❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
🦋از تــو هوس #نگاه دارد دل من
🦋چشمی به درو به #راه دارد دل من
🦋تا کی به #فراق تو صبور؟ برگرد آقا
🦋 آقا به خدا گناه دارد دلِ من
#بــرگـــــرد......
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز☝️#آنچه_رانمی_دانی_بیاموز
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه ١۴ شهریور ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.١٢
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٣٩
🌝اذان ظهر: ١٣.٠٣
🌑غروب آفتاب: ١٩.٢٧
🌖اذان مغرب: ١٩.۴۵
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٠
#شهادت_آیت_الله_قدوسی_و_سرتیپ_وحید_دستجردی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#گریه_کردن_به_معنای_زنده_بودن_یک_مصیبت_است۰۰۰۰
نماز روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
✅بهترین ساعت برای مصرف خشکبار بین صبحانه و ناهار و به عنوان میان وعده می باشد .
خانم هایی که خشکبار مصرف می کنند کمتر دچار بیماری های روحی می شوند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅بهترین ساعت برای مصرف خشکبار بین صبحانه و ناهار و به عنوان میان وعده می باشد .
خانم هایی که خشکبار مصرف می کنند کمتر دچار بیماری های روحی می شوند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدینه تون پر از لطف 🌸🍃
و محبت خدا
آرزوهاتون مستجاب
کانون گرم خانوادتون
گرم گرم
سایه بزرگترهاتون
مستدام
عزاداری ها تون قبول درگاه حق
وسعادت وخوشبختی
یارهمیشگی شما
#آمین_یا_رب_العالمین🍃🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#خواص_آیات_قرانی
🏡 #فروش_ملک 🏡
💠✨گویند ؛ جهت فروش ملک و یا زمین ، صبح جمعه وضو گرفته و سپس هفت بار آیه زیر را را بر آب پاک بخواند و سپس آنرا در کاغذ نوشته و در آب بشوید و آن آب را در چهار گوشه ملک یا منزل بپاشد ، تا به بخواست خداوند ملکش به فروش رود.
💠✨بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ.
☀️گویند این دعا مجرب است وامتحان کردن خیلیا حاجت گرفتن
📚قران درمانی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️
#سوره_درمانے #جمعه_بخوان
🍃🍂 سوره مبارڪه دهر 🍃🍂
☄ هرڪس با ایمان در شب یا روز
جمعه این سوره مبارکه را بخواند در
بهشت براے خود مقام عالی بسازد
📚 خواص الآیات ۱۹۲
مطالبِ بیشتر ↻
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و چهارم ✍ بخش اول
🌹اون روز حمیرا از خواب که بیدار شد… و خواست که بره پایین اومد تو اتاق من …
گفت : سلام درس می خونی ؟ گفتم آره پس فردا کنکوره اینم بدم راحت بشم …. گفت مگه خنکی که اینقدر زیاد می خونی هر چی باید بلد بشی شدی … دیگه فایده نداره …. گفتم شاید ولی دلم طاقت نمیاره پرسید مثل اینکه از زبان ضعیفی می خوای بهت یک جوری یاد بدم که همه رو بزنی .. می خوای ؟
گفتم از خدا می خوام ولی وقتی نمونده…… گفت : چرا چیزی که من بهت یاد میدم کلیدیه خیلی زمان نمی خواد اگر دلت می خواد بهت یاد میدم اگر می خوای پزشکی قبول بشی زبان رو باید خوب بزنی وگرنه قبول نمیشی …..
گفتم حاضرم هر وقت تو بگی …. چشماش برق زد و گفت صبر کن یک چیزی بخورم میام .. یک مرتبه برگشت و با لحن تندی گفت …..نه نمیام اینجا دلم می گیره بریم پایین سر میز نهار خوری….. همون جا بهتره کتاباتو بیار پایین ..منم زود میام …..
اون رفت و من کتاب و جزوه ها و تست های زبان رو بر داشتم و رفتم پایین …. دیدم یک ساندویج کوچیک درست کرده بود و داشت می خورد گفت بیا وقت رو از دست ندیم …. عمه اومد دیدمش که انگار داره بال در میاره از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه …….
حمیرا شروع کرد………… میل به یاد گرفتن از یک طرف این که حمیرا داره به من درس میده از طرف دیگه یاد گیری منو چند برابر کرده بود … اون هی می گفت و من یاد می گرفتم امتحان می کرد و با تعجب می گفت آفرین خیلی خوبه و اشتیاقش برای یاد دادن بیشتر می شد …. نهار خورده نخورده دوباره نشستیم ، سر درس تعجب می کردم اونم خسته نمی شد و خیلی خوب مفاهیم زبان انگیسی رو به من یاد می داد … تا غروب ……وقتی ایرج و علیرضا خان اومدن تو ما رو تو نهار خوری ندیدن ایرج در و که باز کرد گفت : چی شده؟ برای رویا اتفاقی افتاده ؟ عمه گفت : وا نه ، چه اتفاقی؟ برای چی بهت الهام شده ؟ ولی من فهمیدم که چون اون منو پشت پنجره ندیده بود و چراغ اتاق هم خاموش بود این فکر رو کرده بود ….
عمه گفت: حمیرا داره بهش زبان یاد میده …ایرج و علیرضا خان اومدن پیش ما …… فقط در یک فرصت کوچیک سرمو بلند کردم و نگاهم تو نگاهش گره خورد و تمام وجودم رو به آتیش کشید ، خیلی دوستش داشتم و با تمام وجود می پرستیدمش … و خوشحالی من این بود که اونم منو دوست داره و از این همه توجهی که به من می کرد غرق شادی می شدم….
علیرضا خان مثل عمه یواشکی خوشحالی نکرد خیلی رک و راست گفت : عالی شد از این بهتر نمیشه این منظره رو هیچوقت فراموش نمی کنم ، از این که حمیرا جان تو اینقدر خوب شدی که می تونی درس بدی خیلی خوشحالم باباجان و خم شد و اونو بوسید …..ایرج از پشت سر حمیرا ، خم شد و دستهاشو دور گردن اون حلقه کرد و سرشو بوسید ولی چیزی نگفت ولی حمیرا گفت : می دونی ایرج رویا خیلی باهوش و با استعداده اصلا به اون درس دادن کار سختی نیست …. باور کن هر چیزی رو فقط یک بار بگم یاد گرفته ….. تعجب می کنم تا حالا چرا زبان یاد نگرفتی ؟
گفتم : من باید یک چیزی رو دوست داشته باشم تا یاد بگیرم تا حالا فکر می کردم بدترین درس دنیاس ولی اونقدر تو خوب درس دادی که حالا می فهمم چقدر اشتباه کردم …. می دونم به خاطر همین زبان قبول نمیشم ….
حمیرا گفت : ده از این حرفا نزن گفتم که بهت یک جوری یادت میدم که صد در صد بزنی اگر نشد هر چی خواستی بهت میدم …
ایرج گفت پس شرط می بندیم اگر صد در صد زد رویا باید هر چی تو خواستی بهت بده …. گفتم : در هر دو صورت برنده ام ، من حاضرم…
اونشب من و حمیرا تا دیر وقت درس خوندیم و هر دو خسته رفتیم بالا در حالیکه من احساس می کردم اونچه که یاد گرفتم واقعا چشم منو به دنیای زبان انگیسی باز کرد…. و دیگه در مقابل اون احساس عجز نمی کردم ولی کاش یک کم زودتر این اتفاق افتاده بود ….
با هم رفتیم بالا حمیرا دم اتاق من کمی پا , پا , کرد .. بعد برگشت و نگاهی به من کرد…..ازش پرسیدم بالشم رو بیارم ؟ گفت : پس زود بیا …. گفتم نماز بخونم اومدم …..
وقتی رفتم تو اتاقش داشت آلبوم کوچیکی رو ورق می زد انگار منتظر بود تا اونو به من نشون بده …. من به روی خودم نیاوردم بالشم رو گذاشتم و دراز کشیدم خیلی خسته بودم ودلم می خواست بخوابم …..
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و چهارم ✍ بخش دوم
🌹حدسم درست بود او آلبوم رو آورد جلو و گفت : این نگاره می خوای ببینی ؟
آلبوم رو گرفتم عکسها از لحظه ی تولد بود تا هشت سالگی…….. دختر زیبایی که شور و شادی تو وجودش موج می زد همه جا در حال شیطنت بود و بیشتر عکس ها تو پاریس گرفته شده بود….. همراه مادر بزرگ فرانسوی و آقای رفعت …… ولی حمیرا تو همه ی اون عکس ها غمگین بود …..
گفتم خیلی نگار خوشگله درست شکل خودته…
گفت نه بیشتر شبیه پدرشه کمتر به من رفته ….
گفتم ولی من این طوری فکر نمی کنم …چه قدر همه جا خوشحال به نظر میاد …. با حسرت گفت : برای این که این طوری بود اصلا خودشو برای چیزی ناراحت نمی کرد.
هر وقت می دید من ناراحتم ازم فاصله می گرفت…. و هیچوقت ازم نمی پرسید مامان چته؟ … مثل باباش بی عاطفه و بی محبت بود …..
گفتم در مورد یک بچه ی هشت ساله این طوری نگو ….. داشتم آلبوم رو نگاه می کردم که احساس کردم داره عصبی میشه ….این بود که زود جمعش کردم و گفتم میشه فردا تو اتاقم نگاه کنم ؟ گفت نه بسه دیگه و اونو با غیض ازم گرفت و گذاشت زیر تخت و پشتشو کرد به من و خوابید ….. می دونستم اخلاقش چه طوریه
نمی خواستم مثل بقیه باهاش رفتار کنم ….. آهسته موهاشو نوازش کردم و گفتم من دارم می ببینم به زودی نگار میاد پیش تو بهت قول میدم بچه مادرشو خیلی دوست داره و نمی تونه ازش بگذره … اگر اونو می خوای باید یک کاری بکنی ….. بهت قول میدم دیگه از پیش تو جایی نره ………. وقتی پرسید مثلا چیکار؟ فهمیدم بغض داره ….. گفتم بدت نمیاد بگم ؟ قول میدی ؟
سرشو تکون داد و گفت بگو ……گفتم بشو مطابق میل اون خندون و خوشحال مثل اون …. بخند و مثل اون از زندگی لذت ببر …. دست منو پس زد و گفت بسه دیگه بخواب … اصلا برو تو اتاقت می خوام تنها باشم برو … مونده بودم چیکار کنم ….
گفتم : حرف بدی زدم ؟ گفت : آخه تو ازچی خبر داری؟ از من چی می دونی ؟ برای خودت حرف می زنی ظاهر که شرط نیست …. من که احمق نیستم …. فکر می کنی خودم نمی دونم باید خوشحال باشم یا …….. حرفشو خورد و گفت :ولش کن لطفا برو… اصلا بد کردم آلبوم رو نشونت دادم …. تو هیچی نمی دونی …. هیچ کس نمی دونه …. من خورد شدم و دیگه تکه های من جمع شدنی نیست گاهی مثل حالا چنگ می زنم به زندگی تا دوباره خودمو بکشم بالا ولی نمیشه ببین من ، من ، حمیرا ، به تو متوسل شدم ببین چقدر بد بختم …. ببین نیاز به دست نوزاش تو دارم که شب یکی پیشم بمونه و به حرفم گوش کنه …. دلت برام می سوزه نه؟ گفتم نه به خدا چرا بسوزه دوستت دارم دلم می خواد مثل همه شاد باشی و زندگی کنی ….صد نفر کمه دلشون برای من بسوزه … منم به تو پناه آوردم …….
گفت: پاشو برو اتاق خودت …. گفتم نمیرم بزار همین جا بخوابم و سرمو گذاشتم رو بالش و فهمیدم با احتیاط تر باید باهاش حرف بزنم راست می گفت من نمی دونستم به اون چی گذشته و در مورد اون فقط به حرف دیگران قضاوت کردم و این خیلی بد بود…با خودم گفتم دیگه همیشه صبر می کنم تا خودش سر درد و دلش باز بشه…….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_روز
💎امام حسين عليه السلام:
بخيل، كسى است كه در سلام كردن، بخل ورزد
البَخيلُ مَن بَخِلَ بِالسَّلامِ
📚تحف العقول صفحه 248
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام حسین (ع) فرمودند:
لا یکمل العقل إلا باتباع الحق
عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق.
📚بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۷
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی
🍵حکم خوردن غذاهای نذری در صورت اطلاع نداشتن از حلال بودن آنها🍵
❓سوال:
با توجه به اطعامهایی 🍚 که در ایام محرم داده میشود و انسان به حلال بودن آنها یقین ندارد، آیا خوردن آنها اشکال دارد؟ لطفا هم از نظر فقهی و هم از نظر اخلاقی پاسخ فرمایید.
اگر نذری کسی که خمس نمیدهد را بخوریم چطور؟
✅پاسخ:
✳️ در مواردی که انسان غذایی را که یقین ندارد 🤔 به حرام بودنش، مثلا اطعام میکنند عزاداران را یا غذایی آماده کرده اند در این ایام و برای شما میآورند یا فردی نذری میدهد و شما یقین دارید که خمس نمیدهد، به نظر حضرت آقا خوردن آن غذا، چون یقین به حرام بودن یا مخلوط به حرام بودن آن ندارید، یعنی یقین ندارید این غذا حرام است، یقین ندارید که متعلق خمس است، خوردنش اشکال ندارد.
👌🏻 اما از نظر اخلاقی – چون پرسیدند – بعضیها میگویند اگر پول خمس در آن باشد ممکن است اثر وضعی داشته باشد. اگر بتوانید احتیاط کنید خوب است؛ به این معنا که اگر تبعات سویی ندارد نخورید، قبول نکنید، یا اینکه اگر مثلا متعلق خمس است – نه به این معنا که حتما متعلق خمس است یعنی شبهه دارید – خودتان خمسش را بپردازید یا اگر موردی هست که ممکن است از باب شبهه حرام شک داشته باشید، یعنی مثلا مال مردم باشد، به عنوان رد مظالم بپردازید؛ گرچه واجب نیست.
👈🏼 در حکم اولی که گفتیم شما یقین ندارید غذا از حرام است یا مخلوط به حرام است، خوردنش اشکالی ندارد. بنابراین در مجالس عزا که شرکت میکنید و طعام برای شما میآورند و امثال اینها، خوردنش اشکال ندارد، از نظر فقهی حرام نیست. اما اگر کسی بخواهد – خلاصه به قول معروف جز اولیای الهی باشد – پرهیز بیشتری داشته باشد احتیاط خوب است.
💻 منبع: سایت معظم له،گفتار حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده.احکام عزاداری
#احکام_عزاداری
#اطعام #نذریمحرم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
🌺🍃يَهْدِي اللَّهُ لنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ✨
خدا هر كه را بخواهد با نور ✨
خويش هدايت مى كند✨
📚سوره مبارکه النور
✍آیه ۳۵
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌹 امام حسین علیه السلام
سوگند به خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا،خداوند مهدی را برانگیزد
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۴،ص۸۵
#حدیث_مهدوی 🌟🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه #سیاستهای_رفتاری
نحوه صدا کردن همسر میتواند وسیله ای برای ابراز عشق ومحبت بین زن و مرد باشد!
وقتی"آقا/خانم" صدایش میزنی حس مردانگی وعزت پیدامیکند
وقتی"عزیزم"بگی حس محبت!!
••••●❥JOiN👇🏾
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند
#اصلاح_رفتار_کودک
برای جلوگیری از بازیگوشی کودک در مکانهای عمومی ،
قبل از رفتن با کودک صحبت کنید و برایش توضیح دهید که کجا میروید و کارتان چقدر طول میکشد.
انتظاراتی که از او دارید را صریح برایش بیان کنید.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨#داستان_های_بحار_الانوار
✨#جلد_سوم
✨#داستان_چهلم
👈 سردار عاقبت به خیر
🌴عده ای از مردم کوفه نقل می کنند: ما در کاروان زهیربن قین بودیم، همزمان با بیرون آمدن امام حسین علیه السلام از مکه، به سوی کوفه حرکت کردیم، از ترس بنی امیه، نمی خواستیم با کاروان حسین در یک منزل توقف کرده و با امام حسین ملاقات کنیم، هر وقت کاروان امام حسین حرکت می کرد ما می ایستادیم و هنگامی که توقف می کرد، ما حرکت می کردیم.
🌴از قضا در یکی از منزلگاه ها کاروان امام حسین توقف کرده بود، ما نیز ناچار در آنجا فرود آمدیم. در این میان نشسته بودیم و غذا می خوردیم ناگهان فرستاده امام حسین وارد شد و سلام کرد و گفت: زهیر! امام حسین تو را می خواهد.
🌴ما همگی از این پیش آمد مبهوت شدیم و زهیر اندکی به فکر فرو رفت، ناگاه همسرش به زهیر گفت: سبحان الله! ای زهیر! در مقابل دعوت فرزند پیغمبر درنگ می کنی؟ چه می شود که نزد او بروی و سخنانش را بشنوی و برگردی؟
🌴زهیر پس از سخن شجاعانه همسرش تکانی خورد و برخاست و به خدمت امام حسین رفت، چیزی نگذشت شاد و خندان برگشت، به طوری که صورتش برافروخته شده بود. دستور داد خیمه او را برچینند و اسباب و وسایل او را به سوی کاروان امام حسین ببرند.
🌴سپس به همسرش گفت: تو را طلاق دادم و می توانی نزد خویشان خود بروی، زیرا من دوست ندارم به خاطر من صدمه ببینی و من تصمیم دارم فدای امام حسین شوم. سپس اموال او را به عموزاده اش سپرد تا به خویشان وی تحویل دهد.
🌴در این وقت آن بانو اشک ریزان زهیر را وداع کرد و گفت: خداوند به تو خیر عنایت کند و تمنا دارم مرا روز قیامت نزد جد حسین علیه السلام یاد کنی. آنگاه به همراهان گفت: هر کس مایل است همراه من بیاید وگرنه اینجا آخرین دیدار من با شما است.
🌴اما داستانی برایتان بگویم: به جنگ رومیان که رفته بودیم، در جنگ دریایی به خواست خدا، ما پیروز شدیم و غنائم بسیار به دست ما آمد. سلمان که با ما بود پرسید: آیا از این غنیمتها که خداوند نصیبتان کرد خوشنودید؟ گفتیم: آری! البته که خوشنود هستیم. گفت: پس چقدر خوشحال خواهید بود هنگامی که سرور جوانان آل محمد (امام حسین) را درک کنید و در رکابش بجنگید؟ جهاد در رکاب او مایه سعادت دنیا و آخرت است. پس از آن با همه وداع کرد و در صف یاران حسین علیه السلام قرار گرفت.
📚 بحار ج 44، ص 371 و 372
@tafakornab
@shamimrezvan
#پیام_سلامتی
🍵 خواص جوشانده جعفری برای لاغری و سنگ کلیه
☘️ جعفری از سبزی های است که خواص درمانی زیادی دارد و همینطور جوشانده آن در لاغری و درمان سنگ کلیه تاثیر دارد.
☘جعفری خون ساز هم هست
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🎯اگرنمیتوانی شاه راه باشی،
كوره راه باش،
اگر نمیتوانی خورشید باشی،
ستاره باش،
با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند
هر آنچه كه هستی،
بهترینش باش...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکر_درمانی #کسب #ثروت_عظیم
اگرمی خواهی به ثروتی دست یابی که قابل جمع کردن نباشی از روز جمعه تا 41روزوهرروز41مرتبه این ذکر را تکرار کن.
« یا مفَتح فَتِّح یا مفَرِّج فَرِّج یا مسبب سبب یا میسرْ یسرْ یا مسهلْ سهلْ یا متَمم تَمم و حبسناَ االله نعم الوکیل
این ذکر را باید با حضور قلب ودوري از گناهان به جاي آورد ونباید فاصله اي دربین ایام ختم صورت گیرد .
📚ختوم اذکار ص133
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#آیه_درمانے #رفع_جنزدگی
🖊 آیه شریفه ↯
《وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ》را
۷ بار بر آب بخواند و به کسیکه
گرفتار جنزدگی است بخوراند
جن نبیند و او را اذیت نکنند
📚 رهنمای گرفتاران ۱۸۳
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذکر_درمانے #اذکار_معجزه_آسا
#حاجت_روایی_سریع
✅هفت پیغمبر هفت کلمه گفتند و هر یک به سعادتی رسیدند:
1⃣آدم👈✨ #الحمدلله✨ گفت، فرمان رسید که☘یرحمک ربک☘
2⃣نوح👈✨ #بسم_الله✨گفت،حق او را از طوفان نجات داد.
3⃣ابراهیم✨ #حسبی_الله✨گفت، حق او را از آتش نمرود نگاه داشت.
4⃣اسماعیل👈✨ #ان_شاءالله✨گفت، از بریده شدن گلو نجات یافت.
5⃣موسی👈✨ #لاحول_ولاقوه_الابالله✨
گفت، از شر فرعون نجات یافت.
6⃣یونس👈✨ #لااله_الاانت_سبحانک_انی_کنت_من_الظالمین✨گفت، از شکم ماهی نجات یافت.
7⃣و رسول خدا(ص) صاحب اسم سلام و ذکر سلام بود👈
✨ #سلام_قولا_من_رب_رحیم✨که در معراج خطاب آمد:
✨السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته✨که صاحب شفاعت کلی شد.
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذکر_درمانے #اسماء_الحسنی
#شفای_مریض
کسی که برمریض وبیمار ۱۹ باراین ذکر( #الحی)
را بگوید شفا خواهد یافت
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#آیه_درمانے #محبت_زوجین
جهت محبت بین زن و شوهر این آیات را بر خوردنی و نوشیدنی بخواند و به او بخوراند یا نوشته در محل زندگی مطلوب قرار دهد محبت زیاد شود
آیات 87 الی 89 سوره زخرف:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾
وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
📚اسرار المقاصد
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا❣
به حرمت این شبهای ماه محرم🏴
بیماران راشفای عاجل
ودل دردمندان راشادکن
ان شاالله به واسطه
باب الحوائج علمدار حسین
حاجات شما روا بشه🏴
#شبتون_حسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh