-اونـٰایۍ‌شَھید‌میشَن‌کِہ‌مثل‌ آقا‌ابراهیـم‌هـٰادۍ‌وَقتۍ‌دیـد‌تیپـِش‌طوریہ کِہ‌بـاعِث‌جَـلب‌تَوجہ‌نامَحـرَم‌میشہ‌، تیپشـو‌عَوض‌کَرد‌، نَہ‌اونـٰایۍ‌کِہ‌وَقتۍ‌دید‌تیپِش‌خوبہ‌ازَش سوء‌استفـٰاده‌کَرد...!🖤🖐🏼 #شهیدانه

🌱گفتم : بہ‌نظرت‌کیا‌شهید‌میشن؟! گفت : اونایے‌کہ‌اسراف‌میکنن گفتم : اسراف! توچے؟! گفت : تو"دوست‌داشتن‌خدا" #شهیدانه

شهیـد،کسےاسـت‌کہ‌وقتےهمہ‌، بہ‌دنبـال‌روشـنایےبودند‌او‌خــودش، چــراغ‌هدایـت‌شـد🖐🏻♥️! #شهیدانه

شهید احمدمشلب‌ میفرمود؛ اگر نگاه‌ به‌ نامحرم‌ رو کنترل‌ کنی، نگاه‌ خدا روزیتون‌ می‌شه...   #شهیدانه #الّلهُــم‌َّعَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــــ‌الْفَــرَج

• خدایا ! خوش دارم گمنام و تنها باشم ، تا در غوغای کش مکش های پوچ مدفون نشوم. #شهیدانه

رفیق‌شهید‌؛شهیدت‌می‌کند🌱:))) #شهیدانه

+شهید محمدعلی جهان آرا #شهیدانه

عظمت شهادت به خود گذشتگی مخلصانه است🙃🖤 #شهیدانه

همه‌ی آن چیزی که باکری را باکری کرد، همت را همت کرد، خرازی را خرازی کرد و این شهدای ما را به این مقام رساند؛ باورِ خدا در ذهن و فکر و اراده‌ی آنها بود!' -حاج‌قاسم- #پروفایل #شهیدانه‍ #حاج_قاسم

🖇 #شهیدانه🌿 گفت : راستی جبهه چطور بود؟! گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃 گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔 گفتم : آری 😉 گفت : در چی؟! 😳 گفتم : در خواندن نماز شب 😊 گفت : حسادت هم بود؟! 😳 گفتم : آری ☺ گفت : در چی؟! 😮 گفتم : در توفیق شهادت 😇 گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳 گفتم : آری 🙂 گفت : برا چی؟! 😳 گفتم : برای شرکت در عملیات 😭 گفت : بخور بخور بود؟! 😏 گفتم : آری ☺ گفت : چی میخوردید؟! 😳 گفتم : تیر و ترکش 💥💥 گفت : پنهان کاری بود؟! 😳 گفتم : آری 🤫 گفت : در چی؟!!😳 گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها 👞👞 گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری 😊 گفت : چه پستی؟! 🤔 گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂 گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙 گفتم : آری 😊 گفت : چه آوازی؟! 😳 گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟 گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫 گفتم : آری 😒 گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳 گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠💀☠ گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦 گفتم : آری 🙂 گفت : کجا؟! 😲 گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳 گفتم : آری 😕 گفت : کجا؟! 😲 گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄 گفتم : آری 😊 گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳 گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪 گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜 گفتم : آری 😊 خندید و گفت : با چی؟! 😁 گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪 سکوت کرد وچیزی نگفت... #داستانک #شهیدانه #تلنگرانه ه‍ری‍‌ن‍‌ه ی‍‌ک ع‍‌ددص‍‌ل‍‌وات

#شهیدانہ گفتم: آخه تو از کجا دیدی که اونجـا شعار نوشته اند؟! گفت: من هرشب این مناطق را چک میکنم الان متوجه این شعار شدم بعد ادامه داد: کسی نباید چیزی بنویسد حالادکه همه‌ی مردم پای انقلاب ایستاده‌اند ما نباید به ضدانقلاب اجازه‌ی جولان دادن و عرض اندام بدهیم هادی خیلی روی حضرت آقا حساس بود... #پسرک‌فلافل‌فروش #شهید‌محمد‌هادی‌ذولفقاری

تو رو جوانم صـدا کردم ولیکن بهتر از جانے🌹)) #شهیدانه🤍🍃🌸