فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | دیروز شهید شد و دوباره متولد شد
📂 #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5
📖 نمیدانم چرا بدبیاری های آن شب، تمامی نداشت. به محض این که با امیر و رضا رسیدیم مقر تیپ، خبر ٢٢ شروع شد. اولین خبرش، حمله موشکی آمریکا به یکی از پایگاهها در سوریه بود! نگذاشتم خبر تمام شود. به مجید گفتم: «بدو بریم!» باراک وسط سالن داشت دارت می زد. در اتاق را که باز کردم، خندید.
_ تلفن قطعه.
_ جدی می گی؟
_ بارون پدرشو درآورده.
📌 رضا کلاش به دست آمد دم در اتاق اسلحه. قفل بود. از باراک پرسید: «کلید دست کیه؟» دارت را پرت کرد و بدون این که برگردد، گفت: «نمیدونم. از کد خدا بپرس!» دستگیره در آهنی را بالا پایین کرد. باز نشد. از شدت خستگی، حوصله شام خوردن نداشتم. رفتم خوابیدم. هر چند دقیقه یکبار، رضا با دستگیره بازی میکرد و داد میزد: «کسی نمی دونه کلید اسلحه خونه کجاست؟»
📂 #برشی_از_کتاب
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5
Podcast.mp3
1.58M
🎧 #بشنوید | نمیدانم چرا بدبیاری های آن شب، تمامی نداشت
📂 #برشی_از_کتاب
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5
📖 داشتم کبوتر ها رو شکار می کردم .اشتباه زدم .خورده به پای یه فاطمی . مسئولشون اومد. آر پی جیش را مسلح کرد. گرفت طرفم. دلم خورد زمین. قاتی زدم . گفتم: «بذار مسئولمو صدا کنم بیاد اینجا.» مسئول فاطمی گفت: «نه من با مسئولت حرفی ندارم.» گفت : «تقصیر توئه!»
📌 جنگیدیم. منو زندانی کردن. بعد از چند روز ،حاج عمار اومد دید اسیرم کردن . درو باز کرد. دستمو گرفت . می خواست منو بیرون کنه. مسئول فاطمی بازم می خواست آر پی جی بزنه . حاج عمار پیراهنشو باز کرد و گفت : «من زهراوی ام ... بزن!»
📂 #برشی_از_کتاب
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5
📖 دو نفر وارد شدند. همه شروع کردند به دست زدن و هوهو کردن. آن دو نفر وسط اتاق، دستی در هوا تکاندن و قری به کمر انداختند. محض رضای خدا هیچ کدام هم بلد نبودند برقصند؛ فقط ادایش را در آوردند.
📌 رسول سینه اش را صاف کرد و به یکی از آن تازه وارد ها، که چهارشانه و هیکلی بود؛ تذکر داد: «شما امشب کلاً لال مونی بگیرید... مهمون داریم!»
_ به روی...
مکثی کرد. رسول پا شد: «سید علی ما را مدافعان حرم آفریده اند!»
_ چیزی نگفتم! می خواستم بگم به روی...
عباس پرید وسط حرفش.
_ شما بیا این جا کاهو خرد کن!
_ به روی...
همه زدند زیر خنده.
رسول رو کرد طرف من و گفت: «سید علی بچه یکی از محل های خاص تهرونه. کلاً از کاف زیاد استفاده می کنه.»
📂 #برشی_از_کتاب
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | عمار واسه حاج قاسم پا شد اما واسه خمپاره پا نشد
📂 #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
📚 #پویش_مطالعاتی_شمسه
🆔 @shamseh_5