eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.6هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
17.9هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
♥كودكى بیش نبودم به تو وابَسته شُدَم ♥این هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٢٨ مرداد ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.۵۵ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٢٦ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٨ 🌑غروب آفتاب: ١٩.۵٠ 🌖اذان مغرب: ٢٠.٠٩ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٢ ١٣٣٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ "سه شنبه"﷽" "۱۰۰مرتبه" ✨یا ارحم الراحمین✨ ✨ای مهربان ترین مهربانان✨ 🌙دیگرگناه نمی کنم 🌙 🌻 ✅هرکس نمــازسه‌شنبه را بخواندبرایش هزاران شهرازطلا دربهشت بسازند↯ دورکعت؛ درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره تین توحیدفلق ناس @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❗️عوارض نخوردن صبحانه: 🔵صبحانه متابولیسم و سوخت و ساز بدن را بالا میبرد ⚪️۸ساعت اول روز چربی سوزی میکند ❌نخوردن صبحانه و حذف آن مساوی ست با چاقی و مختل شدن سیستم گوارش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سلامی گرم🌸🌺 با عطر گـل 🌸🌺 و به لطافت لبخـنـد خـدا 🌸🌺 برایتان چیده‌ام تـا روزتـان بخیر 🌸🌺 دلتان شاد و زندگیتان هرلحظه زیباتر شود 🌸🌺 سه شنبه تـون گلبـــارون 🌸🌺 🌺👇🌸👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌼دعائی ازامام علی(ع) برای برآورده شدن تمامی حاجات🌼 📜در حدیثی مهم امام صادق(ع) از پدر بزرگوارشان از عبدالله پسر جعفر (ع) نقل می کنند که ایشان فرمود👇 🌹عمویم علی بن ابی طالب به من گفت آیا دوست نداری کلماتی به تو بگویم که قسم به خدا تا بحال به حسن و حسینم نگفته ام؟!! ⚡️هنگامی که حاجتی به خدا داشتی و دوست داری به آن دست یابی بگو:👇 💥لا اِلهَ اِلّا اللهُ الحَلیمُ الکَریمُ لا اِلهَ اِلّا اللهُ العَلِیُّ العَظیمُ سُبحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ اَلسَّبعِ و ما فیهِنَّ و ما بَینَهُنَّ وَ رَبِّ العَرشِ العَظیمِ وَ الحَمدُللّهِ رَبِّ العالَمین اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلِکٌ مُقتَدِرٌ وَ اَنتَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ما تَشاءُ مِن کُلِّ شَیءٍ یَکونُ💥 👈سپس حاجت خویش را از خدا طلب کن. 📚محاسن برقی صحفه ۳۴ 📚بحارالانوار جلد ۹۵ صحفه ۱۵۷ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌹آیت الله بهجت جهت گشایش بخت دستوری خواستندجواب فرمودند آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا (فرقان آیه 74)را زیادبخوانند. @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇◇°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش اول 🌼🌸گفتم آروم میشه، دلم براش می سوزه نمی تونم نرم … گفت می دونی تا حالا چند بار منو زده ؟ بماند…. ولش کن خوب من کارگرم ببین برای شما چیکار کردن ولی به خدا از دل من در نیومده …. گفتم : الهی بمیرم ..ولی عمه خیلی شما رو دوست داره و روی شما حساب می کنه میگه عضو خانواده ی ماس … 🌸🌼گفت : خوب آره ما هر چی داریم از شکوه خانم داریم … وظیفه ی منه ، تازه شکوه خانم رو هم خیلی دوست دارم …….. در حالیکه که احساس کردم اون بازم دلش می خواد حرف بزنه پرسیدم می دونی عمه کجاس؟ …گفت : داره موهاشو سشوار می کشه تو اتاقش برو فکر نکنم عیبی داشته باشه بری…… امروز از تورج خبری نیست از صبح با عجله اومده و یک چیزی برای خودش برده بالا معلوم نیست سرش به چی گرم شده درس که نمی خونه حتما داره نقاشی می کنه …… 🌼🌸گفتم راست میگی از صبح ندیدمش ….رفتم بیرون پیش علیرضا خان ایرج هم اومده بود ازش پرسیدم تورج نیومد ؟ گفت چرا داشت حاضر می شد تو بهتری ؟ گفتم آره مرسی خوبم ….. عمه اومد بیرون وای که چقدر خوشگل شده بود تا حالا ندیده بودم که اینطوری به خودش برسه…. همه براش ابراز احساسات کردن و اونم می خندید. علیرضا خان گفت : بیا عزیز دلم پیش من بشین که مثل اینکه امسال سال خوبیه …. 🌸🌼ولی عمه رفت تو هم یک مرتبه سایه ی یک غم سنگین روی صورتش نشست گفت : وقتی حالش بهتر شد فکر کردم امسال سرِ سال تحویل دیگه با ماس بچه ام امسالم افتاده …. ایرج گفت : پس مثل اینکه این خاصیت سال تحویله که آدم یاد غصه هاش میفته … یک بار رویا رو دل داری دادم حالا شما بیا دلداریت بدیم و عمه رو بغل کرد و روی سرشو بوسید و گفت سخت نگیر مادرم اونم میاد درست میشه ….. 🌼🌸علیرضا خان گفت رویا برای چی ؟ ایرج یک چشمک زد که تموم شد و رفت ول کنین الان دوباره باید اونو دلداری بدم…. دیگه حالا نوبت شکوه خانمه ….عمه بلند صدا کرد تورج زود باش دیگه می خوایم شام بخوریم مرضیه می خواد بره … 🌸🌼مرضیه تند و تند شام رو کشید و روی میز نهار خوری که از قبل چیده بود گذاشت …. چادرشو سرش کرد یک بسته ی بزرگ که توش قابلمه و چیزای دیگه بود بر داشت و گفت کاری ندارین علیرضا خان با دست اشاره کرد و گفت :بیا اینجا …….مرضیه مثل اینکه می دونست باهاش چیکار داره بسه رو گذاشت دم درو با خجالت رفت جلو و چادرشو گرفت تو بغلش و گفت بازم ما رو خجالت میدین؟ علیرضا خان یک پاکت از رو میز برداشت وگفت این عیدی همه ی ما برای همه ی خانواده ی تو…. پاکت رو مال تو برای بچه ها جدا گذاشتم منظورم نوه ها و عروس هاته دو تا پسرت تو کارخونه بهشون دادم به اسماعیلم خودم میدم …… 🌼🌸مرضیه پاکت رو گرفت و گفت بزارین دست شما رو ببوسم …. علیرضاخان بادی به غبغب انداخت که نه این چه کاریه برو انشالله عیدتون مبارک باشه و به سلامتی …. مرضیه با خوشحالی رفت …. عمه باز داد زد تورج شام سرد شد بیا دیگه …. تورج با یک تابلو که روشو پوشونده بود اومد پایین علیرضا خان ازش پرسید اون چیه ؟ 🌸🌼گفت : سلام به همه سر سال تحویل معلوم میشه ….. ایرج گردنشو گرفت و بغلش کرد و گفت پس برای همین چند روزه مشغولی ؟ ……….. و همه با هم رفتیم سر شام ….چقدر عمه زحمت کشیده بود و چنان شامی تهیه کرده بود که من حتی تو رویا هم نمی دیدم …. @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇◇°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی ✍ بخش دوم 🌼🌸اونشب ، سال ساعت چهار صبح تحویل می شد و اونا قرار بود تا اون موقع بیدار بمونن … وقتی اینو فهمیدم دلم برای حمیرا شور زد چون می دونستم منتظرم میشه…. بعد از شام همه با هم میز رو جمع کردیم و رفتیم دور هم نشستیم … علیرضا خان همین طور که پیپ شو روشن می کرد گفت شنیدم شماها با هم حکم بازی کردین….. خوبه پس تورج برو ورق ها رو بیار …. گفتم من پشت دست عمه میشینم عمه گفت : نه ورق تعین کنه کی پشت دست بشینه خیلی دلم می خواست که من باشم ولی تورج و عمه بهم افتادن و من و علیرضا خان با هم …. پس ایرج تماشا چی شد …. یکم که بازی کردیم ایرج نشست پشت دست من بازی می کردیم و می خندیدیم … 🌼🌸ولی من اصلا حواسم به بازی نبود و دلم می خواست کنار بشینم مخصوصا که دلم برای حمیرا شور می زد ……. بازی طولانی شد و ساعت از دو گذشت به ایرج گفتم میشه به جای من بازی کنی تا من بیام …. نگاهی به من کرد و گفت آره برو به کارت برس … من هستم .. منظورشو از این حرف نفهمیدم …. یک جوری گفت که انگار می دونه من می خوام کجا برم …. 🌼🌸عمه هم انگار همین فکر رو کرده بود چون پرسید مگه چیکار داری ؟ گفتم هیچ کار زود میام ……و رفتم بالا صدایی از اتاق حمیرا نمی اومد …. گفتم خوبه ناله نمی کنه پس می تونم بر گردم…. درو باز کردم تا یک سر بهش بزنم دیدم ، سرش از تخت آویزون شده زود رفتم تو و در و بستم و سرشو بلند کردم تو همون نور کم دیدم که از دهنش کف اومده … 🌼🌸گفتم :الهی بمیرم خوب شد اومدم …… اول که ترسیده بودم ولی دیدم نفسش خوبه حتما چون سرش از تخت آویزون بوده این طوری شده …. یک کم آب نزدیک دهنش کردم یک کم خورد و بعد دست منو گرفت حالا نمی تونستم به کسی بگم یا نه چه عذری می تونستم بیارم ؟چرا اومده بودم اتاق حمیرا که برای من قدغن بود ….. 🌼🌸حمیرا با همون بی حالی گفت : فکر…کرد..م ولم کر…دی ….گفتم : نه مطمئن باش میام ….گفت هر چی …صدات کرد….م نیومدی ……همون طور آهسته در گوشش لالایی هر شبی رو زمزمه کردم تا زودتر بخوابه و من بتونم برگردم و اونا متوجه ی غیبت من نشن … ولی اون همین طور ول می خوردو دست منو فشار می داد ….. یک ساعت بیشتر طول کشید تا خوابش برد و بی حرکت شد و تونستم دستمو از دستش در بیارم ….. 🌼🌸وقتی رفتم پایین نزدیک سال تحویل بود ولی هنوز بازی اونا تموم نشده بود … من شمع ها رو روشن کردم و قران رو برداشتم تا طبق عادتی که مادرم یادم داده بود موقع تحویل سال قران بخونم …. بالاخره بازی اونا هم تموم شد و اومدن ….دور سفره …. تورج دوربین آورد و هی باهاش عکس مینداخت از هر طرف می چرخیدیم اون یک فلاش می زد ، یک جوری خوشحال بود که همه تعجب کرده بودن گفت : امسال حتما سال خوبیه چون رویا با ماست 🌼🌸انشالله سال دیگه حمیرا هم با ما باشه…. و همون موقع سال تحویل شد و همه بهم تبریک گفتیم ، علیرضا خان قران رو باز کرد و به همه عیدی داد و عمه هم همین کارو کرد فکر می کنم به اندازه ی دو ماه حقوق بابام از اونا عیدی گرفتم …. بعد ایرج از پشت مبل چهار تا بسته آورد صورت خودش گل انداخته بود و بی خودی می خندید گفت : اول مامانه عزیزم قابل شما رو نداره خیلی برای ما زحمت می کشین …. 🌼🌸عمه کادو رو گرفت و گفت : بالاخره پسرم بزرگ شد دستت درد نکنه …. و کادو رو باز کرد یک سنجاق سینه ی مروارید و طلا ….. ایرج رفت سراغ علیرضا خان و گفت …تقدیم به پدر عزیزم که خیلی دوستش دارم عیدتون مبارک …..( تورج نتد و نتد عکس می انداخت ) علیرضا خان هم بازش کرد و با خوشحالی گفت به ,به , چه پیپ قشنگی از دست این راحت شدم سوراخش گیر داشت مرسی بابا جان………… 🌼🌸و کادوی تورج رو داد و گفت : تقدیم به داداش با معرفت و مهربونم امیدوارم تو سال جدید موفق باشی همدیگر رو بغل کردن و بوسیدن تورج گفت ولی من برای تو چیزی نخریدم ولی یک کادوی دسته جمعی دارم …. وقتی بازش کرد یک کراوات آبی رنگ بود و اومد سراغ من داشتم از خجالت آب می شدم ، احساس می کردم همه ی اون کادو ها برای اینکه اون می خواست به من کادو بده و می ترسیدم بقیه هم اینو بفهمن … @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°°○°●°○
🔅 : 🔸 «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَاكسِر شَهوَتي عَن كُلِّ مَحرَمٍ، وَازوِ حِرصي عَن كُلِّ مَأثَمٍ،وَامنَعني عَن أذى كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ومُسلِمٍ ومُسلِمَةٍ.» 🔹 «بار خدايا! بر محمد و خاندان او درود فرست، و ميل به هر حرامى را در من سركوب كن، و آزمندى به هر گناهى را از من دور گردان، و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن مؤمن و مسلمانى باز دار .» 📚 صحيفة سجّاديّه: دعاء ٣٩ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 💚 امام باقر(علیه السلام): 🔸هیچ کس را حقیر نشمار، شاید همان شخص، محبوب و دوست خدا باشد.❣ 📙بحار؛17:166 ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 : 🔸 «مَلعونٌ مَلعونٌ مَن وَهَبَ اللّهُ لَه مالاً فلَم يَتَصَدَّقْ مِنهُ بشيءٍ .» 🔹 «ملعون است، ملعون كسى كه خداوند مالى به او ببخشد و او از آن مال صدقه اى ندهد.» 📚 بحار الأنوار : ج ٩٦ ص ١٣٣ ح ٦٧ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️کلیپ کوتاه احکام🌹 ❇️ خیلی راحت در کمتر از 2 دقیقه حکم شرعی شک بعد از محل نماز را یاد بگیرید... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ(۲۰۷) ✨در میان مردم کسی است که برای خشنودی خدا، جان خود را می فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است(۲۰۷) 📚سوره مبارکه البقرة ✍آیه ۲۰۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
اگر خواهی کسی را در حد جنون عاشق و شیدا خود نمایی که بی تو ارام نگیرد ،ایندعا را بخوان و نزد مطلوب برو ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ الله لا اله الا هو الحی القیوم الله الله الله یا معارج یا معارج یاحی یا حی یا حی یا قیوم یاقیوم یا قیوم یا قیوم یا رب یا رب یا رب برحمتک یا راحم الراحمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین یا رب احرق قلب ( اسم مطلوب ) علی حب ( اسم طالب ) یحبونهم کحب الذین والذین آمنوا اشدّ حبا لله عملا و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم به محض دیدنتان،مطلوب ٬ شیفته و شیدا گردد ٬ این عمل مجرب است 📚کنزالحسینی  @shamimrezvan ღگشا👆👆
هدایت شده از بنرها
🔴بالاخره کانال بهلول پیدا کردم براتون😍😘 🔞حکایت و سخن بزرگان پر از مطالب جذاب و خواندنی بهلول مجموعه حکایات و سخن بزرگان 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️نحوه ی صدا کردن همسر ♦️حضرت امیر وقتی میخواستند حضرت زهرا «س» را صدا کنند میفرمودند: نفسی لک الفدا (جان علی به فدایت) حبیبتی زهرا، بنت رسول الله،زهرا جان و ♦️جوابی که از حضرت زهرا«ع» میشنیدند: روحی لک الفدا(روحم به فدایت علی) ابوتراب، ابالحسن، علی جان ♦️زیبا صداکردن زن و مرد ، بهترین شیوه برای ابراز محبت است و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است. ❤️پیامبراکرم«ص» فرمودند: ♦️سه چیز است که محبت شخص را درباره دیگری خالص میکند. ♦️یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی میپسندد. 📚کافی,ج۲،ص۶۴۳ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅با کودکان خود بازی کنید و در حین بازی مسائلی همچون؛ عدالت، رعایت نوبت، پذیرشِ حق، با جنبه بودن و... را به او یاد دهید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
مردی همسرش را نزد خلیفه دوم برده و گفت: خودم و زنم سیاه هستیم و او پسری سفید به دنیا آورده. خلیفه رو به جمع کرده و نظر ایشان را خواست؛ همه گفتند زن باید سنگسار شود. مأموران اجرای حکم که زن را می‌بردند، در میانه راه با امیرمؤمنان علی(ع) برخورد کردند و حضرت ماجرا را پرسیدند و آنان شرح ماوقع گفتند. حضرت (ع) رو به مرد کرده و پرسیدند: آیا زنت را متهم مى‌کنی؟ مرد گفت: نه. حضرت باز هم سؤال کردند: آیا در حال قاعدگى با او همبستر شده‌اى؟ مرد تأیید کرد و گفت: بله، یک شب که ادعا مى‌کرد قاعده است، من گمان کردم به جهت سرما عذر مى‌آورد؛ پس با او همبستر شدم. حضرت از زن نیز پرسید که آیا شوهرت در آن حال با تو نزدیکى کرده است؟ زن هم تأیید کرد. در این زمان امیرمؤمنان علیه‌السلام به آنان فرمود: برگردید که این فرزند، پسر شماست و علت سفیدشدنش این است که خون حیض بر نطفه غلبه کرده است؛ آن‌گاه که این کودک بزرگ شود، رنگ پوست او سیاه می‌شود. ┅❅❈❅┅ @tafakornab @shamimrezvan 👆 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✅درمان کبد چرب با این سه گیاه !👌 🔹روزانه یک لیوان عرق کاسنی 🔹روزانه یک لیوان عرق خارشتر 🔹خوردن روزانه یک لیوان عرق شاه تره 🌱از هرکدام یک لیتر تهیه و تا انتهای ان روزی یک لیوان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ دیگران را ببخش ... حتی وقتی متاسف نیستند بگذار حق با آنان باشد ... اگر این چیزیست ڪه به آن نیازمندند ... خودت را به کوته فکری آنان گره نزن این سلامت روانت را از تو می‌گیرد...🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💚توسل به مادرامام زمان(عج) 📖خواندن۱۰تا یس👇 ✨شب چهارشنبه۲بار ✨شب پنج شنبه۲بار ✨شب جمعه۲بار ✨روز جمعه هم۴بار 🍃منظورازچهارشنبه یعنی سه شنبه شب که فرداش چهارشنبه میشود🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️👌برای آشتی دادن این آیه را سه مر تبه بخواند و بر روی کسی که قهر کرده بدمد البته آشتی خواهد کرد و عذرخواهد طلبید . و این از مجربات است 《آیه ۱۱۵ سوره انعام》 《●وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ●》 📚مخازن ج ۱ ص ۴۶۶ @shamimrezvan ღگشا👆👆
💍 ✨1000بار خواندن این آیه در یک مجلس موجب تسریع در امر اختیار نمودن همسر است: 🌸وَ عِندَهُمْ قَاصِرَت الطرْفِ عِینٌ‏ کَأَنهُنَّ بَیْضٌ مَّکْنُونٌ🌸 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👌یڪی از گرفتاری هایی ڪه معمولا انسان ها بہ آن دچار میشوند ، چشم زخم اسٺ . 👌برای جلوگیری از چشم خوردن یا رفع آن ، دستوراتی از جانب اهل بیت (ع) رسیده اسٺ . 💙👌از آن جمله ، استفادہ از سوره حمد است . در سخنی از امام رضا (ع) قرائت سوره مایہ چشم زخم معرفی شده اسٺ . 💜👌پیامبر اکرم فرمودند : قرائت سوره حمد و آیت الکرسی موجب جلوگیری از اثر چشم جن و انس میشود 📚منبع:کنزالمال،ح۲۵۱۲ @shamimrezvan ღگشا👆👆 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸﷽🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 ❥◆ مرحوم نائینی (ره) می‌فرماید: 【چنانچه حاجت دشوار و سختی دارد، در نیمه شب وقت سحر، دو رکعت نماز بخواند، بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوید: 🌛یٰا اَبْصَرَ النّاظِرینَ وَ اَسْرَعَ الْحٰاسِبینَ یٰا اَسْمَعَ السّامِعینَ یٰا اَکْرَمَ الْاَکْرَمینَ یٰا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ🌜 سپس دست به دعا برداشته، از خداوند حاجت خویش را طلب کند. @shamimrezvan ღگشا👆👆 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همین الان خدایم را صداکردم... نمیدانم چه میخواهی... ولی الان برای تـو🌸 برای رفع غمهایت برای قلب زیبـایت🌸 برای آرزوهایت براي كسب توفيقت براي دين و دنيايت🌸 براي آخر كارت به درگاهش دعاکردم و میدانم خــدا داند...🌸 خدا از خواستهاي تو خبر دارد... یقین دارم دعاي من براي تو دعای تـو بـراي من اثر دارد.....🌸 ♡• •♡ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh