#حدیث_روز☝️ #آنچه_باقی_می_گذارید
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 21 دی ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:46
☀️طلوع آفتاب: 07:14
🌝اذان ظهر: 12:12
🌑غروب آفتاب: 17:10
🌖اذان مغرب: 17:30
🌓نیمه شب شرعی: 23:28
#ناسپاسی۰۰۰۰☝️
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
#پیام_سلامتی
#کیوی همانند قرص آسپرین 🍈
🔹کیوی مانند قرص آسپرین موجب رقیق شدن خون شده
💎و از تنگ شدن عروق و بروز انواع سکته ها جلوگیری میکند.
♡•♡•♡•♡•♡•♡
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🔥آتش نمیسوزاند "ابراهیم" را ..
🌊 و دریایی که غرق نمیکند "موسی" را...
🐳 نهنگی که نمیخورد "یونس" را...
👶کودکی که مادرش او را
به دست موجهای "نیل" میسپارد
تا برسد به خا نه ی تشنه به خونش...
🔹 دیگری را برادرانش به چاه میاندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمیآورد! ...
❓آیا هنوز هم نیاموختیم ! که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به ما را داشته باشند
و خدا نخواهد"نمیتوانند"
پس
به "تدبیرش" اعتماد کن
به "حکمتش" دل بسپار
به او "توکل" کن
و به سمت او قدمی بردار"...
🌸 وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَارْغَب
ﻭ ﻣﺸﺘﺎﻗﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﻭ ﺁﻭﺭ .(٨)
📖 سوره شرح
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعاے_ویژه_جهت_بخت_گشائی
#آقایان_بانوان
✍🏻دعاهاے بخت گشایی را بهتر است در روزهاے یکشنبه، پنج شنبه یا جمعه بخوانند و بهتر است ساعت شروع هفت صبح یا یک بعد از ظهر باشد که این بهتر است.
🍃🌸مولا علی علیه السلام فرمودند:هر کس بخواهد ازدواج کند، پس دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از فاتحه سوره یاسین بخواند و بعد از نماز خدا را سپاس بگوید و این دعا را بخواند: تغییرات داخل پرانتز برای خانم هاست
⇦اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً ً صَالِحَةً (خانمها بخوانند: زوجاً صالحاً)
وَدُوداً
وَلُوداً
شَکُوراً
غَیُوراً
إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ (شَکَرَ )
وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ ( غَفَرَ)
وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ ( أَعَانَ)
وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ (ذَکَّرَ )
وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ (مِنْ عِنْدِهِ حَفِظَ)
وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سَرَّتْنِی (عَلَیْه سَرَّنِی)
وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی ( أَمَرْتُهُ أَطَاعَنِی )
وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی ( عَلَیْه أَبَرَّ قَسَمِی)
وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی (عَلَیْه أَرْضَنِی)
یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا أَسْأَلُکَهُ وَ لَا آخُذُ إِلَّا مَا مَنَنْتَ وَ أَعْطَیْتَ⇨
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج100، ص: 268
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#سوره_درمانے
#حاجت_روایی_با_سوره_حمد
🌹 قبل از شروع ۳ صلوات
فرستد و ۲ رکعت نماز به نیت
حاجت خوانَد و ۳ صلوات دیگر
بفرستد و از یکشنبه شروع کند
و به تعداد زیر حمد بخواند👇🏻
❤️روز یکشنبہ : 70 مرتبہ
✿❤️روز دوشنبہ : 60 مرتبہ
❤️روز سه شنبہ : 50 مرتبہ
✿❤️روز چهارشنبہ : 40 مرتبہ
❤️روز پنج شنبہ : 30 مرتبہ
✿❤️روز جمعہ : 20 مرتبہ
❤️روز شنبہ : 10 مرتبہ
📚 گلهاے ارغوان ۱۸/۳
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_سی_و_دو
🌸ساعت دوازده روز سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت نود من زن مطلقه بودم یک زن ویران که البته از آزادیش خوشحال بود … به مامانم زنگ زدم ….
– مامان میای کمک وسایلمو جمع کنیم من طلاق گرفتم… مامانم از خوشحالی جیغ کشید هشت شب همه وسایل من جمع شده بود و باربری داشت جهیزیه رو برمیگردوند خونه مامان… هر چند موقع اثاث کشی متوجه شدم تمام وسایلم ناقصه و همه چی رو تیکه تیکه برده فروخته
ولی اصلا برام مهم نبود فقط دلم میخواست آزاد نفس بکشم… وقتی برگشتم پیش مامانم تازه فهمیدم چقدر شکسته شده
🌸غصه و تنهایی به کلی عوضش کرده بود دیگه اون مامانه ۵سال پیش نبود
دلم به حال خودمون دو تا میسوخت سعی میکردم
داداشم به در تکیه داده بود
نگاهش کردم اونم چند وقتی بود فهمیده بودیم معتاد شده
اومد جلوم منو بغل کرد و زد زیر گریه
مامانم از نگاهم فهمید متعجب هستم
داداشم گفت من میدونستم اون کی هست
گفتم
_کی
🌸اشکاش سرازیر بود
_اون موقع که اومد خواستگاریت شناختمش.چون ترسیدم بفهمید من معتاد هستم نگفتم .من چهارده سالگی ازش مواد میخریدم.
با بهت نگاهش کردم.بغضم ترکید.چرا نگفتی
_اجی .ترسیدم بفهمید من ازش خرید میکنم.وقتی هم گفتم شما سر خونه زندگیتون بودید
مامان اشکاشو پاک کرد و گفت دیگه کار از کار گذشته بود.برای همین اصرار به طلاق داشتم
زندگی ما متاسفانه یه زمانی به خاطر دعواهای مداوم بابا و مامانم ول شده بود هر کی هر کاری دلش میخواست میکرد داداش منم همون موقعها گرفتار اعتیاد شد و تا الانم وضعیتش همونه… بعد از طلاق اولین کاری که کردم تمام عکسهای عروسیم رو از فیسبوکم پاک کردم
و از شر تمام خاطراته بدم خودمو راحت کردم .
مسافرت رفتم همش با مامانم خوش میگذروندم
رژیم گرفتم و شروع کردم به باشگاه رفتن.
🌸هر چی دوستام زنگ میزدن قرار نمیذاشتم دلم نمیخواست با هیچکدومشون روبرو بشم.
فقط دلم مامانمو میخواست و لپ تابمو
عاشق فیسبوک شده بودم و کلی دوست پیدا کرده بودم. دوستایی که از گذشتم هیچی نمیدونستن
و منو بخاطر خودم دوست داشتن چندین بار قرار گذاشتن دسته جمعی رفتیم سینما و پارک و تورهای یه روزه… همه جا مامانمو با خودم میبردم بودن کنار دوستای جدید روحیمو به کلی عوض کرده بود … یک روز دیدم رو فیسبوکم مسیج دارم…..
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_سی_و_یک
🌸پس بیا توافقی طلاقم بده… تو چشمام نگاه کرد گفت تو پررو شدی قدر زندگی آرومتو نمیدونی هر غلطی میخوای بکن طلاقت میدم
برو ور دست ننه ی ج…دت ج….دگی کن.
خشکم زده بود تازه فهمیده بودم تو همه ی اون ۵سال این من بودم که سر به سرش نمیذاشتم وگرنه حتی ممکن بود از دستش کتک هم بخورم و این من بودم که زندگی رو آروم نگه داشته بودم
🌸بعضی شبها تا دو صبح خونه نمیومد
و من دلم مثه سیر و سرکه میجوشید
اما هیچی نمیگفتم بعد انتظار داشت زندگی آروم نباشه؟
اگر خریت های من نبود زودتر از اینا جور و پلاسشو جمع میکرد و گورشو از زندگیم گم میکرد بیرون….. تسلیم نشدم یه لنگه پا وایستادم که شنبه باید بریم دادگاه.
از مدیرم مرخصی گرفتم شنبه از هفت صبح بالاسرش نشستم از جاش بلند نمیشد به زور بیدارش کردم.
🌸دربست گرفتم و دم اولین سوپرمارکت براش صبحونه خریدم که خفه خون بگیره و فقط دنبالم بیاد رفتیم. داخل دادگاه تا گفتیم توافقیه وجناتش انقدر تابلو شده بود که از منشی دادگاه تا مشاور دادگاه بدون هیچ حرفی زیر برگه ها رو به سرعت امضاء میکردن
فقط یه سری تکون میدادن و تاسف میخوردن من متعجب بودم چطور این همه سال نفهمیدم مردی که کنارم بوده چقدر تابلو شده ؟
انقدر از خودم سیر بودم که حتی به خودم تو آینه نگاه نمیکردم شده بودم ۱۰۰ کیلو واقعا لازم میدیدم تو زندگیم نباشه داشتم خودمو زجرکش میکردم…. برگه آزمایش بارداری رو دادن دستم و گفتن میری آزمایش میدی جوابشو میاری میزاری روی پرونده و سه شنبه میای حکم طلاقو میگیری…
🌸رفتم بیمارستان کنار دادگاه سه ساعت نشستم تا جوابمو گرفتم و آوردم گذاشتم رو پرونده اصلا دلم نمیخوااست یک لحظه رو از دست بدم… همون دستی که منو هل میداد واسه ازدواج حالا داشت منو هل میداد واسه طلاق
به سرعت کارها پیش میرفت سه شنبه صبح رفتیم دادگاه از منشی دو تا برگه حکم طلاق گرفتیم
که سه ماه اعتبار داشت
حس میکردم یک ساعت بگذره پشیمون میشه و دیگه نمیتونم پیداش کنم
به یکی از دوستام زنگ زدم دو تا برادراش رو فرستاد به عنوان شاهد
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت : «تو کیستی؟»
گفت : «عقل»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «مغز»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «مهر»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «دل»
از سومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «حیا»
پرسید : «جایت کجاست؟»
گفت : «چشم»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟»
جواب داد : «تکبر»
پرسید : «محلت کجاست؟»
گفت : «مغز»
گفت : «با عقل یک جایید؟»
گفت : «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
جواب داد : «حسد»
محلش را پرسید.
گفت : «دل»
پرسید : «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت : «من که بیایم ، مهر خواهد رفت.»
از سومی پرسید : «کیستی؟»
گفت: «طمع»
پرسید : «مرکزت کجاست؟»
گفت : «چشم»
گفت : «با حیا یک جا هستید؟»
گفت : «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث🎥
🍃امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:
کسی که حسن ظن نداشته باشد از هر کسی بیمناک خواهد بود.
📗فهرست غررالحکم صفحه ۲۲۷
#هرروزیک_آیه
✨أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
✨آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است
✨و نه آنان اندوهگين مى شوند (۶۲)
📚سوره مبارکه یونس
✍آیه ۶۲