eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.5هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 24 آذر ماه 139 9 🌞اذان صبح: 05:36 ☀️طلوع آفتاب: 07:06 🌝اذان ظهر: 11:59 🌑غروب آفتاب: 16:52 🌖اذان مغرب: 17:12 🌓نیمه شب شرعی: 23:14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راضـيم ... به هرچی اتفاق افتاد! که اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد! و اگه بد بود من رو ساخت ! مــديونم ... به همه ی آدمهای زندگیم! که خوباشون بهترین حسها رو بهم دادن! و بداش بهترین درسا رو ! مــمنونم ... از زندگیم! که بهم یاد داد همه شبیه حرفاشون نیستند! و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره... 💖 روز خوبی داشته باشید .
یــا قـاضی الحاجـات... دوشنبـــه... صدمرتبه... یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ درهر رکعت بعدازحمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام ۱۰ استغفار 📖
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 دنیا لهو و لعب و بازی است، آن را بازی بدان و خوب بازی کن 🌷 مرحوم حاج اسماعیل دولابی 🔹دنیا لهو و لعب و بازی است، آن را بازی بدان و خوب بازی کن و از آن لذّت ببر تا خستگی‌ات در رود و در امر آخرت شاداب و سر حال باشی و بتوانی رشد کنی. 🔹 دو گروه ضرر کردند؛ یک گروه که دنیا را جدّی گرفتند و دائم حرص و غصّه خوردند و ظلم کردند و جِر زدند، که در نتیجه هم دنیایشان تلخ و مشقّت‎بار شد و هم آخرتشان را که نقطه‎ی مقابل دنیاست به بازی گرفتند. 🔹 گروه دوم هم که تارک دنیا شدند و در بازی شرکت نکردند و چون خستگیشان را در بازی برطرف نکردند، در امر آخرت هم چندان رشدی نکردند و بهره‎ای نبردند. 🔹 آداب شرع، مقرّرات بازی دنیاست. وقتی خوب و با شادی بازی کردی، نماز و عبادتت هم قشنگ و زیبا می‎شود. 🔹مرتّب به خود بگویید کارهای دنیا درست می‎شود. آن را شوخی و بازی بگیرید؛ امّا خوب بازی کنید. اِنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ: زندگی دنیا منحصراً بازی است. 📚 مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌰« ترشی پیاز » به دلیل تقویت فعالیت گلبول‌ های سفید، میتواند در روزهای آلوده از بدن ما محافظت کند سرشار از آنتی اکسیدانهای قوی است که مانع ورود مواد آلوده وسمی هوا به بدن میشود... 👇👇🏿👇
🍁🌺الهی که ❤🍁🌺امروزتون ❤🍁🌺 پر از شادی ❤🍁🌺و آرامش باشه ❤️🍁🌺 دوشنبه تون بخیر
✅از دوشنبه تا جمعه ختم زیر خوانده شود فقط جمعه رو نخوانید و گرو بذارید تا حاجت تون رو خدای مهربون بده  آیه 60 سوره نمل تا 64 که امن داره مد نظر هست  وقتی آیه 60 رو می خونین 100یا محمد بفرستید  وقتی آیه 61 رو می خونین 100یاعلی بفرستین  وقتی آیه 62رو می خونین 100یازهرا بفرستید  وقتی آیه 63 رو می خونین 100یا حسن بفرستین  وقتی آیه 64 رو می خونین 100یا حسین بفرستید  این هارو هر روز بخونین که میشه 5 روز  امیدوارم مفید باشه برای تمام دوستان این ختم به طریق دیگری نیز امتحان شده ختم سوره نمل مجرب  3 هفته پشت سر هم  هفته اول از دوشنبه تا جمعه  هفته دوم دوشنبه تا جمعه  هفته سوم دوشنبه تا جمعه  هفته اول و دوم کامل بخونید و هفته سوم گرو بکشید  اینجوریه که از ایه 59 تا 63 که امن داره باید بخونید. که 5 تا ایه است که امن داره.ایه اول بخونید یه دوره تسبیح یا محمد.ایه دوم بخونید یه دوره تسبیح یا علی.ایه سوم یا زهرا ایه چهارم یا حسن ایه پنجم یا حسین 📚منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»
☝️☝️ 🌸✨ آیه زیر را۴۰روز و هر روز ۱۵۳ بار بخواند از دوشنبه آغاز کند و روز آخر ۱۷۸ بار بخواند✨ 🔰بخشی از آیه ۲و۳طلاق ومن یتق ..(تا).. شیء قدرا 📚منتخب قوامیس
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📅 ۲۴ آذر ۱۳۹۹ هجری شمسی ۲۸ ربیع الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری ۱۴ دسامبر ۲۰۲۰ میلادی ☝ امروز اول صبح فراموش نگردد .(تقارن نحسین) 🌸 اذکار دوشنبه : - یا قاضی الحاجات(100 مرتبه) - سُبحانَ اللهِ و الحَمدُللهِ(1000 مرتبه) - یا لَطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال 🌸 دوشنبه ۲۸ ماه قمری ، روز خوبی است و برای امور زیر مناسب است : 🔹انجام امور دائمی 🔹عقد و ازدواج 🔹دیداربزرگان 🔹کشاورزی 🔹تعلیم و تعلم 🔹صلح و آشتی دادن بین افراد 🔹خرید و باغ منزل 🔹شروع درمان و معالجات 🔹کلا برای انجام هرکاری مناسب است. ❌ برای فروش جواهرات و حیوان و قرض خوب نیست 🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید روزی فروان دارد محبوب دلها گردد ان شاءالله ، به خانواده اش خوبی بسیار می کند اگر چه در زندگانیش به او غم و اندوه برسد اما در آخر به مراد و مطلوب خود برسد. 🌷 شب دوشنبه (یعنی دوشنبه که شب شد )مباشرت به قصد بچه دار شدن مکروه است و باید از آن شود . ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و موجب درد سر می گردد. از نظر قمری یا در این روز از نظر ماه قمری ، خوب است و موجب روشنی دل می گردد. 🔹دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی دارد و موجب دولت یافتن می گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت می شود. ️ 💢️این دوشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است. 🕥 وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹 اذان صبح: ۳۶ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۰۶ : ۷ 🔹اذان ظهر:: ۵۹: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۵۲ : ۱۶ 🔹اذان مغرب: ۱۲: ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی:۱۴ : ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۱۶:۳۶ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاوس ، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 42، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
💎امام حسن عليه‏ السلام: هركه خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت مَن عَرَفَ اللّه‏َ أحَبَّهُ 📚تنبيه الخواطر جلد1 صفحه52 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 💎امام حسین علیه السلام: کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ 📚تحف العقول، صفحه248
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هفتم ✍ بخش پنجم 🌸همون جا کنار پنجره روی تخت دراز کشیدم و خوابم برد ….. صبح برای نماز بیدار شدم هنوز ایرج نیومده بود … اون جایی رو نداشت بره حتما توی ماشین خوابیده ….. هر چی فکر می کردم کجای این کار تقصیر منه نمی فهمیدم ….وقتی تورج منو صدا کرد چی باید می گفتم ؟ نمیام ؟ چیکار باید می کردم ؟ …….. با این فکر خیال ها دیگه خوابم نبرد تا اینکه بچه ها بیدار شدن و اولین چیزی که پرسیدن این بود ایرج کجاس ؟ گفتم رفته سر کار امروز خیلی سرش شلوغ بود و از شما ها عذر خواهی کرد و حالا من شما رو می برم مدرسه …. 🌸تبسم با صدای بلند گفت : هوراااااا من دوست داشتم تو بیای خوب شد …… اون روز ماشین رو خودم بر داشتم دیگه ایرج نبود که مخالفت کنه ….. باید ساعت دوازده می رفتم دنبالشون این بود که نمی تونستم به اسماعیل اونا رو بسپرم روز اولی بود که جنگ شروع شده بود و نمی دونستم ممکنه چه اتفاقی بیفته ……… اون روز توی اخبار خبر پیش روی دشمن از طرف غرب کشور مردم رو نگران کرده بود اونا با سرعت داشتن می کشتن و میومدن جلو در حالیکه ما هنوز آمادگی دفاع نداشتیم ….. من اون روز خیلی دیر رسیدم بیمارستان و دکتر عمل اولشو تموم کرده بود عذر خواهی کردم 🌸 و سعی کردم توضیح بدم که چی شده ……بعد از عمل هم خیلی مریض داشتم فقط چهار تا بستری و عمل شده بودن که باید بهشون رسیدگی می کردم وهمین باعث شد کمی مشکلات خودم رو فراموش کنم ……….. ولی هر وقت به خودم میومدم نقشه می کشیدم که با ایرج چیکار کنم و حرفایی که باید بهش می زدم با خودم مرور می کردم …..با عجله کارمو انجام دادم و از نسرین خواهش کردم مراقب کارای من باشه و رفتم دنبال بچه ها …… اونا با خوشحالی منتظرم بودن بهشون خوش گذشته بود ….. 🌸ترتیب سرویس مدرسه رو دادم و قرار شد از فردا دیگه با سرویس برن و بیان …… حالم خوب نبود و پشت فرمون سرم گیج می رفت یادم افتاد از نهار دیروز تا اون موقع چیزی نخوردم ….. پس خیلی آهسته از یک کنار رفتم تا خودمو رسوندم خونه ….. مینا که حالمو دید..فورا برام یک چایی نبات آورد کمی جون گرفتم …. ولی نهارمو خوردم و منتظر ایرج نشدم گفتم بزار بیاد ببینه که خیلی هم نتونسته منو ناراحت کنه ….. ولی اون بازم نیومد ….. 🌸شب شد و بچه ها خوابیدن و من از ترس سئوال های پشت سر هم عمو و عمه و حتی مینا … رفتم توی تختم و دراز کشیدم در حالیکه خبر های بدی از جنگ می رسید و نگرانی ما رو به خاطرتورج صد چندان می کرد من داشتم از دست ایرج دیوونه می شدم ……ما حالا نه از اون خبر داشتیم نه پیغامی از تورج رسیده بود ○°●○°•° ♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش اول 🌸اونشب هم ایرج نیومد ، حدس می زدم که کارخونه باشه چون نمی تونست اونجا رو ول کنه وگرنه تمام زحمت هاش به هدر می رفت ….. تازه محصولش وارد بازار شده بود و فروش نسبتا خوبی داشت …. یک لحظه تصمیم گرفتم همون شبی برم و بیارمش ولی پشیمون شدم … و یک قرص هم خودم خوردم و خوابیدم …… سرویس مدرسه دم در بچه ها رو باید سوار می کرد ، من دخترا رو تا دم در بردم و توی ماشین منتظر شدم …. مدتی معطل شدم تا مینی بوس رسید….. 🌸بچه ها رو بهش سپردم و خودم رفتم بیمارستان… دلم مثل سیر و سرکه می جوشید .. دیرم شده بود وقتی رسیدم ، دکتر صالح عمل رو بدون من شروع کرده بود ؛؛سریع رفتم و لباس پوشیدمو خودمو رسوندم سر عمل …… نگاه خشمگینی به من کرد و خیلی محکم با غیض گفت : نبض و فشارشو چک کن …. عملش سخته حواسوتو بده به اینجا ……. بعد از عمل دکتر بازم با من رفتار خوبی نداشت …. من طبق عادت خودم که سکوت می کردم و حرفی نزدم…….. 🌸اون روز دو تا عمل دیگه داشتیم که هر دو خیلی طول کشید …… بعد از عمل دکتر که خیلی خسته شده بود تند تند دستورات لازم رو داد و به من گفت: امروز می خواستم وایستم تا عمل ها رو تو انجام بدی ولی شنیدم هم دیروز زود رفتی و هم امروز دیر اومدی …. ببین سرمدی کار ما شوخی بردار نیست می خوای عمل کردن رو خودت انجام بدی یا نه ؟ 🌸گفتم دکتر من تازه تخصص قبول شدم مگه میشه خودتون گفتین اجازه ندارم …. گفت: الانم نداری ولی اگر من باشم مسئولیتشو قبول می کنم اومدیم یک وقت من نبودم؛؛ باید یک بار خودت تنهایی انجام داده باشی ؟ یا می خوای همیشه دستیار بمونی ؟ 🌸گفتم دکتر باعث افتخار منه که شما به من اعتماد دارین بله خودمم می دونم که باید زودتر این کارو بکنم چشم هر وقت شما صلاح می دونستین …. این دو روز هم به خاطر اینکه تجلی تو کارخونه خیلی کار داشت در گیر بچه ها بودم وگرنه خودتون می دونین که خیلی با من همکاری می کنه…. چشم هر وقت شما صلاح بدونین من آمادگی دارم .. …… 🌸گفت : اگر من چیزی بهت میگم برای خودته …تا حالا مثل تو ندیدم با پشتکار….. کوشا ، از همه مهمتر باهوش ؛؛؛ دلم می خواد زود پیشرفت کنی ، هیچ چیز این مملکت الان ثبات نداره فردا معلوم نیست که من اینجا باشم یا نه,, هر کاری می کنی زودتر بکن که من خیالم از بابت تو راحت باشه ، می خوام جای منو بگیری ؟…….. 🌸….دکتر همین طور که به طرف اتاقش می رفت ادامه داد …. خیلی خوب پس اگر آمادگی داری فردا خودتو حاضر کن ، دیر نیای که با من طرفی ، ساعت شش صبح اینجا باش که باید تمام عمل رو خودت انجام بدی ( رسید تو اتاق و پرونده ی یک مریض رو برداشت و داد دست من ….. 🌸نگاه کن این همون خانمی هست که خودت کاراشو کردی فردا وقت عمل داره ……. گفتم آره دکتر می دونم تا حالا خیلی دیدم که شما این عمل رو انجام دادین ….. 🌸گفت : خوب برای همین هم من فردا دستیار تو میشم ببینم چیکار می کنی …. یادت باشه باید از همین الان شروع کنی روی پرونده اش کار کنی به همه ی وضع داخلی اون مسلط باشی ….. و اینو گفت و رفت …. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○