eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.3هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
18.1هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و سوم ✍ بخش دوم 🌸من دیگه حاضر می شدم و درمیون نارضایتی بچه ها و ایرج با وجدان ناراحت راه افتادم و قرار شد اسماعیل بمونه تا منو برگردونه و همگی دسته جمعی بریم خونه ی تورج و مینا …….. بیمارستان خلوت بود معمولا صبح ها ی جمعه همین طور بود تا وقت ملاقات … من داشتم پانسمان یکی از مریض ها رو چک می کردم که سر و صدای زیادی توی راهرو شنیدم … کارمو تموم کردم و به پرستار گفتم ببین چه خبره ؟…..خیلی زود برگشت و با اضطراب گفت : دکتر بدو یک عالمه مجروح آوردن ….. دکتر ساجدی گفته شما رو خبر کنم ….با عجله رفتم … زخمی و مجروحی بود که میاوردن تو بیمارستان ، صدای الله و اکبر و یا حسین تو فضا پیچیده بود ….. همه می دویدن تا بتونن مجروح ها رو که همگی گلوله خورده بودن برسونن به جایی که نجات پیدا کنن …. با وحشت پرسیدم چی شده؟ یکی که یک پسر بچه ی چهارده ؛پانزده ساله ای رو که پاش تیر خورده بود با خودش حمل می کرد .گفت: بگو یا حسین میدون ژاله رو کربلا کردن همه رو کشتن رحم نکردن ، قتل عام بود ، قتل عام ,…همه رو کشتن تو رو خدا به داد اینا برسین …پشت سر هم ماشین جلوی در نگه می داشت و مجروح میاورد که بعضی ها هم دیگه تموم کرده بودن … منو دکتر ساجدی و پرستارها کشیک توی اتاق عمل تا ساعت هشت شب مشغول بودیم من زخم های سطحی رو مداوا می کردم و عمل های سخت رو دکتر ساجدی ….. می گفتن تعداد کمی از اونا رو اینجا آوردن خیلی ها رو خودشون بردن و بقیه هم توی بیمارستان های دیگه رفتن ، بعضی ها هم توی راه تموم کرده بودن …. فاجعه ای درد ناکی اتفاق افتاده بود؛؛ اون روز از بس زن و مرد جوون که رو به مرگ بودن دیده بودم دیگه حالت تهوع داشتم …. می خواستم بدونم چه اتفاقی افتاده که اینا رو به رگبار بستن و این کشتار برای چی بوده ؟ وقتی کار آخرین زخمی تموم شد …رفتم توی راهرو و روی یک صندلی نشستم همراهی اون از من پرسید : حالش چطوره خوب میشه ؟ گفتم آره گلوله زیاد بهش آسیب نزده بود چه نسبتی با شما داره ؟ گفت : دوستمه هنوز خانوادش نمیدونن هفت نفری رفته بودیم فقط من تیر نخوردم کار خدا بود که بتونم دو نفر اونا رو نجات بدم از اونای دیگه هم خبر ندارم . گفتم : چیکار می کردین که این طوری شد ؟ گفت : رفته بودیم نماز جمعه،، شما خبر نداشتین ؟ دیروزم تو قیطریه به ما حمله کردن امروز دیگه سنگ تموم گذاشتن بی شرفا …… پرسیدم مگه شما چیکار کرده بودین ؟ گفت هیچی برای نماز رفتیم ولی مردم شعار مرگ بر شاه دادن… اونام همه رو بستن به گلوله باور کنین خانم دکتر روی زمین خون مثل سیل راه افتاده بود همه رو کشتن ، همه جا جسد و بود خون خیلی ها کشته شدن …..کربلا بود کربلا قربون امام حسین برم که چی کشیده …. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
👆 💎امام عسکری علیه السلام: هرکه زیاد بخوابد، خواب های پریشان ببیند. 📚 میزان الحکمه،ج۱۲، ص۴۹۳ 〰➿〰➿〰➿ 💎امام حسن عسکری علیه السلام فرمود : 🔹شيعيان على عليه السلام ، آن كسانى اند كه برادرانشان را بر خودشان مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نيازمند باشند . 📚التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام،ص ۳۱۹، ح١٦١
💠 غیبت کسی که راضی به آن است ⛔️ ⁉️ سوال: اگر کسی به ما گفته باشد هر چه من غیبت کنید اشکال ندارد، در این شرایط غیبت حرام است؟ ✅ پاسخ:حتی در فرض سؤال، غیبت حرام است. [1] 🔴 تذکر: غیبت کردن موجب آبروریزی است. هیچ کس حق ندارد با مومن بازی کند؛ هر چند به این امر باشد. پس بیاییم را که خدا پوشانده ، آشکار نکنیم، حتی اگرمطمئن هستیم صاحب عیب ناراحت نمی شود. ________ ✴️ [1].پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری leader.ir
🔶 يمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثيمٍ 📎 ترجمه: خداوند، ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمی دارد. 📖 آیه 276 سوره بقره
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 👌این مقاله رو از دست ندین ،عالیه.. 🔸 همه چيز براي سفر مهيا بود. ماشين اش رو روز قبل به مکانيکي برده بود و چقدر خوشحال بود که مکانيک گفته بود موتورش مثل ساعت کار مي کنه و هيچ مشکلي نداره. 🔸روغنش رو عوض کرده بود و باک بنزين رو هم پرکرده بود. به قول خودش چيزي نمونده بود که چک نکرده باشه و ماشينش جون ميداد واسه ي رانندگي توي جاده. 🔸 وسايل رو توي صندوق گذاشت و راه افتاد، اما هنوز يک ساعتي توي جاده حرکت نکرده بود که متوجه شد ماشين مي لرزه و تکون مي خوره. ❌ لاستيک عقب پنچر شده بود و متاسفانه براي تعويض لاستيک، توي ماشين جَک نداشت. 🔸 کنار جاده ايستاد و براي هر ماشيني که با سرعت رد مي شد دست تکون مي داد و کمک مي خواست اما کسي توقف نمي کرد. 🔸 يک ساعتي گذشت و خسته کنار ماشينش نشست. با خودش فکر مي کرد همه چيز ماشين درست و عاليه و تنها به خاطر يک پنچري کوچک لاستيک عقب، حرکت غيرممکن شده. 🌹 دوست خوبم ☝ ضعف هاي اخلاقي و رفتاري ما هر کدوم بسيار مهم هستن و هيچ کدوم رو نبايد ناديده گرفت و کوچک شمرد. 🔸چرا که يه ضعف اخلاقي علي الظاهر کوچک ، مي تونه تمام خوبي ها و نقاط قوت ما رو بي اثر کنه. 👌 در واقع براي حرکت در مسير رشد و کمال همه چيز بايد درست باشه. هر عيبي به تنهايي مي تونه اين حرکت رو مختل کنه و مانع بزرگي واسه ي پيشرفت ما بشه. 🔸به عنوان مثال تصور کنين کسي رو که خيلي اهل عبادته و توي سخاوت و دستگيري ديگران و کار خير کردن فوق العاده است اما همين آدم توي ارتباط با ديگران خصوصاً خانواده اش خيلي عصبي و تندخو و پرخاشگره! ⚠ همين ضعف اخلاقي چه بسا اثر مثبت عبادت و سخاوت اون رو از بين ببره و از محبوبيت اجتماعي اش کم کنه 🔸يا کسي رو فرض کنين که خيلي مهربونه و به ديگران محبت مي کنه و اما در عين حال خيلي پرتوقعه و زودرنجه. ☝ ️يادتون باشه يه عيب ظاهرا کوچک ما ، مثل پنچري لاستيک ماشين مي تونه تمام قابليت هاي ما رو از بين ببره و ماشين رشد و موفقيت و سعادت ما رو از کار و حرکت بيندازه. ⚠ ️يادتون باشه اون راننده هيچ وقت نمي تونه با تقويت موتور يا بنزين سوپر زدن ، باعث حرکت دوباره ي ماشينش بشه. راننده واسه ي حرکت فقط بايد يک کار کنه و اون اينه که لاستيک رو عوض کنه و پنچري اون رو بگيره. ❓️راستي عيب من و شما چيه و اون چه ايراديه نکنه خوبي هاي ما رو ضايع و حرکت ما رو مختل مي کنه؟ 👤 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
✍ هرکس در عصر پنجشنبه وجمعه 《 سوره نصر 》 را ۴۱ بار بخواند از عالم غیـب فتـح و گشایشے برای او خواهد آمد به طورے ڪه موجب تعجب وشگفتی خودشخص میشود ومتحیر خواهد شد ✨ 📚 ختومات مقدم روایت شده: هر کس سوره نصر را در نماز نافله اش یا روز ۵شنبه وجمعه بخواند و دعا کند خداوند دعایش را مستجاب می کند. 📚مستدرک سفینة البحار ج۸،ص۴۷۹
هدایت شده از خانواده بهشتی
چهار فعل طلایی را در روابط همسران به خاطر داشته باشید: 1⃣ کنار آمدن 2⃣ گـوش دادن 3⃣ بازسازی کردن 4⃣ قـدردانی کردن @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
بزرگترین نعمتی که پدر و مادر مى توانند به فرزند خود بدهند پول و ثروت و لوازم گرانبها نیست بلکه فقط يك چیزاست: ✔️"اعتمادبه نفس" @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
روشهای درمان انواع بیماریها اینجاس https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b ღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
داستان مرد فاسق و زن زیبا شخصی همراه خانواده اش با کشتی مسافرت می نمود . در وسط دریا کشتی گرفتار توفان و امواج سهمگین شد و شکست و تمام سرنشینان آن غرق شدند مگر زن آن شخص که محکم به تخته پاره ای چسبیده و به ساحل رسید . در آنجا جوان راهزن و فاسقی که از هیچ گناهی فروگذار نمی کرد، زندگی می نمود . وقتی که چشمش به آن زن افتاد، خوشحال شد و به طرفش رفت . جوان فاسق به آن زن نزدیک شد و همین که خواست دست خیانت به سوی آن زن دراز کند ... دید آن زن مضطرب شده و می لرزد ، پرسید : چرا مضطربی؟ آن زن اشاره به آسمان کرد و گفت : از خدایم می ترسم ، پرسید : هرگز گرفتار این گونه گناه شده ای؟ گفت : نه، به عزّت خدا سوگند که هرگز این گناه را مرتکب نشده ام ، گفت : تو هرگز چنین کاری نکرده ای، چنین از خدا می ترسی و حال آن که به اختیار تو نیست و تو را به اجبار به این کار وا می دارم ! پس من مستحق ترم به ترسیدن و سزاوارم به خائف بودن، پس برخاست و از عمل خود پشیمان شد و به درگاه الهی توبه نمود . او آن زن را رها نموده و به سوی خانه خود روان شد . در بین راه به راهبی برخورد و با او همسفر گردید ؛ وقتی که مقداری راه رفتند ، هوا بسیار گرم شد و نور خورشید آنها را اذیت نمود. راهب به آن جوان گفت : دعا کن که خدا ابری بفرستد تا بر ما سایه افکند ، جوان گفت : من در پیشگاه خدا خجلم ، زیرا علاوه بر آن که حسنه ای ندارم ، بلکه غرق گناهم . راهب گفت من دعا می کنم و تو هم آمین بگو ، چنین کردند، بعد از مدت کمی ، ابری بر سر ایشان پیدا شد و سایه افکند . مقداری از راه با هم بودند تا بر سر دوراهی رسیدند و با هم وداع نمودند، جوان به راهی رفت و راهب به راه دیگر روان شد، ابر سمت جوان رفته و بر بالای سر جوان سایه افکند ، راهب فوری خودش را به آن جوان رساند و گفت: تو از من بهتری، زیرا که دعای من با آمین شما مستجاب شد ، بگو چه کرده ای که مستحق این کرامت شده ای ؟ جوان قضیه خود را نقل کرد ، راهب گفت: چون از خوف خدا ، ترک معصیت او کردی ، خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است، سعی کن که بعد از این خوب باشی . 📖شبخ حسین انصاریان
👈اعصابتان بهم ریخته؟ 👈🏻موزبخورید 👈مشکل گوارشی دارید؟ 👈🏻ریحان بخورید 👈فشارخونتان بالاست؟ 👈🏻کمشمش بخورید 👈از سرطان معده میترسید؟ 👈🏻کلم بخورید 👈از سر وصدای معده رنج میبرید؟ 👈🏻ماست بخورید
🎗دو درس بزرگ زندگی: 🔹 با تمام فقر، ☄ هرگز محبت را گدایی مکن! 🔹 و با تمام ثروت، ☄ هرگز عشق را خریداری نکن