سید میگفت هرگناهی
که میکنم، باعث میشه
از خودم بدم بیاد . .
گناه رو هرچه سریعتر
قبل از اینکه تودهای
مرض بشه از زندگیتون
پرت کنید بیرون ؛
این گناه جنبه نداره،
به کوچیکش پا بدی
بزرگترش در ِقلبتو میزنه .
#مراقب_باشیم❗️
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
📜 #حکایت_کوتاه_وآموزنده
⚖ مرد فقیر و فروشنده
مرد فقیری بود که همسرش کره میساخت و او آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت، آن زن کرهها را به صورت دایرههای یک کیلویی میساخت. مرد آن را به یکی از بقالیهای شهر میفروخت و در مقابل مایحتاج خانه را میخرید.
روزی مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمیخرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما وزنه ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار میدادیم.
💪 #درس_بگیریم
💪 #مؤمن_عبرت_میگیرد
#حکایت🖤🥀🙂
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
حاجآقا پناهیان:
نمیدونم شما دلتون برای
‹ فاطمیه ›
تنگ شده بود یا نه؟!
اگر دلتون تنگ شده بود
بهتون مژده بدم
فاطمهزهرا هم دلش برای شما هم تنگشده🥺
| #حرف_قشنگ🪻|
| #حضرت_مادر🤍🪴|
| #دلانه•💙•|
#بیوگرافی🖤🥀🙂
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
او کسی است که وقتی تو در حال گناهی؛
بدون آنکه خودت بدانی . .
برای تو در حال استغفار است
آری؛ مهدی'عج' این گونه است🪴!
❁↜ #مهدویت
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
بانو!
این چادࢪ تا برسد به دست تو
هم از ڪوچه های مدینه گذشته...
هم از ڪࢪبلا
هم از بازاࢪ شام
هم از میادین جنگ
چادر به جا مانده از حضرت زهراست بر تن تو
چادرت ࢪا در آغوش بگیر...🌸!"
و بگو برایت از خاطراتش بگوید...
همه ࢪا از نزدیک دیده است🍃
◝ #تلنگرانه ؛ 🪄 ◟
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
وَکُلُّ مُتَوَقَّع آت...
هر آنچه مورد انتظار است؛
سرانجام فرا میرسد:))
-حکمت 75 نهجالبلاغه☘ .
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾
باز بارانٰ ...
با ترانہ ...
دارد از مادر نشانہ ...
بوی باران ...
بوی اشڪ مادرانہ ...
پر ز نالہ ...
ڪودڪی با مادری پهلو شڪستہ ...
سمت خانہ ...
ڪوچہ ها و تازیانہ ...
گریه های ڪودڪانہ ...
حمله ی نامرد پَستی وحشیانہ ...
تازیانہ تازیانہ ...
پس چرا مادر ، چرا گم ڪرده راه آشیانہ ...
باز باران ...
دانہ دانہ ، حیـدرانہ ...
بی صدا و مخفیانہ ...
آه ، از غسل شبانہ ...
زینبــانہ ...
لرزه افتاده به شانہ ...
پشت تابوتی روانہ ...
باز باران . . .
باز ..((:
◝
#تلنگرانه ؛ 🪄 ◟
✧شَــ♡ـمیم ظُـــهور✧
✾↳@shamimzohor↲✾