eitaa logo
پویش مطالعاتی شمسه
301 دنبال‌کننده
370 عکس
33 ویدیو
4 فایل
◽مسابقه بزرگ کتابخوانی◽ از فرصت ها استفاده کن ◽ سوالات،انتقادات و پیشنهادات و شرکت در مسابقه: @adminshamseh_5◽ ◽ شماره دبیرخانه ۰۹۹۲۱۷۹۱۲۳٩ ◽ کاری از: #موسسه_فرهنگی_تربیتی_مدرسه_عشق #موسسه_عروج_دارالعباده ✏ با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
Podcast.mp3
806.8K
🎧 | اینارو میگم که اگه شهید شدم کسی نیست برات بگه 📂 📚 🆔 @shamseh_5
📖 وسایلم را گذاشتم روی صندلی. دویدم سمت خاکریز بتنی. کجا؟ تعال! صدای رضا و سرباز سوری قاتی شده بود. نرو بالا قناصه می زنه؟ حدود دو متر، ارتفاع خاکریز بود. کفشم فرو می رفت داخل گل. حسی می گفت: (شهادت اینقدر اینقدر کشکی کشکی نیست) کفشم تو ی گل ماند . 📌 سرباز سوری انگار انتحاری آمده باشد، پشت سرم می دوید. نفس نفس زنان رسیدم بالای خاکریز. تا چشم کار می‌کرد دشت بود‍‍؛ دریا ی پر از بوته های سبز . یک دست .باد ملایم خیسی خورد توی صورتم. چشمانم را بستم .سبک شدم .یادم رفت برای چه آمدم این بالا. می خواستم دستانم را از هم باز کنم و ایستاده به خوابم. 📂 📚 🆔 @shamseh_5
🎈 چه زندگی با صفایی می شود اگر همانند شهدا و معصومین در برابر هوای نفس وگریز از گناه در برابر خود خاکریز های بتنی بسازیم . 📂 📚 🆔 @shamseh_5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 باید درهای علم به روی همه باز باشد. هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. 💬 “ویکتور هوگو” 📂 📚 🆔 @shamseh_5
📖 همه دوست داشتیم با حاج عمار کار کنیم. ذوالفقار تماس می‌گرفت که بچه ها را پیش خودش برگردونه. نه ما قبول می‌کردیم، نه حاج عمار. حاج عمار ما رو جمع می‌کرد و می‌گفت: «برین فلان جا که ذوالفقار شمارو نبینه.» 📌 حقوقمون رو قطع کردن. می‌خواستن مجبورمون کنن بر گردیم پیش ذوالفقار. به کل بچه های نبل و الزهرا، ورق مرخصی دادن که به خونه‌هامون بریم... 📂 📚 🆔 @shamseh_5
با پیچ به پیچ کتاب جلو میرفتم 🙂 بعضی از پیچ‌ها اونقدر تند و تیز بود که آدم از از شدت سوزش اشکش در می‌آمد احساس میکردی داری فلفل خالی خالی میخوری 😵 🔰 از وقتی از زبان همسرش شنیده بودم گفته بود ما اونجا مجبوریم برای وحدت هر چی بچه های فاطمیون میخورن بخوریم فکر کرده بودم سختی مسیر فقط همینجا ها هست ولی حالا طعم تند و تیزی فلفل هایش راهم می‌فهمم... 📂 📚 🆔 @shamseh_5
⚫ قربان آقایی که بی منت عطا دارد در روستا اندازه دنیا گدا دارد  دستی که آوردیم سویش پرشد و برگشت یک دست هم در محضر خوبان صدا دارد ⬛ تسلیت باد 📚 🆔 @shamseh_5
Podcast.mp3
676.8K
🎧 | همه دوست داشتیم با حاج عمار کار کنیم 📂 📚 🆔 @shamseh_5