eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.7هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
17.9هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸‏شروع روز را 💕پُر برکت می کنیم 🌸صبحمان را معطر می کنیم 💕نفسمان را خوشبو می کنیم   🌸به ذکر صلوات بر 💕حضرت محمد(ص) 🌸و خاندان مطهرش 🌸برای امروزتون برکتی عظیم 💕و معجزه های خدایی آرزومندم 🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 💕وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌸امروزتون پر از بهترینها🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل انگیزتـرین صبح زندگی ما روز آمدنِ توست. بیا و معـــــنای زندگی دل انگیز را به ما بفهمان.... 🌼 🌼
☝️۰۰۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ١۵ مهر ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.۴٠ ☀️طلوع آفتاب: ٦.٠٣ 🌝اذان ظهر: ١١.۵٢ 🌑غروب آفتاب: ١٧.۴١ 🌖اذان مغرب: ١٧.۵٩ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.١٠
☝️ یـا ارحـم الـراحمیــن... سه شنبـه... صدمرتبه... "سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره تین توحیدفلق ناس
🍛🍲🍜🍝🍳🍞🥛🍯 ❤️امیرالمؤمنین علی(ع): خـوردن غـــــذا جان را گرامـےتر و سلامت را پايدارتر مــےســـازد. 📚غررالحکم ،ج۴ ،ص۵۱۹ ،ح۶۸۱۹ ⇩⇩⇩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامی پُـر از مهـر🧡 بر قلب هایی که جز❤️ عشـق و دوست داشتن🧡 چیزی نیاموخته اند.❤️ سه شنبه تـون سرشـار از شادی💛 عشق❤️ مهر 🧡 و آرامش❣ صبح سه شنبه تون زیبا 🍁🍂
👌 👌 💰💰برای پولدارشدن فرموده بودند: هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخواند،بسیار مجرب است واز پنهان است: ♻️«بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم، اللَّهُمَّ إِنّی ضَعیفٌ فَقَوِّنی، اللَّهُمَّ إِنّی ذَلیلٌ فَأَعِزَّنی، اللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ فَاَغنِنی،بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ.♻️ 📚تحفة رضوی.ص38 ღـگشا⬆️⬆️
😍 👆 🌱 🌸✨ هر روز مرتب بخواند قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵طه﴾ گفت پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان (۲۵طه) ڪه زبانش باز و نطقش گویا شود ✨ 💎 درکل این دعای قرآنی براے افزایش قدرت تکلم درکتب معتبرتوصیه شده 📚درمان باقران
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و نهم ✍ بخش‌ سوم 🌺اتاق بزرگ و خوبی بود پر از اثاثیه و چیزهای قدیمی ، پرده های شیک و لوستر بسیار زیبا چند تا مبل و صندلی قدیمی هم اونجا بود….. به دور و بر اتاق نگاه کردم و دیدم اینجا بهترین جاس که حمیرا می تونه شب ها راحت بخوابه …. به ایرج گفتم : میشه زحمت بکشی ترتیبشو بدی ؟ 🌺گفت : آره حتما برای یک دونه خواهرم هر کاری می کنم …. فردا حتما میرم دنبالش … وقتی خواستیم بخوابیم … یک عالمه مقدمه چینی کردم و از هر دری حرف زدم تا بالاخره تونستم جرات کنم و به حمیرا بگم : من امروز بدون اجازه ی تو یک کاری کردم اگر بگی نه حق داری ولی یک کم فکر کن…ببین چه کاری برات خوبه ، هر کاری می خوای با من بکن……….. یک مرتبه حمیرا داد زد ای بابا چیکار کردی؟ بگو ببینم …. داری گیجم می کنی .. 🌺گفتم برات از دکتر وقت گرفتم…….( و یک نفس راحت کشیدم )….خودمو برای اعتراض اون آماده کرده بودم ولی پرسید: چی بهش گفتی ؟ می دونه چی به سرم اومده ؟ گفتم : آره دیگه اول ازش پرسیدم ببینم می تونه تو رو خوب کنه گفت اگر خودش بخواد زود خوب میشه ولی اگر نخواد اصلا نیارش …. پرسید کی ؟ 🌺گفتم فردا شب ….بدون اینکه دیگه حرف بزنه چشماشو گذاشت رو هم ….کمی بعد گفت : رویا ؟ گفتم جانم ….گفت : راست گفتی اینجا بهتره دیگه از اون اتاق بدم میومد واقعا راست گفتی ……. کمی بعد دوباره منو صدا کرد … رویا ؟ قول میدی بین خودمون بمونه و هیچکس نفهمه تا بهتر بشم ؟ گفتم آره چَشم به کسی نمیگم تا خوب بشی ..توام قول بده تا خوب نشدی دست از تلاش بر نداری …. ….. 🌺فردا وقتی دانشگاه برگشتم… به اسماعیل گفتم منتظر بمون تا با حمیرا خانم بیام ….. حمیرا حاضر منتظر من بود به عمه گفته بودیم می خوایم بریم خرید….. من با دورغ گفتن راحت نبودم و فکر می کردم دارم گناه کبیره می کنم ….. حالا باید مراقب می بودیم چون اسماعیل هم که خیلی فضول بود و فورا به مرضیه همه چیز رو می گفت هم در جریان قرار نگیره …..برای همین سر کوچه پیاده شدیم …… راستش از کاری که می کردم می ترسیدم اگر اتفاقی می افتاد همه از چشم من می دیدن و همش با خودم می گفتم باید به ایرج بگم …. و قصد همین کارو هم داشتم.. 🌺دکتر جمالی با حمیرا رفت تو اتاق و من منتظر نشستم یک ساعتی شاید بیشتر طول کشید و بالاخره اومدن بیرون … دکتر برای بعد از عید فطر دوباره وقت گذاشت که حمیرا رو ببینه …… از دکتر تشکر کردیم و اومدیم بیرون……حمیرا صورتش سفید شده بود و به خاطر لاغری بیش از حدی که پیدا کرده بود حالت ترحم آمیزی به خودش گرفته بود…. انگار باز از یادآوردی اون خاطره ی تلخ رنج زیادی برده بود ، صبر کردم تا خودش بگه نتیجه چی بوده ….ولی به شدت تو فکر بود…. 🌺پس آروم کنارش موندم تا به ماشین نزدیک شدیم طاقتم تموم شد پرسیدم خوب بود یا نه ؟ گفت: نمی دونم …ولی چه فایده ، کاش همون موقع که زن رفعت بودم این کارو می کردم ….. تا رسیدیم خونه ساعت نزدیک نه شب بود خیلی از اذان گذشته بود و می دونستم الان عمه عصبانیه با عجله خودمون رو رسوندیم بدون اینکه چیزی خریده باشیم به حمیرا گفتم 🌺می دونم بهت قول دادم ولی این چیزی نیست که ما به کسی نگیم من از پنهون کاری خوشم نمیاد …اگر دیدی که برات خوبه به عمه بگو اونم تو جریان باشه … گفت : مامانم؟میگه به هیچ کس نگو می ترسه درز کنه و آبروششون بره …فعلا ولش کن ؛؛حالا من خوب بشم؛ برای اونم یک فکری می کنیم …. نمی دونم شاید بعدا گفتم ….. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و نهم ✍ بخش چهارم 🌺حدسم درست بود عمه عصبانی بود ولی ایرج داشت منفجر می شد کم مونده بود سر من داد بزنه …. بهش یک چشمک زدم و یواشکی گفتم به خاطر حمیرا بود … ولی راضی نشد ، حمیرا خودشو جلو انداخت و با عصبانیت گفت : من بردمش با هم بودیم اسیر شما ها که نیستیم دلمون خواست بریم بگردیم…. هر دو به خاطر اون ساکت شدن …. منم که خیلی گرسنه بودم زود برای خودم یک چایی ریختم و نشستم سر میز …. ایرج بدون اینکه حرفی بزنه رفت بالا …… منم دیگه حرفی نزدم و چون چند روز بود درس نخونده بودم بعد از شام رفتم بالا….دیدم تمام اثاث اون اتاق بیرونه و قیامتی اونجا بر پاست …. 🌺کارگر ها هنوز کار می کردن و شنیدم که افطار هم همون جا مونده بودن تا اتاق رو همون شب تموم کنن … من که رسیدم دیگه کار کاغذ دیواری داشت تموم می شد …. با اینکه ، ایرج یک کلمه با من حرف نزد و انگار با من قهر بود…. زیر لب گفتم الهی من قربونت برم که اینقدر خوبی … عاشقتم …. همون شب کار جابجا کردن هم به کمک مرضیه و کریم و اسماعیل تموم شد و به جز پرده ی اتاق که باز کرده بودن تا تمیزش کنن همه چیز حاضر شد … اون اتاق پرده ها و لوستر خیلی شیک و قشنگی داشت . از عمه پرسیدم اینجا قبلا اتاق کی بوده؟ 🌺گفت : منو علیرضا ..تا بچه ها کوچیک بودن من اینجا بودم تا نزدیک اونا باشم …..با خودم گفتم پس وقتی اون اتفاق برای حمیرا افتاد شما کجا بودین ؟ حمیرا تونست اونشب رو تو اتاق جدید بخوابه منم پیشش نرفتم و به هوای درس خوندن تنهاش گذاشتم تا ببینم بازم اگر تنها باشه ناله می کنه یا نه… و اینو به دکتر بگم …. چون یادم رفته بود ناله های شبونه ی حمیرا رو بهش بگم …. ایرج خیلی تلاش کرد تا همون شب کار و تموم کنه و خیلی خسته بود ، ولی با من حرف نمی زد و بدون شب به خیر رفت به اتاقش …. همون طور که به در بسته ی اتاق نگاه می کردم 🌺گفتم بابا لنگ دراز من اخلاق بد هم خیلی داره ….. ولی می دونستم که اگر موضوع رو بفهمه خودش منو می بخشه ….موقع سحری هم زیاد حرف نزد …. صبح زود بیدار شدم اون روز من ساعت یازده تعطیل می شدم …. کمی به خاطر اولین قهر ایرج کسل بودم یک جوری که ایرج هم بشنوه بلند گفتم عمه جون من ساعت یازده تعطیل میشم زود میام خونه…. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🔅 : 🔸 «نَهىٰ رَسولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و اله أن يَكونَ الرَّجُلُ طولَ اللَّيلِ كَالجيفَةِ المُلقاةِ، وأمَرَ بِالقِيامِ مِنَ اللَّيلِ وَالتَّهَجُّدِ بِالصَّلاةِ.» 🔹 «پيامبر خدا صلی الله علیه و آله از این که کسی تمام شب را چون مردار دورافکنده‏ای [در بستر افتاده] باشد، نهی فرمود، و به برخاستن در پاره‏ای از شب و خواندن نماز شبانگاهی فرمان داد». 📚 دعائم الإسلام: ج۱ ص۲۱۱
‼️شستن به روش بخارشوی 🔷س 5358: آیا شستن به روش را از بین می برد؟ ✅ج: برای چیز نجس باید پس از برطرف کردن عین نجاست، دوبار با یا یک بار با شسته شود و بخارشویی، نجاست را تطهیر نمی کند.
✨أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ ✨وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾ ✨نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار ✨و نيز نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره ✨مقرون با حضور فرشتگان است (۷۸) 📚سوره مبارکه الإسراء ✍آیه۷۸
💠اگر خسته شدیم باید بدانیم؛ کجای کار اشکال دارد. وگرنه، کار برای خدا که خستگی ندارد. لذت بخش است... 🌷شهید حسن باقری نشر با ذکر 🌹 🌹
💯✍🏻مرحوم لواسانی رحمةالله می گوید:👇 جهت آوارگی دشمن سوره «زلزال» را با حروف مقطع بی نقطه ⬇️ ⬅️( ادارل ر ل ه ...) در اول شبِ چهارشنبه بر ڪاغذیے ڪہ دایره اے شکل باشد، در اطراف آن بنویسد و در خانہ یا در مڪان او (ڪار یا ...) پنهان کند. ✅دشمن حتماً آواره خواهد شد. 📚منتخب الختوم، صفحه ۱ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از خانواده بهشتی
💑 زن زندگی است ومرد آن بانومهمترین کارتواین است که نشکند‼️ آقا کارتوهم اینست که پژمرده نشود‼️ومحبت کنی @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👫اگر فرزند شما با جيغ و داد از شما چيزی خواست با خونسردی بگوييد: "وقتی جيغ ميزنی نمی فهمم چی ميگی" آنقدر تكرار كنيد تا آرام صحبت كند. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👫اگر فرزند شما با جيغ و داد از شما چيزی خواست با خونسردی بگوييد: "وقتی جيغ ميزنی نمی فهمم چی ميگی" آنقدر تكرار كنيد تا آرام صحبت كند. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼🍃 🌼🍃چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست 🌼🍃چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. 🌼🍃رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: «خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم... @tafakornab @shamimrezvan
امام صادق (ع): به تب داران خود سیب بدهید چرا که هیچ چیز سودمندتر از سیب نیست بویژه سودمندترین چیز برای قلب است و مایه ی شست و شوی آن است... 📔دانشنامه احادیث پزشکی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ اگر می خواهید... "خوشبخت "باشید زندگی را ... به "یک هدف "گره بزنید... نه به آدم ها و اشیاء !!!❤️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🌹جلب فروش متاع🌹🍃 🌸👌بر روی 4 برگ کاغذ بنویس و سپس آن ها را در چهار گوشه مغازه یا چهار طرف متاع مورد فروش پنهان کن و آن مکان پاک باشد . و این آیات را باید نوشت : ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🍃🌸یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله و هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و انهارا و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین یغشی الیل النهار ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون یا شکیکفی یا قاهر و یا مغنی یا رزاق یا وهاب یا الله🌸🍃 📚میرداماد کبیر ص 58 🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🍃 هر کس صد و یڪ بار اسم✨ مبارک 《 》 بگویــد و به درگـاه خداوند عــرض✨ حاجـت نماید، مأیـوس نگـردد... @shamimrezvan ღگشا👆👆
👆 خواندن سوره =دوری خانواده از @shamimrezvan ღگشا👆👆