eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.6هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٢٩ شهریور ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۵.٢٦ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.۵٠ 🌝اذان ظهر: ١٢.۵٨ 🌑غروب آفتاب: ١٩.٠۵ 🌖اذان مغرب: ١٩.٢٣ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١٦ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
۰۰۰۰۰☝️ یـا رب العـالمیــــن... شنبــه... صـدمرتبـه... ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅درمان بیماری یرقان با مصرف برگ تربچه 💥بهترین زمان مصرف :بین صبحانه و ناهار نکته:تا یک ساعت بعد از آن مواد قندی و چرب نخورید تا جذب شود @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴اعمال شب و روز اول ماه صفر 💥ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود: ✨نخست این که از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است. ✨دلیل دوم این که از صِفْر به معنای خالی گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه های حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ می شدند و شهرها خالی می شد. ✨معروف است که صفر ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است. ✨در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بد یمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد. 💥اول ماه صفر اعمال مشترک اول هر ماه در ابتدای ماه صفر نیز قابل توجه است از جمله: ✅دعا در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. ✅بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است. ✅قرآن خواندن هفت مرتبه سوره «حمد». ✅روزه از أموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است. ✅نماز شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند. ✅روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است. ✅اعمال مستحبی ماه صفر درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است. 💥دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود: ✨یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.✨ 📚مفاتیح الجنان @shamimrezvan ღگشا👆👆
▪نمی دانم دوباره تو را خواهم ديد يا نه؟ اما اگر وَزيدی و اَز سَرِ کویِ من گذشتی، سلامَم را به اَرباب بِرسان! ▪ بگو هميشه برايَٺ مِشکی به تَن می کرد و دوسٺ داشٺ نامَش با نام تو عَجين شود! گرچه جوانی می کرد، اما تو را از تَهِ دل دوسٺ داشٺ!با چایِ روضه، صفا می کرد و سَرَش درد می کرد برای نوکری! ▪مُحَـرَّم جان؛ تو را به خُدا می سپارم! و دِلَم شور می زند برای "صَفر"ی که از "سَفَر" رسید! ▪ دعا می ڪنم در اولین روزماه صفر🌙 زیر این سقف بلند⭐️ روے دامان زمین✨ هر ڪجا خسته و پر غصه شدے✨ دستی از غیب به دادت برسد✨ و چه زیباست ڪـه آن✨ دستِ رحمتِ خدا باشد وبس✨ با آرزوی بهترینها برای شما خوبان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🏴اول صفر به روایتی، ورود اسراي کربلا به سرزمين شام ▪️پس از آن که امام حسين(ع) و ياران باوفاي آن حضرت در صحراي کربلا به دست لشکريان سفاک عمر بن ‏سعد به شهادت رسيدند، خانواده آنان به اسارت درآمده و در روز يازدهم محرم آنان را از کربلا به کوفه و سپس شام منتقل کردند. ▪️عبيدالله‏ بن ‏زياد که استاندار کوفه و بصره و عامل يزيد بن ‏معاويه در عراق و فتنه‏گر اصلى واقعه کربلا و از دشمنان سرسخت اهل‏بيت(ع) بود، دستور داد اسيران را با همان حالت اسارت و در پوشش نامناسب وارد مجلس کنند تا به خيال خود خدشه اي به جايگاه والاي اهل بيت وارد کند . ▪️پس از چند روز اقامت اسيران در کوفه آنان را روانه شام کردند تا در مجلس يزيد بن ‏معاويه حاضر کنند. ▪️کاروان اسرا هنگام حرکت به سوى شام از شهرها و روستاهاي بسياري عبور کردند و در بسيارى از اين مناطق مردم به محض باخبر شدن از شهادت امام حسين(ع) و اسارت خانواده آن حضرت سوگوارى و قاتلان آن حضرت را لعنت مي کردند. ▪️اول ماه صفر سال 61 هجرى قمرى، اسيران و سرهاى شهيدان واقعه کربلا وارد شام، مقر حکومت يزيد بن ‏معاويه شدند. ▪️مدتى که اسيران در شام اقامت داشتند رويدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پيوست که از همه مهمتر درگذشت دختر خردسال امام حسين(ع) در خرابه شام، مناظره حضرت زينب(س) و ديگر افراد خانواده سيدالشهدا با يزيد و خطبه به يادماندنى امام سجاد(ع) در حضور يزيد، درباريان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود. ▪️اين افشاگريها و مبارزه‏ هاى پنهان و آشکار اهل‏بيت در حالت اسيرى، يزيد را نزد مسلمانان بی مقدار و بی ‏اعتبار کرد و پس از مدتى، وضعيت شام را بر ضد يزيد و به هوادارى از امام حسين(ع) تغيير داد. ▪️يزيد ناچار شد به جرم و جنايت خود و سپاهيان و عاملان جنايت پيشه اعتراف کرده، از امام زين‏ العابدين(ع) عذرخواهى و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام و عزت به مدينه منوره عودت دهد. 📚الارشاد (شيخ مفيد)، منتهى‏الآمال (شيخ عباس قمي)، زندگانى چهارده معصوم (ع) ترجمه اعلام‏الورى و لهوف ‏سيد بن‏ طاووس @shamimrezvan ღگشا👆👆
⁠✅حتما بخوانید؛ حالتون عوض میشه 🏴 ماه ؛ خدانگهدارت!... نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! 🏴امااگر وزیدی وازسَرِ کوی من گذشتی، سلام مرا به حسین ع برسان! 🏴و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشہ برایَت به تَن می‌ڪرد و دوست‌داشت تانامَش؛بانام تو عجین شود 🏴اگر چہ جوانی می‌ڪرد، اما از اعماق وجودش، تو را از تَہ‌دل داشت 🏴با چای ، صفا می‌ڪرد و سَرَش درد می‌ڪرد برای ! 🏴مُحَرَّم! تو را به می‌سپارم و دلم شور میزند‌، برای که از "سَفَر" ‌رسیده! صدقه امروزفراموش نشه لطفانشر دهید🥀 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سلام 🍁به شنبه اولین روزصفرخوش آمدین🍁 🌸هزار آرزوی بشر درمقابلِ یڪ تقدیرالهی محڪوم بہ فناست🌸 آرزومیکنم❣ در ماه صفر🌙 خداوند متعال💕 بهترین و قشنگ‌ترین تقدیرها را براتون رقم بزنه❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹🍃 ✍🏻از حضرت امیر المومنین علی (ع) روایت شده است ڪہ پیامبر (ص) فرموده اند : براے روا شدن حاجات در طول یڪ هفتہ این ذکرها را بہ غیر از روز سہ شنبہ 41 بار و در روز سہ شنبہ 100 مرتبه بگویند ان شاالله به مقصود خویش خواهند رسید↯↯↯↯ 🦋روز شنبه : فنادے فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبناه له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین 🦋روز یڪشنبہ: لا اله الله الملک الحق المبین 🦋روز دوشنبہ : لا اله الا الله عزیزا جلیلا یا عزیز یا جلیل 🦋روز سه شنبہ :اللهم صل علی محمد و آل محمد 🦋روز چهارشنبہ: لا اله الا الله خالصا مخلصا 🦋روز پنج شنبہ: لا اله الا الله خالق کل شی و هو علی کل شی قدیر 🦋روز جمعہ :سبحان الله والحمد الله و لا اله الا الله و االله اکبر و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم 📚ملڪوتے ها @shamimrezvan ღگشا👆👆
🔮 قبل از طلوع آفتاب در روز شنبه ذکر شریف (یا غنی ) را به تعداد ۶۰۶۰ مرتبه بگوید. اگر بر این عمل مداومت نماید حتما نتیجه خواهد دید. @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و دوم ✍ بخش اول 🌹وقتی خوابش سنگین شد آهسته اومدم بیرون.. هنوز عمه همون جا وایساده بود، پریشون و در مونده به من نگاه کرد. چشماش پر از اشک بود و صورتش از شدت ناراحتی قرمز شده بود درست شکل همون روزی بود که من اومدم اینجا… حالا درکش می کردم ولی اون زمان همه چیز رو به خودم می گرفتم و از اخلاقش خوشم نمی اومد… 🌹با هم رفتیم پایین، نشست و زد زیر گریه. یک کم اونو دلداری دادم ولی می دونستم که فایده نداره… برای اینکه بتونم آرومش کنم رفتم و یک چایی ریختم و آوردم تا با هم بخوریم. یک کم که آروم شد به من گفت: راستی بگو ببینم موضوع چی بود؟ من که نفهمیدم جریان چیه. چرا اول گفتی می خوام حالا میگی نه؟ خوب تورج امیدوار شد… نمی دونی چقدر خوشحال بود. صد دفعه به من زنگ زد تا خاطرش جمع بشه، تو مطمئنی؟ منم گفتم آره… گفت: بگو ببینم حالا من هستم و تو به من بگو چی شد که نظرت عوض شده؟ 🌹گفتم: عمه جون بازم شرمنده ام خودم خیلی خجالت می کشم تو رو خدا ازم نپرسین که نمی تونم بگم. فقط تورج واقعا برای من مثل برادره و جور دیگه ای هم نمی تونه باشه… عمه به عادت خودش یک حبه قند زد تو چایی و گذاشت دهنش و یک فکری کرد و پرسید یک چیزی ازت می پرسم درست جواب بده که اینو من باید بدونم… پای ایرج در میونه؟ 🌹دستپاچه شدم ولی فکر کنم عمه نفهمید. چون خیلی زود جواب دادم نه مسئله اینه که نمی تونم به تورج جور دیگه ای نگاه کنم … عمه تو رو خدا پی گیر نشین فقط منو ببخشین و دیگه از این موضوع بگذرین… سری تکون داد و گفت حالا جواب علیرضا رو چی بدم؟ نمی دونم به اون چی بگم… نه درست فهمیدم ایرج این دو روز از اون موقع خیلی ناراحته فکر کنم حدسم درسته… آره باید ازش بپرسم. گفتم: عمه جون تو رو به هر کی دوست دارین این موضوع رو ول کنین. به اوراح خاک مامانم خودم خیلی ناراحتم دارم اذیت میشم … 🌹آه بلندی کشید و گفت: باشه عیب نداره. تا خدا چی بخواد… از آینده کسی خبر نداره… ایرج بازم با علیرضا خان نیومد. من همین طور پشت پنجره منتظر موندم تا اینکه مرضیه منو صدا کرد… رفتم پایین مثل اینکه عمه همه چیز رو به علیرضاخان گفته بود چون اون اصلا به روی خودش نیاورد… سه نفری شام خوردیم بدون اینکه حتی یک کلام حرف بزنیم… من فورا برگشتم تو اتاقم ولی هنوز نرسیده بودم که از صدای حمیرا از جا پریدم و خودم رو به اون رسوندم من رو صدا می کرد. دستش رو گرفتم و کنارش نشستم. با زحمت گفت: نرو… پیشم بمون…نرو … 🌹اونشب من کنارش موندم… وقتی بیدار می شد و بی قراری می کرد براش لالایی می خوندم و این بار با صدای بلندتر که ایرج بشنوه. نمی خواستم به سراغش برم و فکر می کردم وقتی بشنوه که امروز توی خونه چی گذشته حتما اوضاع عوض میشه… 🌹ولی نشد ایرج خیلی واضح از من فرار می کرد… و من متوجه شدم نمی خواد منو ببینه این بود که منم دیگه عمدا به سراغش نرفتم…. از تورج خبر نداشتیم و اصلا خونه زنگ نمی زد و من مثل یک مجرم از همه دوری می کردم مگر حمیرا که بدون من نمی خوابید. شبها کتاب هام رو می بردم تو اتاق اون و همون جا درس می خوندم… 🌹یک هفته همین طور سرد و بی روح زندگی کردیم … شب جمعه علیرضا خان باز مهمون داشت و من رفتم تا به عمه کمک کنم با هم مشغول بودیم که ایرج یک مرتبه از راه رسید… @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○