eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.9هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
18.3هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍒داستان آموزنده با نام👈 🍒 👈قسمت هفدهم ازشون خواستم تا منو ببرن جايی كه شاداب زندگی ميكنه دستای ظريف و كوچيكه شاداب رو گرفته بودم تا برسيم دو،سه تا كوچه بالاتر از بازار بود يه خونه ی قديمی كه با خرابه تفاوت زيادی نداشت حتی زنگ هم نداشت و بايد در رو می كوبيديم چند بار محكم زدم به در تا صدای يه زن اومد كه می پرسيد:كيه؟كيه؟ اومد و درو باز كرد تا چشمش افتاد به من و شاداب گفت:باز چه دردسری درست كردی دختر؟ بعد به من گفت:خانوم بگين چيكار كرده؟ نگاهش كردم و گفتم :من آرام شالچی هستم،ميتونم بيام تو تا يه كم در مورد شاداب باهاتون صحبت كنم؟ رفتم داخل خونه،جز يه بخاری نفتی و دو تا پشتی و چند دست رخت خواب چيزی توی خونه نبود باورم نمی شد كه تنها دختر هوشنگ كريمی،برج ساز معروف شهر،توی همچين شرايطی داره بزرگ ميشه نشستم روی زمين شاداب هم رفت و كنار اون زنی كه باهاش زندگی می كرد نشست ازش پرسيدم:شما چه نسبتی با شاداب دارين؟ گفت:من خاله ی شاداب هستم با بی حوصله گی گفتم من مادر شاداب رو می شناسم پس لطفا راستشو بگين گفت اما مادر شاداب فوت كرده،شما چه جوری می شناسينش؟ جا خورده بودم،به نظر نميومد كه دروغ بگه بلند شد و يه عكس از روی طاقچه ی خونشون آورد،عكس يه زن گفت:اين خواهر منه،مادر شاداب،چند ماه پيش به خاطر سرطان عمرشو داد به شما اون زن عجيب شبيه شاداب بود،با همون چشمای درشت و مژه های بلند و لبای غنچه ای گفتم:اما شاداب شوهر منو می شناسه،گفته كه اون مادرشو كشته خاله اش گفت:شما زن اون آقا هستين؟ بعد گفت:مادر شاداب چند روز قبل از اينكه از دنيا بره،يه شب تو خيابون با آقای شما تصادف ميكنه اما فقط يكی از پاهاش آسيب ميبينه،مرگ خواهرم ربطی به اون تصادف نداشت،اون به خاطر سرطان مرد اما شاداب از اون موقع هميشه ميگه كه اون آقا مادرشو كشته،خوب بچه اس،عقل و هوش درست حسابی ام نداره،مادرزادی عقب موندگی ذهنی داره،اتفاقا چند وقت پيش گفت كه اون آقا رو تو بازار ديده اما من به حرفش توجهی نكردم،پس راست گفته بود خدا آقاتونو نگه داره ،بيچاره خواهرم رو برد بيمارستانو وقتی فهميد ناخوشه بهم يه پولی هم برای گرفتن داروهاش داد،فكر كنم شاداب همون شب آقاتونو توی بيمارستان ديده و يادش مونده،درسته كه عقلش ناقصه ولی همه چيزو خيلی خوب يادش ميمونه سرم داشت گيج می رفت،نميدونستم حرفاشو باور كنم يا نه،تاريخ دقيق تصادف رو ازش پرسيدم و فهميدم دقيقا همون شبی بوده كه حامد دير وقت پريشون و كلافه برميگرده خونه! همون شبی كه من فكر می كردم پدرش فرستادتش سراغ مهتاب! حامد من…می دونستم كه تو نمیتونی توی اين بازی باشی،بازم در موردش زود قضاوت كرده بودم… از جام بلند شدم و رفتم سمت در الان ديگه مطمئن بودم حامد گناهی نداره و شاداب دختر مهتاب نيست! يه دفعه چشام سياهی رفت،با دستام ديوار رو گرفتم و دوباره نشستم رو زمين... 👈ادامه دارد⬅️⬅️⬅️ ====================== http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 💫💫💫💫💫💫💫 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشادرایتا👆👆 ======================
🌻امام رضا (علیه السلام): هرگاه سختی های شدید به شما وارد شد بوسيله ما از خداوند کمک بگیرید هرکس غیر از ما اهل بیت را وسیله بگیرد، ناامید و هلاک خواهد شد. 📚تفسیرعیاشی ج۲ص۴۲ @shamimrezvan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌷❓ 🌷 🌺 پاسخ: 👇 🌺👈 بیرون گذاشتن موی سر (حتی به مقدار چند تار مو) از چادر یا روسری در انظار عمومی و دید نامحرم، حرام است. 🌷 در حرمت نگاه به موی زن فرقی بین تمام یا قسمتی از آن وجود ندارد و بر زنان مسلمان واجب است تمام موهای سر را از نامحرم بپوشانند و مواظب باشند از زنان غیر مسلمان و بی بند و بار پیروی نکنند. 👈 🌷ا گر کسی از صغیره مانند بدحجابی و رعایت نکردن ، نکند و تصمیم داشته باشد دوباره آن را کند، مرتکب گناه شده است؛ از این رو نباید تصور شود که بیرون گذاشتن چند تار مو یا آرایش و زینت در مقایل نامحرم گناهی است که خدای متعال آن را نادیده خواهد گرفت. 🌺 بدحجابی و هر گناهی که کوچک شمرده شود با ایمان و عمل صالح سازگار نیست و مداومت بر آن بدترین گناهان است، چنانچه حضرت امیرمؤمنان علی علیه اسلام فرمود: "بدترین گناهان آن است که صاحبش آن را کوچک شمارد." و نیز فرمود:‌ "از اصرار بر گناه بپرهیز که بزرگترین جرم هااست." ................................... ✅ منبع: 👇 بحار الانوار، ج 70، ص 364 – مستدرک الوسائل، ج 11، ص 368 برگرفته از کتاب «احکام مصور پوشش بانوان»، اطلس تاریخ شیعه، 1391، ص 52. ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
#حدیث_روز 🌹 #امام_رضا_علیه_السلام 🔹 الَّذي يَطلُبُ مِن فَضلِ اللّهِ عز و جل ما يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ، أعظَمُ أجرا مِنَ المُجاهِدِ في سَبيلِ اللّهِ عز و جل . 🔸 كسى كه براى تأمين زندگىِ خانواده اش، در طلب فضل خداوند عز‌ و‌ جل بر مى آيد، اجرش بيشتر از مجاهدِ در راه خداوند عز و جل است . 📚 الكافي : ج ٥ ص ٨٨ ح ٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🍂 نجات از ↯ گردابِ مشکلات 🍃🍂 🖊 هر کس سه شب متوالی سوره احقاف را بخواند از گرفتارے رهایی یابد Ⓜ️ ختومات مجربه °•کپی با ذکر آزاد است•°
هدایت شده از خانواده بهشتی
✅زن وشوهر هر چه بیشتر به هم کنند، زیادی نیست... محبت می‌آورد. 🍃❤️ @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
🍃🍂 افزایش عشق همسر 🍃🍂 🖊 امام صادق (؏) ؛ هرڪس خالصانه بر تلاوت " سوره نساء" مداومت نماید محبت همسرش به او زیاد شود مطالب مشابہ ↩️ @shamimrezvan
🍃🍂 🍃🍂 🖊اگر《سوره مریم》را بنویسند و بشویند و آبش را بر سر دختر ریزند او را شوهر پیدا شود 📚 درمان با قرآن ۵۶ ڪلیڪ ↩️ @shamimrezvan
🍃🍂 فضیلت سوره ملڪ 🍃🍂 🖊 پیامبر اڪرم (ص) ؛ هرڪس شب "سوره ملڪ" را بخواند اجرے همانند احیاے شب قدر برایش نویسند ڪلیڪ ↩️ @shamimrezvan
✨يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ﴿۳۵﴾ ✨خداوند به نور خود ✨هرکس را بخواهد هدایت می کند(۳۵) 📚 سوره مبارکه النور ✍آیه ۳۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👨👩👧👧 بذارید بچه ها خاک بازی کنند خاک بازی کودک سبب افزایش هورمون شادی در مغز، کاهش استرس و تقویت سیستم ایمنی او می‌شود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ناصرالدین شاه و زغال فروش گویندناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد. مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدین‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.» ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جهنم بوده‌ای؟» ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!» شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟» ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «این هایی که در رکاب اعلاحضرت هستند، همه را در جهنم دیدم.» شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟» ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را ادا نکرده است. پس گفت: «اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته جهنم نرفتم!» http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆