#حدیث_روز☝️#اصلاح_کنندگان #مقربان
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #شنبه 9 فروردین ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:32
☀️طلوع آفتاب: 06:56
🌝اذان ظهر: 13:09
🌑غروب آفتاب: 19:23
🌖اذان مغرب: 19:41
🌓نیمه شب شرعی: 00:27
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
#پیام_سلامتے
🍵 دمنوش ضد درد
✅ اگر روماتیسم، دردهای استخوانی یا آرتروز دارید این دمنوش را دم کنید.
طرز تهیه :
هل، دارچین و زعفران به همراه آب جوش در قوری چینی بریزید و روی حرارت ملایم به مدت 30 دقیقه دم کنید، سپس در لیوانی بریزید و پس از 10دقیقه عسل را به آن اضافه کنید و میل کنید
برای عزیزانتون بفرستید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
🌸شروع هفته تون عالی
🍃دراولین روز
🌸هفته بهترین هارا
🍃براتون آرزومندم
🌸الهی
🍃یک هفته خیر و برکت
🌸یک هفته موفقیت و
🍃یک هفته پراز
🌸دلخوشی نصیبتون بشه
#ذڪر_درمانے
#جهت_رفع_گرفتاری
#بخت_گشایی
#خرید_خانه
#وسعت_در_رزق
یک_هفته_روزی_۱۰۰۰_مرتبه_این_اذکار_را_بخواند↡↡
#شنبه : 👈اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
#یکشنبه :👈 يَا رَبَ الْعَالَمِينَ
#دوشنبه : 👈یَا ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
#سه_شنبه :👈 يَا قَاضِيَ الْحَاجَات
#چهارشنبه : 👈يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
#پنج_شنبه :👈 يَا حَيُ يَا قَيُّومُ
#جمعه : 👈لَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِينُ
💐✨این اذکار و این عمل برای #وصول به #روزی مجرب است
📚 منبع : ختوم و اذکار ص ۸۳
#باب_گشایش
#باب_وسعت_رزق_و_روزی
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#سوره_درمانے
#معجزه_شگفتانگیز
🌸✨هرکس ۷شنبه را روزه
بگیرد و۱۵۰۰بار سوره حمد بخواند
سپس ۱۵۰۰ صلوات فرستد هر چه
بخواهد بدون شک رواگردد✨
📚ختوم و اذکار۲۵۳/۲
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
گلباران حرم امام حسین ع ☝️
🌹حسین جان تولدت مبارک🌹
ولادت گل پسرعلی
وفاطمه کلیددار
بهشت🌹
معلم شهادت
سروروسالار شهیدان
امام حسين (ع)🎁
برهمه شماعزیزان مبارک باد
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_سی :
❤️ انگار هزاران سوزن در معده ام فرو میکردند. باورم نمیشد چیزایی که میگفت، شرحِ حالِ دانیالِ دل نازک من باشد… (فرمانده یه جوون فرانسوی بود که میگفت مسلمونه..اما نبود..یعنی من مطمئن بودم که نیست چون شبهایی که میومد سراغم،یه زنجیر به گردنش داشت که یه صلیب بزرگ و زیبا ازش آویزون بود. البته میتونم قسم بخورم که اکثر اون مردها اصلا مسلمون نیستن چون بیشترشون، یا نشان داوود دارن یا صلیبِ مسیح…و خیلی هاشون اصلا عرب نیستن. مخصوصا فرمانده هاشون که آمریکایی و آلمانی و فرانسوی وچچنی و برو تا الی آخر هستن..عربهایی ام که اونجان معمولا اهل عربستان سعودین.عربستان کمک چشم گیری بهشون میکنه.از اسلحه و تفنگ گرفته تا دخترای خوشگل واسه هرزگی…ترکیه هم تا حد زیادی؛ این حیوونها رو تامین میکنه به خصوص که اجازه رفت و آمد از مرزهاش و فروش نفت رو به داعش میده…
روی اکثر اسلحه ها و جعبه مهمات و اجناس خوراکی که میومد مارک کشورهای عربستان و آمریکا و ترکیه بود…اینایی که میگم، نشنیدماا..با چشم دیدم.حالا بگذریم..کجا بودم؟؟ آهان.. یکی از سرباز رفت سراغِ خواهر کوچیکه که بیهوش، پخش زمین بود. میخواست واسه سلاخی بسپردش دستِ دانیال که فرمانده دستور ایست داد.
رفت بالا سر دختره و با چشمای کثیفش خوب براندازش کرد. چهره اشو یادمه، دخترِ لَوَندی بود. بعد در کمالِ گستاخی گفت:(حیفه چنین دختر زیبایی در خدمتِ جهاد و مبارزین نباشه و فرزندی شجاع و دلیر تقدیمِ این راه نکنه…ببریدش برای معالجه. به خدا قسم که به خاطره جهاد از جانش گذشتم تا رسول الله در اون دنیا شفیعم باشه..)
خندید…کوتاه و پر تمسخر:(خدا.. خدایی که بی خیالِ همه شده.. خدایی که پا رو پا انداخته و فقط داره تماشا میکنه..خدا کجا بود؟؟ خیلی سخت گذشت.. خیلی.. دانیال دیگه انسان نبود.. حالا عینِ یه ماشین آدم کشی، سر میبرید و جون میگرفت.. یه کم که زیر نظر گرفتمش،فهمیدم تو ارودگاه و چند جای دیگه به بچه های کوچیک آموزش میده.. بچه های کوچیک میدونی یعنی چی؟؟ یعنی از دو ساله گرفته تا ده، دوازده ساله.. میدونی برادرت چی یادشون میده؟؟ اینکه چجوری سرببرن.. دست قطع کنن.. تیر خلاص بزنن.. شکنجه بدن..)
به معده ام چنگ زدم.. دردش امانم را بریده بود. عثمان با دهانی باز و گیج مانده رو به صوفی کرد:( این بچه ها از کجا میان؟ آخه یه بچه ی دو ساله از جنگ و خونریزی چی میفهمه؟)
صوفی سری تکان داد:( شما از خیلی چیزا خبر ندارین…
این بچه ها یه تعدادشون از پرورشگاههای کشورهای مختلف میان..یه عده اشونم از همون حرومزاده های متولد شده از جهاد نکاحن…فکر میکنی بچه هایی که از این به اصطلاح جهاد متولد میشن رو چیکار میکنن؟؟ میبرن شهربازی و براشون بستنی میخرن؟؟ نخیر…این بچه ها با برنامه به دنیا میان و باید به دردشون بخورن.. تو هر اردوگاهی؛ مکانهای خاصی برای نگهداری و آموزش این بچه ها وجود داره..این طفلی ها از یک سالگی با اسلحه و چاقو، بزرگ میشن.. با تماشای مرگ و جون دادنِ آدمها قد میکشن..من به چشم دیدم که چجوری یه پسر بچه ی شش ساله در کمال نفرت و خشم، تیر خلاصی تو سر چهارتا مرد مسلمون خالی کرد..این بچه ها ابلیس مطلقن..خوده خوده شیطان..)
عصبی بود خیلی زیاد و با حرصی فرو خورده به چشمانم زل زد:( و برادر تو یکی از اون همون مربیاست که شیطان تربیت میکنه.. دانیال یه جانیِ بالفطره ست.. )
در خود جمع شدم.. درد بود و درد.. انگار با تیغ به جانِ معده ام افتاده بودند.. نفس کشیدن برایم مساوی بود با چنگال گرگ رویِ تمام هستی ام.. دست مشت شده ام را روی معده ام فشار دادم.
صدای نگران عثمان تمرکزم را بهم میزد:( سارا.. سارا جان.. چت شده آخه تو دختر.. بلند شو بریم پیش دکتر) اما من نمیخواستم.. من فقط گرسنه ی شنیدن بودم.. باید بیشتر میدانستم. دستم را بالا بردم:( خوبم عثمان.. خوبم) کمی سرم را کج کردم:(صوفی ادامه بده..) عثمان عصبی شد :(سارا تمومش کن.. حالت خوب نیست.. بذار واسه یه وقت دیگه..) اما عثمان چه از حالم میدانست؟؟؟
تازه فهمیده بودم که بی خبری، عینِ خوش خبریه:( صوفی بگو..) عثمان دندانهایش را روی هم فشار داد و نگاهی تند روانه ام کرد.
صوفی بی خیال از همه چیز ادامه داد: (هیچی.. به اندازه ی یک قطره از همه بارونهای باریده؛ امید داشتم.. امید به اینکه شاید دانیال تظاهر میکنه و حالا پشیمونه…اما نبود…
اینو وقتی فهمیدم که واسه کشتنِ بچه های شیعه و مسیحی تو مناطق اشغال شده تو سوریه داوطلب میشد و با اشتیاق واسه اون سربازهای کوچیک از خون و خونریزی میگفت. دانیال دیگه به دردِ مردن هم نمیخورد، چه برسه به زندگی.. و من دود شدم. برادرت حتی انگیزه مرگ رو از هم من گرفت..) ادامه دارد…
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#حدیث
💎 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «شَعبانُ شَهري و رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعا يَومَ القِيامَةِ.»
🔹«شعبان ، ماه من و رمضان ماه خداوند است. هر كه ماه مرا روزه بدارد ، در روز قيامت شفيع او خواهم بود .»
📚 بحار الأنوار ، ج ۹۷ ، ص ۸۳
#هرروزیک_آیه
✨رَبَّنا
✨اَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْلَنا
✨اِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْءٍ قَدیرُ(۸)
✨پروردگار 🤲
✨نور علم و ایمان را برای ما تمام گردان
✨و ما را بیامرز که تو بر هر چیز قادر و توانایی(۸)
📚 سوره مبارکه التحریم
✍آیهٔ ۸
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کوتاه☝️ #احکام_شرعی
#احکام_روزه
بعد از خوردن سحری 🍱 و قبل از اذان صبح حتما باید مسواک زد؟؟
⏳در کمتر از 2️⃣ دقیقه بیاموزید
دوستانتان را نیز مهمان کنید؛
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👆