eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.5هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ ❤️زهرا ❤️مادر تویی ❤️اُم ابیھا فاطمه باغ گلاب است خدا ميداند فاطمه گوهرناب است خدا ميداند فاطمه واژه زيباست،تعجب نكنيد كرم فاطمه درياست،تعجب نكنيد فاطمه دخترطاهاست بگو يازهرا فاطمه روح تولاست بگو يازهرا 🌹ولادت الگو و اسوه‌ی عالمیان 🌹 تجلی مهر و ایمان، حضرت 🌹 فاطمه‌الزهرا (سلام‌الله‌علیها) 🌹و روز مادر برهمگان مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 زنان موجودات عجیبی هستند! 💖 مقاوم جلوه می کنند در حالیکه کوچکترین مشکلات را دوام نمی آورند.. 💖 ساده و زودباور جلوه می کنند در حالیکه هیچ دروغی را باور نمی کنند 💖 فراموش کار جلوه می کنند در حالیکه هیچ اهانتی را فراموش نمی کنند 💖 تا زمانی که مردی را عاشقانه دوست بدارند اشتباهاتش را می بینند اما فراموش می کنند.. 💖 دروغ هایش را می فهمند اما باور می کنند... مشکلاتش را می بینند اما دوام می آورند زیرا که صادقانه عشق می ورزند. 💖 روز زن بر بانوان خوب سرزمینم مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 روزت مبارک مادر آسمانی ام نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمی کند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی شوند هرگز ... و تو آنگونه ای مــــ💔ـــادر امروز روز مادر هست و من غمگین مینویسم برای مادرم دلتنگ توام مادر جان! افسوس که دیگر نیستی نازنینم بی تو تمام زندگی ام درد میکند   💔 شادی روح مادران آسمانی صلوات 💔 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 💔 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
این تخمه جادویی سرشار از منیزیم بوده و برای ❣پروستات ❣انگل زدایی ❣پوکی استخوان ❣کاهش کلسترول ❣وپیشگیری از سرطان مفید است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 سلام 💖روز زیباتون بخیر 💖عیدتون مبارک برای امروزتون برکت، سلامتی موفقیت ،سربلندی و عاقبت بخیری را از خدای مهربانم می خواهم الهی روز ولادت حضرت زهرا براتون پر از خیر و برکت باشه 💖 به حق حضرت ام ابیها 💖حاجت روا بخیر باشید ..
📣 اگر می خواهی شر دشمن را دفع کنی سه مرتبه سوره  والشمس را هنگام غروب خورشید بخوان و در آیه فالهمها  حاجت خود را در ذهن تصور کن این عمل را سه روز پیوسته انجام بده و از روز چهارشنبه شروع و به جمعه ختم کن. منبع : منتخب الختوم ص ۴۳و ۴۴ 🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🌸✨ آیه ۵۸ سوره یس را ۱۵ روز و روزی ۸۱۸ مرتبه بخواند و از روز چهارشنبه آغاز نماید در نهایت موثر است✨ 📚 رهنمای گرفتاران ۱۶۷
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 9️⃣1️⃣ فصل چهارم مینا و مهری مدتها پول جمع کردند و یک دوربین عکاسی خریدند. اولین بار دخترها زیر درخت کُنار عکس یادگاری گرفتند. چهارتایی با هم پول جمع کردند و برای من یک دست پارچ و لیوان سفالی خریدند. زندگی ما کم و زیاد داشت، اما باهم خوشبخت بودیم. بچه هایم همه سربه راه و درس خوان بودند. اما زینب علاوه بر درس خواندن خیلی مومن بود. همیشه دنبال کسانی بود که بتوانند در این راه کمکش کنند. در همسایگی ما در آبادان، خانواده ی کریمی زندگی می کردند. آنها خانواده ی مومنی بودند. تنها خانه ای بود که پشت در خانه پرده زده بودند که وقتی در خانه باز می شود، داخل خانه پیدا نشود. دختر بزرگ خانواده، زهرا خانم، برای دخترهای محل کلاس قرآن و احکام گذاشته بود. مینا و مهری و زینب به این کلاس ها می رفتند. مینا و مهری با دخترشان، اقدس، همکلاس بودند و زینب با نرگس دوست بود. زهرا خانم سرکلاس به بچه ها گفته بود: باید در مسائل دینی از یک مجتهد تقلید کنید وگرنه اعمالتان مثل وضو و غسل قبول نیست. زهرا خانم از بین رساله های علما رساله ی امام خمینی (ره) را به دخترها معرفی کرد. ما تا آن زمان از این حرف ها سر درنمی آوردیم. امام را هم نمی شناختیم. مینا و مهری به کتابفروشی آقای جوکار در ایستگاه 6 بازارچه ی شرکت نفت رفتند تا رساله ی امام را بخرند، اما آقای جوکار به آنها گفت: رساله ی امام خمینی خطرناک است. دنبالش نگردید وگرنه شما را می گیرند. و رساله ی آقای خویی را به بچه ها داد. دخترها هم مجبور شدند که مقلد آقای خویی شوند. زهرا خانم هم گفت: هیچ اشکالی ندارد. مهم این است که شما احکامتان را طبق تقلید از مجتهد انجام بدهید. زینب بیشتر به کلاس های قرآن خانه ی کریمی می رفت و خیلی تحت تاثیر دخترهای کریمی قرار گرفته بود...
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 9⃣1️⃣ 🔺
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 0️⃣2️⃣ فصل چهارم- زینب کلاس چهارم دبستان بود؛ صبح ها مدرسه می رفت و عصرها کلاس قرآن خانه ی کریمی. یک روز ناراحت به خانه آمد و گفت: مامان، من سر کلاس خوب قرآن خواندم. به نرگس جایزه دادند، اما به من جایزه ندادند. به زینب گفتم: جایزه ای که دادند چه بود؟ جواب داد: یک بسته مداد رنگی. گفتم: خودم برایت مداد رنگی میخرم. جایزه ات را من میدهم. روز بعد، جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش کردم. وقتی زینب می نشست و قرآن می خواند، یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی هم نرسید. زینب بعد از شرکت در کلاس های قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده ی کریمی، به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم، ولی دخترها هیچکدام حجاب نداشتند، اما خیلی ساده بودند. زینب کوچکترین دختر من بود، اما در همه ی کارها پیش قدم می شد. اگر فکر می کرد کاری درست است، انجام میداد و کاری به اطرافش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت: مامان، من دلم میخواهد با حجاب شوم. از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. انگار غیر از این هم انتظار نداشتم. زینب نیمه ی دیگر من بود، پس حتما در دلش علاقه به حجاب وجود داشت. مادرم هم که شنید، خوشحال شد. زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه ی مادرم می ماند. مادرم همیشه مشکل گشا نذر می کرد. یک کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خارکن بود؛ مرد فقیری که از راه خارکنی زندگی می کرد. عبدالله خواب می بیند که اگر چهل روز در خانه اش را آب و جارو کند و مشکل گشا نذر کند، وضع زندگی اش تغییر میکند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا میکند و از آن به بعد، ثروتمند می شود. مادرم کتاب را دست دخترها میداد و موقع پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را میخواندند. مادرم داستان حضرت خضر نبی (ع) و امام علی (ع) را هم تعریف می کرد و دخترها، مخصوصا زینب، با علاقه گوش می کردند و آخر سر هم پوست آجیل مشکل گشا را توی رودخانه می ریختند. وقتی بچه ها به سن نماز خواندن می رسیدند، مادرم ان ها را به خانه اش میبرد و نماز یادشان میداد. وقتی بچه ها نماز خواندن را یاد میگرفتند مادرم به آنها جایزه می داد. زینب سوال های زیادی از مادرم می پرسید. او خیلی کتاب می خواند و خیلی هم سوال میکرد. درسسش خوب بود، ولی درکنار فهم و آگاهی اش، دل بزرگی هم داشت. وقتی خواهرش شهلا مریض می شد، خیلی بی قراری می کرد. برخلاف زینب که صبور بود، شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او می گفت: چرا بی قراری میکنی؟ از خدا شفا بخواه، حتما خوب می شوی. شهلا میفهمید که زینب الکی نمی گوید و حرفش را از ته دلش میزند.... ادامه دارد.....
🌺🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸🌺 🔺 شماره 0⃣2⃣🔺
🔸امام موسی کاظم علیه السلام : 🔹 وَاللّه‏ِ ما اُعطِىَ مُومِنُ قَطَّ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ، 🔸اِلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ 🔹حُسنِ خُلقِهِ وَالکفِّ عَنِ اغتیاب المُؤمِنینَ 🔸به خدا قسم خیر دنیا و آخرت را به مؤمنى ندهند 🔹مگر به سبب حسن ظن و امیدوارى 🔸او به خدا و خوش اخلاقى اش 🔹وخوداری از مؤمنان. 📚بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : أفضَلُ العَقلِ مَعرِفَةُ الإِنسانِ نَفسَهُ. برترين خرد ، شناخت آدمى از خويش است . 📚 بحارالأنوار : ج ۷۸ ص ۳۵۲ ح ۹ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : 🔸 من أطاعَ هَواهُ أعطى عَدُوَّهُ مُناهُ. 🔹 آن كه از هوسش پيروى كند ، آرزوى دشمنش را برآورد. 📚 اعلام الدین، ص۹۰۳ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰 🔅 (علیه‌السلام) : 🔸 مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ و رَأيَهُ فَاجمَع لَهُ طاعَتَكَ . 🔹 هر كه تمامت دوستى خود را براى تو فراهم آورْد ، تو نيز تمامت طاعت خود را برايش فرآهم آور . 📚 تحف العقول، ص483