eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.6هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
17.9هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــ❤️ــداوندا بنام تو که زیباترین نامهاست﷽🌹 روزمان را آغاز میکنیم روزی که با نام و یاد تو باشد سراسر شادی است سراسر عشق ومهربانی❤️ و سراسر خیر و برکت است الهی به امیـد تو🌹❣🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺✨شروع هفته را معطر و پُر برکت کنیم 🌺✨به ذکر صلوات بر حضرت محمد(ص) و 🌺✨خاندان پاک و مطهرش🌺 ✨ 🌺الّلهُمَّ ✨🌺صلّ ✨ 🌺علْی ✨ 🌺محَمَّد ✨ 🌺وآلَ ✨ 🌺محَمَّدٍ ✨ 🌺وعَجِّل ✨🌺 فرَجَهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻مهدے جان ( عج ) ای لحظه به لحظه درتماشای همه دیروزی و امروزی و فردای همه از تو خبری نیامد و پــیر شـــدیم ای بـاخبر از بــی خبری های همه 🌼اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤به رسم ادب روز را باسلام ♥️برسالارشهیدان 🖤شروع میکنیم ♥️اَلسلامُ علی الحُسین 🖤وعلی علی بن الحُسین ♥️وَعلی اُولاد الـحسین 🖤وعَلی اصحاب الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تقدیم به صاحت مقدس امام رضا(ع) 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ما صَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 🌹🍃اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٢٦ مهر ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.۴٩ ☀️طلوع آفتاب: ٦.١٣ 🌝اذان ظهر: ١١.۵٠ 🌑غروب آفتاب: ١٧.٢٦ 🌖اذان مغرب: ١٧.۴۴ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠٨
یـا رب العـالمیــــن... شنبــه... صـدمرتبـه... ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان
✅فواید نوشیدن آب در زمان های مناسب ❷ لیوان🥛آب بعد از بیدار شدن: کمک به فعال سازی اندام ها ❶ لیوان🥛قبل از هر وعده: کمک به هضم ❶ لیوان🥛پس از حمام: جلوگیری از فشار خون بالا ❶ لیوان🥛قبل از خواب: جلوگیری از سکته قلبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش حرم بودم ومهمان توبودم مهمان تو وسفره احسان توبودم یک پنجره فولاد دلم تنگ توآقاست ای کاش که زوارخراسان تو بودم😔 شهادت امام مهربانیهاتسلیت باد🏴
4 هفته هر هفته رو به یک جانب بخواند رو بسوی مشرق کرده بخواند جن و انس مطیع او شود اگر به مغرب کند و بخواند زهد و تقوی حاصل شود اگر روی به جنوب کند بخواند مستغنی شود و اگر روی به شمال کند و بخواند او برآید و طریق خواندش به این قرار است : روز شنبه 70 مرتبه روز یک شنبه 60 مرتبه روز دوشنبه 50 مرتبه روز سه شنبه 40 مرتبه روز چهارشنبه 30 مرتبه روز پنج شنبه 20 مرتبه روز جمعه 10 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم یا عِطرائیلَ بِحَقِّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ یا هَرقائیلَ بِحَقِّ اللَّهُ الصَّمَدُ یا طاطائیلَ بِحَقِّ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ یا قَمائیلَ بِحَقِّ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر کسی در کار خود فرومانده باشد و خواهد که کار او گشاده گردد در وقت خواندن و در بین آن سخن نگوید و با طهارت باشد 📚اسرار المقاصد @shamimrezvan ღگشا👆👆 ┅┄🍃┄┄❣┄┄🍃┄┅
👆 🌸✨ هرکس هفت مرتبه آیه ۷☝️ سوره ممتحنه رابه کف دست خود بخواند بدمد بصورت خودبکشد هرکه او راببیند دوستش دارد✨ 📚 گل‌های ارغوان ۱/۱۵۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤درسوگ نبی (ص) 🕯جهان سیه میپوشد 💚درسینه، دل از 🕯داغ حسن (ع) میجوشد 🖤از ماتم هشتمین 🕯امام معصوم (ع) 💚هر شیعه ز درد 🕯جام غم می نوشد 🖤ایام شهادت وسوگواری 🕯نبی اکرم و امام حسن مجتبی 💚و امام رضا (ع) برمسلمانان تسلیت‌باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تقدیم به دوستانی که 💕بهانه مهر و سر آمد عشقند 🌸وجودتون سبز 💕شروع هفته تون پراز 🌸خیر و برکت و آرامش
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و چهارم ✍ بخش اول 🌺آهسته رفتم به اتاقم و تا صبح یا بیدار بودم یا خواب های آشفته می دیدم ….. صبح قبل از من تورج و ایرج رفته بودن تو آشپز خونه و داشتن با عمه حرف می زدن …. من دیر بیدار شده بودم سلام کردم و به تورج گفتم : خوش اومدی حالت خوبه ؟ گفت : مرسی تو چطوری ؟ گفتم خدا رو شکر و رفتم و یک چایی برای خودم ریختم و یک تیکه نون برداشتم و کمی پنیر مالیدم روش و سریع خوردم و گفتم …. ببخشید دیرم شده باید برم … پرسید دانشگاه چطوره ؟ گفتم ای خوبه بد نیست …. گفت : می دونستم که دکتر خوبی میشی شنیدم طبابت رو از الان شروع کردی ؟ 🌺با تعجب پرسیدم کی ؟ من ؟ نه بابا هنوز دارن بهمون اعضا داخلی بدن رو یاد میدن کو تا دکتری ؟ هنوز آمپول زدنم بلد نیستیم …. گفت ولی تو می تونی خدا رو شکر یک دکتر خانوادگی داریم …خوب برو مزاحمت نمیشم امروز هستم می بینمت …… ایرج گفت اسماعیل اومده ؟ هوا سرده بهش گفتم بیاد جلوی در …. دستمو بلند کردم و گفتم خداحافظ و رفتم ….در حالیکه دلم نمی خواست برم می ترسیدم این دوتا برادر کاری دست خودشون بدن …می خواستم قبل از رفتنم با ایرج حرف بزنم ولی نمی شد من حتی شماره ی کارخونه رو هم نداشتم……. 🌺اون روز پنجشنبه بود و من ساعت یازده تعطیل می شدم ….. دیرم می شد که زودتر خودمو برسونم به خونه با عجله می رفتم تا به اسماعیل برسم که یکی از پشت سر پیرهنمو کشید وایسادم دیدم شهره اس عصبانی بود گفت : چرا هر چی صدات می کنم جواب نمیدی ؟ گفتم نشنیدم … چیکارم داری؟ گفت : می خواستم بهت بگم تلافی این کارتو در میارم منتظر باش …. گفتم نمی دونم از چی حرف می زنی ؟ 🌺گفت : خودت بهتر می دونی ایرج رو پر کردی انداختی به جون من دو روزه تو خونه مریض شدم ، افتادم؛ هر چی از دهنش در اومد به من گفت حالا می بینی ؟ و با سرعت برگشت به طرف دانشگاه تازه یادم اومده بود که راست می گفت چند روزه اون نیومده بود و من اصلا متوجه نشده بودم …… با خودم گفتم …ولش کن الان خودم هزار تا مشکل دارم ……….. وقتی رسیدم حمیرا تو حال بود … منو که دید از جاش بلند شد و اومد طرفم و با اضطراب گفت : رویا دارم دیوونه میشم … مامان با تورج و ایرج رفته بیرون … پرسیدم مگه ایرج نرفته کارخونه؟ … 🌺گفت : حتما نه دیگه،، مرضیه می گفت با هم رفتن بیرون …… یعنی میگی کجا رفتن؟ …می دونی دیشب تورج اومده ؟ گفتم آره دیدمش ولی نمی دونم بین اونا چی گذشته صبح که می رفتم تورج حالش خوب بود اگر بهش گفته بودن حتما یک عکس العملی نشون می داد …. 🌺گفت: نه تورج اینجوری نیست می تونه خودشو نگه داره مثل ایرج نیست اون نمی تونه جلوی احساسش بگیره …. رویا نمی خوام بلایی سر این دوتا بچه بیاد ارزش نداره حاضرم تا آخر عمر همین طور بمونم ولی اونا چیزیشون نشه خدا کنه زودتر بیان دارم از نگرانی میمیرم …. گفتم : نه بابا حالا از کجا معلومه که برای این کار رفته باشن الان که اومدن من با ایرج حرف می زنم … خاطرت جمع نمی زارم کار بدی بکنن  ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و چهارم ✍ بخش دوم 🌺با اضطراب گفت : نمی خوام …. نمی خوام جز خوبی اونا چیزی نمی خوام اصلا ولش کنن دیگه ….. بهشون میگم …. یک ساعتی منو و حمیرا با نگرانی چشم به در دوختیم تا صدای ماشین اومد جلوی در نگه داشت … ایرج ماشین رو تو پارگینگ نبرد و خودشم اومد تو …. جلوتر از همه عمه بود منو حمیرا با هم پرسیدیم کجا رفته بودین ؟ عمه با سر اشاره کرد چیزی نیست خرید داشتیم …. حمیرا پرسید پس کو؟ چی خریدین ؟ تورج هم اومد تو……….. حمیرا رفت جلو و تا اومد حرف بزنه تورج اونو بغل کرد و اونم رفت تو آغوش برادرش و من دیدم که اون مرد بزرگ مثل بچه ها گریه می کرد و این بار اون بود که سرشو روی شونه ی حمیرا گذاشته بود و زار زار می گریست …. طوری اشک می ریخت که انگار تمومی نداره جوری که کسی نمی تونست اون منظره رو ببینه و گریه اش نگیره …. 🌺تورج همین طور که حمیرا رو تو آغوش خودش نگه داشته بود گفت : خاک بر سر من که این همه سال فکر می کردم تو آدم از خود راضی و کسل کننده ای هستی هیچوقت نفهمیدم که چه بلایی سرت اومده چقدر زجر کشیدی ….نگران نباش خواهر من و ایرج با توییم نمی زاریم این طوری بمونه … حمیرا خودشو از بغل تورج کشید بیرون گفت …. نمی خوام تو رو خدا به من رحم کنین حاضرم تا آخر عمر تحمل کنم ولی شما ها خودتون رو تو درد سر نندازین … اگر مشکل براتون پیش بیاد من باید بقیه ی عمرم رو هم روی این عذاب وجدان بزارم ، نکنین …دیگه نمی خوام همین قدر که پشت من هستین برام کافیه به خدا اینقدر حرص خوردم دارم دوباره مریض میشم نکنین ….. 🌺ایرج گفت : مگه ما بچه ایم خاطرت جمع باشه من هستم،، کاری نمی کنیم که تو ناراحت بشی …. و رفت بالا …. و خیلی زود با یک ساک بر گشت پایین و گفت نمی خوام نگران باشین ها ما زود میام … رویا نزدیک تلفن باش …. و هر دو با سرعت رفتن بیرون منو عمه و حمیرا دنبالشون التماس می کردیم ولی اونا گوش نمی کردن و با عجله سوار شدن و راه افتادن و با سرعت از خونه رفتن بیرون …. سه تایی بدون لباس گرم تو اون هوای سرد بیرون وایستاده بودیم و نمی دونستیم چیکار کنیم من گریه ام گرفته بود گفتم تقصیر منه … ای وای کاش کاری نکرده بودم اگر بلایی سرشون بیاد تقصیر منه ….. عمه گفت بیاین بریم تو سرما می خورین دنبال مقصر نگردین یک روز باید این طوری می شد .. هر وقت اونا می فهمیدن همین بود…. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
: 🔸از آنچه خداى متعال حرام شمرده، خويشتندارى كن تا عابد شوى ▫️و به آنچه خداى سبحان قسمتت كرده است، راضى باش تا بى نياز گردى ▫️و با همسايگان خود خوب رفتار كن تا مسلمان شوى ▫️و با مردم همان گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند تا عادل باشى 🔸عفَّ عَن مَحارِمِ اللّهِ تعالى تَكُن عابِداً، وأرضَ بِما قَسَمَ اللّهُ سُبحانَهُ لَكَ تَكُن غَنِيّاً، وأحسِن جِوارَ مَن جاوَرَكَ تَكُن مُسلِماً، وصاحِبِ الناسَ بِمِثلِ الّذي تُحِبّ أن يُصاحِبوك بِمِثلِهِ تَكُن عَدلاً 📚 الخصال : ص 169 ح 222
👆 ⁉️اگر کسی نذر کرده باشد که مقداری پول در حرم امام رضا (علیه السلام) بیندازد می تواند این پول را در شهر خودش به فقیری بدهد ؟
✨وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ ✨عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ ✨الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۷﴾ ✨و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى ✨شايسته كرده‏ اند قطعا گناهانشان ✨را از آنان مى زداييم ✨و بهتر از آنچه میکردند پاداششان مى‏ دهيم (۷) 📚 سوره مبارکه العنكبوت ✍آیه ۷
💎امام رضا عليه السلام: آنکه از خدا توفيق بخواهد، اما تلاش نكند، خود را مسخره كرده است مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ 📖بحارالانوار، جلد78، صفحه3569
💠✍🏻حسین بن خالد می گوید : من از مردم 300000 درهم طلبڪار بودم و عده اے نیز 400000 درهم از من طلب داشتند بدهڪاران پولهایم را نمی دادند و طلبڪاران نیز بر گرفتن پولهایشان اصرار داشتند تا آنڪه در موسم حج مخفیانه به حج رفتم تا به خدمت امام رضا علیه السلام عرض حاجت ڪنم در حج نتوانستم خود را به امام برسانم اما از طریق نامه ای احوالات خویش را بیان ڪردم حضرتش در حاشیه نامه نوشتند بعد از هر نماز واجب این دعا  را سه مرتبه بخوان. 🍂🍃اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْحَمَنِي بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَرْضَى‏ عَنِّي‏ بِلَا إِلَهَ‏ إِلَّا أَنْتَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تَغْفِرَ لِي بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ🍂🍃 💠✍🏻بدرستیڪه حاجت تو برآورده خواهد شد . حسین بن خالد می گوید : من بر این دعا مداومت ڪردم به خدا قسم ڪه چهار ماه نگذاشته بود ڪه پولهایی ڪه در دست مردم داشتم گرفتم و قرض هاے خود را نیز اداء ڪرده و 100000 درهم  نیز به دست آوردم . این دعا نیز به تجربه ثابت شده است . ┅┄🍃┄┄🌼┄┄🍃┄┅
👆 🖋 امام رضا ؏ ؛ سحر و جادو 《حق》 است و به اذن الهے ضرر مے رساند هرگا سحرے به تو اصابت کرد دستهایت را تا مقابل چهره بلند کن و بخوان ↻ 📚 مکارم الاخلاق ۲۸۶/۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای آقای غریبی که زائرانت از دوری فراغت به تنگ آمده اند و مشتاق زیارتتان هستند حال آنکه زیارت نه فقط حضوری که قلب ایرانیان حرم شماست،دست بر شبکه های ضریح سینه های مان گذاشته و می خوانیم: السلام علیک یا امین الله فی ارضه... شهادت امام رضا (ع) را به شما عزیزان تسلیت عرض میکنم
هدایت شده از خانواده بهشتی
💑 🎀 لحن شما موقع صدا کردن همسرتان به او می‎فهماند که یک گفتگوی عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا! پس سعی کنید بر روی آرامش لحن تان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنید.... @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
👨‍👩‍👧‍👦 🎀 کم تحملی فرزندان در خانواده تک فرزندبیشتر است چرا که والدین فرصت بیشتری برای تامین خواسته های فرزند صرف می کنند و او را متوقع بارمیآورند که همین توقع موجب کم تحملی در کودکان می شود @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👌 🍂 ✍یکی از معجزات امام رضا علیه السلام که اخیرا اتفاق افتاده است: 💭 یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اسرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاظر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند. 💭 درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند. وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای 💭 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد، از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛ عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد 💭 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم ؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد : 👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟ 💭 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا 💭 امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛ این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زائر ما بودند.🌺