eitaa logo
دلــــ«دست»ــنویس
207 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
377 ویدیو
12 فایل
﷽ شمیمـ❤ـظهور _به درخت‌ها نگاه کن! قبل ازاینكه شاخه هاشون، نور زیبایِ خورشید ولمس کنه، ریشه هاشون تاریکی ولمس می‌کنه! پس بدون که برایِ رسیدن به نور، گاهی بایداز دلِ تاریکی عبورکنیم‌. +دل قوی دار:) |به جمع خودمونی ودلی من که با هنرم آمیخته‌ست خوش اومدین🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
📎 https://daigo.ir/secret/2120728660 لینک پیام ناشناس جدید🌱 با قابلیت ها بیشتر که صوت هم میشه فرستاد🥰🪴 (هرموقع حرفی ، پیشنهادی، انتقادی یا ... داشتین اینجا در خدمتتون هستم🥰)
عشق به معصوم ، عشقِ واسطه است! کم کم انسان را به «عشق خدا» میرساند . •|دلــــ«دست»ــنویس|• ➜ @shamimzohor313
✉️ بازم پیام دادین و شهدایی و معرفی کردین که ان شالله بقیه شونم معرفی میکنیم😍 اما امشب و بریم برا آشنایی بیشتر با این شهید بزرگوار🙂🌱
شهید عباس دانشگر ✨۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان به دنیا اومد؛ ✨او با تربیت مذهبی پدر و مادر، از همون دوران کودکی با احکام و قرآن آشنا شد؛ ✨پدرش مرتب ایشونو به مسجد محل می بردو همین باعث شده بود او از بچگی با این فضا انس بگیره.
دلــــ«دست»ــنویس
شهید عباس دانشگر ✨۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ در خانواده ای مذهبی ومومن در سمنان به دنیا اومد؛ ✨او با ت
آقا عباس همزمان با شرکت تو کنکور، دانشگاه امام حسین هم ثبت نام کردند که هردو رو باهم قبول شدند، و دوراهی سختی براشون بود که بین رشته کامپیوتر و پاسداری یکی و انتخاب کنند.🙂 که در آخر دانشگاه امام حسین و انتخاب کردند و می‌گفتند که در سپاه بهتر میشود به اسلام خدمت کرد.🌱
دلــــ«دست»ــنویس
آقا عباس همزمان با شرکت تو کنکور، دانشگاه امام حسین هم ثبت نام کردند که هردو رو باهم قبول شدند، و دو
شهید دانشگر در ۲۳بهمن ۱۳۹۴ با دخترعمو شون نامزد کردند که چیزی از نامزدی شون نمیگذشت که مقدمات سفر به سوریه فراهم شد🙂 و به فرمانده شون سردار اباذری که گفته بود تازه دوماه از نامزدیت میگذره گفتند میترسم زمین گیر شوم و توفیق از من سلب شود.🥲
دلــــ«دست»ــنویس
شهید دانشگر در ۲۳بهمن ۱۳۹۴ با دخترعمو شون نامزد کردند که چیزی از نامزدی شون نمیگذشت که مقدمات سفر به
این نامه ی شهید دانشگر به همسرشونه 🌱 همسرشون گفتند تو جلسه خواستگاری ،به داشتن یک زندگی ساده و تهیه وسایل زندگی از کالاهای ایرانی تأکید بسیاری داشت.
دلــــ«دست»ــنویس
این نامه ی شهید دانشگر به همسرشونه 🌱 همسرشون گفتند تو جلسه خواستگاری ،به داشتن یک زندگی ساده و تهیه
کمی از عاشقانه های مادر شهید عباس دانشگر و بخونیم باهم 🥲 عباس من برای مردن حیف بود. او باید شهید می‌شد. این اواخر فوق‌العاده شده بود، نماز خواندنش را خیلی دوست داشتم، خیلی زیبا نماز می‌خواند. با نگاه کردن به او هنگام نماز آرامش می‌گرفتم. یقین داشتیم عباس شهید می‌شود. وقتی پسرم رفت از خدا خواستم اگر عاقبت به خیری بچه‌ام در شهادت است، شهید و اگر در ماندن و خدمت کردن است بماند. عباسم از من خواسته بود برای شهادتش دعا کنم. هنگام دفن کردن پیکرش، به او گفتم: «شیرم حلالت مادر! ازت راضیم. سربلندم کردی»