eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.6هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
مجرب برای خانه دار شدن و سروسامان گرفتن اگر کسی بخواهد سروسامان بگیرد و صاحب خانه و زندگی مستقل شود، هر روز پس از نماز صبح چهل مرتبه بگوید 🌛یا ربَ البَیتِ العَتیق🌜 👈این عمل را چهل روز مداوم و بدون وقفه ادامه دهد. ‼️اين ذكر بسیــــــار مجرب هست بارها به تجربه ثابت شده ‌ ✨برای خانه دار شدن بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه آیه۲۲ سوره مـومـنـون را تلاوت کنیــد وَ قـُل رَبّ ِ اَنــزِلـنـی مُـنـزَلاً مُبارَکاً وَ اَنـتَ خَیـرُالـمُنـزِلـیـن 📒خواص آیات قرآن کریم 🌸🍃بامنتشر کردن در ثواب آن شریک باشید
👆 ❤ 🌸✨امام علی بہ براء ؛ هرگاه خواستے دعاڪنے چنین ڪن ⇧ بہ خدا قسم ، اگر برمن هم با این دعا نفرین ڪنےخواهم مُرد ( کنایه از اجابت قطعی)🌷 📚بحار الانوار ۳۰۹/۹۲
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و ششم✍ بخش ششم 🌸با عصبانیت گفت : باشه حرف سر این نیست ولی می تونی مراقب رفتارت باشی که من حساس نشم؟ …. گفتم خوب رک و راست بگو چیکار کردم …. گفت تو زن عاقلی هستی اینو من نباید بهت بگم الانم دلم نمی خواد عنوانش کنم ولی برای آینده باید گفته بشه…………… تو یادته تورج نسبت به تو چه حسی داشت حالا ما داریم به خودمون می قبولونیم که اون فراموش کرده ……. پس نرو تو اتاقش بشین دو ساعت حرف بزن باهاش بگو بخند نکن …. نه به حضرت عباس اگر به تو شک داشته باشم و یا به تورج ولی دوست ندارم ، صلاح هم نیست …….. 🌸دنیا روی سرم خراب شد فهمیدم دردش چیه ….. خیلی از خودم بدم اومد یک احساس غریب و آزار دهنده وجودم رو گرفت اینکه نمی دونستم حق با اونه یا نه؛؛ اینکه من از روی نیت پاک این کارو کردم و برداشت اون اینطوری بوده,, خودم بهتر از هر کس می دونستم که تورج از وقتی فهمید من ایرج رو دوست دارم چقدر مراعات کرده و می دونستم چطوری خودشو کشیده کنار و اینکه به شرافت اخلاقی اون ایمان داشتم و فکر می کردم دیگه مشکلی پیش نمیاد ولی این همون سایه ای بود که باید قبل از ازدواجم با ایرج بهش فکر می کردم و حالا می فهمیدم که این سایه روی زندگی من افتاده و ممکنه خیلی به همه ی ما صدمه بزنه. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هفتم ✍ بخش اول 🌸اون موقعی که آدم می خواد ازدواج کنه چقدر راحت از کنار همه ی مسائل رد میشه و همون مشکلات باعث ناراحتی و عذاب در زندگی میشه ، و چقدر آقای حیدری درست فکر کرد که از همون اول آینده رو دید و جلوی این ازدواج رو گرفت … 🌸با خودش نگفت : عیب نداره بعدا خوب میشه …. چون نمیشه ، بدتر هم میشه پس حالا که من این کارو کردم باید تاوانش رو هم پس بدم و کاری رو که ایرج می خواد انجام بدم ….. زیر لب گفتم حق با توس چشم دیگه از این به بعد مراقبم … 🌸ایرج گفت عزیزم من آخه ……….. دستمو بردم بالا و گفتم بسه دیگه نگو نمی خوام چیزی بشنوم خیلی خسته ام … باز اومد حرف بزنه دستمو گذاشتم روی گوشم و گفتم … خواهش می کنم دیگه حرفی نزن ……(داد زدم ) نزن ….. 🌸ایرج ساکت شد … یک مدتی بی هدف رانندگی کرد …… از خیابون پهلوی رفت بالا و از خونه دور شد …. و گفت : آخه تو نباید ناراحت بشی خودتم می دونی ……. نگذاشتم حرف تموم بشه گفتم : مشکل من حرفی که الان گفتی نیست حرکتیه که تو کردی طوری رفتار کردی انگار من عمدا این کارو می کنم ….اصلا شاید فکر تو درست باشه ، ولی اگر از همون اول به من تذکر می دادی من با دل و جون قبول می کردم لازم نبود این همه قهر و بی محلی بین ما باشه … حالا که شده معنی دیگه ای پیدا می کنه … من با این طرز برخورد تو مشکل دارم و نمی تونم هضمش کنم ……. 🌸گفت : ببین اگر من اون قرص ها رو تو کشوی میزت نمی دیدم شاید همون جا بهت می گفتم ولی وقتی دیدم که قرص می خوری تا بچه دار نشی دیگه قاطی کردم .. تو نباید به من می گفتی که داری قرص می خوری ؟ گفتم اگرم می خواستم پنهون کنم جلوی چشم تو نمی گذاشتم …چیز خاصی نیست من الان درس می خونم و بچه نمی خوام بهت گفته بودم به موقع …. 🌸الان موقعش نیست ایرج گفت : پس من حق دارم ناراحت بشم چون تو منو اصلا در نظر نمی گیری …… گفتم ایرج ؟ من چند بار به تو گفتم بچه حالا زوده می خوام وقتی باشه که بتونم خودم ازش نگه داری کنم …. 🌸گفت : یعنی چند سال بعد ؟ حتما اون موقع هم می خوای تخصص بگیری و بعد هم مطب بزنی و بعد هم سرت شلوغه و دیگه پیر شدیم رفته پی کارش …… گفتم : ایرج حالم داره بهم می خوره نیگر دار … ولی اون گوش نکرد و به راهش ادامه داد…..بلند گفتم نگه دار داره حالم بهم می خوره دارم بالا میام …….. 🌸زد رو ترمز و گفت : ای وای فکر کردم الکی میگی … من پیاده شدم و ……….. ایرج چند تا دستمال داد به من و صورتم رو پاک کردم و برگشتم تو ماشین …… 🌸پرسید بهتری ؟ گفتم نه فکر کنم مال فشارم باشه بریم خونه ، عمه می دونه چیکار کنه …. اونقدر حالم بد شده بود که دل و روده ام داشت میومد بیرون … با سرعت منو رسوند خونه 🌸عمه از دیدن من ترسید با سرعت رفتم تو دسشویی …. احساس می کردم دارم میمریم حلقم از بس عق زدم زخم شد … عمه پرسید آخه چی شده ؟ ایرج گفت منه احمق باز اذیتش کردم عصبی شده … عمه گفت اگر قرص نمی خورد می گفتم حامله اس … 🌸ایرج پرسید شما می دونستین ؟ عمه گفت : آره خودم براش خریدم چون حالا درس می خونه و زوده اول زندگی بچه می خواد چیکار ؟… .ایرج گفت : مامان ببین چیکار می کنی بیا ببیرمش دکتر خوب نمیشه عمه زود لباس پوشید در حالیکه من همچنان عق می زدم منو بردن دکتر…. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🌼حضـــــرت اماام سجاد(ع): ✨دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست: ✨يا برايش ذخيره می گردد ✨يا در دنيا برآورده می شود ✨يا بلايى را كه می خواهد ✨به او برسـد دفع می کند 📒بحار، ج ۷۵ ، ص ۱۳۸ 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🔅 : 🔸 «يا مَعشَرَ شيعَتِنَا ، اِسمَعوا وافهَموا وَصايانا وعَهدَنا إلى أولِيائِنَا : اصدُقوا في قَولِكُم ، وبَرّوا في أيمانِكُم لِأَولِيائِكُم وأعدائِكُم ، وتَواسَوا بِأَموالِكُم .» 🔹 «اى گروه شيعيان ما! سفارش ها و توصيه هاى ما به دوستدارانمان را بشنويد و بفهميد كه : راست گفتار باشيد ، و به پيمان هايتان با دوست و دشمنتان وفادار بمانيد ، و با اموالتان يكديگر را يارى كنيد .» 📚 دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۶۴ 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🔅 : 🔸كمالُ الأَدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ : العَقلُ، وَالحِلمُ، وَالصَّبرُ، وَالرِّفقُ، وَالصَّمتُ، وحُسنُ الخُلُقِ، وَالمُداراةُ . 🔹كمال ادب و مروّت، در هفت چيز است: خردمندى، بردبارى، شكيبايى، ملايمت، خاموشى، نيك خويى، و مدارا. 📚معدن الجواهر: ص ٥
☝️📰 📰☝️ حکم کندن و جویدن پوست لب و سایر جاهای بدن 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 ﷽ ❓پرسش آيا گربه نجس است؟ 📝پاسخ بدن گربه نجس نیست ولی ادرار و مدفوعش نجس است و اگر موی آن در لباس باشد نماز باطل است. لطفا حداقل به یک نفر بفرستین☝️
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ✨الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ ✨الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ✨سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾ ✨اوست‏ خدايى كه جز او معبودى نيست ✨همان فرمانرواى پاك سلامت بخش و ✨مؤمن به حقيقت‏ حقه خود كه ✨نگهبان عزيز جبار و متكبر است ✨پاك است‏ خدا از آنچه با ✨او شريك مى‏ گردانند (۲۳) 📚سوره مبارکه الحشر ✍آیه۲۳
🌟 هرڪس👇👇 ✨سوره والعصر✨ را بعد از نماز عـشاء بخـواند ویا همراه خود داشتہ باشد نزد حاڪمے ویا بزرگی ڪہ مے‌رود از شر او در امان است 📚 تفسیر نمونه ۲۹۰/۲۷
هدایت شده از خانواده بهشتی
💞🍃💞 🍃💞 💞 💢 کارهاییکه برای شدن باید انجام بدین👌 1⃣ صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم. 2⃣ منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم. 3⃣ کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد. 4⃣ مثبت‌نگر باشیم؛ به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم. 5⃣ شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم. 6⃣ به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و…حفظ کنیم. •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
💮🔆💮 🌱برای حل و فصل چالش ها به فرزندتان کمک کنید. ♻️تلاش کنید با فرزندتان ارتباط صمیمانه و صحیح برقرار کنید. سعی کنید توصیه های مناسبی برای گفت و گو درباره مواد مخدر و الکل بیابید. ❤️🔅❤️ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ ‍ ✍ اصطلاح "بوق سگ" چیست؟ 🔹 اینکه گفته می شود از صبح تا بوق سگ سر کارم!! در قدیم بازارها دارای چهار مدخل بودند که شبانگاهان انان را با درهای بزرگ می بستنذ. وتمامی دکانها نیز به همین طریق قفل می شدند .از انجا که همیشه احتمال خطر میرفت،نگهبانانی نیز شب در بازار پاسبانی میدادند. به دلیل اینکه نمی توانستندتمامی بازار را کنترل کنند ، سگهای وحشی به همراه داشتند که به جز خودشان به ** دیگری رحم نمی کردند. پاسبانان شب، در ساعت معینی از شب، در بوق بزرگی که ازشاخ قوچ بود ، با فاصله زمان معینی می دمیدند . بدین معنا که عنقریب سگها را دربازار رها خواهیم کرد . دکانداران نیز سریع محل کسب خود را ترک کرده وبه مشتریان خود میگفتند دیر وقت است وبوق سگ را نواختند. از ان زمان بوق سگ اصطلاح دیر بودن معنا گرفته ! ✍به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست. ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه ! وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید. ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگه‌های تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آب‌هایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد! چون دیگر فروشنده‌ها از این داستان آگاه شدند، همگی ماست‌ها را کیسه کردند!!! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين... 🔹اگه جالب بود فورواردكنيد براي دوستانتون تا اونها هم لذت ببرن فوروارد👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ 💕ناراحت شدن دسـت مـــا نیست اما ناراحت ماندن دست ماست ، پس اجازه ندهیم که، رفتار تلخ دیگران،در ما اثر کند و روزگارمان را تلخ کند …!!