فرید رو ببرم تو؛؛ هوا سرده؛؛ و بچه رو از من گرفت و برد, ولی به من حرفی نزد بغض گلومو گرفت و اشکهام ریخت …
🌹 بی پناه و در مونده شده بودم … یک کم که گذشت بر گشت … کنار من ایستاد و گفت : خواهر جون تو کوتاه بیا, الان برای اینکه قائله ختم بشه برو تو همون اتاق تا من راضیش کنم .
گفتم چرا اونوقت ؟ برای چی اون باید راضی بشه این خونه مال منم نیست؟ من سهمی ندارم ؟
🌹اومد جلو و منو بغل کرد و سرمو بوسید و گفت : چرا حالا اون ترسیده….. چون تو سهم داری اونو بی حق کنی دست پیش گرفته پس نیفته … موقتی برو امشب من می دونم چیکار کنم که آروم بشه … فقط دو سه روز صبر کن
خودش میاد ازت معذرت می خواد …
گفتم محاله از این خونه میرم ولی تو اون انباری نمیرم …. بهت گفتم این کارو نکن بزار من برای خودم یک جا بگیرم …ولی گوش نکردی حالا خوب شد ؟
🌹ناراحت شدو گفت : چه حرفی می زنی این جور چیزا پیش میاد دیگه من که نمی تونستم تو رو تنها ول کنم تو رو خدا نکن منو وسط خودتون قرار نده ، تو که عاقل و تحصیل کرده ای کوتاه بیا به خاطر, من قول میدم خودم درستش می کنم بی غیرتم اگر بزارم این طوری بمونه …… گفتم : آخه تو به من میگی برم تو انباری درس بخونم ؟ اصلا فکر نکنم تخت من اون تو جا بشه وسایل مامانم رو هم می خوام ببرم تو اتاق خودم یادگاری اونو نگه دارم …..
🌹گفت : چشم….اونم چشم؛؛ روی دوتا تخم چشمم فقط امشب و فردا بهم فرصت بده گفتم دیگه لج بازی نکن جون داداش بیا تمومش کن … خواهش می کنم مرگ من ……پامو کوبیدم زمین و پرسیدم : تو از روح مامان خجالت نمی کشی که من تو اون اتاق بخوابم؟ باشه میرم ولی تا فردا اگر خودشم بکشه تیکه تیکه بکنه باید من یک اتاق خوب داشته باشم.. یک دفعه دست منو گرفت کشید با خودش برد تو … اعظم هنوز یک گوشه نشسته بود و گریه می کرد …..
🌹من زیر چشمی بهش نگاه کردم ورفتم توی اتاقی که به انباری راه داشت و روی یک کارتون نشستم ….واقعا نمی دونستم چیکار کنم ….هادی فرش اتاق منو آورد و برد تو انباری و پهن کرد داشتم دق می کردم اونا می خواستن کار خودشونو بکنن …..
🌹بعد تخت منو آورد و رختخواب منو روش پهن کرد , وقتی اونو گذاشت دیگه جایی زیادی نمونه بود بعدم بقیه ی وسایلم رو آورد و گذاشت و گفت : اینا رو خودت جا به جا کن …..نگاه خشمگینی بهش کردم و گفتم : هادی ؟ مگه من تا فردا نباید صبر کنم چرا جا بجا بشم ؟………..
🌹انگشت شو گذاشت روی دماغش و گفت هیسسس….بزار فکر کنه تو قبول کردی خودم درستش می کنم ……
دست به هیچی نزدم و رفتم تو تختم و دراز کشیدم اتاق سرد بود …هادی یک والر که از خونه ی ما آورده بود نفت کرد و روشن کرد و گذاشت کنار تختم و خم شد و منو بوسید و گفت مرسی خواهر جون که به حرفم گوش دادی … با بی حوصلگی صورتم رو کشیدم کنار و پتو رو کشیدم رو سرم اونم چراغ رو خاموش کرد و رفت …..
🌹مثل اینکه ترجیح می داد من گرسنه سر شب بخوابم تا اعظم ناراحت نباشه ….. ولی من تا نزدیک صبح بیدار بودم گاهی فکر می کردم و گاهی گریه …یه چیزایی دستگیرم شد ….محبت های بی دریغ اعظم و هادی رو فهمیدم دیگه خر شون از پل گذشته بود و خونه رو فروخته بودن با خودمم فکر کردم منم پامو می کنم تو یک کفش و سه دونگمو می فروشم از این جا میرم هیچ کس هم نمی تونه جلومو بگیره ….
🌹پدرم ۲۷ سال سابقه ی کار داشت و دوست هاش قرار بود کارِ باز نشستگی اونو درست کنن و حقوق اونو بدن به من ولی هنوز خبری نشده بود …. آره باید دنبال حقوق بابا هم می رفتم و از این بی پولی در میومدم ..هر روز صبح دستم جلوی هادی دراز بود و چشم و ابرو های اعظم رو تحمل می کردم ..اونم هر دفعه به اندازه ی پول اتوبوس به من می داد ….
🌹حالا مدرسه ام از اینجا خیلی دور شده بود و باید دو تا اتوبوس عوض می کردم …….مدرسه ی من تو بهارستان وخونه ای که هادی خریده بود تو تهران نو….. باید یک بار سوار می شدم و میرفتم میدون شهناز و از اونجا یکی دیگه می نشستم و خودمو به بهارستان می رسوندم … هر بارکه به هادی می گفتم پول,, پنجزار میذاشت کف دست من بلیط دو ریال بود و من از وقتی اومده بودم خونه ی هادی نتونسته بودم تو مدرسه چیزی بخورم ، حتی اون یک قرون ها رو هم جمع می کردم و باهاش بلیط می خریدم ….
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_روز
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 ثَلاثٌ هُنَّ المُحرِقاتُ الموبِقاتُ : فَقرٌ بَعدَ غِنىً ، وذُلٌّ بَعدَ عِزٍّ ، وفَقدُ الأَحِبَّةِ .
🔹« سه چيز، سوزاننده و هلاكت آورند؛ فقر پس از توانگرى، خوارى پس از سرافرازى، و از دست دادنِ دوستان.»
📚 غرر الحكم : ح ٤٦٨٢
➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 جَمالُ الاُخُوَّةِ إحسانُ العِشرَةِ ، وَالمُواساةُ مَعَ العُسرَةِ .
🔹«زيبايىِ برادرى، به حُسن معاشرت، و مواسات با وجود تنگ دستى است.»
📚 غرر الحكم: ح ٤٧٩٣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی #احکام_پوشش
🔻 #مانتو_شلوار_مقنعه
💠 سوال : آیا پوشیدن مانتو، شلوار و مقنعه براى زن بهتر نیست؟
✅ پاسخ: مانتو و شلوار وقتى ميتواند به عنوان حجاب اسلامى شناخته شود كه از ویژگیهاى زیر برخوردار باشد:
1⃣ گشاد و بلند باشد به گونهاى كه تمام برجستگیهاى بدن را بپوشاند؛
2⃣ تمام بدن به جز دستها تا مچ را دربر گیرد؛
3⃣ رنگ و دوخت آن به گونهاى نباشد كه گمراه كننده باشد؛
4⃣ مقنعه یا روسرى به گونهاى باشد كه سر و گردن و سینه - به جز صورت - را به طور كامل بپوشاند.
✅ اگر پوشیدن مانتو و مقنعه با رعایت کامل این شرط همراه باشد و هدف ان آسانی و سهولت در کار و یا رفت و آمد باشد و مقدما برای بد حجابی نباشد، از نظر اسلام حجاب شرعی است.
💻 استفتائات موجود در واحد پاسخ به سؤالات سایت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ
✨وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
✨إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ
✨جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ﴿۳﴾
✨و از جايى كه حسابش را نمى كند
✨به او روزى مى رساند و هر كس
✨بر خدا اعتماد كند او براى
✨وى بس است خدا فرمانش را به
✨انجام رساننده است به راستى
✨خدا براى هر چيزى اندازه اى
✨مقرر كرده است (۳)
📚سوره مبارکه الطلاق
✍آیه ۳
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌷بـراے بـاز شـدن گــره های زنــدگـے🌷
🌐خــوانــدن 70بــار
ســوره انـفـطـار
توصيه مـیـشـود.
🌸#حاجتروایی_ویژه_حضرت_زهرا🌹
✨ ۲ رڪعت نماز هدیه به حضرت زهرا (س) بخوان و در قنوتش این دعا را بخوان
👈اللهُمَّ بفاطِمَة و اَبيها و بفاطِمَة و بَعلِها و بفاطِمَة و بَنَيها بفاطِمَة و السِّرِّ المُستَودَع عَليها اِقض حاجَتي و صَلي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ👈
است ڪه #حاجت تو روا نگردد آزموده شده است ✨
📚مفاتیح الجنان
#حاجتروایی_با_ذکر_یونسیه
🐳 ۴۰ بار در سجده ذکر
حضرت یونس (ع) را بگو
✨ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ
إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ✨
📚 نور علی نور ۱۳۲
✍️شخصی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و از فقر خود شکایت کرد.
🦋حضرت به او فرمود : هر وقت داخل خانه ات شدی
1️⃣ سلام کن هرچند کسی در خانه نباشد
2️⃣ بر من صلوات بفرست.
3️⃣ سپس سوره قل هو الله احد را یک مرتبه بخوان ، تا فقرت برطرف شود.
✅ آن مرد چنین کرد و چیزی نگذاشت که آن قدر رزق و روزی اش زیاد شد که به همسایگانش نیز کمک مالی می کرد.
📚 اسرار الصلاه،ملکی تبریزی، ص۲۶۲
#غلبه_بر_کوه_مشکلات💐
🌸✨ در مشکلات به تلاوت
آیه ۱۸۶ "سوره بقره" مداومت
ورزد فتح و پیروزی یابد✨
📚 گلهای ارغوان ۱۹۵/۱
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه👨👩👧👦
✨امام صادق ع
حق همسران بر هم:
عشق است و محبت؛
احترام است و عزت؛
پاکی است و عفت؛
شکرگزاری است و شفقت؛
❤️حق گذار هم باشیم💖
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند👫
فرزندتان را تشویق کنید تا فهرستی از"وقتی حوصله ام سر رفت چه کاری انجام دهم"تهیه کند و آن را در جایی مناسب بچسباند.
هر گاه حوصله اش سر رفت پیشنهاد کنید که به فهرست خودش مراجعه کند...
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🎁آموزش رایگان قرآن کریم🎁
🌸مژده به قرآن دوستان عزیز🌸
💠آموزش رایگان قرآن کریم در سه سطح به صورت مجازی برگزار می شود😍👇
🎁آموزش روخوانی و روان خوانی🎁
🎁آموزش تـجــویــد قــرآن کــریــم🎁
🎁آموزش حــفــظ قـــرآن کــریـــم 🎁
🔰مهلتِ ثبت نام تا فردا شب😍👇
https://eitaa.com/joinchat/4217700402C961ea98555
آموزش آنلاینِ قرآن در مسجد😍👆
هدایت شده از خبرازما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️داوران «عصر جدید» تذکر سیاسی گرفتند؟!
♨️پیام ظریف به عربستان در سفر به بغداد
♨️خار دردسرساز! گلایه، اعتراض و مخالفت؛ احسان به اروپا میرود؟
♨️استرس کرونا با پرستاران و بهیاران چه کرد؟
♨️دو خودکشیِ عاشقانه و دخترانه در اردبیل
♨️هشدار درباره وقوع "انقلاب" جدید در اسرائیل
♨️طارمی؛ تسخیر کننده روح داوران لیگ پرتغال!
اخبار را سریع، دقیق و مستند دریافتکنید👇
https://eitaa.com/joinchat/2667118644C161b95216e
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
اگه میخوای با غذاهای محلی شهرهای مختلف آشنا بشی
اگه دنبال تنوع تو #غذاهای_گیاهی هستی🌮🥗🌯
بیا اینجا غذاهای جدید و نونی رو #ارگانیک درست کن😍
انواع غذاهای ساده و ارزون بیا اینجا🏃♂🏃♂🏃♂
👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3632463883Cd3dcf3978b
#داستانک_آموزنده
🔺گفتگوی مار و زنبور🐍🐝
🔹روزی مار به زنبور گفت: انسان ها از ترس "ظاهر خوفناک" من می میرند نه به خاطر نیش زدنم. اما زنبور قبول نکرد!
🔸مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت: آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت من او را میگزم و مخفی می شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن.
🔹مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت"ای زنبور لعنتی"و شروع به تخلیه زهر کرد و بلند شد و رفت و بعد از چندی بهبود یافت.
🔸این بار که باز چوپان در همان حالت بود مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد!
🔹چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت، و به خاطر وحشت از زهرِ آن مار،چند روز بعد از دنیا رفت...
🔻برخی از اتفاقات دنیا هم همین است، فقط به خاطر ترس از آنهاست که افراد نابود می شوند، ما رویاهایمان را زندگی نمیکنیم، ما در ترسهایمان زندگی میکنیم❗️
@tafakornab
@shamimrezvan
#پیام_سلامتی
#کاهش_دهنده_فشارخون
#بازکننده_رگ_قلب
✍ 30 حبه سیر پوست گرفته،5 عدد لیمو باپوست در مخلوط کن، مخلوط بدست آمده با 1 لیتر آب بجوش آورید، سپس صاف، دریخچال نگهداری
♻️ ناشتا 1 استکان تا 40 روز
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh